«از پنجرهی مسافرخانه» اثری است از احمدرضا احمدی (شاعر و نویسندهی اهل کرمان، از ۱۳۱۹ تا ۲۰ تیرماه ۱۴۰۲) که در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای خودکشی یک نویسنده در شهر پاریس میپردازد.
دربارهی از پنجرهی مسافرخانه
احمدرضا احمدی شاعر مطرح ایرانی اولین رمان خود را با نام «از پنجرهی مسافرخانه» نوشته است. «از پنجرهی مسافرخانه» بیشباهت به اشعار احمدرضا احمدی نیست. رمانی با حال و هوای شاعرانه که در فضای شهری میگذرد و با روایت خودکشی نویسنده که شخص اول داستان است آغاز میشود. این اثر توسط انتشارات کتابسرای نیک منتشر شده است.
نویسنده با بیانی لطیف داستانش را در پسزمینه شهر پاریس بیان میکند و به توصیف آپارتمانها، بیمارستان، مسافرخانه و خیابانهای دودزده و پرترافیک میپردازد. برای علاقهمندان به اشعار وی، خواندن این کتاب نیز توصیه میشود.
در پشت جلد این کتاب می خوانیم:
«من و تو همه ی گوشه ها، زاویه ها و کل دایره را که در آن محاصره هستیم فراموش کرده ایم. چه زود دانستیم که ما در یک دایره سیاه محبوس هستیم. گاهی با کلمه ای آتش می افروزیم که با آن آتش گرم می شویم و سیگار را روشن می کنیم دیگر نه اهل معاشرت هستیم نه دلمان برای کسی تنگ می شود و نه.»
احمدرضا احمدی، نویسنده، شاعر، نقاش و ویراستار ایرانی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان به دنیا آمد. او مدتی را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به فعالیت پرداخت. احمدرضا احمدی بنیانگذار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰، در شعر معاصر ایران است. این سبک بعدتر به حرکتی مدرنیستی تبدیل شد که داستان، نمایشنامه، سینما، موسیقی و نقاشی را تحت تاثیر قرار داد.
احمدی در سال ۱۳۴۳ به همراه نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوشآبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه طرفه را با هدف دفاع از هنر موج نو تأسیس کرد. انتشار دو شماره از مجله طرفه و تعدادی کتاب در زمینه شعر و داستان از فعالیتهای این گروه است.
احمدرضا احمدی به عنوان شاعر برگزیده جایزهی بیژن جلالی در سال ۱۳۸۵ انتخاب شد. او همچنین در سال ۱۳۸۸ نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن بود.
کتاب از پنجرهی مسافرخانه در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۳۸ است.
داستان از پنجرهی مسافرخانه
داستان کتاب «از پنجرهی مسافرخانه» با دگرگونی حیات و زندگی شخصیتها رخ میدهد. با کلماتی پرشور، نثری رویاگونه و در مکانی که از آن خبر نیست و زمانی که وجود ندارند. داستان زیبایی که شما را به دل موسیقی درونش میبرد و همراه با شخصیتها به تماشا مینشاند. از پنجرهای که دنیا، کار جهان، کارهای شخصیتها و غیره را نشان میدهد.
داستان «از پنجرهی مسافرخانه» داستانی زیبا است که شما را از زمان و مکان جدا میکند و به دل شهری دوردست میبرد. شهری که از موسیقی ساخته شده است.
بخش از کتاب از پنجرهی مسافرخانه
شاعر را به بیمارستان بردیم، خونریزی معده کرده بود منتظر این حادثه بودیم با آن وضع خوردن، افراط در سیگار، مادر غصه های دیگران بودن، تو گفتی وقتی در بیمارستان لباس به تنش می کردند یک اسکلت شده بود. دوباره این روزها با همه ناسازگار شده بود از همه چیز ایراد می گرفت.
حتی همسرش را که خیلی دوست داشت و عاشقش بود مدام تحقیرش می کرد همسرش تحملش می کرد، مادرش شده بود و در بیمارستان در بیست و چهار ساعت همراه همسرش بالای سرش بودید به همه فحش می داد به تنها کسی که فحش نمی داد تو بودی فقط از دست تو غذا می خورد همه ی ولگردان در بیمارستان به دیدارش آمدند همه در دست خوشه های انگور داشتند همه ی شعرهای شاعر را با هم می خواندند شاعر فقط به آن ها لبخند می زد از پزشکان نفرت داشت.
اگر به کتاب «از پنجرهی مسافرخانه» علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین رمانهای فارسی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای این نوع آثار آشنا شوید.
21 تیر 1402
از پنجرهی مسافرخانه
«از پنجرهی مسافرخانه» اثری است از احمدرضا احمدی (شاعر و نویسندهی اهل کرمان، از ۱۳۱۹ تا ۲۰ تیرماه ۱۴۰۲) که در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای خودکشی یک نویسنده در شهر پاریس میپردازد.
دربارهی از پنجرهی مسافرخانه
احمدرضا احمدی شاعر مطرح ایرانی اولین رمان خود را با نام «از پنجرهی مسافرخانه» نوشته است. «از پنجرهی مسافرخانه» بیشباهت به اشعار احمدرضا احمدی نیست. رمانی با حال و هوای شاعرانه که در فضای شهری میگذرد و با روایت خودکشی نویسنده که شخص اول داستان است آغاز میشود. این اثر توسط انتشارات کتابسرای نیک منتشر شده است.
نویسنده با بیانی لطیف داستانش را در پسزمینه شهر پاریس بیان میکند و به توصیف آپارتمانها، بیمارستان، مسافرخانه و خیابانهای دودزده و پرترافیک میپردازد. برای علاقهمندان به اشعار وی، خواندن این کتاب نیز توصیه میشود.
در پشت جلد این کتاب می خوانیم:
«من و تو همه ی گوشه ها، زاویه ها و کل دایره را که در آن محاصره هستیم فراموش کرده ایم. چه زود دانستیم که ما در یک دایره سیاه محبوس هستیم. گاهی با کلمه ای آتش می افروزیم که با آن آتش گرم می شویم و سیگار را روشن می کنیم دیگر نه اهل معاشرت هستیم نه دلمان برای کسی تنگ می شود و نه.»
احمدرضا احمدی، نویسنده، شاعر، نقاش و ویراستار ایرانی ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان به دنیا آمد. او مدتی را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به فعالیت پرداخت. احمدرضا احمدی بنیانگذار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰، در شعر معاصر ایران است. این سبک بعدتر به حرکتی مدرنیستی تبدیل شد که داستان، نمایشنامه، سینما، موسیقی و نقاشی را تحت تاثیر قرار داد.
احمدی در سال ۱۳۴۳ به همراه نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی، جعفر کوشآبادی، مریم جزایری و جمیله دبیری گروه طرفه را با هدف دفاع از هنر موج نو تأسیس کرد. انتشار دو شماره از مجله طرفه و تعدادی کتاب در زمینه شعر و داستان از فعالیتهای این گروه است.
احمدرضا احمدی به عنوان شاعر برگزیده جایزهی بیژن جلالی در سال ۱۳۸۵ انتخاب شد. او همچنین در سال ۱۳۸۸ نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن بود.
کتاب از پنجرهی مسافرخانه در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۳۸ است.
داستان از پنجرهی مسافرخانه
داستان کتاب «از پنجرهی مسافرخانه» با دگرگونی حیات و زندگی شخصیتها رخ میدهد. با کلماتی پرشور، نثری رویاگونه و در مکانی که از آن خبر نیست و زمانی که وجود ندارند. داستان زیبایی که شما را به دل موسیقی درونش میبرد و همراه با شخصیتها به تماشا مینشاند. از پنجرهای که دنیا، کار جهان، کارهای شخصیتها و غیره را نشان میدهد.
داستان «از پنجرهی مسافرخانه» داستانی زیبا است که شما را از زمان و مکان جدا میکند و به دل شهری دوردست میبرد. شهری که از موسیقی ساخته شده است.
بخش از کتاب از پنجرهی مسافرخانه
شاعر را به بیمارستان بردیم، خونریزی معده کرده بود منتظر این حادثه بودیم با آن وضع خوردن، افراط در سیگار، مادر غصه های دیگران بودن، تو گفتی وقتی در بیمارستان لباس به تنش می کردند یک اسکلت شده بود. دوباره این روزها با همه ناسازگار شده بود از همه چیز ایراد می گرفت.
حتی همسرش را که خیلی دوست داشت و عاشقش بود مدام تحقیرش می کرد همسرش تحملش می کرد، مادرش شده بود و در بیمارستان در بیست و چهار ساعت همراه همسرش بالای سرش بودید به همه فحش می داد به تنها کسی که فحش نمی داد تو بودی فقط از دست تو غذا می خورد همه ی ولگردان در بیمارستان به دیدارش آمدند همه در دست خوشه های انگور داشتند همه ی شعرهای شاعر را با هم می خواندند شاعر فقط به آن ها لبخند می زد از پزشکان نفرت داشت.
اگر به کتاب «از پنجرهی مسافرخانه» علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین رمانهای فارسی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای این نوع آثار آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات ایران، داستان ایرانی، رمان
۰ برچسبها: احمدرضا احمدی، ادبیات ایران، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب