«اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» اثری است از ایتالو کالوینو (نویسندهی ایتالیایی، از ۱۹۲۳ تا ۱۹۸۵) که در سال ۱۹۷۹ منتشر شده است. این کتاب دربارهی یک کتابخوان است که در تلاش برای خواندن یک کتاب ناتمام و ناقص بوده و در این مسیر با داستانها و شخصیتهای مختلفی روبهرو میشود که هیچکدام به پایان نمیرسند.
دربارهی اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری اثر ایتالو کالوینو، نویسنده ایتالیایی قرن بیستم، یکی از برجستهترین و عجیبترین آثار ادبیات مدرن است. این اثر که به عنوان یکی از نمونههای برجسته متافیکشن شناخته میشود، با ساختار پیچیده و روایتی چندلایه، مفهوم داستان و روایت را به چالش میکشد. کتاب بهطور ویژه به موضوع خواندن، تفسیر و درک آثار ادبی میپردازد و از طریق این بررسیها، مفاهیم متعددی از جمله هویت، آزادی اراده و محدودیتهای واقعیت را مورد سوال قرار میدهد.
در این اثر، کالوینو بهطور خاص از تکنیکهای نوآورانه روایت استفاده میکند. داستان کتاب در ابتدا به نظر ساده میآید، اما به تدریج به یک پیچیدگی فوقالعاده وارد میشود. این پیچیدگی نه تنها در سطح روایت بلکه در سطح ساختار کتاب نیز به وضوح مشاهده میشود. خواننده در ابتدا با یک داستان ساده آغاز میکند، اما به سرعت درمییابد که هر فصلی که میخواند، از بخشهایی از یک داستان دیگر آغاز میشود، و این خود به نوعی یک بازی با خواننده است.
کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری با بهرهگیری از ساختار متناوب و پارهپاره، هر فصل را از دیدگاه یک شخصیت مختلف روایت میکند و به این ترتیب، به نظر میرسد که خواننده در یک دنیای موازی از داستانها و شخصیتها غرق شده است. با هر تغییر روایت، اطلاعات جدیدی به داستان اضافه میشود، اما همچنان هیچچیز بهطور کامل حل نمیشود. این تکنیک در نهایت باعث میشود که خواننده همیشه در جستجوی پاسخها و قطعات گمشده باشد.
یکی از ویژگیهای برجسته کتاب، نحوه ارتباط میان نویسنده و خواننده است. کالوینو با استفاده از دومین شخص و مخاطب قراردادن مستقیم خواننده، یک حس از تعامل و ارتباط دوطرفه ایجاد میکند. درواقع، شخصیت اصلی کتاب که هیچگاه نامش فاش نمیشود، در اکثر مواقع مستقیماً به شما، خواننده، صحبت میکند و از شما میخواهد که در سفر روایتهای مختلف همراهیاش کنید. این شیوه باعث میشود که کتاب بیشتر شبیه یک گفتگوی بیپایان میان نویسنده و خواننده باشد.
موضوعات متعدد در این کتاب با ظرافت بررسی میشوند. مسأله هویت یکی از محوریترین موضوعاتی است که کالوینو به آن پرداخته است. در این کتاب، هویت نه تنها از طریق شخصیتهای مختلف بلکه از طریق تعاملات متعدد میان آنها و نیز تعامل میان متن و خواننده مورد بحث قرار میگیرد. این امر باعث میشود که خواننده خود را به نوعی در موقعیتی قرار دهد که همزمان در حال کاوش در درون خود و درک اثر است.
این اثر همچنین نقدی بر ساختارهای سنتی داستانگویی و نحوه روایت داستانهاست. در دنیای ادبیات سنتی، روایت به طور معمول از یک آغاز، میانه و پایان مشخص پیروی میکند. اما در اگر شبی از شبهای زمستان مسافری، ساختار روایی متلاطم است و هیچ چیزی به طور قطعی به نتیجه نمیرسد. این ناتمامی عمدی، به نظر میرسد که به خواننده اشاره میکند که جهان خود ما نیز ممکن است هیچگاه تماماً درکپذیر نباشد.
در ضمن، این کتاب به نوعی ارجاعی به دنیای خواندن و مطالعه است. خواننده نه تنها در دنیای داستان قرار دارد، بلکه در فرآیند خواندن و تفسیر آن نیز حضور دارد. در اینجا، خواندن به خودی خود به عنوان یک عمل جذاب و پر از معنا و استعاره بررسی میشود. این کتاب همچنین پرسشی اساسی درباره مفهوم «پایان» و «تمامیت» در داستانها مطرح میکند.
تکنیکهای زبانی کتاب نیز شایسته توجه فراوان است. زبان کالوینو در این اثر پر از ظرافت و دقت است. او از جملات پیچیده و بازیهای زبانی استفاده میکند که باعث میشود خواننده برای درک کامل متن باید درک عمیقی از ساختار زبان داشته باشد. این ویژگی به کتاب عمق و غنای خاصی بخشیده و باعث میشود که هر بار که به آن مراجعه میکنید، زاویه دید جدیدی از داستان به دست آورید.
همچنین، فضای ایجاد شده در اگر شبی از شبهای زمستان مسافری به گونهای است که خواننده همیشه در حال دنبال کردن یک سرنخ یا یک راز است. این فضای مرموز و پر از معما، هیجان و جذابیت خاصی به داستان میبخشد. خواننده گویی در یک بازی بیپایان شرکت میکند که هیچگاه پایان نمییابد.
این کتاب یکی از برجستهترین نمونههای ادبیات پستمدرن است که با شکستن مرزهای سنتی روایت، خواننده را به چالش میکشد. اگر شبی از شبهای زمستان مسافری نه تنها یک داستان، بلکه یک تجربۀ ذهنی است که خواننده را وارد دنیای متشکلی از پرسشها و مسائل فلسفی میکند. این کتاب در واقع به شما یادآوری میکند که هر کتابی که میخوانید، خود به تنهایی یک دنیای پیچیده است که میتواند بدون مرزهای واضح و روشن تعریف شود.
در نهایت، این اثر بهعنوان یک کار نوآورانه و تحسینشده در دنیای ادبیات، تأثیر زیادی بر نحوه نگاه ما به ادبیات و خواندن داشته است. اگر شبی از شبهای زمستان مسافری نمایشی از قدرت تخیل و نوآوری است که مرزهای داستانگویی را به چالش میکشد و به خواننده یادآوری میکند که ممکن است دنیای واقعی ما نیز پر از سردرگمی و ابهام باشد.
بدین ترتیب، این کتاب اثری است که نه تنها برای کسانی که به دنبال یک داستان جذاب و پرماجرا هستند، بلکه برای کسانی که به دنبال تجربهای فکری و فلسفی از دنیای خواندن و نوشتن هستند نیز یک گزینه بینظیر است. کالوینو با این اثر شگفتانگیز خود، توانسته است ساختار و معنای داستانگویی را دوباره تعریف کند و بهنوعی جایگاه کتاب و خواننده را در دنیای ادبیات به یک پرسش جدی تبدیل کند.
کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۲ با بیش از ۱۰۵ هزار رای و ۱۰ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از لیلی گلستان به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری داستانی پیچیده و متشکل از چندین روایت است که در هم تداخل میکنند. داستان اصلی حول محور یک خواننده است که در حال تلاش برای خواندن کتابی با همین عنوان است. این خواننده که نامش در طول کتاب مشخص نمیشود، با شروع خواندن، متوجه میشود که نسخهای که به دستش رسیده ناقص است و در حقیقت این نسخه آغاز یک داستان نیمهتمام است.
پس از این که خواننده متوجه میشود کتابی که در دست دارد ناقص است، سعی میکند نسخه دیگری از آن را پیدا کند. اما هر نسخهای که به او داده میشود، از جایی دیگر آغاز میشود و به یک داستان جدید میپردازد. در هر یک از این نسخهها، ماجرای تازهای آغاز میشود و از زاویههای مختلف روایت میشود. این تغییرات پیدرپی باعث میشود که خواننده هرگز نتواند به داستان اصلی و کامل دست یابد.
همزمان با تلاش خواننده برای پیدا کردن نسخه کامل کتاب، در داستانهای مختلفی که در هر بخش کتاب باز میشوند، شخصیتهای متفاوتی معرفی میشوند. این شخصیتها و داستانهای فرعی بهطور مداوم جایگزین یکدیگر میشوند و هیچکدام از آنها به پایان نمیرسند. این امر به تدریج داستان را به یک معمای پیچیده و بیپایان تبدیل میکند.
در حین این تلاشها، خواننده با یک زن به نام لینا آشنا میشود. لینا نیز مانند او در جستجوی داستانهای گمشده و نیمهتمام است و به نظر میرسد که داستانهای مختلفی که در طول کتاب مطرح میشود، به نوعی بر روابط و تجربههای او و خواننده تاثیرگذار است. در این میان، ماجراهای عاشقانه و روابط انسانی بهطور غیرمستقیم وارد داستان میشوند و پیچیدگی بیشتری به آن میدهند.
علاوه بر این، کالوینو در این کتاب به شیوهای غیرمستقیم به دنیای کتابها و نحوه خواندن و تفسیر آنها میپردازد. در طول داستان، خوانندهها و شخصیتها همواره با سوالاتی در مورد حقیقت، واقعیت و فهم خود از دنیای داستان روبهرو میشوند. این سوالات باعث میشود که هر بخش از داستان به یک نوع فلسفه و بحث در مورد معنای زندگی و تجربه انسانی تبدیل شود.
در نهایت، کتاب بدون رسیدن به یک پایان قطعی ادامه مییابد. هیچکدام از داستانها یا روایتها به طور کامل به نتیجه نمیرسند، و این خود به یکی از ویژگیهای اصلی کتاب تبدیل میشود. به این ترتیب، داستان بیشتر به یک جستجو و گمگشتگی شباهت دارد تا یک روایت سنتی با پایان مشخص.
تلاشهای بیوقفه خواننده برای پیگیری داستانها و یافتن پاسخها بهطور مداوم با شکست مواجه میشود، و این مسأله باعث میشود که مفهوم داستان به جای یک روایت تکمیلشده، به یک تجربه دائمی از جستجو و کشف تبدیل شود. هر فصل از کتاب به نوعی در حال تعریف دنیای جدیدی است که در آن هر سوال یا هر داستان جدید، خود به داستانی جدید تبدیل میشود.
در نهایت، اگر شبی از شبهای زمستان مسافری نه تنها یک داستان درباره جستجوی یک کتاب گمشده است، بلکه یک بررسی عمیق از دنیای کتابها و شیوههایی است که ما به آنها میپردازیم. این کتاب به خوانندگان یادآوری میکند که داستانها هرگز به طور کامل در دسترس ما نیستند و همیشه میتوانند معانی و جنبههای جدیدی را در خود جای دهند.
بخشهایی از اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
تو داری شروع به خواندن داستانِ جدیدِ ایتالو کالوینو، اگر شبی از شب های زمستان مسافری، می کنی. آرام بگیر. حواست را جمع کن. تمام افکار دیگر را از سر دور کن. بگذار دنیایی که تو را احاطه کرده در پس ابر نهان شود. از آن سو، مثل همیشه تلویزیون روشن است، پس بهتر است در را ببندی.
فورا به همه بگو: « نه، نمی خواهم تلویزیون تماشا کنم! » اگر صدایت را نمی شنوند بلندتر بگو: « دارم کتاب می خوانم، نمی خواهم کسی مزاحم شود. » با این سر و صداها شاید حرف هایت را نشنیده باشند: بلندتر بگو، فریاد بزن: « دارم داستان جدید ایتالو کالوینو را می خوانم! » یا اگر ترجیح می دهی، هیچ نگو، امیدوار باشیم که تو را به حال خود بگذارند.
راحت ترین حالت را انتخاب کن: نشسته، لمیده، چمباتمه، درازکش، به پشت خوابیده، به پهلو خوابیده، دمرو، توی مبل، نیمکت، مبل متحرک، راحتی، عسلی یا توی یک ننو، اگر داشته باشی و البته یا روی تخت یا توی تخت. حتی می توانی در یک حرکت یوگا، سرت را زمین بگذاری و البته کتاب را هم وارونه بگیری.
راست است، پیداکردن حالت مطلوب برای خواندن، آسان نیست. آن وقت ها مقابل یک رحل، ایستاده کتاب می خواندند. ایستاده، عادت بود. هم چنین وقتی از اسب سواری خسته می شدند، این طوری استراحت می کردند. به فکر هیچ کس نرسیده که سواره کتاب بخواند. به هر حال باید صاف روی زین بنشینی و یا کتاب را روی یال اسب بگذاری و یا اینکه با زین و یراق خاصی کتاب را به گوش های اسب وصل کنی، فکر بامزه ای است، برای خواندن، بهتر است پا را توی رکاب بکنی.
پاهای بالا گرفته اولین شرط لذت بردن از خواندن است. خب، منتظر چه هستی؟ پاهایت را دراز کن، آن ها را روی بالشتک بگذار، یا دو بالشتک، یا روی دسته نیمکت، یا روی بالای مبل، روی میز چای، روی میز تحریر، روی پیانو، یا روی نقشه یِ پنج قاره. اما اگر می خواهی پاهایت را روی بلندی بگذاری، کفش هایت را در بیاور، وگرنه دوباره آن ها را به پا کن. ولی همین طوری به یک دست کفش و به یک دست کتاب نمان.
…………………
شبی از شبهای زمستان، مسافری که در یک اتاق سرد نشسته و به نظر میآید هیچچیز جز آنچه در دست دارد نمیبیند، شروع به خواندن یک کتاب میکند. اما بلافاصله متوجه میشود که صفحه اول کتابش نقص دارد و هیچچیز از آن قابل فهم نیست. کتابی که او شروع به خواندن میکند، چیزی بیشتر از یک روایت ساده نیست. داستانها به هم پیوستهاند و در نهایت، هیچچیز کامل نمیشود.
…………….
در هر بار که او کتاب را به دست میگیرد، داستان به شکلی دیگر شروع میشود. انگار داستانها هیچگاه نمیخواهند تکمیل شوند. او در هر نسخهای که میخواند، با یک داستان جدید روبهرو میشود که در هر کدام، شخصیتها، مکانها و شرایط کاملاً متفاوت هستند. هیچچیز ثابت نمیماند، حتی وقتی به دنبال معنای اصلی کتاب میگردد.
………………
لینا، آن زن مرموز که در مسیر جستجو در کنار او قرار گرفته است، به او میگوید: «کتاب هیچوقت به پایان نمیرسد. اما این دقیقاً چیزی است که ما میخواهیم. چیزی که ادامه دارد، همیشه پر از امکان است. ما از آنچه هنوز کامل نشده است، بیشتر لذت میبریم.»
چنانچه به کتاب «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار ایتالو کالوینو در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسندهی شهیر ایتالیایی آشنا میسازد.
13 اسفند 1403
اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
«اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» اثری است از ایتالو کالوینو (نویسندهی ایتالیایی، از ۱۹۲۳ تا ۱۹۸۵) که در سال ۱۹۷۹ منتشر شده است. این کتاب دربارهی یک کتابخوان است که در تلاش برای خواندن یک کتاب ناتمام و ناقص بوده و در این مسیر با داستانها و شخصیتهای مختلفی روبهرو میشود که هیچکدام به پایان نمیرسند.
دربارهی اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری اثر ایتالو کالوینو، نویسنده ایتالیایی قرن بیستم، یکی از برجستهترین و عجیبترین آثار ادبیات مدرن است. این اثر که به عنوان یکی از نمونههای برجسته متافیکشن شناخته میشود، با ساختار پیچیده و روایتی چندلایه، مفهوم داستان و روایت را به چالش میکشد. کتاب بهطور ویژه به موضوع خواندن، تفسیر و درک آثار ادبی میپردازد و از طریق این بررسیها، مفاهیم متعددی از جمله هویت، آزادی اراده و محدودیتهای واقعیت را مورد سوال قرار میدهد.
در این اثر، کالوینو بهطور خاص از تکنیکهای نوآورانه روایت استفاده میکند. داستان کتاب در ابتدا به نظر ساده میآید، اما به تدریج به یک پیچیدگی فوقالعاده وارد میشود. این پیچیدگی نه تنها در سطح روایت بلکه در سطح ساختار کتاب نیز به وضوح مشاهده میشود. خواننده در ابتدا با یک داستان ساده آغاز میکند، اما به سرعت درمییابد که هر فصلی که میخواند، از بخشهایی از یک داستان دیگر آغاز میشود، و این خود به نوعی یک بازی با خواننده است.
کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری با بهرهگیری از ساختار متناوب و پارهپاره، هر فصل را از دیدگاه یک شخصیت مختلف روایت میکند و به این ترتیب، به نظر میرسد که خواننده در یک دنیای موازی از داستانها و شخصیتها غرق شده است. با هر تغییر روایت، اطلاعات جدیدی به داستان اضافه میشود، اما همچنان هیچچیز بهطور کامل حل نمیشود. این تکنیک در نهایت باعث میشود که خواننده همیشه در جستجوی پاسخها و قطعات گمشده باشد.
یکی از ویژگیهای برجسته کتاب، نحوه ارتباط میان نویسنده و خواننده است. کالوینو با استفاده از دومین شخص و مخاطب قراردادن مستقیم خواننده، یک حس از تعامل و ارتباط دوطرفه ایجاد میکند. درواقع، شخصیت اصلی کتاب که هیچگاه نامش فاش نمیشود، در اکثر مواقع مستقیماً به شما، خواننده، صحبت میکند و از شما میخواهد که در سفر روایتهای مختلف همراهیاش کنید. این شیوه باعث میشود که کتاب بیشتر شبیه یک گفتگوی بیپایان میان نویسنده و خواننده باشد.
موضوعات متعدد در این کتاب با ظرافت بررسی میشوند. مسأله هویت یکی از محوریترین موضوعاتی است که کالوینو به آن پرداخته است. در این کتاب، هویت نه تنها از طریق شخصیتهای مختلف بلکه از طریق تعاملات متعدد میان آنها و نیز تعامل میان متن و خواننده مورد بحث قرار میگیرد. این امر باعث میشود که خواننده خود را به نوعی در موقعیتی قرار دهد که همزمان در حال کاوش در درون خود و درک اثر است.
این اثر همچنین نقدی بر ساختارهای سنتی داستانگویی و نحوه روایت داستانهاست. در دنیای ادبیات سنتی، روایت به طور معمول از یک آغاز، میانه و پایان مشخص پیروی میکند. اما در اگر شبی از شبهای زمستان مسافری، ساختار روایی متلاطم است و هیچ چیزی به طور قطعی به نتیجه نمیرسد. این ناتمامی عمدی، به نظر میرسد که به خواننده اشاره میکند که جهان خود ما نیز ممکن است هیچگاه تماماً درکپذیر نباشد.
در ضمن، این کتاب به نوعی ارجاعی به دنیای خواندن و مطالعه است. خواننده نه تنها در دنیای داستان قرار دارد، بلکه در فرآیند خواندن و تفسیر آن نیز حضور دارد. در اینجا، خواندن به خودی خود به عنوان یک عمل جذاب و پر از معنا و استعاره بررسی میشود. این کتاب همچنین پرسشی اساسی درباره مفهوم «پایان» و «تمامیت» در داستانها مطرح میکند.
تکنیکهای زبانی کتاب نیز شایسته توجه فراوان است. زبان کالوینو در این اثر پر از ظرافت و دقت است. او از جملات پیچیده و بازیهای زبانی استفاده میکند که باعث میشود خواننده برای درک کامل متن باید درک عمیقی از ساختار زبان داشته باشد. این ویژگی به کتاب عمق و غنای خاصی بخشیده و باعث میشود که هر بار که به آن مراجعه میکنید، زاویه دید جدیدی از داستان به دست آورید.
همچنین، فضای ایجاد شده در اگر شبی از شبهای زمستان مسافری به گونهای است که خواننده همیشه در حال دنبال کردن یک سرنخ یا یک راز است. این فضای مرموز و پر از معما، هیجان و جذابیت خاصی به داستان میبخشد. خواننده گویی در یک بازی بیپایان شرکت میکند که هیچگاه پایان نمییابد.
این کتاب یکی از برجستهترین نمونههای ادبیات پستمدرن است که با شکستن مرزهای سنتی روایت، خواننده را به چالش میکشد. اگر شبی از شبهای زمستان مسافری نه تنها یک داستان، بلکه یک تجربۀ ذهنی است که خواننده را وارد دنیای متشکلی از پرسشها و مسائل فلسفی میکند. این کتاب در واقع به شما یادآوری میکند که هر کتابی که میخوانید، خود به تنهایی یک دنیای پیچیده است که میتواند بدون مرزهای واضح و روشن تعریف شود.
در نهایت، این اثر بهعنوان یک کار نوآورانه و تحسینشده در دنیای ادبیات، تأثیر زیادی بر نحوه نگاه ما به ادبیات و خواندن داشته است. اگر شبی از شبهای زمستان مسافری نمایشی از قدرت تخیل و نوآوری است که مرزهای داستانگویی را به چالش میکشد و به خواننده یادآوری میکند که ممکن است دنیای واقعی ما نیز پر از سردرگمی و ابهام باشد.
بدین ترتیب، این کتاب اثری است که نه تنها برای کسانی که به دنبال یک داستان جذاب و پرماجرا هستند، بلکه برای کسانی که به دنبال تجربهای فکری و فلسفی از دنیای خواندن و نوشتن هستند نیز یک گزینه بینظیر است. کالوینو با این اثر شگفتانگیز خود، توانسته است ساختار و معنای داستانگویی را دوباره تعریف کند و بهنوعی جایگاه کتاب و خواننده را در دنیای ادبیات به یک پرسش جدی تبدیل کند.
کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۲ با بیش از ۱۰۵ هزار رای و ۱۰ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از لیلی گلستان به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
کتاب اگر شبی از شبهای زمستان مسافری داستانی پیچیده و متشکل از چندین روایت است که در هم تداخل میکنند. داستان اصلی حول محور یک خواننده است که در حال تلاش برای خواندن کتابی با همین عنوان است. این خواننده که نامش در طول کتاب مشخص نمیشود، با شروع خواندن، متوجه میشود که نسخهای که به دستش رسیده ناقص است و در حقیقت این نسخه آغاز یک داستان نیمهتمام است.
پس از این که خواننده متوجه میشود کتابی که در دست دارد ناقص است، سعی میکند نسخه دیگری از آن را پیدا کند. اما هر نسخهای که به او داده میشود، از جایی دیگر آغاز میشود و به یک داستان جدید میپردازد. در هر یک از این نسخهها، ماجرای تازهای آغاز میشود و از زاویههای مختلف روایت میشود. این تغییرات پیدرپی باعث میشود که خواننده هرگز نتواند به داستان اصلی و کامل دست یابد.
همزمان با تلاش خواننده برای پیدا کردن نسخه کامل کتاب، در داستانهای مختلفی که در هر بخش کتاب باز میشوند، شخصیتهای متفاوتی معرفی میشوند. این شخصیتها و داستانهای فرعی بهطور مداوم جایگزین یکدیگر میشوند و هیچکدام از آنها به پایان نمیرسند. این امر به تدریج داستان را به یک معمای پیچیده و بیپایان تبدیل میکند.
در حین این تلاشها، خواننده با یک زن به نام لینا آشنا میشود. لینا نیز مانند او در جستجوی داستانهای گمشده و نیمهتمام است و به نظر میرسد که داستانهای مختلفی که در طول کتاب مطرح میشود، به نوعی بر روابط و تجربههای او و خواننده تاثیرگذار است. در این میان، ماجراهای عاشقانه و روابط انسانی بهطور غیرمستقیم وارد داستان میشوند و پیچیدگی بیشتری به آن میدهند.
علاوه بر این، کالوینو در این کتاب به شیوهای غیرمستقیم به دنیای کتابها و نحوه خواندن و تفسیر آنها میپردازد. در طول داستان، خوانندهها و شخصیتها همواره با سوالاتی در مورد حقیقت، واقعیت و فهم خود از دنیای داستان روبهرو میشوند. این سوالات باعث میشود که هر بخش از داستان به یک نوع فلسفه و بحث در مورد معنای زندگی و تجربه انسانی تبدیل شود.
در نهایت، کتاب بدون رسیدن به یک پایان قطعی ادامه مییابد. هیچکدام از داستانها یا روایتها به طور کامل به نتیجه نمیرسند، و این خود به یکی از ویژگیهای اصلی کتاب تبدیل میشود. به این ترتیب، داستان بیشتر به یک جستجو و گمگشتگی شباهت دارد تا یک روایت سنتی با پایان مشخص.
تلاشهای بیوقفه خواننده برای پیگیری داستانها و یافتن پاسخها بهطور مداوم با شکست مواجه میشود، و این مسأله باعث میشود که مفهوم داستان به جای یک روایت تکمیلشده، به یک تجربه دائمی از جستجو و کشف تبدیل شود. هر فصل از کتاب به نوعی در حال تعریف دنیای جدیدی است که در آن هر سوال یا هر داستان جدید، خود به داستانی جدید تبدیل میشود.
در نهایت، اگر شبی از شبهای زمستان مسافری نه تنها یک داستان درباره جستجوی یک کتاب گمشده است، بلکه یک بررسی عمیق از دنیای کتابها و شیوههایی است که ما به آنها میپردازیم. این کتاب به خوانندگان یادآوری میکند که داستانها هرگز به طور کامل در دسترس ما نیستند و همیشه میتوانند معانی و جنبههای جدیدی را در خود جای دهند.
بخشهایی از اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
تو داری شروع به خواندن داستانِ جدیدِ ایتالو کالوینو، اگر شبی از شب های زمستان مسافری، می کنی. آرام بگیر. حواست را جمع کن. تمام افکار دیگر را از سر دور کن. بگذار دنیایی که تو را احاطه کرده در پس ابر نهان شود. از آن سو، مثل همیشه تلویزیون روشن است، پس بهتر است در را ببندی.
فورا به همه بگو: « نه، نمی خواهم تلویزیون تماشا کنم! » اگر صدایت را نمی شنوند بلندتر بگو: « دارم کتاب می خوانم، نمی خواهم کسی مزاحم شود. » با این سر و صداها شاید حرف هایت را نشنیده باشند: بلندتر بگو، فریاد بزن: « دارم داستان جدید ایتالو کالوینو را می خوانم! » یا اگر ترجیح می دهی، هیچ نگو، امیدوار باشیم که تو را به حال خود بگذارند.
راحت ترین حالت را انتخاب کن: نشسته، لمیده، چمباتمه، درازکش، به پشت خوابیده، به پهلو خوابیده، دمرو، توی مبل، نیمکت، مبل متحرک، راحتی، عسلی یا توی یک ننو، اگر داشته باشی و البته یا روی تخت یا توی تخت. حتی می توانی در یک حرکت یوگا، سرت را زمین بگذاری و البته کتاب را هم وارونه بگیری.
راست است، پیداکردن حالت مطلوب برای خواندن، آسان نیست. آن وقت ها مقابل یک رحل، ایستاده کتاب می خواندند. ایستاده، عادت بود. هم چنین وقتی از اسب سواری خسته می شدند، این طوری استراحت می کردند. به فکر هیچ کس نرسیده که سواره کتاب بخواند. به هر حال باید صاف روی زین بنشینی و یا کتاب را روی یال اسب بگذاری و یا اینکه با زین و یراق خاصی کتاب را به گوش های اسب وصل کنی، فکر بامزه ای است، برای خواندن، بهتر است پا را توی رکاب بکنی.
پاهای بالا گرفته اولین شرط لذت بردن از خواندن است. خب، منتظر چه هستی؟ پاهایت را دراز کن، آن ها را روی بالشتک بگذار، یا دو بالشتک، یا روی دسته نیمکت، یا روی بالای مبل، روی میز چای، روی میز تحریر، روی پیانو، یا روی نقشه یِ پنج قاره. اما اگر می خواهی پاهایت را روی بلندی بگذاری، کفش هایت را در بیاور، وگرنه دوباره آن ها را به پا کن. ولی همین طوری به یک دست کفش و به یک دست کتاب نمان.
…………………
شبی از شبهای زمستان، مسافری که در یک اتاق سرد نشسته و به نظر میآید هیچچیز جز آنچه در دست دارد نمیبیند، شروع به خواندن یک کتاب میکند. اما بلافاصله متوجه میشود که صفحه اول کتابش نقص دارد و هیچچیز از آن قابل فهم نیست. کتابی که او شروع به خواندن میکند، چیزی بیشتر از یک روایت ساده نیست. داستانها به هم پیوستهاند و در نهایت، هیچچیز کامل نمیشود.
…………….
در هر بار که او کتاب را به دست میگیرد، داستان به شکلی دیگر شروع میشود. انگار داستانها هیچگاه نمیخواهند تکمیل شوند. او در هر نسخهای که میخواند، با یک داستان جدید روبهرو میشود که در هر کدام، شخصیتها، مکانها و شرایط کاملاً متفاوت هستند. هیچچیز ثابت نمیماند، حتی وقتی به دنبال معنای اصلی کتاب میگردد.
………………
لینا، آن زن مرموز که در مسیر جستجو در کنار او قرار گرفته است، به او میگوید: «کتاب هیچوقت به پایان نمیرسد. اما این دقیقاً چیزی است که ما میخواهیم. چیزی که ادامه دارد، همیشه پر از امکان است. ما از آنچه هنوز کامل نشده است، بیشتر لذت میبریم.»
چنانچه به کتاب «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار ایتالو کالوینو در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسندهی شهیر ایتالیایی آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، معمایی/رازآلود
۰ برچسبها: ادبیات جهان، ایتالو کالوینو، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب