بازی‌های گرسنگی

«بازی‌های گرسنگی» یا «عطش مبارزه» اثری است از سوزان کالینز (نویسنده‌ی آمریکایی، متولد ۱۹۶۲) که در فاصله‌ی سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۰ در چهار جلد منتشر شده است. این مجموعه به روایت ماجراهای یک پادآرمان‌شهر در آینده ومکانی نامعلوم می‌پردازد.

درباره‌ی بازی‌های گرسنگی

بازی‌های گرسنگی یا عطش مبارزه رمانی در یک پادآرمان‌شهر است که توسط نویسنده آمریکایی، سوزان کالینز، در سال ۲۰۰۸ نوشته شد. این کتاب به صورت روایتی اول شخص از دختر ۱۶ ساله‌ای به نام کتنیس اوردین در آینده‌ای پسارستاخیزی است که در کشور پانم در آمریکای شمالی زندگی می‌کند. کاپیتول کلانشهری بسیار پیشرفته‌است که کنترل سیاسی دیگر مناطق این کشور را به دست دارد.

بازی‌های گرسنگی یک رویداد سالانه است که در آن یک پسر و یک دختر با سن ۱۲ الی ۱۸ سال، از هر یک از مناطق دوازده‌گانه اطراف کاپیتول توسط قرعه‌کشی انتخاب می‌شوند و در یک نبرد تلویزیونی می‌جنگند و تا سرحد مرگ رقابت می‌کنند.

این کتاب توسط اکثر منتقدان و نویسندگان مورد تحسین واقع شد. منتقدان آن را برای داستان و شخصیت‌پردازی مناسبش ستوده‌اند. کالینز در نوشتن بازی‌های گرسنگی بر اساطیر یونانی، مسابقات گلادیاتورها در روم و تلویزیون واقع‌نمای معاصر به عنوان مضامین موضوعی تمرکز کرده‌است.

این رمان برنده جوایز بسیاری شد از جمله مدال خوانندگان جوان کالیفرنیا و عنوان «بهترین کتاب سال» پابلیشرز ویکلی در سال ۲۰۰۸. بازی‌های گرسنگی اولین بار به شکل گالینگور در ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۸ توسط اسکلاستیک منتشر شد و جلد آن را تیم اوبراین طراحی کرده بود. پس از آن به صورت کتاب جلد کاغذی و همچنین به صورت کتاب صوتی و کتاب الکترونیکی نیز منتشر شده‌است. در چاپ نخست ۲۰۰۰۰۰ جلد از این کتاب بفروش رفت و تا فوریه ۲۰۱۰ این تعداد به ۸۰۰۰۰۰ نسخه رسید.

پس از انتشار بازی‌های گرسنگی این کتاب به ۲۶ زبان ترجمه شد و حق انتشار آن در ۳۸ کشور فروخته شد. این رمان قسمت نخست از سه‌گانه بازی‌های گرسنگی است و به دنبال آن اشتعال(۲۰۰۹) و زاغ مقلد (۲۰۰۹)نیز منتشر شدند. البته در سال ۲۰۲۰ نیز جلد چهارم این مجموعه با عنوان تصنیف پرندگان و آوازخوان مارها منتشر شد که در حقیقت پیش‌درآمدی بر سه جلد اول به شمار می‌رود.

مجموعه‌ی بازی‌های گرسنگی در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز بسیار بالای ۴.۳۳ با حدود ۸ میلیون رای و بیش از ۱۹۶ هزار نقد و نظر است. هم‌چنین باید اشاره کرد که یک فیلم اقتباسی به کارگردانی گری راس در سال ۲۰۱۲ ساخته شد که نویسندگی و تولید مشترک آن را کالینز به عهده داشت.

داستان جلد اول: بازی‌های گرسنگی

داستان حول دختری به نام کتنیس اوردین از منطقه‌ی ۱۲ روایت می‌شود که به جای خواهر خود (پرایم) داوطلب شرکت در مسابقات شد و با شرکت‌کننده‌ی پسرِ این منطقه، پیتا ملارک، راهی کاپیتول شد. در نخستین رمان، که بازی‌های گرسنگی نام دارد، ضمن آشنایی با شرایط و شخصیت‌های اصلی، وقایعی که برای کتنیس و پیتا در کاپیتول و بازی‌ها رخ می‌دهد، بیان می‌شوند.

یک تیم پشتیبان برای این دو انتخاب می‌شوند. هِیمیچ اَبِرناثی، که مربیشان است، پیشنهاد می‌کند برای کسب محبوبیت در رسانه‌ها، به‌عنوان عاشق و معشوق نشان داده شوند تا در مواقع لزوم، مردم و پشتیبان‌ها برایشان هدیه‌ی غذا و دارو بفرستند. در طول بازی، کتنیس با دختربچه‌ای به نام روح متحد می‌شود و تا لحظه‌ی مرگ با او همراه می‌مانَد و، علی‌رغم قوانین بازی، به او ادای احترام می‌کند و بر جسدش گل می‌گذارد.

پس از مدتی، با پیتا برخورد می‌کند و به معالجه‌ی او می‌پردازد. کاپیتول اعلان می‌کند که اگر دو نفر از یک منطقه زنده ماندند، هر دو برنده اعلام خواهند شد؛ ولی در پایان بازی، که پیتا و کتنیس تنها بازماندگان می‌شوند، کاپیتول این قانون را لغو می‌کند. کتنیس در این هنگام تمشک‌های جنگلی سمّی را از جیبش بیرون می‌آورَد و مقداری هم به پیتا می‌دهد تا با هم خودکشی کنند. در لحظه‌ی آخر، کاپیتول اعلان می‌کند که هر دوی آن‌ها برنده‌ی مسابقات هفتاد و چهارمین دوره‌ی بازی‌های گرسنگی هستند.

داستان جلد دوم: اشتعال

در قسمت دوم، با نام اشتعال، کتنیس و پیتا به خانه‌هایشان در منطقه ۱۲، فقیرترین بخش کشور پانم، بازمی‌گردند. هِیمیچ به آن‌ها می‌گوید که هر ساله باید در تورهای مختلفی شرکت کنند و به مناطق مختلف سفر کنند. پیش از آن که عازم «تور پیروزی» شوند، رئیس‌جمهور اسنو، حاکم مستبد کشور، به‌طور غیرمنتظره به آن‌ها سر می‌زند و به کتنیس می‌گوید که تمرد او در پخش تلویزیونی موجب درگرفتن شورش‌هایی در مناطق شده‌است و او باید مردم را متقاعد کند که قصد تمرد نداشته‌است.

کتنیس در نخستین سفر به منطقه‌ی ۱۱ می‌رود که زادگاه متحد سابقش، رو، است. در آنجا پس از سخنرانی‌اش پیرمردی به همان شکل که به رو ادای احترام کرده‌بود، به او ادای احترام می‌کند و دیگر اهالی این کار را تکرار می‌کنند. در این هنگام «صلح‌بانان» پیرمرد را از جمعیت بیرون کشیده و سریعاً اعدام می‌کنند و کتنیس را از محل خارج می‌کنند.

در سفرهای بعدی علی‌رغم تلاش‌های کتنیس اتفاقات مشابهی رخ می‌دهد و تدریجاً شورش در برخی از مناطق از کنترل دولت مرکزی خارج می‌شود. کتنیس و پیتا برای این که نشان دهند شورش برایشان اهمیت ندارد، با هم ازدواج می‌کنند و در رسانه‌ها این موضوع مداوم اعلام می‌شود ولی تأثیر چندانی ندارد.

داستان جلد سوم: زاغ مقلد

بخش سوم سه‌گانه زاغ مقلد نام دارد. این قسمت اغلب در منطقه‌ی ۱۳ می‌گذرد که پیش از این مردم دیگر مناطق گمان می‌کردند در زمان شورش علیه کاپیتول کاملاً از بین رفته‌است؛ اما ساکنان این منطقه‌ی شورشی هنوز در پناهگاه‌های زیرزمینی خود علیه کاپیتول مقاومت می‌کنند و از تجهیزات پیشرفته‌ای برخوردارند.

رهبر این شورشیان، رئیس‌جمهور کوین، از کتنیس می‌خواهد که در پروپاگاندا علیه کاپیتول به آن‌ها کمک کند و در عوض به کتنیس و دوستانش مصونیت اعطا می‌کند. فیلم‌های تبلیغاتی با هک کردن تلویزیون رسمی پانم، در سراسر کشور پخش می‌شوند و مردم قیام علیه کاپیتول را شدت می‌بخشند.

داستان جلد چهارم: تصنیف پرندگان و آوازخوان مارها

داستان این کتاب در دنیای بازی‌های گرسنگی، ۶۴ سال قبل از قسمت اول، داستان کوریولانوس اسنو جوانی را دنبال می‌کند که به دور از سردی دیکتاتور محاسباتی که در وقایع سه‌گانه اصلی دیده می‌شود، است.

پس از یک جنگ طولانی و پرهزینه با ناحیه ها، که در آن کاپیتول برای چندین ماه در محاصره مستقیم قرار داشت، ساختمان کنگره به شدت آسیب دیده است و تازه شروع به بهبودی می کند. خانواده اسنو که زمانی ثروتمند و قدرتمند بودند، که پدرسالارشان، ژنرال کراسوس اسنو، نیروهای کنگره را به عنوان یک استراتژیست کلیدی و قهرمان جنگ رهبری می کرد تا زمانی که در عملیات کشته شد، روزهای سختی را پشت سر گذاشته اند.

بخش‌هایی از بازی‌های گرسنگی

از خواب برمی خیزم، سمت دیگر تخت سرد است. انگشتانم را دراز می کنم، و گرمای بدن پریم را جستجو می کنم اما تنها رویه ی کرباسی و زبر تشک را حس می کنم. حتما خواب بد دیده و داخل رختخواب مادرم خزیده است. حتما همین کار را کرده است. امروز روز برداشت و جمع آوری است.

…………………..

 می گویم: «تو من را اینجا تنها نخواهی گذاشت.» چون اگر او بمیرد، من دیگر به خانه برنخواهم گشت. بقیه ی عمرم را در این میدان و در حال تلاش برای یافتن راهی به بیرون خواهم گذراند.

…………………

به آرنجم تکیه می دهم. روشنایی اتاق آن قدر هست که بتوانم ببینمشان. خواهر کوچکم، پریم، به پهلو خوابیده خود را در آغوش مادرم جمع کرده، و گونه هایشان به یکدیگر چسبیده است. مادرم در خواب جوان تر به نظر می رسد، هنوز خسته و نگران است اما خیلی شکست خورده و از پاافتاده نیست. چهره ی پریم به تازگی شبنم صبحگاهی است، و مانند اسمش به زیبایی گل پامچال است. یک زمانی مادرم نیز بسیار زیبا بود. یا این طور می گفتند.

 

اگر به مجموعه‌ کتاب‌های بازی‌های گرسنگی علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی بهترین آثار تخیلی و معرفی بهترین کتاب‌های ویژه‌ی نوجوانان در وب‌سایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونه‌های مشابه آشنا شوید.