راهنمای مردن با گیاهان دارویی

«راهنمای مردن با گیاهان دارویی» اثری است از عطیه عطارزاده (نویسنده‌ی زاده‌ی تهران، متولد ۱۳۶۳) که در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی دختر نابینایی است که همراه با مادرش، در کار ترکیب گیاهان دارویی است.

درباره‌ی راهنمای مردن با گیاهان دارویی

کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی اولین رمان عطیه عطارزاده، داستانی خاص درباره‌ی دختر جوان نابینایی است که به مادرش در کار خشک‌ کردن، ترکیب و آماده‌سازی گیاهان دارویی برای فروش در بازار کمک می‌کند.

او در دنیای سیاه چشمانش توانسته است به کمک توانایی‌های دیگرش، اشیا و ابزاری را درک کند که با آن‌ها سروکار دارد. همه چیز برای او در ساختار و انواع مختلف این گیاهان و البته رابطه با مادرش معنا پیدا می‌کند؛ تا اینکه روزی برای یک مراسم خانوادگی از خانه بیرون می‌رود و هنگامی که برمی‌گردد، خیلی چیزها درونش عوض می‌شوند.

این اثر یک رمان متفاوت، قصه‌گو، تجربی و نو است که ساختاری قابل تأمل دارد؛ رمانی که در آن تنهایی یک مفهوم آشوبنده محسوب می‌شود و رهایی از آن راه‌های عجیب و گاه خونینی در پیش دارد.

نویسنده با استفاده از موقعیت خاص شخصیت داستان و فضای گوتیکی که برای او طراحی نموده، به لایه‌های پر آشوب ذهنی نزدیک شده است که میل به خشونت و عشق در آن هم‌زمان یافت می‌شود. این دوگانگی بزرگ و اساسی، داستان را به سمتی هدایت می‌کند که برایتان قابل پیش‌بینی نیست و در واقع شما با ذهن غریب راوی و رابطه‌اش با امور بیرونی تنها می‌مانید.

کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی به فهرست برگزیدگان نهایی رویداد ادبی داستان بیست و پنج وارد شد. این رویداد ۲۵ اثر داستانی شاخص را از سال ۱۳۷۵ تا ۱۴۰۰ انتخاب کرده است. این اثر همچنین در هشتمین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی هفت اقلیم برگزیده شناخته شد. این کتاب در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۵۳ با بیش از ۲۸۰۰ رای و ۷۱۴ نقد و نظر است. هم‌چنین باید اشاره کرد که این کتاب تا کنون بیش از ۳۳ بار تجدید چاپ شده است.

داستان راهنمای مردن با گیاهان دارویی

کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی داستان زندگی دختر هفده ساله ‌ی نابینایی را روایت می‌کند. او در خانه با مادرش، گیاهان دارویی را خشک و ترکیب می‌کند و تا بفروشند. این دختر در تاریکی جهانش با استفاده از قوای حسی دیگر به درک جذابی از اشیای پیرامون خود رسیده است.

همه چیز برای او در ساختار و وجوه گیاهانی خلاصه شده که با آنها کار می‌کند و رابطه‌ای که با مادرش دارد. تا اینکه روزی برای شرکت در مراسمی خانوادگی از خانه خارج می‌شود و وقتی بازمی‌گردد، خیلی چیزها درونش عوض شده است.

بخشی از راهنمای مردن با گیاهان دارویی

دوازده ساله‌ام که به این موجود کوچک برمی‌خورم. گوش راستم چند روزی به شدت وزوز می‌کند، دیگر به سختی صداها را می‌شنوم. زالوها را سید برای‌مان می‌آورد. مادر آن‌ها را می‌ریزد در ظرفی شیشه‌ای که تا نیمه آب دارد و پوششی از کیسه‌ای پر از سوراخ‌ ریز. برایم توضیح می‌دهد که کرم‌های کوچک را پشت گوشم می‌گذارد تا به تدریج خونم را بمکند و فشار اضافی روی رگ‌ها و اعصاب را بردارند. زالوها را با پنس بلند می‌کنند و روی پوست می‌گذارند، وگرنه بلافاصله به انگشت می‌چسبند و دندان‌شان را توی پوست فرو می‌کنند.

آن روز مادر سه زالو پشت گوش چپم می‌گذارد که اولش مشمئز کننده‌اند، انگار ناگهان پوست خیارهایی پلاسیده پشت گوش آدم بیفتد. زالوها با سوزشی ریز دندان‌های‌شان را در پوست فرو و شروع به مکیدن می‌کنند. معمولاً بین ۶۰ تا ۹۰ دقیقه خون می‌خورند تا این‌که باد کنند و بیفتند زمین. باید بلافاصله جای مکیده ‌شدن را ضدعفونی‌ کرد و رویش گاز استریل گذاشت تا از خون‌ریزی بیشتر جلوگیری شود.

سی دقیقه که گذشت احساس عجیبی بهم دست می‌دهد، انگار گوشم بی‌حس و سبک شده است و به وضوح با بقیه‌ی بدنم فرق دارد. در این مدت دقت که می‌کنم می‌توانم در تاریکی صدای مکیده شدن خون و جایگزین شدنش با خون تازه را بشنوم و همه‌ی تغییراتی را که در بدنم رخ می‌دهد با جزئیات کامل احساس کنم.

در واقع بعد از همین اولین تجربه‌ی زالو انداختن است که می‌توانم با گوش چپم صداهایی را بشنوم که پیش‌تر قادر به شنیدن‌شان نبودم. دیگر این شد عادتم و هر چند وقت یک‌بار به دلایل گوناگون زالو انداخته‌ام و این کار لذت‌بخش‌ترین کار جهان است. به خصوص اگر بتوانم یکی از زالوهای باد کرده را که مادر می‌گذاردشان توی نمک یا الکل بدزدم و زیر پایم له کنم. زالو که بترکد قطعاً خونش خون من است و می‌رود به خورد خاک.

 

اگر به کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی علاقه دارید، می‌توایند با مراجعه به بخش معرفی برترین داستان‌های ایرانی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با نمونه‌های دیگری از این نوع نیز آشنا شوید.