«خداحافظ گاری کوپر» یا «ولگرد اسکیباز» رمانی است از رومن گاری (نویسندهی فرانسوی، از ۱۹۱۴ تا ۱۹۸۰) که در سال ۱۹۶۵ منتشر شده است. این کتاب در مورد جوانی دلزده از سیاست است که از آمریکا به کوههای سوییس پناهنده شده است.
دربارهی خداحافظ رومن گاری
خداحافظ گاری کوپر نام رمانی فلسفی سیاسی از نویسنده فرانسوی رومن گاری است. رمان دربارهی جوانی ۲۱ ساله به نام لنی است که از زادگاه خود آمریکا به کوههای سوییس پناه میبرد و دربارهی فلسفه زندگی او و دیدگاههایش است. رومن گاری «خداحافظ گاری کوپر» را در سال ۱۹۶۹ نوشت. رومن گاری «خداحافظ گاری کوپر» را ابتدا به انگلیسی نوشت و در ابتدا نام آن را ولگرد اسکی باز گذاشت.
کتاب خداحافظ گاری کوپر از آن دست کتابهای جذاب است که هرکسی باید حداقل یک بار لذت خواندن آن را تجربه کند. خداحافظ گاری کوپر یکی از مشهورترین کتابهای رومن گاری، نویسندهی فرانسوی است. این رمان با جملات زیبا و هنرمندانهی فراوان و با طنز ظریفی که دارد خوانندگان خود را چنان به وجد آورده که عدهای رومن گاری را با «سلین» نویسندهی بزرگ فرانسوی مقایسه میکنند.
در کتاب «خداحافظ گاری کوپر» عموما شاهد زبان تند و نگاه منتقدانه نویسنده نسبت به سیاست و دولتها و جنگ هستیم اما این امر در فصل اول کتاب بسیار برجستهتر و صریحتر دیده میشود. از نگاه نویسنده، هیچ دولت و هیچ حزبی از نقد در امان نیست و رومن گاری با زبانی هجوگونه، همه سو را هدف میگیرد. از آمریکا، فرانسه، سوییس و کوبا گرفته تا عشق و دین و سوسیالیسم و ایدئولوژیها و لنین و کامو و پلیس و سیاستمداران و مردان و زنان و تقریبا هر چیزی به ذهن میرسد! اگر جنگ ویتنام به سخره گرفته میشود همزمان مخالفین آن هم بی نصیب نمیمانند.
این کتاب در دههی شصت میلادی منتشر شد. در دههی شصت میلادی آمریکا در جنگ با ویتنام بود. دورهای که اعتراضهای گستردهای را نسبت به موضع آمریکا از طرف گروههای مختلف اجتماعی، جوانان و روشن فکران در داخل آمریکا به راه انداخت و به همین دلیل داستان جوانی بیزار از جنگ و دنیای مدرن و سیاستهای آن پیوند تنگاتنگی با وقایع زمان خود دارد که همین امر موجب همذاتپنداری جوانان آن دهه با کتاب و اقبال بسیار آنان نسبت به آن شد. عنوان کتاب «خداحافظ گاری کوپر» از این دیدگاه برمیآید که دیگر قهرمان بیپروا و بیتقصیری که همیشه در سینمای آمریکا به تصویر کشیده شده بود، کارگر نمیافتد.
کتاب «خداحافظ گاری کوپر» در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۸ با بیش از ۷۸۰۰ رای و ۶۶۰ نقد و نظر است. در ایران سروش حبیبی این کتاب را در سال ۱۳۵۱ و چهار سال بعد از انتشار کتاب در فرانسه به فارسی ترجمه کردهاست.
داستان خداحافظ رومن گاری
خداحافظ گاری کوپر دربارۀ جوانی ۲۱ ساله اسکی باز به نام لنی است که به دلیل تنفر از شرکت در جنگ ویتنام، وطن خود را ترک کرده و از زادگاه خود آمریکا به کوههای سوییس پناه میبرد. شعار او آزادی از هر گونه تعلقی است.
رمان خداحافظ گاری کوپر در واقع روایت چگونگی برخورد لنی با موانع و مشکلات پیش رویش در مسیر رسیدن به رویاهایش است. نویسنده در این کتاب قهرمانی خلق کرده که با نگاهی درویش مآبانه به زندگی نگاه میکند و آن قدر خود را از زندگی و متعلقات معنویاش دور میبیند که حتی متوجه عشقی که از راه رسیده نیز نمیشود و اهمیت آن را درک نمیکند.
او حتی از این واقعیت میگریزد و زمانی که به زندگی بیقید و رهای خود در کلبهای بر راز کوهستانهای سوییس باز میگردد از طریق دوست دیگری به اهمیت عشق پی می برد. قهرمان گاری، لنی، پس از انتشار این کتاب به یکی از چهرههای مورد علاقهی جوانان در سراسر جهان بدل شد و جماعت کثیری با او همذات پنداری کردند. روحیهای مستقل، بیزار از جنگ و در عین حال بیپروا و دریادل. این کتاب که در سال ۱۹۶۹ منتشر شده با وقایع زمان خود پیوندی تنگاتنگ داشت چرا که لنی سربازی آمریکایی است که از رفتن به جبهههای ویتنام سرباز زده و این کلبهی دنج و زندگی بیفردا را بر زندگیای که دیگران به او تحمیل کردهاند ترجیح میدهد.
جملاتی از خداحافظ رومن گاری
- آخه اگر همه میتونستن با هم متحد بشن دیگه برای چی دنیا رو عوض کنن؟ دنیا دیگه این جوری نبود. اگر تنها باشی میتونی کاری بکنی. میتونی دنیای خودت رو عوض کنی. دنیای آدمای دیگه دست تو نیست.
- دیوار زبان وقتی کشیده می شود که دو نفر به یک زبان حرف می زنند. آن وقت دیگر مطلقاً نمی توانند حرف هم را بفهمند…
- کسانی که عقاید احمقانه شان را ابزار می کنند اغلب بسیار حساسند. هر قدر عقاید کسی احمقانه تر باشد کمتر باید با او مخالفت کرد.
- هرچیز حدی دارد، حتی تصمیم آدم به کلنجار رفتن با واقعیات. وقتی آدم به آن حد رسید، دیگر کاری نمی شود کرد. واقعیات باید بروند یکی دیگر را پیدا کنند.
- هیچ کس تا به حال دو مرتبه در عمرش عاشق نشده، عشق دوم، عشق سوم، اینها بی معنی است. فقط رفت و آمد است. افت و خیز است. معاشرت می کنند و اسمش را می گذارند عشق.
- تمدن ما تمدن دسته خر پلاستیکی است. هیچ چیزش طبیعی و صادقانه نیست. همه چیزش مصنوعی است و نقش بازی می کند.
بخشی از خداحافظ رومن گاری
پدر و مادرش این خانهی کوهستانی را در ارتفاع دو هزاروسیصد متری برایش ساخته بودند، زیرا در این ارتفاع از تنگ نفس اثری نبود. اما باگ در این ارتفاع هم نفس راحت نمیکشید. روانپزشکش در «زوریخ» میگفت: «این از ایدهآلیسم او است» او حاضر نبود خود را بپذیرد. ضد طبیعت بود. اما یک ضد طبیعت نخبه.
خلاصه بدشانسی از این بدتر چه میخواهید؟ این خانه خیلی گران تمام شده بود. سنگهایش را یکییکی با سورتمه تا نوک کوه بالا کشیده بودند. به یک قلعه جنگی میمانست که روی یک صخره برپا شده باشد. دهکده ولن هفتصد متر پایینتر از آن بود. ابیگ از آنجا پیدا بود. آنجا ابرها را زیر پای خود میدیدی. دور و بر آن از هر جای دیگری، شاید به جز هیمالیا، برف بیشتر بود. همه چیز در این خانه زیبا بود و شکوهمند.
اگر به کتاب خداحافظ رومن گاری علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخشهای معرفی برترین کتابهای سیاسی و معرفی بهترین کتابهای دارای مضامین اجتماعی در وبسایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونههای این آثار آشنا شوید.
7 دی 1401
خداحافظ گاری کوپر
«خداحافظ گاری کوپر» یا «ولگرد اسکیباز» رمانی است از رومن گاری (نویسندهی فرانسوی، از ۱۹۱۴ تا ۱۹۸۰) که در سال ۱۹۶۵ منتشر شده است. این کتاب در مورد جوانی دلزده از سیاست است که از آمریکا به کوههای سوییس پناهنده شده است.
دربارهی خداحافظ رومن گاری
خداحافظ گاری کوپر نام رمانی فلسفی سیاسی از نویسنده فرانسوی رومن گاری است. رمان دربارهی جوانی ۲۱ ساله به نام لنی است که از زادگاه خود آمریکا به کوههای سوییس پناه میبرد و دربارهی فلسفه زندگی او و دیدگاههایش است. رومن گاری «خداحافظ گاری کوپر» را در سال ۱۹۶۹ نوشت. رومن گاری «خداحافظ گاری کوپر» را ابتدا به انگلیسی نوشت و در ابتدا نام آن را ولگرد اسکی باز گذاشت.
کتاب خداحافظ گاری کوپر از آن دست کتابهای جذاب است که هرکسی باید حداقل یک بار لذت خواندن آن را تجربه کند. خداحافظ گاری کوپر یکی از مشهورترین کتابهای رومن گاری، نویسندهی فرانسوی است. این رمان با جملات زیبا و هنرمندانهی فراوان و با طنز ظریفی که دارد خوانندگان خود را چنان به وجد آورده که عدهای رومن گاری را با «سلین» نویسندهی بزرگ فرانسوی مقایسه میکنند.
در کتاب «خداحافظ گاری کوپر» عموما شاهد زبان تند و نگاه منتقدانه نویسنده نسبت به سیاست و دولتها و جنگ هستیم اما این امر در فصل اول کتاب بسیار برجستهتر و صریحتر دیده میشود. از نگاه نویسنده، هیچ دولت و هیچ حزبی از نقد در امان نیست و رومن گاری با زبانی هجوگونه، همه سو را هدف میگیرد. از آمریکا، فرانسه، سوییس و کوبا گرفته تا عشق و دین و سوسیالیسم و ایدئولوژیها و لنین و کامو و پلیس و سیاستمداران و مردان و زنان و تقریبا هر چیزی به ذهن میرسد! اگر جنگ ویتنام به سخره گرفته میشود همزمان مخالفین آن هم بی نصیب نمیمانند.
این کتاب در دههی شصت میلادی منتشر شد. در دههی شصت میلادی آمریکا در جنگ با ویتنام بود. دورهای که اعتراضهای گستردهای را نسبت به موضع آمریکا از طرف گروههای مختلف اجتماعی، جوانان و روشن فکران در داخل آمریکا به راه انداخت و به همین دلیل داستان جوانی بیزار از جنگ و دنیای مدرن و سیاستهای آن پیوند تنگاتنگی با وقایع زمان خود دارد که همین امر موجب همذاتپنداری جوانان آن دهه با کتاب و اقبال بسیار آنان نسبت به آن شد. عنوان کتاب «خداحافظ گاری کوپر» از این دیدگاه برمیآید که دیگر قهرمان بیپروا و بیتقصیری که همیشه در سینمای آمریکا به تصویر کشیده شده بود، کارگر نمیافتد.
کتاب «خداحافظ گاری کوپر» در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۸ با بیش از ۷۸۰۰ رای و ۶۶۰ نقد و نظر است. در ایران سروش حبیبی این کتاب را در سال ۱۳۵۱ و چهار سال بعد از انتشار کتاب در فرانسه به فارسی ترجمه کردهاست.
داستان خداحافظ رومن گاری
خداحافظ گاری کوپر دربارۀ جوانی ۲۱ ساله اسکی باز به نام لنی است که به دلیل تنفر از شرکت در جنگ ویتنام، وطن خود را ترک کرده و از زادگاه خود آمریکا به کوههای سوییس پناه میبرد. شعار او آزادی از هر گونه تعلقی است.
رمان خداحافظ گاری کوپر در واقع روایت چگونگی برخورد لنی با موانع و مشکلات پیش رویش در مسیر رسیدن به رویاهایش است. نویسنده در این کتاب قهرمانی خلق کرده که با نگاهی درویش مآبانه به زندگی نگاه میکند و آن قدر خود را از زندگی و متعلقات معنویاش دور میبیند که حتی متوجه عشقی که از راه رسیده نیز نمیشود و اهمیت آن را درک نمیکند.
او حتی از این واقعیت میگریزد و زمانی که به زندگی بیقید و رهای خود در کلبهای بر راز کوهستانهای سوییس باز میگردد از طریق دوست دیگری به اهمیت عشق پی می برد. قهرمان گاری، لنی، پس از انتشار این کتاب به یکی از چهرههای مورد علاقهی جوانان در سراسر جهان بدل شد و جماعت کثیری با او همذات پنداری کردند. روحیهای مستقل، بیزار از جنگ و در عین حال بیپروا و دریادل. این کتاب که در سال ۱۹۶۹ منتشر شده با وقایع زمان خود پیوندی تنگاتنگ داشت چرا که لنی سربازی آمریکایی است که از رفتن به جبهههای ویتنام سرباز زده و این کلبهی دنج و زندگی بیفردا را بر زندگیای که دیگران به او تحمیل کردهاند ترجیح میدهد.
جملاتی از خداحافظ رومن گاری
بخشی از خداحافظ رومن گاری
پدر و مادرش این خانهی کوهستانی را در ارتفاع دو هزاروسیصد متری برایش ساخته بودند، زیرا در این ارتفاع از تنگ نفس اثری نبود. اما باگ در این ارتفاع هم نفس راحت نمیکشید. روانپزشکش در «زوریخ» میگفت: «این از ایدهآلیسم او است» او حاضر نبود خود را بپذیرد. ضد طبیعت بود. اما یک ضد طبیعت نخبه.
خلاصه بدشانسی از این بدتر چه میخواهید؟ این خانه خیلی گران تمام شده بود. سنگهایش را یکییکی با سورتمه تا نوک کوه بالا کشیده بودند. به یک قلعه جنگی میمانست که روی یک صخره برپا شده باشد. دهکده ولن هفتصد متر پایینتر از آن بود. ابیگ از آنجا پیدا بود. آنجا ابرها را زیر پای خود میدیدی. دور و بر آن از هر جای دیگری، شاید به جز هیمالیا، برف بیشتر بود. همه چیز در این خانه زیبا بود و شکوهمند.
اگر به کتاب خداحافظ رومن گاری علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخشهای معرفی برترین کتابهای سیاسی و معرفی بهترین کتابهای دارای مضامین اجتماعی در وبسایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونههای این آثار آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، سیاسی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، رومن گاری، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب