«شاهین مالت» اثری است از دشیل همت (نویسندهی آمریکایی، از ۱۸۹۴ تا ۱۹۶۱) که در سال ۱۹۳۰ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای استخدام یک کارآگاه توسط یک زن برای پیدا کردن خواهرش میپردازد.
دربارهی شاهین مالت
شاهین مالت یک رمان پلیسی است که در سال ۱۹۳۰ توسط داشیل همت، نویسنده آمریکایی منتشر شد، که در ابتدا در مجله بلک ماسک در شمارهی سپتامبر ۱۹۲۹ منتشر شد. داستان به طور کامل در روایت سوم شخص خارجی روایت می شود. هیچ توصیفی از افکار یا احساسات هیچ شخصیتی وجود ندارد، فقط آنچه می گویند و انجام می دهند و ظاهرشان وجود دارد. این رمان چندین بار برای سینما اقتباس شده است.
شخصیت اصلی، سم اسپید (که بعدها در برخی از داستانهای کوتاه کمتر شناخته شده نیز ظاهر شد)، موجب جدایی از کارآگاه بینام همت، دکانتینتال او پی. اسپید چندین ویژگی کارآگاهان قبلی را با هم ترکیب می کرد، به ویژه جدایی سرد، نگاه دقیق به جزئیات، عزم راسخ و گاهی بی رحمانه برای دستیابی به عدالت خود، و فقدان کامل احساسات.
در سال ۱۹۹۰، این رمان در فهرست ۱۰۰ رمان جنایی برتر تمام دوران توسط انجمن نویسندگان جنایی در رتبه دهم قرار گرفت. پنج سال بعد، در فهرست مشابهی توسط نویسندگان جنایی آمریکا، این رمان در رتبه سوم قرار گرفت.
کتاب شاهین مالت در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۸ با بیش از ۱۰۵ هزار رای و ۶۴۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از پرویز نصیری و محمود گودرزی به بازارعرضه شده است.
داستان شاهین مالت
سم اسپید یک کارآگاه خصوصی در سانفرانسیسکو با همکاری مایلز آرچر است. خانم واندرلی زیبا آنها را استخدام می کند تا فلوید ترسبی را دنبال کنند که ادعا می کند با خواهرش فرار کرده است. آرچر اولین مرحله را انجام می دهد اما همان شب به ضرب گلوله کشته می شود. ترسبی نیز بعدا کشته می شود و اسپید مظنون است. صبح روز بعد، اسپید با خونسردی به منشی دفترش، افی پرین، میگوید که درب دفتر را دوباره رنگ آمیزی کند و فقط بنویسد «ساموئل اسپید».
به زودی مشخص می شود که خانم واندرلی یک ماجراجو به نام بریجید اوشاگنسی است که در جستجوی مجسمه ای سیاه رنگ با ارزش ناشناخته اما قابل توجه است. دیگران به دنبال این شاهین هستند، از جمله جوئل کایرو، یک جنایتکار زن، و کاسپر گاتمن، یک مرد چاق که توسط یک مرد مسلح جوان شرور، ویلمر کوک همراهی می شود. اوشاگنسی برای محافظت از اسپید التماس می کند و در عین حال به او حداقل می گوید.
آنها با کایرو در آپارتمان اسپید ملاقات کردند و اسپید دوباره اوشاگنسی را برای جزئیات بیشتر تحت فشار قرار داد. دوباره متوقف می شود اما اسپید را می بوسد. صبح روز بعد، او در تخت او خوابیده است. اسپید که او را آنجا رها می کند، برای جستجوی آپارتمانش بیرون می رود.
افی معتقد است که اوشاگنسی خوب است و اسپید باید به او کمک کند. افی موافقت میکند که او را در خانه خودش پنهان کند، اما اوشاگنسی دوباره ناپدید می شود. وقتی اسپید در اتاق هتل گاتمن را ملاقات میکند، هیچکدام چیزی را که او میداند، نمیگویند.
اسپید به این معنی است که او به دنبال خودش است، نه اوشاگنسی. شاه ماهی قرمز فراوان است. پلیس به اسپید در تیراندازی ها مظنون است: او با همسر آرچر، ایوا، همخواب بود. دادستان منطقه تیراندازی ها را به دیکسی موناهان، یک قمارباز شیکاگو که تارسبی را به عنوان محافظ در خاور دور استخدام کرده بود، مرتبط می کند.
در جلسه دوم، گاتمن تاریخچه ادای احترام شاهین مالت را به اسپید می گوید. شوالیههای مالت قرن شانزدهم آن را به عنوان هدیه به پادشاه اسپانیا از طلا و جواهرات ساخته بودند اما توسط دزدان دریایی تسخیر شد. پس از گذشتن از صاحب به صاحب، مدتی با لعاب سیاه پوشانده شد تا ارزش آن پنهان بماند.
گاتمن شاهین را به ژنرال کمیدوف، تبعیدی روسی در قسطنطنیه ردیابی کرد و اوشاگنسی را برای بدست آوردن آن استخدام کرد. او برای کمک به قاهره آورد. اوشاگنسی و ترسبی همراه با شاهین به هنگ کنگ و از آنجا به سانفرانسیسکو فرار کردند. در طول این گفتگو، گاتمن به اسپید که روی زمین بیهوش می شود مواد مخدر می کشد.
بخشهایی از شاهین مالت
وقتی اسپید بلند شد و نشست، آغاز روزْ شب را به تیرگی باریکی تقلیل داده بود. بریجید اشانسی آنجا در خوابی عمیق و آرام بود. اسپید بیسروصدا بستر و اتاقخواب را ترک کرد و در را بست. در حمام لباس پوشید. سپس لباسهای دختر خفته را وارسی کرد، کلیدی برنجی و تخت از جیب کتش درآورد و رفت بیرون.
به هتل کورونت رفت و با آن کلید وارد ساختمان و آپارتمان شد. ورودش برای چشم بههیچوجه دزدکی نبود؛ جسورانه و مستقیم وارد شد. ورودش برای گوش کموبیش نامحسوس بود؛ تا جای ممکن سروصدایی ایجاد نکرد.
در آپارتمانِ دختر تمام چراغها را روشن کرد. تمام آپارتمان را از دیواری به دیوار دیگر تفتیش کرد. چشمها و انگشتهای ضخیمش بیآنکه در محدودهی خود از وجبی به وجب دیگر درنگ کنند یا کورمالکورمال جلو بروند یا برگردند، بدون شتابی آشکار در حرکت بودند، میگشتند، وارسی میکردند و مثل متخصصی ازخودمطمئن میآزمودند. تمام کشوها، قفسهها، اتاقکها، جعبهها، کیفها، صندوقها -قفلشده یا نشده- همگی باز شدند و محتویاتشان در معرض معاینهی چشمها و لمس دستها قرار گرفتند.
هر تکه لباس با دستهایی امتحان شد که در پی برآمدگیهای رازگو بودند و با گوشهایی مترصد شنیدن مچالهشدن کاغذ میان فشار انگشتها. ملافههای تخت را برداشت. به زیر قالیچهها و قسمت پایین تمام اثاث خانه نگاه کرد. کرکرهها را پایین کشید تا مطمئن شود چیزی لای آنها نپیچانده و پنهان نکردهاند. به پنجرهها تکیه داد تا مطمئن شود از بیرون چیزی از آنها آویزان نیست.
در ظروف پودر و کرم روی میز آرایش چنگالی فروکرد. اسپریها و بطریها را مقابل نور بالا گرفت. بشقابها و ماهیتابهها و غذا و محفظههای خوراکی را وارسی کرد. آشغالها را روی ورقههای روزنامهای ریخت که پهن کرده بود. درپوش سیفون دستشویی را برداشت، آبش را خالی کرد و به داخلش نگاهی انداخت. درپوشهای فلزی فاضلاب وان، لگن روشویی، سینی ظرفشویی و تشت ثابت لباسشویی را معاینه و وارسی کرد.
پرندهی سیاه را پیدا نکرد. چیزی نیافت که به نظر برسد با پرندهای سیاه ارتباط داشته باشد. تنها نوشتهای که پیدا کرد رسیدِ یک هفته پیشِ کرایهی ماهانهی آپارتمان بود که بریجید اشانسی پرداخت کرده بود. تنها یافتهای که برایش جالب بود و باعث شد در جستوجویش تأخیر ایجاد کند، دو مشت جواهرات بهنسبت ظریف در جعبهای رنگارنگ داخل کشوی قفلشدهی میز آرایش بود.
وقتی کارش تمام شد، فنجانی قهوه درست کرد و نوشید. بعد قفل پنجرهی آشپزخانه را گشود، با چاقوی جیبیاش لبهی قفل را کمی خراشید، پنجره را باز کرد -بالای پلکان اضطراری- کلاه و پالتویش را از روی کاناپهی اتاق پذیرایی برداشت و همان طور که آمده بود آپارتمان را ترک کرد.
در راه برگشت به خانه، دمِ مغازهای ایستاد که خواروبارفروشی تپل با چشمهای بادکرده درش را باز میکرد و مقداری پرتقال، تخممرغ، نان ساندویچی، کره و خامه خرید.
اگر به کتاب شاهین مالت علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای جنایی و پلیسی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
29 دی 1402
شاهین مالت
«شاهین مالت» اثری است از دشیل همت (نویسندهی آمریکایی، از ۱۸۹۴ تا ۱۹۶۱) که در سال ۱۹۳۰ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای استخدام یک کارآگاه توسط یک زن برای پیدا کردن خواهرش میپردازد.
دربارهی شاهین مالت
شاهین مالت یک رمان پلیسی است که در سال ۱۹۳۰ توسط داشیل همت، نویسنده آمریکایی منتشر شد، که در ابتدا در مجله بلک ماسک در شمارهی سپتامبر ۱۹۲۹ منتشر شد. داستان به طور کامل در روایت سوم شخص خارجی روایت می شود. هیچ توصیفی از افکار یا احساسات هیچ شخصیتی وجود ندارد، فقط آنچه می گویند و انجام می دهند و ظاهرشان وجود دارد. این رمان چندین بار برای سینما اقتباس شده است.
شخصیت اصلی، سم اسپید (که بعدها در برخی از داستانهای کوتاه کمتر شناخته شده نیز ظاهر شد)، موجب جدایی از کارآگاه بینام همت، دکانتینتال او پی. اسپید چندین ویژگی کارآگاهان قبلی را با هم ترکیب می کرد، به ویژه جدایی سرد، نگاه دقیق به جزئیات، عزم راسخ و گاهی بی رحمانه برای دستیابی به عدالت خود، و فقدان کامل احساسات.
در سال ۱۹۹۰، این رمان در فهرست ۱۰۰ رمان جنایی برتر تمام دوران توسط انجمن نویسندگان جنایی در رتبه دهم قرار گرفت. پنج سال بعد، در فهرست مشابهی توسط نویسندگان جنایی آمریکا، این رمان در رتبه سوم قرار گرفت.
کتاب شاهین مالت در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۸ با بیش از ۱۰۵ هزار رای و ۶۴۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از پرویز نصیری و محمود گودرزی به بازارعرضه شده است.
داستان شاهین مالت
سم اسپید یک کارآگاه خصوصی در سانفرانسیسکو با همکاری مایلز آرچر است. خانم واندرلی زیبا آنها را استخدام می کند تا فلوید ترسبی را دنبال کنند که ادعا می کند با خواهرش فرار کرده است. آرچر اولین مرحله را انجام می دهد اما همان شب به ضرب گلوله کشته می شود. ترسبی نیز بعدا کشته می شود و اسپید مظنون است. صبح روز بعد، اسپید با خونسردی به منشی دفترش، افی پرین، میگوید که درب دفتر را دوباره رنگ آمیزی کند و فقط بنویسد «ساموئل اسپید».
به زودی مشخص می شود که خانم واندرلی یک ماجراجو به نام بریجید اوشاگنسی است که در جستجوی مجسمه ای سیاه رنگ با ارزش ناشناخته اما قابل توجه است. دیگران به دنبال این شاهین هستند، از جمله جوئل کایرو، یک جنایتکار زن، و کاسپر گاتمن، یک مرد چاق که توسط یک مرد مسلح جوان شرور، ویلمر کوک همراهی می شود. اوشاگنسی برای محافظت از اسپید التماس می کند و در عین حال به او حداقل می گوید.
آنها با کایرو در آپارتمان اسپید ملاقات کردند و اسپید دوباره اوشاگنسی را برای جزئیات بیشتر تحت فشار قرار داد. دوباره متوقف می شود اما اسپید را می بوسد. صبح روز بعد، او در تخت او خوابیده است. اسپید که او را آنجا رها می کند، برای جستجوی آپارتمانش بیرون می رود.
افی معتقد است که اوشاگنسی خوب است و اسپید باید به او کمک کند. افی موافقت میکند که او را در خانه خودش پنهان کند، اما اوشاگنسی دوباره ناپدید می شود. وقتی اسپید در اتاق هتل گاتمن را ملاقات میکند، هیچکدام چیزی را که او میداند، نمیگویند.
اسپید به این معنی است که او به دنبال خودش است، نه اوشاگنسی. شاه ماهی قرمز فراوان است. پلیس به اسپید در تیراندازی ها مظنون است: او با همسر آرچر، ایوا، همخواب بود. دادستان منطقه تیراندازی ها را به دیکسی موناهان، یک قمارباز شیکاگو که تارسبی را به عنوان محافظ در خاور دور استخدام کرده بود، مرتبط می کند.
در جلسه دوم، گاتمن تاریخچه ادای احترام شاهین مالت را به اسپید می گوید. شوالیههای مالت قرن شانزدهم آن را به عنوان هدیه به پادشاه اسپانیا از طلا و جواهرات ساخته بودند اما توسط دزدان دریایی تسخیر شد. پس از گذشتن از صاحب به صاحب، مدتی با لعاب سیاه پوشانده شد تا ارزش آن پنهان بماند.
گاتمن شاهین را به ژنرال کمیدوف، تبعیدی روسی در قسطنطنیه ردیابی کرد و اوشاگنسی را برای بدست آوردن آن استخدام کرد. او برای کمک به قاهره آورد. اوشاگنسی و ترسبی همراه با شاهین به هنگ کنگ و از آنجا به سانفرانسیسکو فرار کردند. در طول این گفتگو، گاتمن به اسپید که روی زمین بیهوش می شود مواد مخدر می کشد.
بخشهایی از شاهین مالت
وقتی اسپید بلند شد و نشست، آغاز روزْ شب را به تیرگی باریکی تقلیل داده بود. بریجید اشانسی آنجا در خوابی عمیق و آرام بود. اسپید بیسروصدا بستر و اتاقخواب را ترک کرد و در را بست. در حمام لباس پوشید. سپس لباسهای دختر خفته را وارسی کرد، کلیدی برنجی و تخت از جیب کتش درآورد و رفت بیرون.
به هتل کورونت رفت و با آن کلید وارد ساختمان و آپارتمان شد. ورودش برای چشم بههیچوجه دزدکی نبود؛ جسورانه و مستقیم وارد شد. ورودش برای گوش کموبیش نامحسوس بود؛ تا جای ممکن سروصدایی ایجاد نکرد.
در آپارتمانِ دختر تمام چراغها را روشن کرد. تمام آپارتمان را از دیواری به دیوار دیگر تفتیش کرد. چشمها و انگشتهای ضخیمش بیآنکه در محدودهی خود از وجبی به وجب دیگر درنگ کنند یا کورمالکورمال جلو بروند یا برگردند، بدون شتابی آشکار در حرکت بودند، میگشتند، وارسی میکردند و مثل متخصصی ازخودمطمئن میآزمودند. تمام کشوها، قفسهها، اتاقکها، جعبهها، کیفها، صندوقها -قفلشده یا نشده- همگی باز شدند و محتویاتشان در معرض معاینهی چشمها و لمس دستها قرار گرفتند.
هر تکه لباس با دستهایی امتحان شد که در پی برآمدگیهای رازگو بودند و با گوشهایی مترصد شنیدن مچالهشدن کاغذ میان فشار انگشتها. ملافههای تخت را برداشت. به زیر قالیچهها و قسمت پایین تمام اثاث خانه نگاه کرد. کرکرهها را پایین کشید تا مطمئن شود چیزی لای آنها نپیچانده و پنهان نکردهاند. به پنجرهها تکیه داد تا مطمئن شود از بیرون چیزی از آنها آویزان نیست.
در ظروف پودر و کرم روی میز آرایش چنگالی فروکرد. اسپریها و بطریها را مقابل نور بالا گرفت. بشقابها و ماهیتابهها و غذا و محفظههای خوراکی را وارسی کرد. آشغالها را روی ورقههای روزنامهای ریخت که پهن کرده بود. درپوش سیفون دستشویی را برداشت، آبش را خالی کرد و به داخلش نگاهی انداخت. درپوشهای فلزی فاضلاب وان، لگن روشویی، سینی ظرفشویی و تشت ثابت لباسشویی را معاینه و وارسی کرد.
پرندهی سیاه را پیدا نکرد. چیزی نیافت که به نظر برسد با پرندهای سیاه ارتباط داشته باشد. تنها نوشتهای که پیدا کرد رسیدِ یک هفته پیشِ کرایهی ماهانهی آپارتمان بود که بریجید اشانسی پرداخت کرده بود. تنها یافتهای که برایش جالب بود و باعث شد در جستوجویش تأخیر ایجاد کند، دو مشت جواهرات بهنسبت ظریف در جعبهای رنگارنگ داخل کشوی قفلشدهی میز آرایش بود.
وقتی کارش تمام شد، فنجانی قهوه درست کرد و نوشید. بعد قفل پنجرهی آشپزخانه را گشود، با چاقوی جیبیاش لبهی قفل را کمی خراشید، پنجره را باز کرد -بالای پلکان اضطراری- کلاه و پالتویش را از روی کاناپهی اتاق پذیرایی برداشت و همان طور که آمده بود آپارتمان را ترک کرد.
در راه برگشت به خانه، دمِ مغازهای ایستاد که خواروبارفروشی تپل با چشمهای بادکرده درش را باز میکرد و مقداری پرتقال، تخممرغ، نان ساندویچی، کره و خامه خرید.
اگر به کتاب شاهین مالت علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای جنایی و پلیسی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، جنایی و پلیسی، داستان خارجی، رمان، معمایی/رازآلود
۰ برچسبها: ادبیات جهان، دشیل همت، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب