«مردی به نام اوه» اثری است از فردریک بکمن (نویسنده و وبلاگنویس سوئدی، متولد ۱۹۸۱) که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی پیرمرد بداخلاقی میپردازد که با آمدن همسایهی جدیدش زندگی و اخلاقش تغییر میکند.
دربارهی مردی به نام اوه
مردی به نام اوه نام رمانی اثر فردریک بکمن نویسنده سوئدی است که ترجمهی آن به انگلیسی را انتشارات سایمون شوستر چاپ و منتشر کرده است. در سال ۲۰۱۲ کتاب مردی بهنام اوه در سوئد منتشر شد که همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت. این کتاب با نزدیک کردن مرزهای کمدی و تراژدی، داستان زندگی مردی را روایت میکند که همسرش را از دست داده و به تنهایی زندگی میکند.
این کتاب در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده، رتبه اول پرفروشهای سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و فیلم برگرفته از کتاب با همین نام در ۲۰۱۶ در سینماهای جهان اکران شد. همچنین باید اشاره کرد که این کتاب برندهی جایزهی رمان اول بوک بروز سال ۲۰۱۴ نیز شده است.
بد نیست بدانید که این کتاب تا کنون به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه و منتشر شده است. همچنین باید اشاره کرد که نسخهی فارسی رمان مردی به نام اوه نیز در ایران با ترجمهی فرناز تیمورازف، الناز فرحناکیان، حسین تهران، علی اکبر قادری، محمد عباس آبادی، فریده دلپاک، مجید درویش و مهسا دوستدار منتشر شده است.
داستان کتاب مردی به نام اوه، دربارهی یک پیرمرد بداخلاق سوئدی به نام اوه است با آمدن همسایه ایرانی جدید به محله اخلاق او بهتر میشود. این کتاب در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۷ با بیش از ۸۱۷ هزار رای و ۸۷ هزار نقد و نظر است.
داستان مردی به نام اوه
داستان مردی به نام اوه زندگی پیرمرد ۵۹ سالهای را به تصویر کشیدهاست که به علت کهولت سن از محل کارش اخراج شده و چند سالی است به عنوان مدیر محله تمام فعالیتهای محله را زیر نظر دارد تا همه چیز به نحو احسن پیش برود. همسایهها این پیرمرد را به عنوان یک مرد خشن و عبوس میشناسند چرا که همیشه اوه با همسایهها به دلیل رعایت نکردن نظم و یا آوردن ماشین اضافه داخل محل بحث میکند.
اما کسی از سرنوشت و زندگی اوه، این پیرمرد خسته و عبوس خبر ندارد. چه کسی می اند که او بعد از فوت همسری که زندگی عاشقانه و خاصی را با او پشت سر گذاشته چه رنجی کشیده است و چرا دیگر توان ادامهی زندگی بدون همسرش را ندارد؟
اوه بعد از فوت همسرش سونیا، به آدمی خشن و عبوس تبدیل میشود و رابطهی خود را از همه اطرافیان و حتی همسایههای خود دور می کند. اوه بارها اقدام به خودکشی کرده و هر بار بنا به علتهای غیر قابل باوری خودکشی ناکامی داشته است اما فکر مرگ هیچ گاه از ذهنش بیرون نمیرود. اما این تمام ماجرا نیست چرا که با ورود یک همسایهی مهاجر جدید و سماجتهای او داستان کمی تغییر میکند.
داستان از این قرار است که یک زن ایرانی به نام پروانه درصدد ارتباط برقرار کردن با همسایهی خود اوه، بر میآید و در ابتدا با بداخلاقیهای این پیرمرد مواجه میشود اما اتفاقات جالبی که در طول داستان پیش میآید موجب میشوند تا اوه پیرمرد ناامید از زندگی کمی به زندگی برگردد و از حال خوش روزهای پایانی زندگیاش لذت ببرد.
بخشی از مردی به نام اوه
اوه چند ساعت همان جا نشست و دست زنش را توی دستش نگه داشت تا اینکه کارمند بیمارستان آمد و با لحنی آرام و حرکاتی محتاط بهش فهماند که باید جسد سونیا را ببرند. اُوه بلند شد، با سر حرف پرستار را تأیید کرد و به دفتر خاکسپاری رفت تا کارهای مربوطه را انجام دهد. مراسم خاکسپاری روز یکشنبه بود. اوه روز دوشنبه سرکار رفت؛ ولی اگر کسی ازش میپرسید زندگی اش چگونه است، پاسخ می داد تا قبل از اینکه زنش پا به زندگی اش بگذارد، اصلاً زندگی نمی کرده و از وقتی تنهایش گذاشت هم دیگر زندگی نمیکند.
اوه تمام چیزهایی را درک میکرد که بتواند ببیند و توی دست بگیرد. چیزهایی مانند بتون و سیمان، شیشه و استیل، ابزار کار، چیزهایی که آدم میتواند با آن حساب و کتاب کند، زاویه نود درجه و دستورالعملهای واضح را میفهمید، نقشه و طرح خانه را، چیزهایی را که آدم بتواند روی کاغذ پیاده کند. او یک مرد سیاه و سفید بود و همه چیز را از نزدیک باید لمس میکرد.
درست بعد از پایان مراسم خاکسپاری پدر اوه کشیش می خواست دربارهی کمکهای یتیم خانه با اوه صحبت کند، ولی اوه جوری رفتار کرد که کشیش بلافاصله فهمید آن پسر صدقه قبول نمیکند. همان موقع، اوه به کشیش گفت دیگر از این به بعد برایش جای خالی در کلیسا نگه ندارد. به کشیش توضیح داد درست است که به خدا اعتقاد دارد ولی به این نتیجه رسیده که خدا به او نظر لطفی ندارد!
اگر به کتاب مردی به نام اوه علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی بهترین داستانهای خارجی، نمونههای بیشتری از این نوع آثار را بیابید. همچنین در بخشهای معرفی کتابهای دارای مضامین اجتماعی و معرفی برترین کتابهای طنز نیز میتوانید با کتابهای مشابه آشنا شوید.
2 دی 1401
مردی به نام اوه
«مردی به نام اوه» اثری است از فردریک بکمن (نویسنده و وبلاگنویس سوئدی، متولد ۱۹۸۱) که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی پیرمرد بداخلاقی میپردازد که با آمدن همسایهی جدیدش زندگی و اخلاقش تغییر میکند.
دربارهی مردی به نام اوه
مردی به نام اوه نام رمانی اثر فردریک بکمن نویسنده سوئدی است که ترجمهی آن به انگلیسی را انتشارات سایمون شوستر چاپ و منتشر کرده است. در سال ۲۰۱۲ کتاب مردی بهنام اوه در سوئد منتشر شد که همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت. این کتاب با نزدیک کردن مرزهای کمدی و تراژدی، داستان زندگی مردی را روایت میکند که همسرش را از دست داده و به تنهایی زندگی میکند.
این کتاب در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده، رتبه اول پرفروشهای سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و فیلم برگرفته از کتاب با همین نام در ۲۰۱۶ در سینماهای جهان اکران شد. همچنین باید اشاره کرد که این کتاب برندهی جایزهی رمان اول بوک بروز سال ۲۰۱۴ نیز شده است.
بد نیست بدانید که این کتاب تا کنون به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه و منتشر شده است. همچنین باید اشاره کرد که نسخهی فارسی رمان مردی به نام اوه نیز در ایران با ترجمهی فرناز تیمورازف، الناز فرحناکیان، حسین تهران، علی اکبر قادری، محمد عباس آبادی، فریده دلپاک، مجید درویش و مهسا دوستدار منتشر شده است.
داستان کتاب مردی به نام اوه، دربارهی یک پیرمرد بداخلاق سوئدی به نام اوه است با آمدن همسایه ایرانی جدید به محله اخلاق او بهتر میشود. این کتاب در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۷ با بیش از ۸۱۷ هزار رای و ۸۷ هزار نقد و نظر است.
داستان مردی به نام اوه
داستان مردی به نام اوه زندگی پیرمرد ۵۹ سالهای را به تصویر کشیدهاست که به علت کهولت سن از محل کارش اخراج شده و چند سالی است به عنوان مدیر محله تمام فعالیتهای محله را زیر نظر دارد تا همه چیز به نحو احسن پیش برود. همسایهها این پیرمرد را به عنوان یک مرد خشن و عبوس میشناسند چرا که همیشه اوه با همسایهها به دلیل رعایت نکردن نظم و یا آوردن ماشین اضافه داخل محل بحث میکند.
اما کسی از سرنوشت و زندگی اوه، این پیرمرد خسته و عبوس خبر ندارد. چه کسی می اند که او بعد از فوت همسری که زندگی عاشقانه و خاصی را با او پشت سر گذاشته چه رنجی کشیده است و چرا دیگر توان ادامهی زندگی بدون همسرش را ندارد؟
اوه بعد از فوت همسرش سونیا، به آدمی خشن و عبوس تبدیل میشود و رابطهی خود را از همه اطرافیان و حتی همسایههای خود دور می کند. اوه بارها اقدام به خودکشی کرده و هر بار بنا به علتهای غیر قابل باوری خودکشی ناکامی داشته است اما فکر مرگ هیچ گاه از ذهنش بیرون نمیرود. اما این تمام ماجرا نیست چرا که با ورود یک همسایهی مهاجر جدید و سماجتهای او داستان کمی تغییر میکند.
داستان از این قرار است که یک زن ایرانی به نام پروانه درصدد ارتباط برقرار کردن با همسایهی خود اوه، بر میآید و در ابتدا با بداخلاقیهای این پیرمرد مواجه میشود اما اتفاقات جالبی که در طول داستان پیش میآید موجب میشوند تا اوه پیرمرد ناامید از زندگی کمی به زندگی برگردد و از حال خوش روزهای پایانی زندگیاش لذت ببرد.
بخشی از مردی به نام اوه
اوه چند ساعت همان جا نشست و دست زنش را توی دستش نگه داشت تا اینکه کارمند بیمارستان آمد و با لحنی آرام و حرکاتی محتاط بهش فهماند که باید جسد سونیا را ببرند. اُوه بلند شد، با سر حرف پرستار را تأیید کرد و به دفتر خاکسپاری رفت تا کارهای مربوطه را انجام دهد. مراسم خاکسپاری روز یکشنبه بود. اوه روز دوشنبه سرکار رفت؛ ولی اگر کسی ازش میپرسید زندگی اش چگونه است، پاسخ می داد تا قبل از اینکه زنش پا به زندگی اش بگذارد، اصلاً زندگی نمی کرده و از وقتی تنهایش گذاشت هم دیگر زندگی نمیکند.
اوه تمام چیزهایی را درک میکرد که بتواند ببیند و توی دست بگیرد. چیزهایی مانند بتون و سیمان، شیشه و استیل، ابزار کار، چیزهایی که آدم میتواند با آن حساب و کتاب کند، زاویه نود درجه و دستورالعملهای واضح را میفهمید، نقشه و طرح خانه را، چیزهایی را که آدم بتواند روی کاغذ پیاده کند. او یک مرد سیاه و سفید بود و همه چیز را از نزدیک باید لمس میکرد.
درست بعد از پایان مراسم خاکسپاری پدر اوه کشیش می خواست دربارهی کمکهای یتیم خانه با اوه صحبت کند، ولی اوه جوری رفتار کرد که کشیش بلافاصله فهمید آن پسر صدقه قبول نمیکند. همان موقع، اوه به کشیش گفت دیگر از این به بعد برایش جای خالی در کلیسا نگه ندارد. به کشیش توضیح داد درست است که به خدا اعتقاد دارد ولی به این نتیجه رسیده که خدا به او نظر لطفی ندارد!
اگر به کتاب مردی به نام اوه علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی بهترین داستانهای خارجی، نمونههای بیشتری از این نوع آثار را بیابید. همچنین در بخشهای معرفی کتابهای دارای مضامین اجتماعی و معرفی برترین کتابهای طنز نیز میتوانید با کتابهای مشابه آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، طنز
۰ برچسبها: ادبیات جهان، فردریک بکمن، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب