«نفوس مرده» کتابی است نوشتهی نیکلای گوگول (نویسنده و طنزپرداز روسی، از ۱۸۰۹ تا ۱۸۵۲) که در سال ۱۸۴۲ منتشر شده است. این کتاب، به روایتی زیبا و طنزآمیز از زندگی مردم روسیه در قرن نوزدهم میلادی میپردازد.
دربارهی نفوس مرده
گوگول کار بر روی کتاب نفوس مرده را در سال ۱۸۳۵ آغاز کرد؛ و کتاب برای اولین بار در سال ۱۸۴۲ منتشر شد. ایده اصلی داستان توسط پوشکین، به گوگول پیشنهاد شد. رمان به دلیل مرگ گوگول نیمه کاره ماند. این رمان از دو بخش ساخته شده. بخش اول داستان که شامل ۱۲ بخش است توسط گوگول نوشته شده و بخش دوم از روی دست نوشتههای گوگول که ۹ روز قبل نوشته بود بازسازی شده است.
خود گوگول نفوس مرده را «شعر حماسی» و یک «رمان منظوم» معرفی میکند. هدف رمان نفوس مرده شرح دادن کاستیها و نقصهای طرز فکر و ویژگیهای شخصیت روسی است.
این رمان در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۸ با حدو ۷۵ هزار رای و بیش از ۳۱۰۰ نقد و نظر است.
ترجمهی نفوس مرده در ایران
چندین برگردان فارسی از کتاب نفوس مرده در سالهای مختلف وارد بازار نشر ایران شده است. اولین بار در سال ۱۳۶۹ «کاظم انصاری» کتاب نفوس مرده را از سوی نشر اندیشه منتشر کرد. نکتهی قابل توجه این ترجمه جلد کتاب است که شخصیت اصلی داستان را در حال خرید و فروش مردگان نشان میدهد. انتشارات فرهنگ معاصر از سال ۱۳۹۶ انتشار کتاب نفوس مرده را با ترجمهی «کاظم انصاری» و ویرایش جدید به عهده گرفته است.
«مردگان زرخرید» عنوان ترجمهی دیگری است که از سوی انتشارات نیلوفر منتشر شده است. «فریدون مجلسی» این اثر را به فارسی برگردانده است.
انتشارات مجید هم در سال ۱۳۹۵ با برگردان «پرویز شهدی» این اثر را با عنوان نفوس مرده منتشر کرد. پرویز شهدی از مترجمان نامدار ایرانی است و کتاب نفوس مرده را از زبان فرانسه ترجمه کرده است.
داستان نفوس مرده
داستان نفوس مرده به روایت سوء استفادههای چیچیکوف، نجیبزادهای میانسال از طبقهی اجتماعی متوسط میپردازد. چیچیکوف به شهر کوچکی می رسد و برای جلب مقامات کلیدی محلی و صاحبان زمین، ماجرای طلسمی را مطرح میکند. او زمانی که قصد دارد نقشه عجیب و مرموز خود را برای به دست آوردن «نفوس مردگان» اجرا کند، اطلاعات کمی درباره گذشته یا هدفش فاش می کند.
دولت بر اساس تعداد نفوس (یا ارواح) صاحب زمین که توسط سرشماری تعیین میشود، از مالکان مالیات میگیرد. سرشماریها در این دوره به ندرت انجام میشد، بنابراین مالکان غالباً برای نفوسی که دیگر زنده نبودند، مالیات میپرداختند.
چیچیکوف به دنبال خرید این نفوس مرده است که فقط روی کاغذ وجود دارند. او فقط به فروشندگان احتمالی میگوید که از آنها استفاده میکند، و به هر حال فروشندگان وضعیت بهتری خواهند داشت، زیرا فروش نفوس مرده بار مالیاتی غیرضروری را از دوش صاحبان فعلی برمیدارد.
بخشی ازنفوس مرده
چیچیکوف خود را در حضور زنى یافت که روى نیمکت نشسته بود. در سلام و احوالپرسى دم در با مانیلوف متوجه او نشده بود. زن نسبتاً زیبایى بود با لباس خانهاى ابریشمى که خیلى به او مىآمد. با دستش نمىدانم چه چیزى را با حالتى شتابزده روى میز جلو نیمکت انداخت و دستمال پاتیس ظریفى را که گوشهاش برودرىدوزى شده بود در دستش مچاله کرد.
با دیدن چیچیکوف از جا برخاست و با او دست داد. چیچیکوف ضمن خوشامدگویى، از دیدن او ابراز خشنودى کرد. خانم مانیلوف هم با ظرافت و کمى عشوهگرى به او خوشامد گفت و اظهار داشت از دیدن این پاول ایوانوویچى که شوهرش هر روز از او تعریف مىکند، خوشحال است.
مانیلوف گفت: بله، بیشتر وقتها زنم از من مىپرسید: «پس چرا دوستت پیش ما نمىآید؟» من هم مىگفتم: «صبر داشته باش عزیزم، بهطور حتم خواهد آمد.» حالا هم به ما افتخار دادید که به دیدارمان بیایید. صحبت کردن با شما چهقدر لذتبخش است! واقعاً خوشحالمان کردید!…
چیچیکوف از مشاهدهى این همه ابراز خشنودى کمى دست وپایش را گم کرد و با شکستهنفسى جواب داد: «مقام پایین من در اجتماع و موقعیت ناچیزم شایستهى این همه تعریف و تمجید نیست.»
مانیلوف دوباره لبخندزنان حرف او را قطع کرد و گفت: «چرا، چرا، البته که هست، شما براى مورد خوشایند واقعشدن چیزى کم و کسر ندارید و حتا بیشتر از آنچه هم لازم است دارید.»
خانم مانیلوف پرسید: نظرتان دربارهى شهرمان چیست، آیا در آن به شما خوش گذشته؟
چیچیکوف جواب داد: شهرتان فوقالعاده زیباست. بیشتر از آنچه انتظار داشتم در آن به من خوش گذشته. ساکنانش مردمان بسیار اهل معاشرت و خوشمشربى هستند.
اگر به آثار ادبیات روسیه علاقه دارید میتوانید نمونههای دیگری از آن را در بخشهای معرفی آثار لئو تولستوی، معرفی آثار چخوف، معرفی آثار داستایوفسکی و معرفی آثار بوریس پاسترناک ببینید. همچنین در بخش معرفی آثار طنز میتوانید نمونههای دیگری از این آثار را ببینید.
26 خرداد 1401
نفوس مرده
«نفوس مرده» کتابی است نوشتهی نیکلای گوگول (نویسنده و طنزپرداز روسی، از ۱۸۰۹ تا ۱۸۵۲) که در سال ۱۸۴۲ منتشر شده است. این کتاب، به روایتی زیبا و طنزآمیز از زندگی مردم روسیه در قرن نوزدهم میلادی میپردازد.
دربارهی نفوس مرده
گوگول کار بر روی کتاب نفوس مرده را در سال ۱۸۳۵ آغاز کرد؛ و کتاب برای اولین بار در سال ۱۸۴۲ منتشر شد. ایده اصلی داستان توسط پوشکین، به گوگول پیشنهاد شد. رمان به دلیل مرگ گوگول نیمه کاره ماند. این رمان از دو بخش ساخته شده. بخش اول داستان که شامل ۱۲ بخش است توسط گوگول نوشته شده و بخش دوم از روی دست نوشتههای گوگول که ۹ روز قبل نوشته بود بازسازی شده است.
خود گوگول نفوس مرده را «شعر حماسی» و یک «رمان منظوم» معرفی میکند. هدف رمان نفوس مرده شرح دادن کاستیها و نقصهای طرز فکر و ویژگیهای شخصیت روسی است.
این رمان در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۸ با حدو ۷۵ هزار رای و بیش از ۳۱۰۰ نقد و نظر است.
ترجمهی نفوس مرده در ایران
چندین برگردان فارسی از کتاب نفوس مرده در سالهای مختلف وارد بازار نشر ایران شده است. اولین بار در سال ۱۳۶۹ «کاظم انصاری» کتاب نفوس مرده را از سوی نشر اندیشه منتشر کرد. نکتهی قابل توجه این ترجمه جلد کتاب است که شخصیت اصلی داستان را در حال خرید و فروش مردگان نشان میدهد. انتشارات فرهنگ معاصر از سال ۱۳۹۶ انتشار کتاب نفوس مرده را با ترجمهی «کاظم انصاری» و ویرایش جدید به عهده گرفته است.
«مردگان زرخرید» عنوان ترجمهی دیگری است که از سوی انتشارات نیلوفر منتشر شده است. «فریدون مجلسی» این اثر را به فارسی برگردانده است.
انتشارات مجید هم در سال ۱۳۹۵ با برگردان «پرویز شهدی» این اثر را با عنوان نفوس مرده منتشر کرد. پرویز شهدی از مترجمان نامدار ایرانی است و کتاب نفوس مرده را از زبان فرانسه ترجمه کرده است.
داستان نفوس مرده
داستان نفوس مرده به روایت سوء استفادههای چیچیکوف، نجیبزادهای میانسال از طبقهی اجتماعی متوسط میپردازد. چیچیکوف به شهر کوچکی می رسد و برای جلب مقامات کلیدی محلی و صاحبان زمین، ماجرای طلسمی را مطرح میکند. او زمانی که قصد دارد نقشه عجیب و مرموز خود را برای به دست آوردن «نفوس مردگان» اجرا کند، اطلاعات کمی درباره گذشته یا هدفش فاش می کند.
دولت بر اساس تعداد نفوس (یا ارواح) صاحب زمین که توسط سرشماری تعیین میشود، از مالکان مالیات میگیرد. سرشماریها در این دوره به ندرت انجام میشد، بنابراین مالکان غالباً برای نفوسی که دیگر زنده نبودند، مالیات میپرداختند.
چیچیکوف به دنبال خرید این نفوس مرده است که فقط روی کاغذ وجود دارند. او فقط به فروشندگان احتمالی میگوید که از آنها استفاده میکند، و به هر حال فروشندگان وضعیت بهتری خواهند داشت، زیرا فروش نفوس مرده بار مالیاتی غیرضروری را از دوش صاحبان فعلی برمیدارد.
بخشی ازنفوس مرده
چیچیکوف خود را در حضور زنى یافت که روى نیمکت نشسته بود. در سلام و احوالپرسى دم در با مانیلوف متوجه او نشده بود. زن نسبتاً زیبایى بود با لباس خانهاى ابریشمى که خیلى به او مىآمد. با دستش نمىدانم چه چیزى را با حالتى شتابزده روى میز جلو نیمکت انداخت و دستمال پاتیس ظریفى را که گوشهاش برودرىدوزى شده بود در دستش مچاله کرد.
با دیدن چیچیکوف از جا برخاست و با او دست داد. چیچیکوف ضمن خوشامدگویى، از دیدن او ابراز خشنودى کرد. خانم مانیلوف هم با ظرافت و کمى عشوهگرى به او خوشامد گفت و اظهار داشت از دیدن این پاول ایوانوویچى که شوهرش هر روز از او تعریف مىکند، خوشحال است.
مانیلوف گفت: بله، بیشتر وقتها زنم از من مىپرسید: «پس چرا دوستت پیش ما نمىآید؟» من هم مىگفتم: «صبر داشته باش عزیزم، بهطور حتم خواهد آمد.» حالا هم به ما افتخار دادید که به دیدارمان بیایید. صحبت کردن با شما چهقدر لذتبخش است! واقعاً خوشحالمان کردید!…
چیچیکوف از مشاهدهى این همه ابراز خشنودى کمى دست وپایش را گم کرد و با شکستهنفسى جواب داد: «مقام پایین من در اجتماع و موقعیت ناچیزم شایستهى این همه تعریف و تمجید نیست.»
مانیلوف دوباره لبخندزنان حرف او را قطع کرد و گفت: «چرا، چرا، البته که هست، شما براى مورد خوشایند واقعشدن چیزى کم و کسر ندارید و حتا بیشتر از آنچه هم لازم است دارید.»
خانم مانیلوف پرسید: نظرتان دربارهى شهرمان چیست، آیا در آن به شما خوش گذشته؟
چیچیکوف جواب داد: شهرتان فوقالعاده زیباست. بیشتر از آنچه انتظار داشتم در آن به من خوش گذشته. ساکنانش مردمان بسیار اهل معاشرت و خوشمشربى هستند.
اگر به آثار ادبیات روسیه علاقه دارید میتوانید نمونههای دیگری از آن را در بخشهای معرفی آثار لئو تولستوی، معرفی آثار چخوف، معرفی آثار داستایوفسکی و معرفی آثار بوریس پاسترناک ببینید. همچنین در بخش معرفی آثار طنز میتوانید نمونههای دیگری از این آثار را ببینید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، طنز
۰ برچسبها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، نیکلای گوگول، هر روز یک کتاب