«سه سال در دربار ایران» عنوان سفرنامهای است به قلم ژان باتیست (ژوانس) فووریه (پزشک و خاطرهنویس فرانسوی، از ۱۸۴۲ تا ۱۹۲۶) که در سال ۱۹۰۰ منتشر شده است. این کتاب به روایت خاطرات نویسنده از دربار ایران در فاصلههای سالهای ۱۳۰۶ تا ۱۳۰۹ هجری قمری میپردازد.
دربارهی سه سال در دربار ایران
سه سال در دربار ایران، اثر ژوآنس فووریه و ترجمه عباس اقبال آشتیانی، کتابى است، حاوى خاطرات نویسنده از لحظه ورود به خدمت ناصرالدین شاه (دوم ذوالحجه ۱۳۰۶ق.) تا بازگشت از ایران به میهن خود(سوم جمادى الاولى ۱۳۰۹ق.).
کتاب سه سال در دربار ایران از جمله کتبى است که در عهد قاجار و تقریبا هم زمان با سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا نوشته شده و حالت سفرنامه دارد. این کتاب وقایع دربار ایران را پوشش مىدهد و مىتواند اطلاعات هر چند مختصرى درباره کشورهاى واقع در مسیر سفر ناصرالدین شاه، در مورد برخى از شهرهاى ایرانى، وضعیت مذهبى آن روز جامعه ایران، درباریان، وضع حرم و کاخها و در نهایت خصائل ناصرالدین شاه ارائه نماید.
کتاب سه سال در دربار علاوه بر شرح خاطرات سفر یک اروپایى به ایران، به لحاظ توصیف مکانهاى تاریخى و بیان موقعیت جغرافیایى مناطق و شرح و بسط مسائل اجتماعى از دیدگاههاى عرفى و مذهبى و بیان وضعیت مردم ایران در عهد ناصرى حائز اهمیت بسیار است.
دیدن وضعیت اسفبار نقاط مختلف ایران و ایرانیان در عصر ناصرى، فووریه را به تاسف واداشته و او در جاى جاى خاطرات خود به این مسأله اشاره کرده است. چنانکه در ابتداى ورود به ایران در گذر از تبریز که پایتخت دوم ایران و مقر ولیعهد بوده، به اوضاع نابسامان شهر تبریز و نیز وفور گدایان در این شهر اشاره مىکند.
همچنین فووریه در کتاب سه سال در دربار ایران در توصیف وضعیت اسفبار اقتصادى ایرانیان که با وطنفروشى دولتیان تغذیه مىشد، به کوتهنگرى و برداشتهاى سطحى مردم از مسائل، دورویىها و دودوزهبازىهاى رجال دربارى در کسب مقامات و سرکیسه کردن بیشتر رعیت و دیگر بدبختىها اشاره کرده است.
او دو عامل عمده عقب ماندگى مردم ایران را فروش امتیازات و حراج مقام و منصب ذکر کرده است. گویا در عصر ناصرى کسب مقام در گرو لیاقتهاى فردى نبود، بلکه داشتن مقام و منصب در گرو میزان پولى بود که به شاهنشاه پیشکش مىشد.
نقش طبقه روحانیت در جامعه عصر قاجار، وضعیت حرمسرا و نفوذ زنانى چون امینه اقدس در دربار که تمام توجه شاه را به برادرزادهاش ملیجک معطوف داشته بود، نیز از جمله مطالبى است که در کتاب به تفصیل آمده است.
نکته قابل ذکر در اینجا این است که در مطالعه این قبیل کتابها همواره باید جانب احتیاط را نگه داشت و درستى مطالب آنها را با دیگر منابع سنجید. از این رو مىتوان گفت، کتاب سه سال در دربار ایران از نظر تاریخى مستندات زیادى ندارد؛ ولى کمک مىکند، به اینکه تا حدودى با مسائل حاشیهاى جارى در دربار ناصرالدین شاه و نه آنچه در سراسر کشور ایران مىگذرد، آشنا شویم.
شادروان عباس اقبال آشتیانی نیز در مقدمهی سه سال در دربار ایران مینویسد:
«کتاب شیرینى که ترجمهی آن از نظر خوانندگان محترم مىگذرد و حاوى بسى مطالب تاریخى راجع به اواخر سلطنت ناصرالدینشاه است به توسط یک تن طبیب فرانسوى که شاهد عینى بسیارى از وقایع بوده به رشتهی تألیف درآمده است».
وی ادامه میدهد:
«در این ترجمه کمال احتیاط و دقت به خرج داده شده است تا هیچ نکتهی آن از قلم نیفتد و در اداى مقصود مؤلف اصلى اخلالى روى ندهد. البته بعضى از معلومات و اطلاعات این مؤلف به وجود نهایت سعى که در جمعآورى مطالب صحیحه به خرج داده خالى از اشتباه و مسامحه نیست. ما هر جا که بهنکتهاى از این قبیل برخوردهایم به عدمصحت آن اشاره کردهایم. در ترجمهی کتاب «سه سال در دربار ایران» ما هیچ قصد و غرضى جز کمک به روشنشدن تاریخ ایران نداشتهایم. اگر احیاناً قسمتى از اطلاعات و حکمیتهاى مؤلف اصلى کتاب پسند بعضى از خوانندگان نیفتد یا آنها به عقیدهی خود صحیح نیابند بحثى بر ما نیست.»
سرانجام فووریه در ۱۳۰۹ق. پس از پایان قضیه تنباکو و در بازگشت از سفر فراهان که وباى عمومى در ایران شیوع یافته بود، با وجود خستگى از سفر و تلاشى که در معالجه بیماران کرده بود، وقتى با اوضاع آشفته تهران مواجه شد، از ناصرالدین شاه تقاضاى مرخصى کرد. شاه نیز با دادن درجه اول نشان شیر و خورشید، او را از حضور خود مرخص نمود.
بخشی از سه سال در دربار ایران
من که مدت چند سال طبیب مخصوص اعلیحضرت ناصرالدینشاه و شاهد عینى زندگانى روزانهی او بودهام چیزهایى دیدهام که نه تنها هیچ مسافرى نمىتواند بر آنها اطلاع یابد بلکه آگاهى از آنها بر هر کسى نیز که در ایران مقیم شده باشد مشکل است. اینسفرنامه شرح همان مشاهداتى است که دیگران از آنها اطلاعى ندارند و آن در حکم پردهاى است که کم و بیش حقایق مربوط به شاه ایران در آن نقاشى شده.
ایران کشورى است که با وجود بروز افکار جدیده،آداب و عادات مردم آنچنان ثابت و لایتغیر مانده که مىتوان آنها را عین عادات و آداب اجداد ایشان دانست؛ بلکه شاید اولاد ایشان نیز از آنها دست برندارند. با وجود آنکه در این یادداشتهاى روزانهی کتبى سعى شده است که نهایت دقترعایت شود، محتاج به تذکار نمىدانم که در این نوشته، کاملاً اسرار شغل خود را نگاه داشته و نسبت به ناصرالدینشاه که مردى تیزهوش و خوشذات بود و در تمام حوادث به من نیکى کرده است رعایت کمال احترام را نمودهام.
امیدوارم که این اوراق دفتر خاطرات من به جغرافیا و تاریخ ایران که در ادوار مختلفه در آن باب کتابهاى بسیار نوشتهاند، کمکى کند و سعادت آن را داشته باشد که خواننده را نیز سرگرم نماید و براى او مفید افتد.
برای آشنا شدن با آثاری شبیه به سه سال در دربار ایران، بخش معرفی بهترین کتابهای سفرنامه را در وبسایت هر روز یک کتاب دنبال کنید.
19 مهر 1401
سه سال در دربار ایران
«سه سال در دربار ایران» عنوان سفرنامهای است به قلم ژان باتیست (ژوانس) فووریه (پزشک و خاطرهنویس فرانسوی، از ۱۸۴۲ تا ۱۹۲۶) که در سال ۱۹۰۰ منتشر شده است. این کتاب به روایت خاطرات نویسنده از دربار ایران در فاصلههای سالهای ۱۳۰۶ تا ۱۳۰۹ هجری قمری میپردازد.
دربارهی سه سال در دربار ایران
سه سال در دربار ایران، اثر ژوآنس فووریه و ترجمه عباس اقبال آشتیانی، کتابى است، حاوى خاطرات نویسنده از لحظه ورود به خدمت ناصرالدین شاه (دوم ذوالحجه ۱۳۰۶ق.) تا بازگشت از ایران به میهن خود(سوم جمادى الاولى ۱۳۰۹ق.).
کتاب سه سال در دربار ایران از جمله کتبى است که در عهد قاجار و تقریبا هم زمان با سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا نوشته شده و حالت سفرنامه دارد. این کتاب وقایع دربار ایران را پوشش مىدهد و مىتواند اطلاعات هر چند مختصرى درباره کشورهاى واقع در مسیر سفر ناصرالدین شاه، در مورد برخى از شهرهاى ایرانى، وضعیت مذهبى آن روز جامعه ایران، درباریان، وضع حرم و کاخها و در نهایت خصائل ناصرالدین شاه ارائه نماید.
کتاب سه سال در دربار علاوه بر شرح خاطرات سفر یک اروپایى به ایران، به لحاظ توصیف مکانهاى تاریخى و بیان موقعیت جغرافیایى مناطق و شرح و بسط مسائل اجتماعى از دیدگاههاى عرفى و مذهبى و بیان وضعیت مردم ایران در عهد ناصرى حائز اهمیت بسیار است.
دیدن وضعیت اسفبار نقاط مختلف ایران و ایرانیان در عصر ناصرى، فووریه را به تاسف واداشته و او در جاى جاى خاطرات خود به این مسأله اشاره کرده است. چنانکه در ابتداى ورود به ایران در گذر از تبریز که پایتخت دوم ایران و مقر ولیعهد بوده، به اوضاع نابسامان شهر تبریز و نیز وفور گدایان در این شهر اشاره مىکند.
همچنین فووریه در کتاب سه سال در دربار ایران در توصیف وضعیت اسفبار اقتصادى ایرانیان که با وطنفروشى دولتیان تغذیه مىشد، به کوتهنگرى و برداشتهاى سطحى مردم از مسائل، دورویىها و دودوزهبازىهاى رجال دربارى در کسب مقامات و سرکیسه کردن بیشتر رعیت و دیگر بدبختىها اشاره کرده است.
او دو عامل عمده عقب ماندگى مردم ایران را فروش امتیازات و حراج مقام و منصب ذکر کرده است. گویا در عصر ناصرى کسب مقام در گرو لیاقتهاى فردى نبود، بلکه داشتن مقام و منصب در گرو میزان پولى بود که به شاهنشاه پیشکش مىشد.
نقش طبقه روحانیت در جامعه عصر قاجار، وضعیت حرمسرا و نفوذ زنانى چون امینه اقدس در دربار که تمام توجه شاه را به برادرزادهاش ملیجک معطوف داشته بود، نیز از جمله مطالبى است که در کتاب به تفصیل آمده است.
نکته قابل ذکر در اینجا این است که در مطالعه این قبیل کتابها همواره باید جانب احتیاط را نگه داشت و درستى مطالب آنها را با دیگر منابع سنجید. از این رو مىتوان گفت، کتاب سه سال در دربار ایران از نظر تاریخى مستندات زیادى ندارد؛ ولى کمک مىکند، به اینکه تا حدودى با مسائل حاشیهاى جارى در دربار ناصرالدین شاه و نه آنچه در سراسر کشور ایران مىگذرد، آشنا شویم.
شادروان عباس اقبال آشتیانی نیز در مقدمهی سه سال در دربار ایران مینویسد:
«کتاب شیرینى که ترجمهی آن از نظر خوانندگان محترم مىگذرد و حاوى بسى مطالب تاریخى راجع به اواخر سلطنت ناصرالدینشاه است به توسط یک تن طبیب فرانسوى که شاهد عینى بسیارى از وقایع بوده به رشتهی تألیف درآمده است».
وی ادامه میدهد:
«در این ترجمه کمال احتیاط و دقت به خرج داده شده است تا هیچ نکتهی آن از قلم نیفتد و در اداى مقصود مؤلف اصلى اخلالى روى ندهد. البته بعضى از معلومات و اطلاعات این مؤلف به وجود نهایت سعى که در جمعآورى مطالب صحیحه به خرج داده خالى از اشتباه و مسامحه نیست. ما هر جا که بهنکتهاى از این قبیل برخوردهایم به عدمصحت آن اشاره کردهایم. در ترجمهی کتاب «سه سال در دربار ایران» ما هیچ قصد و غرضى جز کمک به روشنشدن تاریخ ایران نداشتهایم. اگر احیاناً قسمتى از اطلاعات و حکمیتهاى مؤلف اصلى کتاب پسند بعضى از خوانندگان نیفتد یا آنها به عقیدهی خود صحیح نیابند بحثى بر ما نیست.»
سرانجام فووریه در ۱۳۰۹ق. پس از پایان قضیه تنباکو و در بازگشت از سفر فراهان که وباى عمومى در ایران شیوع یافته بود، با وجود خستگى از سفر و تلاشى که در معالجه بیماران کرده بود، وقتى با اوضاع آشفته تهران مواجه شد، از ناصرالدین شاه تقاضاى مرخصى کرد. شاه نیز با دادن درجه اول نشان شیر و خورشید، او را از حضور خود مرخص نمود.
بخشی از سه سال در دربار ایران
من که مدت چند سال طبیب مخصوص اعلیحضرت ناصرالدینشاه و شاهد عینى زندگانى روزانهی او بودهام چیزهایى دیدهام که نه تنها هیچ مسافرى نمىتواند بر آنها اطلاع یابد بلکه آگاهى از آنها بر هر کسى نیز که در ایران مقیم شده باشد مشکل است. اینسفرنامه شرح همان مشاهداتى است که دیگران از آنها اطلاعى ندارند و آن در حکم پردهاى است که کم و بیش حقایق مربوط به شاه ایران در آن نقاشى شده.
ایران کشورى است که با وجود بروز افکار جدیده،آداب و عادات مردم آنچنان ثابت و لایتغیر مانده که مىتوان آنها را عین عادات و آداب اجداد ایشان دانست؛ بلکه شاید اولاد ایشان نیز از آنها دست برندارند. با وجود آنکه در این یادداشتهاى روزانهی کتبى سعى شده است که نهایت دقترعایت شود، محتاج به تذکار نمىدانم که در این نوشته، کاملاً اسرار شغل خود را نگاه داشته و نسبت به ناصرالدینشاه که مردى تیزهوش و خوشذات بود و در تمام حوادث به من نیکى کرده است رعایت کمال احترام را نمودهام.
امیدوارم که این اوراق دفتر خاطرات من به جغرافیا و تاریخ ایران که در ادوار مختلفه در آن باب کتابهاى بسیار نوشتهاند، کمکى کند و سعادت آن را داشته باشد که خواننده را نیز سرگرم نماید و براى او مفید افتد.
برای آشنا شدن با آثاری شبیه به سه سال در دربار ایران، بخش معرفی بهترین کتابهای سفرنامه را در وبسایت هر روز یک کتاب دنبال کنید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، سفرنامه
۰ برچسبها: ادبیات جهان، ژان باتیست فووریه، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب