آزادی یا مرگ

«آزادی یا مرگ» با نام اصلی «کاپیتان میکلس» اثری است از نیکوس کازانتزاکیس (نویسنده‌ و شاعر یونانی، از ۱۸۸۳ تا ۱۹۵۷) که در سال ۱۹۵۳ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای مبارزه‌ی یکی از اهالی جزیره‌ی کرت با دولت عثمانی می‌پردازد.

درباره‌ی آزادی یا مرگ

آزادی یا مرگ یا کاپیتان میکلس کتابی است نوشته‌ی نیکوس کازانتزاکیس که یکی از آثار مهم ادبیات معاصر یونان محسوب می‌شود. این اثر که به زبان‌های مختلفی از جمله فارسی برگردانده شده‌است به سال ۱۹۵۳ به طبع رسیده‌است.

کتاب به ماجرای مبارزه‌ی کاپیتان میکلس، پهلوان یونانی اهل جزیره‌ی کرت با دولت  عثمانی که در آن زمان هنوز حاکم بخشی از اروپا و من‌جمله یونان بود می‌پردازد. عمده ماجراهای کتاب در شورش سال ۱۸۸۹ جزیره‌ی کرت علیه عثمانی رخ می‌دهد. کازانتزاکیس در این کتاب برای شخصیت میکلس از پدر خود الهام گرفته‌است.

این کتاب «ایلیاد» مدرن نامیده می‌شود. نویسنده‌ی این کتاب تحت تأثیر زندگی خود در جزیره کرت قرار گرفته و از واژگان صریح یونانی کرت و اصطلاحات کریتی استفاده می‌کند به گونه‌ای که آن را به صورتی دست نخورده حفظ می‌کند. این کتاب یکی از پرخوانند‌ ترین کتاب‌های ادبیات یونان جدید است که به چندین زبان ترجمه و منتشر شده است. داستان رمان آزادی یا مرگ به شورش کرتی‌ها علیه امپراتوری عثمانی در سال ۱۸۸۹ می پردازد.

این کتاب در اصل کاپیتان میکلس نام دارد اما در ترجمه‌های انگلیسی ، آلمانی و فرانسوی (و همچنین بسیاری دیگر از زبان‌ها) با عنوان آزادی یا مرگ شناخته شده است.

کتاب آزادی یا مرگ در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۴ با بیش از ۲۹۰۰ رای و ۲۶۱ نقد و نظر است. هم‌چنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمه‌ی استاد محمد قاضی به بازار عرضه شده است.

داستان آزادی یا مرگ

داستان رمان آزادی یا مرگ در اواخر قرن نوزدهم در کرت، هنگامی که یک قیام جدید در ادامه‌ی شورش‌های ۱۸۵۴، ۱۸۶۶ و ۱۸۷۸ بین ترک‌های مسلمان و اهالی مسیحی کرت انجام می‌پذیرد اتفاق می افتد. در روستای مگالوکاسترو یک مبارز کرتی به نام کاپیتان میکلس، با مردی ترک تبار، برادر خونی‌اش هم‌پیمان می‌شود و مبارزه برمی‌خیزد. زندگی مردم محلی در اثر این اتفاقات دستخوش تغییر و سردرگمی می‌شود و خشونت به زندگی و اجتماع آن‌ها راه می‌یابد.

بخش‌هایی از آزادی یا مرگ

مللی و مردمی هستند که خدا را با دعا و زاری می‌خوانند، برخی او را با توکل و تسلیم ندا می‌دهند، و گروهی نیز با کفر و ناسزا. اما کرتیان او را با شلیک تفنگ صدا می‌کنند. همه بر آستان خدا می‌ایستند و تفنگهای خود را آتش می‌کنند تا مگر خدا صدای تفنگشان بشنود.

 سلطان عثمانی که اول‌بار صدای تراق و تروق تفنگها را می‌شنود زوزه کشان فریاد می‌زند که ای یاغیان سرکش! و خشمگین می‌شود و پاشایان و سربازان و چاقوکشان خود را می‌فرستد. اروپائیان فریاد برمی‌دارند که زهی بی‌شرمی! و ناوهای جنگی زره‌دار خود را برای سرکوبی قایقها و کشتیهای ضعیف کرت به وسط اروپا و آسیا و افریقا می‌فرستند. یونان به التماس می‌گوید: صبر کنید و محتاط باشید و مرا به خون آغشته مکنید! اما کرتیان در جواب می‌گویند: آزادی یا مرگ!

……………………..

خوشحال بود از اینکه حس می‌کرد تن سالم و نیرومندی دارد و اعضای بدنش مانند یک ماشین مرتب کار می‌کنند، و خوشحال بود که حس می‌کرد فکرش از هر غم و غصه‌ای فارغ است. یک روز در کتابی نکته‌ای خوانده بود که سخت در او تأثیر بخشیده بود: «از کاناریس پرسیده بودند که تو چگونه توانسته‌ای آن همه دلاوری و هنرنمایی از خود به منصه ظهور برسانی؟» و آن ناخدای قهرمان جواب داده بود: «پس گوش کنید بچه‌ها! من همیشه با خود گفته‌ام: کنستاندی، تو بالاخره یک روز خواهی مرد!»

…………………….

برادران، دولت عثمانی می‌خواهد خون ما را بخورد، و من برای همین است که شما را به اینجا آورده‌ام! شما هیچ می‌دانید چه خبر شده است؟ بار دیگر ترکان و مسیحیان به جان هم افتاده‌اند. جرقه از دهات ما پریده و کاندی را نیز به آتش کشیده است. از کاندی، آتش به رتیمنو و کانه خواهد گرفت و سرانجام همه کرت مشتعل خواهد شد.

گول نخورید و خیال نکنید که این ترکهای سگ فقط به دنبال یک نفر قاتل می‌گردند. آنها اگر آن قاتل را هم دستگیر کنند اسلحه بر زمین نخواهند گذاشت، چون با تمام مسیحیان سر جنگ دارند. اجداد ما و پدران ما این موضوع را می‌دانستند و به همین جهت بود که همیشه پرچم آزادی را به دنبال خود می‌کشیدند. حال نوبت ما رسیده است. من قبل از آنکه از خانه خود بروم صندوقچه پدرم را باز کردم و پرچمی را که در آن پنهان بود برداشتم. زنده باد اتحاد! اینک شما حروف روی پرچم را بخوانید: آزادی یا مرگ!

 

اگربه کتاب آزادی یا مرگ علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثارنیکوس کازانتزاکیس در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.