بلبل

«بلبل» اثری است از کریستین هانا (نویسنده‌ی آمریکایی، متولد ۱۹۶۰) که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی دو خواهر فرانسوی در طی جنگ جهانی دوم می‌پردازد.

درباره‌ی بلبل

بلبل یک رمان تخیلی و تاریخی از کریستین هانا نویسنده آمریکایی است که توسط انتشارات سنت مارتین در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. این کتاب داستان دو خواهر در فرانسه در طول جنگ جهانی دوم و مبارزه‌ی آنها برای بقا و مقاومت در برابر اشغال فرانسه توسط آلمان را روایت می کند. این کتاب از داستان یک زن بلژیکی به نام آندره دو یونگ الهام گرفته شده است که به خلبانان متفقین کمک کرد تا از قلمرو نازی ها فرار کنند.

بلبل پس از انتشار وارد فهرست‌های  متعدد کتاب‌های پرفروش شد و تا سال ۲۰۲۱، بیش از ۴.۵ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان فروخته و به ۴۵ زبان منتشر شده است. در ایران نیز این کتاب با ترجمه‌ی مترجمان مختلفی مانند نازنین عباسی، آفاق زرگریان و میثم امامی به بازار عرضه شده است. هم‌چنین باید بدانید که یک اثر سینمایی نیز بر منبای داستان این کتاب نیز تهیه شده است.

این اثر مورد تحسین منتقدان و نویسندگان معروف و از پرفروش‌های نیویورک تایمز بوده و جایزه بهترین کتاب داستانی تاریخی گودریدز و جایزه ادبی بوک بروز را در سال ۲۰۱۵ برده است. بلبل، قصه‌ای توصیفی است و نویسنده، کوچکترین جزئیات داستان را به شکلی توصیف کرده که شما می‌توانید بعد از خواندن هر چند جمله، چشمانتان را ببندید و به راحتی موقعیت کاراکترها را در ذهن خود تصویرسازی و جذابیت این داستان را دوچندان کنید.

کتاب بلبل در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۵۹ با بیش از یک میلیون رای و ۸۲ هزار نقد و نظر است و از این حیث یکی از بهترین کتاب‌ها در این وب‌سایت معتبر به شمار می‌رود.

داستان بلبل

«بلبل» نوشته کریستین هانا رمانی درباره مقاومت مردم فرانسه در جنگ جهانی دوم علیه نازی‌ها است. قهرمانانش دو خواهر به اسم ویان و ایزابل هستند، یکی خانه‌دار و دیگری ماجراجو و خودسر که این خود سرآغاز تضادهایی است که نویسنده در جریان داستان آن‌ها را خلق می‌کند. تضادهایی که این دو خواهر را مقابل هم و مقابل پدیده‌ای به اسم جنگ می‌گذارد.

ایزابل جوان و جسور است و در پاریس زندگی می‌کند و ویان از زندگی در روستایی همراه همسر و دخترش خوشحال است. با شروع جنگ، آنتوان، همسر ویان، به جبهه می‌رود و ایزابل برای کمک به خواهرش پیش او می‌آید. با پیشروی نیروهای دشمن توانایی این دو زن در مقابله با مشکلات و شرایط ترسناک زندگی آزمایش می‌شود تا هر دو از قدرتی که دارند، شگفت‌زده شوند.

بخشی از بلبل

در فوریه ۱۹۴۵، برف جسدهای عریانی را که بیرون کوره مرده‌سوزی تازه ساخته شده در کمپ اسرا روی هم تلمبار شده بودند پوشانده بود. دود سیاه و متعفن، از دودکش ساختمان بالا می‌رفت. ایزابل آنجا ایستاده بود، همانطور که منتظر حضور و غیاب یا همان اپل صبحگاهی بود، از سرما می‌لرزید. از آن سرماهایی بود که شش‌ها را به درد می‌آورد، مژه‌ها را منجمد می‌کرد و نوک انگشتان دست و پا را می‌سوزاند. ایزابل منتظر پایان حضور و غیاب بود. اما هیچ سوتی به صدا درنیامد. هنوز برف می‌بارید.

درون صف زندانی‌ها، بعضی از زنها سرفه می‌کردند. زن دیگری با صورت روی برف خمیر مانند و گل‌آلود افتاد و کسی نتوانست او را بلند کند. باد تندی در کمپ وزیدن گرفت. بالاخره یک افسر اس‌اس اسب سوار، از کنار زنها رد شد. یکی یکی آنها را به دقت نگاه می‌کرد، انگار همه‌چیز را متوجه می‌شد ــ موهای تراشیده، جاهای گزیدن کک، نوک آبی رنگ انگشتان سرمازده و برچسب‌هایی که آنها را به عنوان یهودی، هم‌جنس‌باز یا زندانی سیاسی معرفی می‌کرد. در دوردست‌ها، بمب‌هاپایین افتادند و مثل رعد و برق منفجر شدند.

 

چنانچه به کتاب بلبل علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی داستان‌های تاریخی در وب‌سایت هر روز یک کتاب موارد مشابه دیگری را نیز بیابید. به علاوه، کتاب‌های دیگری مانند تبصره‌ی ۲۲، خالکوب آشویتس و دزد کتاب نیز به موضوعات مرتبط با جنگ جهانی دوم پرداخته و از خواندن آن‌ها نیز لذت خواهید برد.