دن آرام

«دن آرام» کتابی است نوشته‌ی میخائیل شولوخوف (نویسنده‌ی روسی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل، از ۱۹۰۵ تا ۱۹۸۴) که در چهار جلد در سال ۱۹۴۰ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی مردم یک روستا در روسیه در زمان جنگ داخلی و جنگ جهانی اول می‌پردازد.

درباره‌ی دن آرام

دن آرام شاهکار شولوخوف محسوب می‌شود و نوشتن آن از سال ۱۹۲۸ تا ۱۹۴۰ (تقریباً ۱۲ سال) به درازا کشید و جایزه نوبل ادبیات را برایش به ارمغان آورد. این رمان را اغلب با جنگ و صلح نوشته تولستوی مقایسه می‌کنند؛ زیرا حماسه‌ی شولوخوف همچون جنگ و صلح تولستوی تلفیقی است از خصوصیات رمان‌های خانوادگی، اجتماعی و تاریخی.

دن آرام داستانی است درباره‌ی کازاک‌های ساکن دن و شرح زندگی یک خانواده کازاک به نام «ملِخوف» در زمان صلح، سال‌های سرنوشت‌ساز جنگ اول جهانی، انقلاب ۱۹۱۷ اکتبر روسیه و یک جنگ داخلی تلخ. البته قهرمانان و نقش آفرینان داستان درست مانند رمان «جنگ و صلح» تولستوی زیادند. اما آنچه خواننده را بیشتر به دنبال خود می‌کشاند بازیگر اصلی آن مردی جوان به نام «گریگوری (گریشا) پانتلویچ ملخوف» است.

گریگوری شخصیتی شجاع، جنگاور و خستگی‌ناپذیر است که در تمام رویدادهای بزرگ تاریخی زمانش حاضر شده‌است. او هرگز نمی‌داند به چه روی می‌جنگد. آیا علیه آلمان‌ها می‌جنگد یا علیه بلشویک ها؟ در جستجوی عدالت، گاهی با سرخ‌ها ارتباط برقرار می‌کند و گاهی به سراغ سفیدها می‌رود. (سرخ لقب کمونیست‌ها و سفید عنوان طرفداران امپراتوری است). او عاشق روسیه‌است اما از تزار نفرت دارد. او دولتی سوسیالیستی می‌خواهد به شرطی که مالکیت کازاک‌ها بر زمین را دست نخورده باقی گذارد. تجربیات سیاسی و نظامی گریگوری که به خاطر حوادث و مشکلات جنگ اول جهانی و انقلاب روسیه به دست آورده در پس داستان عشق شورانگیز و غم‌انگیز وی رنگ می‌بازند.

از رمان دن آرام تاکنون سه ترجمه به فارسی منتشر شده‌است. برگردان نخست را محمود اعتمادزاده به‌آذین انجام داد، سپس منوچهر بیگدلی خمسه آن را ترجمه کرد و در سال‌های اخیر نیز ترجمه دیگری توسط احمد شاملو صورت گرفت. شاملو از روی ترجمه فرانسوی آنتوان وی‌تز این رمان را به فارسی برگردانده‌است. هم‌چنین، ایرج کابلی در مقابله با نسخه روسی با شاملو همکاری داشته‌است.

توجه به لهجه محلی و اجزای شعر عامیانه کازاک‌ها (که با ترجمه بسیار خوب و دقیق شاملو همراه شده است، هرچند در ترجمه اثر کازاک به اشتباه قزاق ترجمه شده است) از خصوصیات بارز این کتاب است.

کتاب دن آرام در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۰ با بیش از ۱۲ هزار رای و ۵۴۰ نقد و نظر است.

داستان دن آرام

در دن آرام، خانواده ملخوف اولاد «پروکوفی ملخوف (مه له خوف)» هستند که از جنگ‌های عثمانی زنی ترک بنام مورا به خانه آورده بود. گریگوری دومین فرزند و دومین پسر و آخرین پسر خانواده‌است. او دلباخته‌ی زن همسایه به نام آکسیانا می‌شود. آکسیانا که از شوهر تندخو و بدرفتار خود «استپان آستاخوف» بیزار است، متقابلاً به گریگوری دل می‌بازد و با او رابطه برقرار می‌کند. وقتی پدر گریگوری به رابطهی نامشروع این دو پی می‌برد به اجبار گریگوری را به ازدواج با دختری پاکدامن به نام «ناتالیا» وامی‌دارد؛ ولی گریگوری دل در گرو عشق آکسیانا دارد و با زن قانونی خود به سردی برخورد می‌کند.

آنگاه وقت آن می‌رسد که گریگوری کار در مزرعه را رها کند و به خدمت نیروهای نظامی روسیه اعزام شود. او می‌رود و خیلی زود جنگ جهانی اول شروع می‌شود. او در جنگ به مناسبت شجاعتش صلیب سن ژرژ می‌گیرد و به استواری و افسری می‌رسد. با پیروزی اولیه نیروهای شورشی و ارتش سفید.  ژنرال‌های سفید گریگوری را به مناسبت سواد کمش از فرماندهی لشکر (ژنرالی – بدون درجه) به ستوانی (درجه‌ای که قبلاً داشت) تنزل می‌دهند و گریگوری می‌پذیرد.

اما چندی بعد به صف بلشویک‌ها می‌پیوندد و در نبردی با آنها همقطار می‌گردد. انقلاب بلشویک فرا می‌رسد و سربازان در دو دسته سفیدها و سرخها با هم مبارزه می‌کنند و به کشتن یکدیگر مبادرت می‌ورزند. حوادث موافق نیروهای شورشی و ارتش سفید نیست. آنها در برابر کمونیست‌ها شکست می‌خورند و عقب می‌نشینند و فرماندهانشان می‌گریزند. گریگوری وقتی می‌بیند سفیدها و سرخها چگونه اسیران یکدیگر را که هموطن هستند می‌کشند، دلزده و دلخسته عزم خانه و کاشانه می‌کند.

گریگوری به خانه می‌آید در حالی که پدرش، مادرش، برادرش، زن برادرش، پدرزنش و همسر قانونی اش را در طول داستان از دست داده‌است. او امیدوار است که باز سر زمین برود و زندگی آرامی را به دور از جنگ و ویرانی و آدمکشی آغاز کند. اما غافل از اینکه هم‌ولایتی و دوست سابقش: «میخائیل کاشه ووی» که از ابتدا به سرخها پیوسته و هوادار متعصب و سرسخت کمونیست‌ها شده بود و خواهر او را نیز به زنی گرفته و در منزل آنها ساکن شده بود – قصد دارد او را به این خاطر که ضدانقلابی است دستگیر و از بین ببرد.

گریگوری می‌گریزد و چند ماهی با دسته‌ای یاغی همگام می‌شود. اما در نهایت برمی گردد و دلداده‌ی خود، آکسیانا را برمی‌دارد و رو به سوی مقصدی (زندگی آرام) می‌رود. آکسینیا در این راه توسط نگهبانان سرخ کشته می‌شود و گریگوری او را دفن می‌کند و از آنجا می‌رود. گریگوری که همه چیزش را باخته‌است به خانه برمی گردد و در می‌یابد که دخترش نیز از بیماری جان سپرده‌است. گریگوری پس از آن به‌آبادی مزرعه خویش می‌پردازد و زمان می‌گذرد و پسرش میشاتکا ازدواج می‌کند و برخلاف پدر، خانواده‌ای سرشار از عشق و شادی تشکیل می‌دهد. زمان می‌گذرد ولی دن همچنان آرام به مسیر خود به سوی دریا ادامه می‌دهد.

بخشی از دن آرام

از آن پس او به ندرت دیده در دیده شد، حتی هرگز در اجتماعات قزاق‌ها شرکت نکرد. تنها و منزوی در خانه پرت افتاده‌اش در کنار دون بسر می‌برد. در دهکده داستان‌های عجیبی درباره‌اش گفته می‌شد. پسر بچه‌هایی که گوساله‌ها را در چمن‌زارهای آن‌سوی جاده به چرا می‌بردند حکایت می‌کردند که عصر یک روز هنگام غروب آفتاب دیدندش که زن خود را سردست گرفته تا پشته‎ای که گورستان تاتارهاست می‌برد.

آنچه پروکوفی زنش را با پوستین خود پوشاند و به خانه باز برد. مردم ده برای توضیح این رفتار حیرت انگیز هزارگونه حدس و گمان می‌زدند. زن‌ها چندان پرگوئی می‌کردند که وقت آن‌که سر یکدیگر را شپش بجویند نیز نداشتند. درباره‎ی زن پروکوفی نیز شایعات فراوان بود. برخی می‌گفتند زیبائی خیره کننده‌ای دارد و برخی دیگر برخلاف آن معتقد بودند.

مطلب هنگامی روشن شد که یمی از بی چشم و روترین زنان به نام ماورا- زن یک سرباز- به بهانه‌ی گرفتن کمی خمیرمایه به خانه پروکوفی شتافت. پروکوفی برای آوردن مایه به زیر زمین رفت و ماورا فرصت یافت تا کشف کند که لعبتی ترکی که پروکوفی به غنیمت آورده چیز بسیار حرف مفتی است.

اندکی پس از آن ماورا با گونه‌های گل انداخته و چارقد یک‌ور افتاده با گروهی از زنان در پس کوچه‌ای سرگرم گفت‌وگو بود:« آخر، جانم، می‌خواهم بدانم چیزی در او جسته است؟ باز اگر می‌شد گفت زن است، ولی یک همچو موجودی!… نه شکمی، نه هیچی! دخترهای خودمان خیلی چاق و چله‌ترند. بس که باریک است، مثل زنبور می‌توان از وسط دو نیمش کرد. بعد هم آن چشمهای درشت سیاهش که، پناه بر خدا، مثل چشم شیطان برق می‌زند. بگانم باید نزدیک زایمانش باشد… بخدا!

 

برای آشنایی با سایر آثار ادبیات روسیه شبیه به دن آرام، می‌توانید به بخش‌های معرفی آثار تولستوی، معرفی آثار ایوان تورگنیف، معرفی آثار گوگول، معرفی آثار بوریس پاسترناک، معرفی آثار داستایوفسکی و معرفی آثار چخوف مراجعه کنید.