«سبکی تحملناپذیر هستی» یا «بار هستی» اثری است از میلان کوندرا (نویسندهی اهل جمهوری چک، متولد ۱۹۲۹) که در سال ۱۹۸۴ منتشر شده است. این کتاب روایتی منسجم از ارتباط بین آدمها، دغدغهها و تصورات آنها از زندگی و مرگ به شمار میرود.
دربارهی سبکی تحملناپذیر هستی
کتاب سبکی تحملناپذیر هستی، رمانی فلسفی نوشته ی میلان کوندرا است که نخستین بار در سال ۱۹۸۴ به انتشار رسید. بخش عمده ی داستان این رمان در شهر پراگ و در اواخر دهه ی ۱۹۶۰ و اوایل دهه ی ۱۹۷۰ اتفاق می افتد و به ماجرای زندگی دو زن، دو مرد و یک سگ می پردازد. بار هستی در خلاصه دربارهی درک این موضوع است که تشخیص راه درست از راه غلط برای انسان غیرممکن است. بههمین دلیل راه غلطی وجود ندارد و انسان مبری از اشتباه است.
کوندرا در این رمان روانکاوانه، دغدغهها و درگیریهای ذهنی و روحی شخصیتهایش درباره زندگی و مرگ و آن چه سبکی تحمل ناپذیر هستی مینامد را با زبانی روشن بیان کرده است. شخصیتهای این رمان با حالاتی که دارند، تنهاییها، اضطرابها و حیرتهایشان، سرگشتگی انسان در برابر هستی را نشان میدهند. او در این رمان با پیوند زدن شخصیتها با مفاهیم و برداشتهای درونیشان از زندگی، تصویری زیبا و عمیق از هستی بشر را نشان میدهد.
میتوان گفت که میلان کوندرا در این کتاب به دنبال پاسخ دادن به بسیاری از سوالات بشر بوده است؛ باری که در زندگی تحمل میکنید، سبک است یا سنگین؟ او مرتبا شخصیتها و قهرمانهای داستانش را در موقعیتهای متفاوت قرار میدهد تا جوابی برای این پرسش بیاید. اما شاید نتوان این اثر را کتابی برای پیدا کردن پاسخها دانست، بلکه کتابی است برای به وجود آوردن سوال و درگیر کردن ذهن با مفاهیم عمیق بسیار. در ذهن کوندرا امکانی برای تشخیص صحیح و غلط از یکدیگر وجود ندارد، بنابراین معتقد است که اساسا اشتباهی از انسانها سر نمیزند.
در سال ۱۹۸۸ فیلمی انگلیسی از روی این کتاب ساخته شد. دانیل دی-لوئیس در نقش توماس، ژولیت بینوش در نقش ترزا، و لنا الین در نقش سابینا در این فیلم بازی کردند. کارگردان این فیلم فیلیپ کوفمان است.
کتاب سبکی تحملناپذیر هستی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۱ با بیش از ۴۱۲ هزار رای و ۲۰ هزار نقد و نظر است.
در ایران این رمان با عنوان «بار هستی» توسط پرویز همایون پور ترجمه و در سال ۱۳۶۵ توسط نشر گفتار منتشر شدهاست. مترجم در علت این نامگذاری در مقدمهی کتاب ذکر کرده: «عنوان کتاب در اصل «سبکی تحملناپذیر هستی» بوده که اندیشهی زیربنایی و دورنمایانهی رمان است؛ ولی چون این عنوان تنها پس از مطالعهی رمان مفهوم میگردد، مترجم بار هستی را برگزید». همچنین این کتاب در سال ۱۳۹۳ با عنوان «سبکی تحملناپذیر هستی» و ترجمه حسین کاظمی یزدی توسط نیکونشر منتشر شدهاست.
داستان سبکی تحملناپذیر هستی
داستان رمان سبکی تحملناپذیر هستی که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهی زمانی موسوم به بهار پراگ میگذرد، با مفاهیم فلسفی فراوانی سر و کار دارد. کتاب به شرحی از وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکران چکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حملهی اتحاد شوروی به چکسلواکی، میپردازد. شخصیت اصلی کتاب «توماس» نام دارد. توماس که جراحی معروف است انتقادات فراوانی به کمونیستهای چک دارد و این موجب میشود که او شغلاش را از دست بدهد.
او بعد از ازدواجی ناموفق با زنی به نام ترزا آشنا میشود. دختری که کارش پیشخدمتی در یک رستوران است و یک شبه همه چیز را رها میکند و به پراگ میآید. ترزا یک پسر برای توماس به دنیا میآورد. ولی در عین حال توماس هرگز خودش را در بند وفاداری و تعهد به همسرش نمیداند. بارها و بارها به او خیانت میکند. با معشوقش سابینا که یک هنرمند آزاداندیش است و تفکر توماس را میستاید اما با مردی به نام فرانز هم رابطه دارد. در این میان ترزا خودش را در میان کوهی از سوالات بیپاسخ مانده درباره زندگی میبیند.
بخشی از سبکی تحملناپذیر هستی
واقعهی هولناک یک زندگی را میتوان به کمک استعارهی سنگینی توضیح داد. میگویند بار سنگینی بر دوش داریم و این بار را حمل میکنیم، خواه قدرت تحمل آن را داشته و خواه نداشته باشیم. با آن مبارزه میکنیم، خواه بازنده باشیم، خواه برنده شویم. اما بهراستی چه اتفاقی برای سابینا روی داده بود؟ در واقع هیچ. مردی را ترک کرده بود که خودش نخواسته بود با او بماند. آیا او را دنبال کرده بود؟ آیا کوشیده بود از او انتقام بگیرد؟ نه، او دست به هیچ کاری نزده بود. واقعهی هولناک زندگی سابینا فاجعهی سنگینی نبود، بلکه عارضهای بود که از سبکی ناشی میشد. آنچه بر شانههای او فرو ریخت بار سنگینی نبود، بلکه «سبکی تحملناپذیر هستی» بود…
توما به دیوار کثیف حیاط نگاه میکرد و نمیدانست که این حال، احساس عصبی زودگذری است یا عشق.
و در این شرایط که یک مرد واقعی میداند چگونه سریعا تصمیم بگیرد، توما از شک و دو دلی خود شرمسار بود. این تردید زیباترین لحظهی عمرش را از هر معنایی تهی میساخت.
توما خود را سرزنش میکرد، اما سرانجام دریافت که شک و تردید امری کاملا طبیعی است: آدمی هرگز از آنچه باید بخواهد، آگاهی ندارد، زیرا زندگی یکبار بیش نیست و نمیتوان آن را با زندگیهای گذشته مقایسه کرد و یا در آینده تصحیح نمود.
– با ترزا بودن بهتر است یا تنها ماندن؟
هیچ وسیلهای برای تشخیص تصمیم درست وجود ندارد، زیرا هیچ مقایسهای امکانپذیر نیست. در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد میکنیم. مانند هنرپیشهای که بدون تمرین وارد صحنه شود. اما اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی میتوان قائل شد؟ این است که زندگی همیشه به یک «طرح» شباهت دارد. اما حتی طرح هم کلمهی درستی نیست، زیرا طرح همیشه زمینهسازی برای آماده کردن یک تصویر است، اما طرحی که زندگی ماست، طرح هیچچیز نیست، طرحی بدون تصویر است.
توما این ضربالمثل آلمانی را با خود زمزمه میکرد: یکبار حساب نیست، یکبار چون هیچ است. فقط یکبار زندگی کردن مانند هرگز زندگی نکردن است.
اگر به کتابهایی نظیر «سبکی تحملناپذیر هستی» یا همان «بار هستی» علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی برترین داستانهای روانشناختی و معرفی بهترین داستانهای فلسفی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای این آثار آشنا شوید.
29 آذر 1401
سبکی تحملناپذیر هستی
«سبکی تحملناپذیر هستی» یا «بار هستی» اثری است از میلان کوندرا (نویسندهی اهل جمهوری چک، متولد ۱۹۲۹) که در سال ۱۹۸۴ منتشر شده است. این کتاب روایتی منسجم از ارتباط بین آدمها، دغدغهها و تصورات آنها از زندگی و مرگ به شمار میرود.
دربارهی سبکی تحملناپذیر هستی
کتاب سبکی تحملناپذیر هستی، رمانی فلسفی نوشته ی میلان کوندرا است که نخستین بار در سال ۱۹۸۴ به انتشار رسید. بخش عمده ی داستان این رمان در شهر پراگ و در اواخر دهه ی ۱۹۶۰ و اوایل دهه ی ۱۹۷۰ اتفاق می افتد و به ماجرای زندگی دو زن، دو مرد و یک سگ می پردازد. بار هستی در خلاصه دربارهی درک این موضوع است که تشخیص راه درست از راه غلط برای انسان غیرممکن است. بههمین دلیل راه غلطی وجود ندارد و انسان مبری از اشتباه است.
کوندرا در این رمان روانکاوانه، دغدغهها و درگیریهای ذهنی و روحی شخصیتهایش درباره زندگی و مرگ و آن چه سبکی تحمل ناپذیر هستی مینامد را با زبانی روشن بیان کرده است. شخصیتهای این رمان با حالاتی که دارند، تنهاییها، اضطرابها و حیرتهایشان، سرگشتگی انسان در برابر هستی را نشان میدهند. او در این رمان با پیوند زدن شخصیتها با مفاهیم و برداشتهای درونیشان از زندگی، تصویری زیبا و عمیق از هستی بشر را نشان میدهد.
میتوان گفت که میلان کوندرا در این کتاب به دنبال پاسخ دادن به بسیاری از سوالات بشر بوده است؛ باری که در زندگی تحمل میکنید، سبک است یا سنگین؟ او مرتبا شخصیتها و قهرمانهای داستانش را در موقعیتهای متفاوت قرار میدهد تا جوابی برای این پرسش بیاید. اما شاید نتوان این اثر را کتابی برای پیدا کردن پاسخها دانست، بلکه کتابی است برای به وجود آوردن سوال و درگیر کردن ذهن با مفاهیم عمیق بسیار. در ذهن کوندرا امکانی برای تشخیص صحیح و غلط از یکدیگر وجود ندارد، بنابراین معتقد است که اساسا اشتباهی از انسانها سر نمیزند.
در سال ۱۹۸۸ فیلمی انگلیسی از روی این کتاب ساخته شد. دانیل دی-لوئیس در نقش توماس، ژولیت بینوش در نقش ترزا، و لنا الین در نقش سابینا در این فیلم بازی کردند. کارگردان این فیلم فیلیپ کوفمان است.
کتاب سبکی تحملناپذیر هستی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۱ با بیش از ۴۱۲ هزار رای و ۲۰ هزار نقد و نظر است.
در ایران این رمان با عنوان «بار هستی» توسط پرویز همایون پور ترجمه و در سال ۱۳۶۵ توسط نشر گفتار منتشر شدهاست. مترجم در علت این نامگذاری در مقدمهی کتاب ذکر کرده: «عنوان کتاب در اصل «سبکی تحملناپذیر هستی» بوده که اندیشهی زیربنایی و دورنمایانهی رمان است؛ ولی چون این عنوان تنها پس از مطالعهی رمان مفهوم میگردد، مترجم بار هستی را برگزید». همچنین این کتاب در سال ۱۳۹۳ با عنوان «سبکی تحملناپذیر هستی» و ترجمه حسین کاظمی یزدی توسط نیکونشر منتشر شدهاست.
داستان سبکی تحملناپذیر هستی
داستان رمان سبکی تحملناپذیر هستی که در سال ۱۹۶۸ در پراگ در دورهی زمانی موسوم به بهار پراگ میگذرد، با مفاهیم فلسفی فراوانی سر و کار دارد. کتاب به شرحی از وضعیت زندگی هنرمندان و روشنفکران چکسلواکی پس از بهار پراگ، یعنی پس از حملهی اتحاد شوروی به چکسلواکی، میپردازد. شخصیت اصلی کتاب «توماس» نام دارد. توماس که جراحی معروف است انتقادات فراوانی به کمونیستهای چک دارد و این موجب میشود که او شغلاش را از دست بدهد.
او بعد از ازدواجی ناموفق با زنی به نام ترزا آشنا میشود. دختری که کارش پیشخدمتی در یک رستوران است و یک شبه همه چیز را رها میکند و به پراگ میآید. ترزا یک پسر برای توماس به دنیا میآورد. ولی در عین حال توماس هرگز خودش را در بند وفاداری و تعهد به همسرش نمیداند. بارها و بارها به او خیانت میکند. با معشوقش سابینا که یک هنرمند آزاداندیش است و تفکر توماس را میستاید اما با مردی به نام فرانز هم رابطه دارد. در این میان ترزا خودش را در میان کوهی از سوالات بیپاسخ مانده درباره زندگی میبیند.
بخشی از سبکی تحملناپذیر هستی
واقعهی هولناک یک زندگی را میتوان به کمک استعارهی سنگینی توضیح داد. میگویند بار سنگینی بر دوش داریم و این بار را حمل میکنیم، خواه قدرت تحمل آن را داشته و خواه نداشته باشیم. با آن مبارزه میکنیم، خواه بازنده باشیم، خواه برنده شویم. اما بهراستی چه اتفاقی برای سابینا روی داده بود؟ در واقع هیچ. مردی را ترک کرده بود که خودش نخواسته بود با او بماند. آیا او را دنبال کرده بود؟ آیا کوشیده بود از او انتقام بگیرد؟ نه، او دست به هیچ کاری نزده بود. واقعهی هولناک زندگی سابینا فاجعهی سنگینی نبود، بلکه عارضهای بود که از سبکی ناشی میشد. آنچه بر شانههای او فرو ریخت بار سنگینی نبود، بلکه «سبکی تحملناپذیر هستی» بود…
توما به دیوار کثیف حیاط نگاه میکرد و نمیدانست که این حال، احساس عصبی زودگذری است یا عشق.
و در این شرایط که یک مرد واقعی میداند چگونه سریعا تصمیم بگیرد، توما از شک و دو دلی خود شرمسار بود. این تردید زیباترین لحظهی عمرش را از هر معنایی تهی میساخت.
توما خود را سرزنش میکرد، اما سرانجام دریافت که شک و تردید امری کاملا طبیعی است: آدمی هرگز از آنچه باید بخواهد، آگاهی ندارد، زیرا زندگی یکبار بیش نیست و نمیتوان آن را با زندگیهای گذشته مقایسه کرد و یا در آینده تصحیح نمود.
– با ترزا بودن بهتر است یا تنها ماندن؟
هیچ وسیلهای برای تشخیص تصمیم درست وجود ندارد، زیرا هیچ مقایسهای امکانپذیر نیست. در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد میکنیم. مانند هنرپیشهای که بدون تمرین وارد صحنه شود. اما اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی میتوان قائل شد؟ این است که زندگی همیشه به یک «طرح» شباهت دارد. اما حتی طرح هم کلمهی درستی نیست، زیرا طرح همیشه زمینهسازی برای آماده کردن یک تصویر است، اما طرحی که زندگی ماست، طرح هیچچیز نیست، طرحی بدون تصویر است.
توما این ضربالمثل آلمانی را با خود زمزمه میکرد: یکبار حساب نیست، یکبار چون هیچ است. فقط یکبار زندگی کردن مانند هرگز زندگی نکردن است.
اگر به کتابهایی نظیر «سبکی تحملناپذیر هستی» یا همان «بار هستی» علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی برترین داستانهای روانشناختی و معرفی بهترین داستانهای فلسفی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای این آثار آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، روانشناسی، فلسفی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، میلان کوندرا، هر روز یک کتاب