«مجسمهی ماروسی» اثری است از هنری میلر (نویسندهی آمریکایی، از ۱۸۹۱ تا ۱۹۸۰) که در سال ۱۹۴۱ منتشر شده است. این کتاب به نوعی سفرنامهی نویسنده به یونان به شمار میرود.
دربارهی مجسمهی ماروسی
«مجسمهی ماروسی» نوشته هنری میلر، نویسندهی آمریکایی است که نخستین بار در سال ۱۹۴۱ . این کتاب به نوعی، روایت سفر و زندگی میلر در یونان در بازه ۱۹۳۹-۱۹۴۰ است و از بهترین آثار او به شمار میرود.
هنری میلر پس از شنیدن شرح مسحورکننده ی زنی از مناظر یونان، تصمیم گرفت به همراه دوستش، لارنس دورل، در سال ۱۹۳۹ به این کشور برود و مناطق روستایی آن را کاوش کند. او در کتاب مجسمه ماروسی، ماجراجویی هایش در یونان را توصیف می کند: نوشیدن از سرچشمه های مقدس؛ پیش رفتن تا آستانه ی مرگ زیر سم گوسفندان؛ و مواجهه با شاعری یونانی به نام کاتسیمبالیس که به گفته ی میلر، «میتوانست با سخنانش مردگان را به هیجان آورد». این سفرنامه ی کلاسیک و شعرگونه، نشان دهندهی نقطهی تحولی در زندگی میلر شد و این نویسنده بعدها از آن به عنوان اثر مورد علاقه ی خود یاد کرد.
هنری میلر در طول زندگانی آثار زیادی پدید آورد. آثار او اما همواره به زندگینامه خودنوشته یک نویسنده یاغی شباهت دارد. نویسندهای که از مادر اغتشاش متولد شده و عاشق «تشویش افکارعمومی» است. مهمترین و شاخصترین اثر هنری میلر، «مدار رأس السرطان» است و کسی که این کتاب را نخوانده باشد، هنری میلر و شاخهای از ادبیات پست مدرن را که ایهاب حسن از آن به عنوان «ادبیات سکوت» نام میبرد، نمیشناسد. مجسمهی ماروسی که از جمله بهترین آثار میلر محسوب می شود ، در باب سفری است که میلر به یونان باستان داشته است . میلر در این کتاب به خوبی توانسته است بسیاری از آثار کهن آن دیار را به تصویر کشد .
کتاب مجسمهی ماروسی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۷ با بیش از ۴۳۰۰ رای و ۳۹۳ نقد و نظر است. همچنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمههایی از مهبد ایرانی طلب و غلامرضا خواجهپور به بازار عرضه شده است.
محتوای مجسمهی ماروسی
میلر به آتن، کرت، کورفو، پوروس، هیدرا و دلفی سفر می کند. همانطور که او این مکانها را توصیف می کند، نویسنده یونانی جورج کاتسیمبالیس («کلوسوس» عنوان کتاب) را نیز به تصویر می کشد. از دیگر شخصیتها می توان به لارنس دورل، همسر اولش نانسی و تئودور استفانیدس اشاره کرد. برخی از منتقدان گفتند که کلوسوس بیشتر خودنگارهای از خود میلر است. آنها همچنین به تأثیر دی. اچ. لارنس و ارنست همینگوی همانطور که در این کتاب بیان شده است اشاره کرده اند.
بخشی از مجسمهی ماروسی
اگر به خاطر دختری به نام بتی رایان نبود هرگز به یونان نمیرفتم. در پاریس او با من در یک خانه زندگی میکرد. یک شب در حالی که لیوانی نوشیدنی پیش رویمان بود، از تجربههای سفرش به دور دنیا برایم گفت. من همیشه با دقت به او گوش میدادم، نه تنها از آن رو که تجربههای غریبی داشت، بلکه هرگاه از سیاحتهایش حرف میزد انگار که آنها را نقاشی میکرد.
هر چه او تعریف میکرد، مثل پردههایی نقاشی که به دست استادی پرداخت شده باشد، در سرم میماند. گفت و گوی آن شب چیز دیگری بود: صحبت را از چین شروع کردیم و از زبان چینی که تازه داشت یاد میگرفت. به زودی به افریقای شمالی رسیدیم، به صحرا، به میان مردمی که پیش از آن چیزی دربارهشان نشنیده بودم. و آنگاه یک دفعه او به عالم خود رفت، در کنار رودخانهای راه میرفت، و نور شدیدی بود و من تا جایی که در آفتاب کورکننده توان داشتم درپی او میرفتم. اما او ناپدید شد و من خود را در سرزمینی بیگانه سرگردان دیدم، زبانی را میشنیدم که پیش از آن هیچ نشنیده بودم.
این دختر، نه از این قصهگوها بود، هنرمندی دیگر بود، چندان که تاکنون هیچ کس حال و هوای مکانی را آنگونه برایم شرح نداده است که او یونان را شرح داد. مدتها بعد دریافتم جایی که او سر به بیراهه گذاشته بود و من هم همراه او، نزدیک المپیا بود. اما این را زمانی فهمیدم که خود یونان را به چشم خویش دیدم، دنیایی از نور که هرگز به خواب ندیده بودم و هیچ امیدی به دیدنش نداشتم.
چنانچه به کتاب مجسمهی ماروسی علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین سفرنامهها در وبسایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
13 مرداد 1402
مجسمهی ماروسی
«مجسمهی ماروسی» اثری است از هنری میلر (نویسندهی آمریکایی، از ۱۸۹۱ تا ۱۹۸۰) که در سال ۱۹۴۱ منتشر شده است. این کتاب به نوعی سفرنامهی نویسنده به یونان به شمار میرود.
دربارهی مجسمهی ماروسی
«مجسمهی ماروسی» نوشته هنری میلر، نویسندهی آمریکایی است که نخستین بار در سال ۱۹۴۱ . این کتاب به نوعی، روایت سفر و زندگی میلر در یونان در بازه ۱۹۳۹-۱۹۴۰ است و از بهترین آثار او به شمار میرود.
هنری میلر پس از شنیدن شرح مسحورکننده ی زنی از مناظر یونان، تصمیم گرفت به همراه دوستش، لارنس دورل، در سال ۱۹۳۹ به این کشور برود و مناطق روستایی آن را کاوش کند. او در کتاب مجسمه ماروسی، ماجراجویی هایش در یونان را توصیف می کند: نوشیدن از سرچشمه های مقدس؛ پیش رفتن تا آستانه ی مرگ زیر سم گوسفندان؛ و مواجهه با شاعری یونانی به نام کاتسیمبالیس که به گفته ی میلر، «میتوانست با سخنانش مردگان را به هیجان آورد». این سفرنامه ی کلاسیک و شعرگونه، نشان دهندهی نقطهی تحولی در زندگی میلر شد و این نویسنده بعدها از آن به عنوان اثر مورد علاقه ی خود یاد کرد.
هنری میلر در طول زندگانی آثار زیادی پدید آورد. آثار او اما همواره به زندگینامه خودنوشته یک نویسنده یاغی شباهت دارد. نویسندهای که از مادر اغتشاش متولد شده و عاشق «تشویش افکارعمومی» است. مهمترین و شاخصترین اثر هنری میلر، «مدار رأس السرطان» است و کسی که این کتاب را نخوانده باشد، هنری میلر و شاخهای از ادبیات پست مدرن را که ایهاب حسن از آن به عنوان «ادبیات سکوت» نام میبرد، نمیشناسد. مجسمهی ماروسی که از جمله بهترین آثار میلر محسوب می شود ، در باب سفری است که میلر به یونان باستان داشته است . میلر در این کتاب به خوبی توانسته است بسیاری از آثار کهن آن دیار را به تصویر کشد .
کتاب مجسمهی ماروسی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۷ با بیش از ۴۳۰۰ رای و ۳۹۳ نقد و نظر است. همچنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمههایی از مهبد ایرانی طلب و غلامرضا خواجهپور به بازار عرضه شده است.
محتوای مجسمهی ماروسی
میلر به آتن، کرت، کورفو، پوروس، هیدرا و دلفی سفر می کند. همانطور که او این مکانها را توصیف می کند، نویسنده یونانی جورج کاتسیمبالیس («کلوسوس» عنوان کتاب) را نیز به تصویر می کشد. از دیگر شخصیتها می توان به لارنس دورل، همسر اولش نانسی و تئودور استفانیدس اشاره کرد. برخی از منتقدان گفتند که کلوسوس بیشتر خودنگارهای از خود میلر است. آنها همچنین به تأثیر دی. اچ. لارنس و ارنست همینگوی همانطور که در این کتاب بیان شده است اشاره کرده اند.
بخشی از مجسمهی ماروسی
اگر به خاطر دختری به نام بتی رایان نبود هرگز به یونان نمیرفتم. در پاریس او با من در یک خانه زندگی میکرد. یک شب در حالی که لیوانی نوشیدنی پیش رویمان بود، از تجربههای سفرش به دور دنیا برایم گفت. من همیشه با دقت به او گوش میدادم، نه تنها از آن رو که تجربههای غریبی داشت، بلکه هرگاه از سیاحتهایش حرف میزد انگار که آنها را نقاشی میکرد.
هر چه او تعریف میکرد، مثل پردههایی نقاشی که به دست استادی پرداخت شده باشد، در سرم میماند. گفت و گوی آن شب چیز دیگری بود: صحبت را از چین شروع کردیم و از زبان چینی که تازه داشت یاد میگرفت. به زودی به افریقای شمالی رسیدیم، به صحرا، به میان مردمی که پیش از آن چیزی دربارهشان نشنیده بودم. و آنگاه یک دفعه او به عالم خود رفت، در کنار رودخانهای راه میرفت، و نور شدیدی بود و من تا جایی که در آفتاب کورکننده توان داشتم درپی او میرفتم. اما او ناپدید شد و من خود را در سرزمینی بیگانه سرگردان دیدم، زبانی را میشنیدم که پیش از آن هیچ نشنیده بودم.
این دختر، نه از این قصهگوها بود، هنرمندی دیگر بود، چندان که تاکنون هیچ کس حال و هوای مکانی را آنگونه برایم شرح نداده است که او یونان را شرح داد. مدتها بعد دریافتم جایی که او سر به بیراهه گذاشته بود و من هم همراه او، نزدیک المپیا بود. اما این را زمانی فهمیدم که خود یونان را به چشم خویش دیدم، دنیایی از نور که هرگز به خواب ندیده بودم و هیچ امیدی به دیدنش نداشتم.
چنانچه به کتاب مجسمهی ماروسی علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین سفرنامهها در وبسایت هر روز یک کتاب با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، سفرنامه
۰ برچسبها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب، هنری میلر