3 اردیبهشت 1401
علی از زبان علی
«علی از زبان علی» یا «زندگانی امیرمومنان علی (ع)» کتابی است به قلم سیدجعفر شهیدی (نویسنده و استاد دانشگاه تهران، اهل بروجرد، از ۱۲۹۷ تا ۱۳۸۶) که برای اولین با در سال ۱۳۷۶ در ۲۱۲ صفحه توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شد.
کتاب «علی از زبان علی» تا کنون بیش از ۴۲ بار تجدید چاپ شده و نسخهی عربی آن نیز تحت عنوان «علی بلسان علی» در سال ۲۰۰۱ توسط انتشارات دارالهادی در بیروت منتشر شد.
این کتاب در ۲۸ بخش تالیف شده است که هر بخش به وجهی از زندگی حضرت امیرالمومنین علی (علیهالسلام) میپردازد. در حقیقت، در کتاب علی از زبان علی، نویسنده کوشیده تا حوادث و رخدادهای زندگی حضرت علی (ع) را با زبانی روایی از لحظه تولد تا شهادت ایشان شرح دهد.
مقدمهی کتاب «علی از زبان علی»
استاد سیدجعفر شهیدی در مقدمه کتاب علی از زبان علی میآورند:
ماهها و میتوان گفت، سالهاست میخواهم قلم بردارم و صفحههایی پیرامون زندگانی امیرمؤمنان علی (ع) بنگارم . هر بار که خود را آماده میکنم، ندایی از درونم میشنوم: «آهسته باش ! چه گستاخی! میخواهی در این میدان پهناور درآیی و بضاعت اندک خود را بنمایی؟ نمیدانی مهتاب به گز پیمودن است و دریا را با مشت تهی نمودن.در میا! که عرصهی سیمرغ نه جولانگه تو است.»
از خود پوزش میخواهم و قلم را به یک سو مینهم. دیری نمیگذرد که دیگر بار شوق، عنان میگسلاند و بیخواست من، مرا میراند، که آخر از مورچه و ران ملخ و پیشگاه سلیمان یادگیر. مگر نمیدانی در آستانهی بزرگان از هر کس به اندازهی توان او چشم میدارند؟
«خدایا!چه باید کرد؟» سرانجام به خود گفتم درست است که پرداختن به چنین کار در توان تو نیست، اما به خود منگر که بضاعتت چیست، بنگر که سخن دربارهی کیست.او دستگیر ناتوانان است و یاور درماندگان. از لطف خدا و سخن شاه اولیا مدد خواه!
شاید آن سان که در نهج البلاغه به گفته خود عنایتش بود و در ترجمهی یاریت نمود، لطف از تو دریغ ندارد و موفقت گرداند، تا هدیهای به دوستانش تقدیم کنی و بکوش تا آنجا که میتوانی از فرمودههای او به پارسی برگردانی و علی از زبان علی بشناسانی.
این بار آماده گشتم و این صفحهها را نوشتم و کتاب را به شیفتگان علی(ع)تقدیم میکنم. در خواندن آن به نارسائی نوشتهی من ننگرند، عظمت مقام علی را در نظر آورند و به هر حال این ضعیف را از دعای خیر فراموش نکنند.
بخشی از کتاب «علی از زبان علی»
امیرمومنان علی ( ع ) فرزند ابوطالب و جد او عبدالمطلب پسر هاشم است. نام عبدالمطلب عامر بود و شیبهُ الْحَمد شهرت داشت. گویند چون زاده شد، موهایی سپید بر سر او رسته بود، پس او را شیبه لقب دادند.
چون مطلب عموی او پس از مرگ هاشم به مدینه رفت و شیبه را با خود به مکه آورد، از او پرسیدند: « این کودک کیست؟ » گفت: « بنده من است. » و گفته اند مردم چنان پنداشتند که مطلب در این سفر بنده ای با خود آورده است.
از این رو عامر به عبدالمطلب مشهور شد. عبدالمطلب فرزند هاشم است و هاشم پسر عبد مناف. خاندان هاشم شاخه ای از عبد مناف اند و شاخه دیگر آن بنی عبد شمس نیای امویان است. و هر دو خاندان از قریش اند. خاندان هاشم در قریش به بزرگواری و گشاده دستی شناخته بودند، هرچند مکنتی چون خاندان عبد شمس نداشتند.
مادرش فاطمه، دختر اسد بن هاشم بن عبدمناف است. فاطمه چندی تربیت رسول خدا را عهده دار بود و برای او چون مادر می نمود. او از جمله مسلمانان صدر اول است که به مدینه هجرت کرد. رسول خدا پیوسته او را گرامی می داشت و چون درگذشت، او را در پیراهن خود کفن کرد.
کنیه مشهور او ابوالحسن و لقب هایش فراوان است. از آن لقب ها آنچه میان ایرانیان شهرت دارد، اسدالله و حیدر است.
برای آشنا شدن با سایر کتابهای مذهبی به بخش معرفی کتابهای مذهبی در وبسایت هر روز یک کتاب مراجعه کنید.
کتاب خوبی معرفی کردید. خدا به شما اجر بدهد.