دوران کودکی

«دوران کودکی» اثری است از ماکسیم گورکی (نویسنده‌ی اهل روسیه، از ۱۸۶۸ تا ۱۹۳۶) که در سال ۱۹۱۳ منتشر شده است. این کتاب زندگی‌نامه‌ی نویسنده در رابطه با دوران کودکی خودش به شمار می‌رود.

درباره‌ی دوران کودکی

«دوران کودکی» اولین جلد از سه‌گانه‌ی خودزندگی‌نامه‌ای ماکسیم گورکی است که به روایت سختی‌ها و تجربیات کودکی نویسنده می‌پردازد. این کتاب که در سال ۱۹۱۳ منتشر شد، به خاطر نگاه عمیق به زندگی در شرایط فقر و ستم‌دیدگی اجتماعی مورد توجه قرار گرفت. گورکی با این اثر توانست جایگاه خود را به عنوان یکی از مهم‌ترین نویسندگان رئالیست روسیه تثبیت کند.

داستان «دوران کودکی» از دیدگاه آلکسی، که همان گورکی است، روایت می‌شود. او پس از مرگ پدرش به همراه مادر و مادربزرگش به خانه‌ی پدربزرگ می‌رود. آلکسی در این خانه شاهد خشونت، فقر، و بحران‌های خانوادگی است. این کتاب شرح روزگار سختی است که او در این محیط تجربه می‌کند و از طریق آن به درک عمیق‌تری از زندگی و انسان‌ها می‌رسد.

آلکسی، شخصیت محوری داستان، کودکی حساس و تأثیرپذیر است که در مقابل مشکلات و خشونت‌های پیرامون خود به مرور زمان رشد فکری و عاطفی می‌کند. او که در آغاز داستان کودکی بی‌گناه و آسیب‌پذیر است، در مواجهه با سختی‌ها و دردها تجربه‌ای عمیق از زندگی به دست می‌آورد و به فردی مستقل و مقاوم تبدیل می‌شود.

مادربزرگ آلکسی نقش محوری در زندگی او ایفا می‌کند. او نماد محبت، ایمان، و استقامت در این داستان است و تکیه‌گاه عاطفی آلکسی در برابر سختی‌ها و خشونت‌های پدربزرگ است. گورکی با توصیف این شخصیت، به اهمیت ارزش‌های انسانی در برابر ستم و ناملایمات زندگی پرداخته است.

پدربزرگ آلکسی شخصیتی خشن و بی‌رحم است که نمایانگر جامعه‌ای است که در آن خشونت و ظلم به‌عنوان بخش‌های جدایی‌ناپذیر زندگی مطرح می‌شود. او نه تنها با آلکسی و مادربزرگ، بلکه با دیگر اعضای خانواده نیز رفتار خشنی دارد و نماد استبداد و ظلمی است که در جامعه حاکم است.

یکی از موضوعات مهم این کتاب، توصیف فقر و محرومیت است. گورکی با جزئیات دقیق، شرایط زندگی در یک جامعه فقیر را به تصویر می‌کشد. او نشان می‌دهد که چگونه فقر نه تنها بر وضعیت اقتصادی، بلکه بر روح و روان افراد نیز تأثیر می‌گذارد. فقر در این داستان به‌عنوان عنصری مخرب در زندگی انسان‌ها نمایش داده می‌شود.

برخلاف بسیاری از آثار ادبی که کودکی را به‌عنوان دوره‌ای شاد و بی‌گناه به تصویر می‌کشند، «دوران کودکی» پر از صحنه‌های رنج و اندوه است. آلکسی به‌عنوان کودک، همواره در معرض خشونت و بی‌عدالتی قرار دارد و با دیدن رفتارهای بی‌رحمانه در خانواده، به درکی تلخ از زندگی می‌رسد. این نگاه ویژه به کودکی یکی از ویژگی‌های مهم این کتاب است.

«دوران کودکی» فقط روایت زندگی شخصی گورکی نیست؛ بلکه تصویری واقعی از وضعیت اجتماعی روسیه در اواخر قرن نوزدهم است. گورکی با نگاهی تیزبین به مشکلات اجتماعی و نابرابری‌های طبقاتی پرداخته است. این کتاب به‌عنوان یکی از آثار مهم رئالیسم روسیه، نقدی عمیق به بی‌عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی آن دوران ارائه می‌دهد.

سبک نگارش گورکی در این کتاب ساده و در عین حال پرجزئیات است. او از زبانی استفاده می‌کند که بدون پیچیدگی، احساسات و تجربیات عمیق خود را به خواننده منتقل می‌کند. توصیف‌های دقیق او از محیط و شخصیت‌ها، خواننده را به دل داستان می‌برد و فضای تاریک و سخت زندگی آلکسی را به‌خوبی نشان می‌دهد.

«دوران کودکی» فراتر از یک خودزندگی‌نامه، مفاهیم عمیقی از انسانیت، عدالت، محبت، و ظلم را به تصویر می‌کشد. گورکی در این اثر به جستجوی معنای زندگی و ارزش‌های انسانی می‌پردازد. او نشان می‌دهد که چگونه می‌توان حتی در شرایط سخت و غیرانسانی، امید و محبت را حفظ کرد و بر مشکلات فائق آمد.

یکی از موضوعات کلیدی این کتاب، رشد و بلوغ فکری آلکسی در مواجهه با رنج و سختی‌ها است. او در طول داستان از یک کودک ناآگاه به فردی تبدیل می‌شود که به درکی عمیق‌تر از زندگی و انسان‌ها دست می‌یابد. گورکی با دقت این فرآیند رشد و تغییر را نشان می‌دهد و به تأثیرات محیط و تربیت بر شکل‌گیری شخصیت فرد می‌پردازد.

«دوران کودکی» اثری پرقدرت و تأثیرگذار است که با صداقتی بی‌نظیر به روایت زندگی گورکی در شرایط سخت و طاقت‌فرسا می‌پردازد. این کتاب علاوه بر آنکه خودزندگی‌نامه‌ای از یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان روسیه است، تصویری واقعی از جامعه روسیه در اواخر قرن نوزدهم ارائه می‌دهد. گورکی با این اثر توانسته است هم تصویری دقیق از دوران کودکی خود و هم نقدی عمیق به نابرابری‌های اجتماعی زمانه‌اش به دست دهد.

کتاب دوران کودکی در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۹ با بیش از ۸۴۰۰ رای و ۵۳۳ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از کریم کشاورز به بازار عرضه شده است.

محتوای دوران کودکی

دوران کودکی اثر ماکسیم گورکی، اولین جلد از سه‌گانه‌ی خودزندگی‌نامه‌ای اوست که به روایت دوران سخت کودکی‌اش در اواخر قرن نوزدهم می‌پردازد. این کتاب به ماجرای زندگی آلکسی (که نماد خود گورکی است) پس از مرگ پدرش و ورود به خانه‌ی پدربزرگ و مادربزرگش می‌پردازد.

آلکسی در این محیط با خشونت، فقر و بی‌عدالتی مواجه می‌شود، اما در کنار آن، محبت و مهربانی مادربزرگش را نیز تجربه می‌کند که به او امید و نیرویی برای مقابله با دشواری‌ها می‌بخشد.

پدربزرگ آلکسی فردی خشن و ظالم است که با اعضای خانواده، به‌ویژه با آلکسی، رفتار بی‌رحمانه‌ای دارد. خشونت خانگی و فقر موجود در خانواده، بازتابی از وضعیت اجتماعی و اقتصادی روسیه‌ی آن زمان است. با وجود این شرایط سخت، مادربزرگ آلکسی با ایمان و مهربانی خود نماد مقاومت در برابر ناملایمات است و به آلکسی کمک می‌کند تا به‌تدریج به درکی عمیق‌تر از زندگی دست یابد.

این کتاب، علاوه بر آنکه شرح حال شخصی نویسنده است، تصویری از جامعه روسیه در دوران فقر و نابرابری‌های طبقاتی ارائه می‌دهد. گورکی با نگاهی واقع‌گرایانه و بی‌پیرایه به زندگی در این شرایط سخت می‌پردازد و تجربه‌های شخصی‌اش از خشونت، محرومیت و استبداد را به تصویر می‌کشد.

«دوران کودکی» روایتی است از رشد و بلوغ فکری و عاطفی آلکسی، که از طریق مواجهه با مشکلات و سختی‌ها به بلوغ و استقلال می‌رسد و توانایی مقابله با ظلم و خشونت را در خود پرورش می‌دهد.

بخش‌هایی از دوران کودکی

 پدرم روی کف اطاق نیمه تاریک و تنگ زیر پنجره آرمیده و پیراهنی بی اندازه دراز و سفید به تن دارد. انگشتان پاهای برهنه اش به طرز عجیبی از هم بازشده و انگشتان دست های رئوفش نیز که با آرامش تمام بر سینه اش گذاشته شده کج و معوج است. چشمان پرنشاطش را دو دایره سیاه دو سکه مسین کاملا پوشانده، چهره مهربانش تیره به نظر می آید و دندان هایش که به شکل ناهنجاری نمایان است مرا می ترساند.

مادرم نیمه برهنه است و دامن سرخی پوشیده و شانه سیاهی را که من همیشه پوست هندوانه با آن می بریدم به دست دارد و به زانو ایستاده موهای بلند و نرم پدرم را از پیشانی اش به طرف پشت سرشانه می کند. چشمان خاکستری اش باد کرده است و قطره های درشت اشک پیاپی فرو می ریزد.

جده ام دست مرا در دست دارد. جده ام چاق و گرد است و سر بزرگ و چشمان درشتی دارد و بینیش مضحک و شل و ول است. از سر تا به پا سیاه به نظر می آید و نرم است و گیرایی عجیبی دارد. او هم گریه می کند و به طرز خاص و جذابی سخنان مادرم را بازمی گوید و از سر تا پا می لرزد و مرا به سوی پدرم هول می دهد. ولی من پیله می کنم و پشت سرش قایم می شوم.

می ترسم و ناراحتم. هیچ وقت گریه بزرگ ترها را ندیده بودم و سخنانی را که جده ام می گوید و وامی گوید نمی فهمم. می گوید: « با پدرت وداع کن دیگر نخواهیش دید مرد عزیزم مرد در جوانی مرد از دنیا خیری ندیده رفت…. » من سخت بیمار بودم تازه برخاسته بودم.

خوب به یاد دارم که پدرم هنگام بیماری من با نشاط و خوش روئی با من ور می رفت بعد ناگهان ناپدید شد و جده ام جایش را گرفت آدم عجیبی بود. من از جده ام پرسیدم: « از کجا آمدی؟ » جواب داد: «از آن بالا از نیژنی سوار کشتی شده آمدم آخر روی آب که آدم پیاده راه نمی رود؟»

هم از این حرف ها خنده ام می گرفت و هم معنی اش را نمی فهمیدم. در طبقه بالای خانه ایرانیان ریش حنائی منزل داشتند و در زیرزمین پیرمرد زردپوستی از مردم کالمیک پوست گوسفند می فروخت.

 

اگر به کتاب دوران کودکی علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثار ماکسیم گورکی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.