آبشوران

«آبشوران» اثری است از علی‌اشرف درویشیان (نویسنده‌ی زاده‌ی کرمانشاه، از ۱۳۲۰ تا ۱۳۹۶) که در سال ۱۳۵۳ منتشر شده است. این کتاب شامل ۱۲ داستان کوتاه از این نویسنده است.

درباره‌ی آبشوران

آبشوران مجموعه‌ای‌ست از ۱۲ داستان کوتاه نوشته‌ی علی‌اشرف درویشیان که نخستین بار در سال ۱۳۵۳ منتشر شد. این داستان‌ها نیز چون سایر آثار نویسنده، با رویکردی واقع‌گرایانه تألیف شده‌اند و درویشیان سعی کرده تا به شیوه‌ی همیشگی خود، با تمرکز بر زندگی آدم‌های فرودست و حاشیه‌ای اجتماع، نوعی نقد سیاسی/اجتماعی را نیز در پس داستان‌های خود ارائه کند.

در این کتاب معضلات طبقه‌ی پرولتاریای ایران در دوران حکومت شاهنشاهی بازنمایی می‌شود. در این اثر که تمامی داستان‌ها به هم مرتبط اما مستقل هستند نویسنده به طرز تلخی نسبت به فقر، اختلاف طبقاتی، بی‌سوادی، فقر فرهنگی، خرافات، لاابالی‌گری،‌ تضاد جنسیتی،‌ مردسالاری و ضدیت دین با علم به چالش کشیده می‌شود. به دلیل دید واقع‌گرایانه نویسنده اثر، خواننده به طرز عجیبی با شخصیت داستان همذات‌پنداری می‌کند.

نویسنده در بسیاری از آثارش از جمله در آبشوران، به بازنویسی زندگی خودش می‌پردازد. کتاب «آبشوران» در سال‌های پیش از انقلاب، نخستین بار، با نام مستعار «لطیف تلخستانی» به عنوان نویسنده منتشر شده‌است.

فقر در دنیای این داستان‌ها یک موقعیت است. موقعیتی که شخصیت‌های داستان محکوم به زندگی در آن هستند و نمی‌توانند از آن فرار کنند. مرگ برای این آدم‌ها فرار به جایی است که گرچه نمی‌دانیم، اما احساس می‌کنیم نمی‌تواند از این‌جایی که هستند بدتر باشد.

در این کتاب در قالب ۱۲ داستان کوتاه به هم پیوسته،‌ نویسنده از زبان اول شخص زندگی فردی به نام اشرف (احتمالاً‌ خودِ نویسنده) و خانواده اش را تعریف می‌کند. این خانواده در محله آبشوران و در کنار رودخانه‌ای به‌همین نام زندگی می‌کنند. خانواده‌ای فقیری هستند که افراد خانواده‌اش مذهبی اما خرافاتی هستند. اشرف دو برادر و یک خواهر کوچک دارد و بعدها فرزند پسر دیگری نیز به خانواده‌شان اضافه می‌شود. اشرف در قالب این داستان به فلاکت‌های خانواده خود می‌پردازد.

مجموعه‌ی داستانی آبشوران توسط مترجم و استاد زبان و ادبیات فارسی در کشور مغرب، احمد موسی به زبان عربی ترجمه شده، و به همت انتشارات روافد در کشور مصر در سال ۲۰۱۶ منتشر شده‌است.

کتاب آبشوران در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۸ با بیش از ۶۰۰ رای و ۹۰ نقد و نظر است.

فهرست داستان‌های آبشوران

  • خانه‌ی ما
  • دو ماهی در نقلدان
  • بیالون
  • ماهی‌ها و غازها
  • باغچه‌ی کوچک
  • بَی
  • ننه جان چه شده؟
  • عموبزرگه
  • بیماری
  • حمام
  • صلح
  • آب‌پاش

بخش‌هایی از آبشوران

بعدازظهر پنجشنبه بود؛ مثل همه‌ی پنجشنبه‌ها خاموش و دلگیر و کمی هم خوشی تعطیلی جمعه. اواخر پاییز بود. اتاق هنوز نم داشت. یک هفته پیش سیل آمده بود. بابام زیرکرسی خوابیده بود. آفتاب روی دیوار کاهگلی حیاط رنگ می‌باخت؛ دلم می‌خواست آفتاب نرود.

هیچ وقت نرود و مشق‌هایم خود به خود نوشته بشوند و بابام از خواب بیدار نشود: هر وقت بلند می‌شد، بهانه می‌گرفت و کتکمان می‌زد. دلهره‌ی شنبه در دلم بود. آن همه مشق و جدولِ ضرب ومعلم نامهربان و صدای ماست فروش دوره‌گرد در کوچه. چرا هیچ کس نبود که دوستمان داشته باشد؟ ولی بود.

بچه گربه‌هایی بودند که شب‌ها، دزدکی توی جامان می‌بردیم. دست‌هامان را می‌لیسیدند و برایمان خُرخُر می‌کردند؛ اما تا غافل می‌شدیم، می‌رفتند و پای بابا را گاز می‌گرفتند و می‌لیسیدند و بابام پرتشان می‌کرد تو حیاط. شعر کودک یتیم را زمزمه می‌کردیم که کوزه‌اش شکسته بود. به یاد گنجشکم افتادم که چند روز پیش مرده بود. از مدرسه که آمدم مرد. شاید دست‌گیر داده بودم تا از مدرسه برگردم، آن وقت بمیرد.

من که آمدم کز بود. موچه کشیدم نیامد. رفتم نزدیک، سرش را زمین گذاشت و مرد. آفتاب می‌پرید. اگر توی آشورا می‌رفتم، آفتاب را می‌دیدم که هنوز از روی دیوار نانوایی بالا نرفته بود. حوصله‌ی بیرون رفتن را نداشتم. کرسی مرا به خودش چسبانده بود. بابام خرخر می‌کرد. گرسنه‌ام بود؛ اما ننه من و اکبر را قسم داده بود که دست به نان نزنیم. ننه با التماس گفته بود: «به پیر به پیغمبر، پول ندارم دوباره نان بخرم.» بعد گفته بود: بگین به امام رضا نان نمی‌خوریم!»

 

چنانچه به کتاب «آبشوران» علاقه دارید، می‌توانید با مراجعه به بخش معرفی آثار علی‌اشرف درویشیان در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده آشنا شوید.