«غرور و تعصب» دومین اثر جین آستن (نویسندهی انگلیسی، از ۱۷۷۵ تا ۱۸۱۷) است که در ۲۱ سالگی وی (سال ۱۷۹۶) نوشته شد ولی در سال ۱۸۱۳ در ۳ جلد منتشر شد. این اثر که بر اساس نظر بسیاری از منتقدان بهترین جین آستن است، مدتها توسط ناشران مختلف رد میشد و حتی در چاپ اول نیز به جای نام نویسنده از عبارت «یک خانم» بر روی جلد آن استفاده شد.
جین آستن این رمان را که دستمایهی ساخت آثار نماشی بسیار شده است، فرزند دلبند خود مینامید. در ایران نیز برای اولین بار در سال ۱۳۳۶، توسط شمسالملوک مصاحب (شاعر و نویسنده، از ۱۲۹۲ تا ۱۳۷۶) ترجمه شد و عنوان «غرور و تعصب» برای آن انتخاب گردید و بعدها نیز به همین نام نامیده شد. البته در طی سالهای بعد مترجمان متعدد دیگری نیز اقدام به ترجمه و انتشار آن نمودهاند.
داستان کتاب غرور و تعصب
در اوایل قرن نوزدهم در روستاهای انگلستان، خانم «بنت» تلاش میکند تا آقای بنت را متقاعد کند که با آقای «بینگلی»، مجردی ثروتمندی که اخیراً به آن محله آمده است، ملاقات کند. خانم بنت پس از مدتی دعوای لفظی با همسرش، معتقد است که او با آقای بینگلی تماس نخواهد گرفت. مدت کوتاهی پس از آن، آقای بنت از «ندرفیلد»، اقامتگاه اجارهای آقای بینگلی دیدن کرد که باعث خوشحالی خانم بنت شد.
در یک مهمانی رقص محلی، به نظر میرسد که آقای بینگلی مجذوب جین بنت (بزرگترین دختر بنت) شده است زیرا دو بار با او میرقصد. آقای «دارسی»، که ثروتمندتر از بینگلی است، فردی مغرور و گوشه گیر است اغلب مردم از او متنفر هستند. او از رقصیدن با الیزابت (دومین دختر بزرگ بنت) امتناع می کند و اظهار می دارد که او به اندازه کافی جذاب نیست که او را وسوسه کند.
از سوی دیگر کشیش «کالینز»، برادرزادهٔ آقای بنت و وارث خانوادهی آنها، قصد دارد تا با یکی از دخترعموهایش ازدواج کند. او نخست جین را برمیگزیند، ولی وقتی میفهمد جین احتمالاً با بینگلی نامزد میکند به فکر الیزابت میافتد. خانم بنت هم با این پیوند موافق است؛ چون دراین صورت ارث خانوادگی آنها به غریبهها نمیرسد. با این حال الیزابت درخواست کالینز را رد میکند و تهدیدهای مادرش را نیز نادیده میگیرد.
برای این بدانید چه برسر خانوادهی بنت و دختران آن خواهد آمد و سرنوشت هر یک از آنها چگونه خواهد شد، باید حتماً رمان جذاب «غرور و تعصب» را مطالعه کنید.
رمان «غرور و تعصب» در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۸ با بیش از ۳.۵ میلیون رای و بیش از ۸۵ هزار نقد و نظر است.
بخشهایی از کتاب غرور و تعصب
الیزابت که دلیلی نمیدید این حالت بلاتکلیفی را ادامه بدهد، به محض رفتن کیتی، با جسارت تمام باز هم با آقای دارسی راه رفت. حاال وقتش شده بود که تصمیمش را عملی کند. به خودش جرئت داد و گفت: آقای دارسی، من آدم کاملا خودخواهی هستم. برای آرامش دادن به احساسات خودم هیچ فکر نمیکنم که شاید احساسات شما جریحه دار بشود. نمیتوانم جلوخودم را بگیرم و بابت محبت فوق العادهای که در حق خواهر بیچارهام کردهاید از شما تشکر نکنم.
از وقتی که به این مطلب پی بردهام، مدام دلم میخواسته به شما بگویم که چه احساس امتنانی دارم. اگر بقیۀ افراد خانواده نیز میدانستند، الان صرفاً من نبودم که تشکر خود را به زبان میآوردم. دارسی هیجانزده و متعجب جواب داد: متأسفم، خیلی متأسفم که شما از موضوعی باخبر شدهاید که اگر درست به شما انتقال نداده باشند احتمالا باعث رنجش میشود.
هیچ فکر نمیکردم که خانم گاردینر این قدر غیرقابل اعتماد باشند. زن داییام تقصیری ندارد. حواس پرتی لیدیا باعث شد من بفهمم شما در قضیه دخیل بودهاید. خب، من هم تا جزئیات برایم روشن نمیشد آرامش پیدا نمیکردم. اجازه بدهید بارها از شما تشکر کنم. از طرف همۀ اعضای خانوادهام تشکر میکنم، به خاطر بلندنظری و محبتی که محرک شما در این کار پر زحمت بوده و این همه دردسر را تحمل کرده بودید تا آنها را پیدا کنید.
برای آشنا شدن با سایر داستانهای عاشقانهی دیگر شبیه به غرور و تعصب در ادبیات ایران و دنیا، میتوانید از بخش کتابهای عاشقانه در وبسایت هر روز یک کتاب بازدید کنید.
9 فروردین 1401
غرور و تعصب
«غرور و تعصب» دومین اثر جین آستن (نویسندهی انگلیسی، از ۱۷۷۵ تا ۱۸۱۷) است که در ۲۱ سالگی وی (سال ۱۷۹۶) نوشته شد ولی در سال ۱۸۱۳ در ۳ جلد منتشر شد. این اثر که بر اساس نظر بسیاری از منتقدان بهترین جین آستن است، مدتها توسط ناشران مختلف رد میشد و حتی در چاپ اول نیز به جای نام نویسنده از عبارت «یک خانم» بر روی جلد آن استفاده شد.
جین آستن این رمان را که دستمایهی ساخت آثار نماشی بسیار شده است، فرزند دلبند خود مینامید. در ایران نیز برای اولین بار در سال ۱۳۳۶، توسط شمسالملوک مصاحب (شاعر و نویسنده، از ۱۲۹۲ تا ۱۳۷۶) ترجمه شد و عنوان «غرور و تعصب» برای آن انتخاب گردید و بعدها نیز به همین نام نامیده شد. البته در طی سالهای بعد مترجمان متعدد دیگری نیز اقدام به ترجمه و انتشار آن نمودهاند.
داستان کتاب غرور و تعصب
در اوایل قرن نوزدهم در روستاهای انگلستان، خانم «بنت» تلاش میکند تا آقای بنت را متقاعد کند که با آقای «بینگلی»، مجردی ثروتمندی که اخیراً به آن محله آمده است، ملاقات کند. خانم بنت پس از مدتی دعوای لفظی با همسرش، معتقد است که او با آقای بینگلی تماس نخواهد گرفت. مدت کوتاهی پس از آن، آقای بنت از «ندرفیلد»، اقامتگاه اجارهای آقای بینگلی دیدن کرد که باعث خوشحالی خانم بنت شد.
در یک مهمانی رقص محلی، به نظر میرسد که آقای بینگلی مجذوب جین بنت (بزرگترین دختر بنت) شده است زیرا دو بار با او میرقصد. آقای «دارسی»، که ثروتمندتر از بینگلی است، فردی مغرور و گوشه گیر است اغلب مردم از او متنفر هستند. او از رقصیدن با الیزابت (دومین دختر بزرگ بنت) امتناع می کند و اظهار می دارد که او به اندازه کافی جذاب نیست که او را وسوسه کند.
از سوی دیگر کشیش «کالینز»، برادرزادهٔ آقای بنت و وارث خانوادهی آنها، قصد دارد تا با یکی از دخترعموهایش ازدواج کند. او نخست جین را برمیگزیند، ولی وقتی میفهمد جین احتمالاً با بینگلی نامزد میکند به فکر الیزابت میافتد. خانم بنت هم با این پیوند موافق است؛ چون دراین صورت ارث خانوادگی آنها به غریبهها نمیرسد. با این حال الیزابت درخواست کالینز را رد میکند و تهدیدهای مادرش را نیز نادیده میگیرد.
برای این بدانید چه برسر خانوادهی بنت و دختران آن خواهد آمد و سرنوشت هر یک از آنها چگونه خواهد شد، باید حتماً رمان جذاب «غرور و تعصب» را مطالعه کنید.
رمان «غرور و تعصب» در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۸ با بیش از ۳.۵ میلیون رای و بیش از ۸۵ هزار نقد و نظر است.
بخشهایی از کتاب غرور و تعصب
الیزابت که دلیلی نمیدید این حالت بلاتکلیفی را ادامه بدهد، به محض رفتن کیتی، با جسارت تمام باز هم با آقای دارسی راه رفت. حاال وقتش شده بود که تصمیمش را عملی کند. به خودش جرئت داد و گفت: آقای دارسی، من آدم کاملا خودخواهی هستم. برای آرامش دادن به احساسات خودم هیچ فکر نمیکنم که شاید احساسات شما جریحه دار بشود. نمیتوانم جلوخودم را بگیرم و بابت محبت فوق العادهای که در حق خواهر بیچارهام کردهاید از شما تشکر نکنم.
از وقتی که به این مطلب پی بردهام، مدام دلم میخواسته به شما بگویم که چه احساس امتنانی دارم. اگر بقیۀ افراد خانواده نیز میدانستند، الان صرفاً من نبودم که تشکر خود را به زبان میآوردم. دارسی هیجانزده و متعجب جواب داد: متأسفم، خیلی متأسفم که شما از موضوعی باخبر شدهاید که اگر درست به شما انتقال نداده باشند احتمالا باعث رنجش میشود.
هیچ فکر نمیکردم که خانم گاردینر این قدر غیرقابل اعتماد باشند. زن داییام تقصیری ندارد. حواس پرتی لیدیا باعث شد من بفهمم شما در قضیه دخیل بودهاید. خب، من هم تا جزئیات برایم روشن نمیشد آرامش پیدا نمیکردم. اجازه بدهید بارها از شما تشکر کنم. از طرف همۀ اعضای خانوادهام تشکر میکنم، به خاطر بلندنظری و محبتی که محرک شما در این کار پر زحمت بوده و این همه دردسر را تحمل کرده بودید تا آنها را پیدا کنید.
برای آشنا شدن با سایر داستانهای عاشقانهی دیگر شبیه به غرور و تعصب در ادبیات ایران و دنیا، میتوانید از بخش کتابهای عاشقانه در وبسایت هر روز یک کتاب بازدید کنید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، عاشقانه
۰ برچسبها: ادبیات جهان، جین آستن، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب