فیزیک اگزیستانسیال

«فیزیک اگزیستانسیال» با نام کامل «فیزیک اگزیستانسیال: پاسخ های یک دانشمند به بزرگ ترین پرسش های زندگی» اثری است از زابینه هوسنفلدر (نویسنده و فیزیکدان آلمانی، متولد ۱۹۷۶) که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است. این کتاب درباره‌ی بررسی بزرگ‌ترین پرسش‌های وجودی انسان مانند معنای زندگی، زمان، آگاهی و اراده‌ی آزاد، از منظر علم فیزیک مدرن است.

درباره‌ی فیزیک اگزیستانسیال

کتاب فیزیک اگزیستانسیال (Existential Physics: A Scientist’s Guide to Life’s Biggest Questions) نوشته زابینه هوسنفلدر، اثری است تأمل‌برانگیز که در مرز میان علم و فلسفه حرکت می‌کند و به شیوه‌ای جذاب و قابل‌فهم، مهم‌ترین پرسش‌های وجودی بشر را از منظر فیزیک مدرن بررسی می‌کند. نویسنده که فیزیکدانی برجسته و پژوهشگری توانا در حوزه فیزیک نظری است، با زبانی روان، پیچیده‌ترین مفاهیم علمی را با دغدغه‌های بنیادین انسان پیوند می‌زند. این کتاب نه‌تنها یک اثر علمی، بلکه راهنمایی فکری برای کسانی است که به دنبال درک بهتر جایگاه خود در جهان هستند.

هوسنفلدر در این کتاب، تلاش نمی‌کند تا پاسخ‌های نهایی و قطعی برای پرسش‌هایی مانند معنای زندگی، آزاد بودن اراده، یا وجود خدا ارائه دهد، بلکه به مخاطب نشان می‌دهد که چگونه علم، به‌ویژه فیزیک، می‌تواند چارچوبی برای اندیشیدن به این پرسش‌ها فراهم کند. در واقع، نویسنده بیش از آن‌که در پی اثبات یا رد چیزی باشد، سعی دارد افق دید خواننده را گسترش دهد و او را به تفکر انتقادی و پرسش‌گری علمی فراخواند.

از جمله ویژگی‌های مهم کتاب، تمرکز آن بر فاصله‌گرفتن از دو قطب افراطی در مواجهه با علم و معنویت است؛ از یک سو علم‌باوری افراطی که همه چیز را تنها با فرمول و عدد توضیح‌پذیر می‌داند، و از سوی دیگر رویکردهای رازآلودی که بدون پشتوانه‌ی عقلانی به پاسخ‌های قطعی می‌رسند. هوسنفلدر در میانه‌ی این دو قطب حرکت می‌کند و تلاش می‌کند صداقت علمی را با حساسیت‌های فلسفی و انسانی تلفیق کند.

کتاب از فصل‌هایی مستقل تشکیل شده که هر یک به یک سؤال بنیادین اختصاص دارد: آیا زمان واقعا وجود دارد؟ آیا جهان آغازی داشته؟ آیا می‌توان آینده را پیش‌بینی کرد؟ آیا ذهن تنها یک پدیده‌ی فیزیکی است؟ و ده‌ها سؤال دیگر که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده‌اند. هوسنفلدر در پاسخ به این پرسش‌ها، به نظریه‌های فیزیک مدرن مانند نسبیت عام، مکانیک کوانتومی، نظریه ریسمان و کیهان‌شناسی اشاره می‌کند، اما در عین حال مخاطب را در انبوه فرمول‌ها و نمودارها غرق نمی‌کند.

یکی از نقاط قوت این کتاب، توانایی نویسنده در ساده‌سازی مفاهیم بسیار پیچیده علمی است. او با استفاده از مثال‌های روزمره، شوخ‌طبعی گزنده، و نگاه انتقادی نسبت به علم‌ورزی متداول، کتابی نوشته که برای عموم خوانندگان علاقمند به علم نیز قابل‌فهم و جذاب است. خواننده در طول مطالعه‌ی کتاب، نه تنها با مفاهیم علمی آشنا می‌شود، بلکه شیوه‌ی تفکر علمی و چگونگی مواجهه‌ی علم با نادانسته‌ها را نیز درمی‌یابد.

هوسنفلدر با جسارت علمی بالایی به سراغ مفاهیمی می‌رود که بسیاری از دانشمندان از ورود به آن‌ها پرهیز می‌کنند، مانند مفهوم خدا در فیزیک، نقش آگاهی در علم، یا رابطه‌ی علم و اخلاق. او تلاش می‌کند نشان دهد که علم، اگرچه ممکن است پاسخ قطعی به این پرسش‌ها ندهد، اما می‌تواند ابزاری برای پالایش و تعمیق پرسش‌ها باشد.

در بخش‌هایی از کتاب، نویسنده به نقد نگاه‌های افسانه‌ای یا بیش‌ازحد خوش‌بینانه درباره‌ی علم نیز می‌پردازد. او باور دارد که بسیاری از آنچه در رسانه‌ها به‌عنوان دستاورد علمی تبلیغ می‌شود، بیش از آنکه واقعیت علمی باشد، نوعی آرزواندیشی است. در این مسیر، هوسنفلدر با تکیه بر سال‌ها تجربه‌ی علمی و پژوهشی، دیدگاه‌هایی متفاوت و گاه برخلاف جریان رایج ارائه می‌دهد.

در کنار مسائل علمی، کتاب به نوعی دعوت به فروتنی در برابر پیچیدگی جهان است. هوسنفلدر به خواننده یادآوری می‌کند که بسیاری از پرسش‌ها هنوز بی‌پاسخ مانده‌اند و علم، برخلاف آنچه گاه تصور می‌شود، ابزار پاسخ‌گویی مطلق نیست، بلکه بیشتر ابزاری برای تنظیم دقیق‌تر پرسش‌ها و محدود کردن گمانه‌زنی‌های بی‌پایه است.

یکی دیگر از جنبه‌های جالب کتاب، پرداختن به تأثیر علم بر اخلاق و معنویت است. هوسنفلدر معتقد است که فهم علمی ما از جهان می‌تواند بر نوع نگاه ما به خوبی، مسئولیت و حتی خوشبختی تأثیر بگذارد، بدون آنکه لزوماً جایگزین دین یا فلسفه شود. این دیدگاه، تصویری پویا از علم ارائه می‌دهد که در زندگی روزمره و انتخاب‌های فردی نیز قابل‌استفاده است.

در مجموع، فیزیک اگزیستانسیال کتابی است که علم را از برج عاج فرومی‌کشد و به دغدغه‌های وجودی انسان پیوند می‌زند. این کتاب برای خوانندگانی نوشته شده که نه تنها به دانستن، بلکه به اندیشیدن اهمیت می‌دهند. کسانی که می‌خواهند از چارچوب‌های رایج فراتر بروند و نگاهی تازه به رابطه‌ی علم و معنا داشته باشند.

اگرچه ممکن است برخی فصل‌ها به دلیل بار علمی‌شان چالش‌برانگیز باشند، اما انسجام کلی کتاب و نگاه انسانی و فلسفی آن، خواننده را به پیش‌رفتن ترغیب می‌کند. این کتاب را می‌توان پلی دانست میان علم و اندیشه، میان فرمول و فلسفه، و میان ماده و معنا.

در نهایت، فیزیک اگزیستانسیال اثری است برای آن‌هایی که می‌خواهند بدانند فیزیک درباره‌ی بزرگ‌ترین پرسش‌های زندگی چه می‌گوید، و از آن مهم‌تر، چه نمی‌گوید. اثری که می‌تواند نگاه‌ ما را به علم، هستی و خودمان دگرگون کند.

کتاب فیزیک اگزیستانسیال در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۰ با بیش از ۲۹۰۰ رای و ۴۱۸ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌‌ای از عهدیه عبادی به بازار عرضه شده است.

خلاصه‌ی محتوای فیزیک اگزیستانسیال

کتاب فیزیک اگزیستانسیال نوشته‌ی زابینه هوسنفلدر از یازده فصل اصلی تشکیل شده که هر یک به یکی از پرسش‌های بنیادین بشر درباره‌ی هستی، آگاهی، زمان، اراده و اخلاق اختصاص دارد. نویسنده در هر فصل، یک پرسش را در کانون توجه قرار می‌دهد و آن را با استفاده از نظریه‌های فیزیک مدرن و رویکرد انتقادی بررسی می‌کند. او با زبانی روشن و بی‌تکلف، مرز میان دانسته‌ها و نادانسته‌ها را مشخص می‌کند و خواننده را به تماشای مرزهای علم می‌برد.

در فصل نخست با عنوان «آیا همه‌چیز از چیز دیگری ساخته شده؟» نویسنده درباره‌ی ساختار بنیادین جهان سخن می‌گوید. او به سراغ نظریه‌های بنیادی فیزیک، از جمله مکانیک کوانتومی، ذرات بنیادی و میدان‌ها می‌رود و توضیح می‌دهد که چطور نگاه ما به ماده و واقعیت در چند دهه‌ی اخیر دگرگون شده است. نویسنده در عین حال نشان می‌دهد که حتی در این سطح بنیادی نیز قطعیت چندانی وجود ندارد.

فصل دوم به مسئله‌ی زمان می‌پردازد. هوسنفلدر می‌پرسد: «آیا زمان وجود دارد؟» و سپس با بهره‌گیری از نظریه‌ی نسبیت و فیزیک کوانتومی، نشان می‌دهد که نگاه علمی به زمان با تجربه‌ی روزمره‌ی ما بسیار متفاوت است. او همچنین به ایده‌هایی مانند «جهان بلاک» و مفهوم «زمان بی‌جهت» اشاره می‌کند و از خواننده می‌خواهد که مفروضات خود درباره‌ی زمان را زیر سؤال ببرد.

در فصل سوم، بحث به «آیا جهان هدفی دارد؟» معطوف می‌شود. نویسنده این پرسش را به بحث‌های الهیاتی، کیهان‌شناختی و فلسفی مرتبط می‌سازد و از نظریه‌هایی مانند طراحی هوشمند، اصل آنتروپیک، و چندجهانی صحبت می‌کند. او با نگاه انتقادی، هشدار می‌دهد که نباید از فیزیک انتظار پاسخ به پرسش‌هایی داشت که فراتر از روش علمی‌اند، هرچند علم می‌تواند در روشن‌تر ساختن صورت مسأله نقش مهمی داشته باشد.

فصل چهارم با عنوان «آیا همه‌چیز قابل پیش‌بینی است؟» به مفهوم علیت و آینده‌نگری در فیزیک می‌پردازد. از مکانیک لاپلاسی گرفته تا عدم قطعیت کوانتومی و بی‌نظمی در نظریه‌ی آشوب، نویسنده نشان می‌دهد که پیش‌بینی در فیزیک دارای محدودیت‌های بنیادینی است. در نهایت، او توضیح می‌دهد که حتی اگر قوانین طبیعت قطعی باشند، باز هم محدودیت‌های عملی در پیش‌بینی کامل آینده وجود دارد.

در فصل پنجم با عنوان «آیا می‌توانیم آزاد باشیم؟»، هوسنفلدر به سراغ مسئله‌ی اراده‌ی آزاد می‌رود و آن را از منظر فیزیک بررسی می‌کند. او استدلال می‌کند که هیچ چیز در فیزیک، چه در مکانیک کلاسیک و چه در مکانیک کوانتومی، وجود اراده‌ی آزاد را اثبات نمی‌کند، اما همزمان نمی‌توان آن را به‌سادگی رد کرد. نویسنده میان آزادی در سطح ذهنی و ضرورت‌های فیزیکی تمایز قائل می‌شود.

فصل ششم با عنوان «آیا جهان فکر می‌کند؟» به مسئله‌ی آگاهی، ذهن و هوش مصنوعی می‌پردازد. نویسنده این فصل را با پرسش از چیستی آگاهی آغاز می‌کند و در ادامه، نگاهی به تلاش‌های علمی برای فهم پدیده‌ی ذهن می‌اندازد. او می‌پرسد آیا آگاهی پدیده‌ای emergent است یا به نوعی در سطح بنیادین طبیعت ریشه دارد؟ و در این مسیر، از تئوری‌های شناختی، کوانتومی و حتی پَن‌سایکیسم یاد می‌کند.

در فصل‌های پایانی، مباحثی مانند نقش مشاهده‌گر در مکانیک کوانتومی، علم و اخلاق، و نسبت میان علم و معنا مورد توجه قرار می‌گیرند. هوسنفلدر توضیح می‌دهد که علم به تنهایی نمی‌تواند نظام ارزشی خلق کند، اما در تعیین نتایج اعمال و پیامدهای انتخاب‌ها، نقش مهمی ایفا می‌کند. کتاب با تأکید بر اهمیت فروتنی علمی و پذیرش نادانسته‌ها به پایان می‌رسد. نویسنده در آخرین فصل با عنوان «آیا علم معنایی دارد؟» از علم به‌عنوان ابزاری برای جهت‌دادن به تفکر و کاهش سردرگمی یاد می‌کند، نه پاسخ‌دهنده‌ی نهایی به همه‌چیز.

بخش‌هایی از فیزیک اگزیستانسیال

علم ابزار ما برای ساختن مدل‌هایی از واقعیت است، نه برای کشف حقیقت نهایی. ما نمی‌دانیم آیا قوانین طبیعتی که امروز می‌شناسیم، واقعاً تمام آن چیزی هستند که هست، یا تنها تقریب‌هایی از درک ناقص ما از واقعیتی پیچیده‌ترند. بسیاری از مردم به دنبال قطعیت‌اند، اما علم اغلب به ما می‌گوید که چقدر چیزها را نمی‌دانیم.

………………..

بسیاری از فیزیک‌دانان درباره‌ی این‌که آیا زمان واقعا وجود دارد یا فقط یک توهم است، اختلاف نظر دارند. در نظریه‌ی نسبیت خاص و عام، زمان نه یک رود جاری که یک بُعد ایستا در کنار فضا است. اگر بخواهیم بر اساس این مدل صحبت کنیم، گذشته و آینده به همان اندازه واقعی‌اند که حال. این یعنی “اکنون” فقط یک برداشت ذهنی است، نه یک حقیقت فیزیکی.

………………

ما دوست داریم فکر کنیم که جهان هدفی دارد، که ما برای چیزی آفریده شده‌ایم. اما فیزیک هیچ شواهدی برای وجود هدف در طبیعت نشان نمی‌دهد. قوانینی که رفتار ذرات را کنترل می‌کنند، بی‌طرف‌اند. آن‌ها به ما اهمیت نمی‌دهند. این به این معنا نیست که زندگی بی‌معناست، بلکه معنای زندگی چیزی است که ما خودمان خلق می‌کنیم.

……………..

در نگاه اول، به‌نظر می‌رسد که نظریه‌ی کوانتوم با ارائه‌ی عنصر عدم‌قطعیت، به ما آزادی عمل داده است. اما اگر دقت کنیم، خواهیم دید که این تصادفی‌بودن هم از کنترل ما خارج است. ما نمی‌توانیم نتایج کوانتومی را انتخاب کنیم. بنابراین، هم قطعی‌بودن نظریه‌ی کلاسیک و هم تصادفی‌بودن نظریه‌ی کوانتومی، به نوعی در تضاد با مفهوم سنتی اراده‌ی آزادند.

………………..

آگاهی هنوز یکی از رازآلودترین پدیده‌هایی است که می‌شناسیم. ما نمی‌دانیم چرا یا چگونه مغز انسان تجربه‌ی ذهنی تولید می‌کند. برخی گمان می‌کنند آگاهی از تعاملات فیزیکی میان نورون‌ها پدید می‌آید؛ برخی دیگر، مانند طرفداران پَن‌سایکیسم، معتقدند که آگاهی ویژگی‌ای بنیادین و جهان‌شمول است. فیزیک هنوز نمی‌داند کدام نظریه – اگر اصلاً یکی از آن‌ها – به واقعیت نزدیک‌تر است.

 

اگر به کتاب فیزیک اگزیستانسیال علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتاب‌های فیزیک در وب‌سایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا می‌سازد.