«آن شرلی» عنوان مجموعهای از هشت رمان به قلم لوسی ماد مونتگمری (نویسندهی کانادایی، از ۱۸۷۴ تا ۱۹۴۲) است که در فاصلهی سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۳۹ منتشر شدهاند. این مجموعه به روایت ماجراهای زندگی پرفراز و نشیب دختری به نام آن شرلی میپردازد.
دربارهی مجموعهی آن شرلی
مجموعه کتابهای آن شرلی، ۸ رمان ادبیات نوجوان نوشتهی ال. ام. مونتگمری است که در طول سالهای متمادی، از محبوبیت بسیار بالایی نزد مخاطبین برخوردار بوده است. آن شرلی، دختری یازده ساله با موهای قرمز است که در یتیمخانه بزرگ شده اما اتفاقاتی باعث شده که او زندگیاش را در کنار پیرزن و پیرمردی با نامهای ماریلا و متیو کاتبرت در عمارت گرین گیبلز ادامه دهد.
شخصیت دوست داشتنی و پرانرژی آن شرلی باعث میشود که ماریلا و متیو خیلی زود با او رابطهی صمیمانهای تشکیل دهند. در ادامهی داستان، همین روحیهی شاداب و پرنشاط آن، ماجراهای خوب و بد زیادی را بر سر راه او قرار میدهد و روزی نیست که زندگی آن، دستخوش فراز و نشیبهای جذاب و به یاد ماندنی خاص خودش نشود.
این مجموعه به ۲۰ زبان زندهی دنیا ترجمه شده، تاکنون ۵۰ میلیون نسخه از آن به فروش رفته است و در مدارس نیز تدریس میشود. فیلمها، سریالها، تئاترهای موزیکال و نمایشهای متعددی به اقتباس از این کتاب تولید شدهاند. مونتگمری شخصیت ظاهری آن شرلی را از تصویر اِوِلین نِسبیت که از مجلهی متروپولیتن نیویورک چیده و به دیوار اتاقش نصب کرده بود، وام گرفت.
مجموعهی آن شرلی در وبسایت goodreads دارای امتیاز بالای ۴ است (امتیاز هر کتاب در ادامه به صورت مجزا آورده شده است). این مجموعه در ایران با ترجمهای از سارا قدیانی به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستانهای آن شرلی
آن شرلی دختری ککمکی است که موهای سرخرنگی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوهی تخیل بیحد و مرزی دارد و با امید، پشتکار و مهربانیهای معصومانهاش، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هرچند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، آینده در نظرش آنقدر زیبا و امیدبخش است که برای رسیدن به آن، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود.
داستان کتاب بهخصوص برای کاناداییها بسیار خودمانی است. داستان دختربچه یتیمی به اسم آن شرلی است که پس از زندگی سختی که در پرورشگاهها و یتیمخانهها داشته، اشتباهی به خانه متیو و ماریلا کاتبرت فرستاده میشود و خودش را آنجا پیدا میکند. آن مورد رحم متیو و ماریلا قرار میگیرد و داستان و ماجراهای تلخ و شیرین شروع میشود. در فصلهای اول کتاب آن با کاراکترهایی مثل خانم لیند فضول، گیلبرت بلیت، همکلاسیهایش و دیانا باری، دوست صمیمیاش آشنا میشود.
مونتگمری طوری نوشته که خواننده را به طرف خود میکشد و اجازه میدهد تا خواننده به آسانی با کاراکترها همذاتپنداری کند. شرح وقایع آن او را کمی خشن در مورد دیگران نشان میدهد، با این حال این رفتار یک نوع شیرینی دارد و این رفتار ناشی از تربیت یتیمخانه است. داستان طوری نوشته شده که خواننده میخواهد آن در کارهایش موفق شود. آن قادر است احساسات بسیاری از خوانندگان را تحریک کند و به دست بگیرد.
با اینکه داستان کتاب خیلی وقت پیش نوشته شده، ولی خوانندگان به خوبی میتوانند مسائل کتاب را درک کنند: دیگران آن را به خاطر موهایش تحقیر میکنند، نگرانیاش از برآوردن نیازهای دیگران، رقابت با همکلاسیهایش و تلاشهایش برای اینکه بهتر از آنها باشد. نمونه نگرانیهایی که جوانان آن زمان داشتند که در کتاب آمده بسیار با نگرانیهای جوانان امروزی مطابقت دارد.
فهرست کتابهای مجموعهی آن شرلی
- آن در گرین گیبلز (۱۹۰۸) (امتیاز در goodreads: ۴.۳۰ با بیش از ۹۳۷ هزار رای و ۳۶ هزار نقد و نظر)
- آن در اونلی(۱۹۰۹)(امتیاز در goodreads: ۴.۲۲ با بیش از ۱۹۰ هزار رای و ۹ هزار نقد و نظر)
- آن در جزیره(۱۹۱۵)(امتیاز در goodreads: ۴.۲۷ با بیش از ۱۶۷ هزار رای و ۷ هزار نقد و نظر)
- آن در ویندی پاپلز (۱۹۳۶) (امتیاز در goodreads: ۴.۰۲ با بیش از ۹۴ هزار رای و ۴ هزار نقد و نظر)
- آن در خانه رؤیاها (۱۹۱۷)(امتیاز در goodreads: ۴.۱۷ با بیش از ۱۰۳ هزار رای و ۴ هزار نقد و نظر)
- آن در اینگلساید(۱۹۳۹)(امتیاز در goodreads: ۴.۰۳ با بیش از ۶۲ هزار رای و ۲.۵ هزار نقد و نظر)
- دره رنگینکمان(۱۹۱۹)(امتیاز در goodreads: ۴.۰۰ با بیش از ۴۸ هزار رای و ۲ هزار نقد و نظر)
- ریلا در اینگلساید(۱۹۲۱)(امتیاز در goodreads: ۴.۲۳ با بیش از ۴۸ هزار رای و ۲.۷ هزار نقد و نظر)
بخشهایی از مجموعهی آن شرلی
بسیار خوب، آنی با دیکته ی آنه، تو می دانی چه طور شد که این اشتباه پیش آمد؟ ما برای خانم اسپنسر پیغام فرستاده بودیم که یک پسر می خواهیم. در یتیم خانه ی شما هیچ پسری نبود؟ -آه، چرا پسرهای زیادی بودند ولی خانم اسپنسر خیلی واضح گفت که شما یک دختر تقریبا ۱۱ ساله می خواهید. خانم مدیر هم گفت که فکر می کند که من برای شما مناسب باشم. نمی دانید که چقدر خوشحال شده بودم. آنقدر ذوق زده بودم که دیشب اصلا نخوابیدم.
………………….
آنی جواب داد: «ولی او با من حرف نمی زد، با خدا حرف می زد در ضمن به نظر نمی آمد به این کار علاقه ی چندانی داشته باشد. به نظر من او احساس می کرد خدا آن قدر دور است که صدای او را نمی شنود. البته من خودم چند دعای کوتاه خواندم. یک ردیف از درخت های بلند و سفید روی دریاچه خم شده بودند و نور خورشید از میان شاخ و برگشان به اعماق آب می تابید. آه! ماریلا! نمی دانی چقدر زیبا و رویایی بود! دیدن آن منظره بدن مرا به لرزه انداخت و دو یا سه بار گفتم که خدایا! متشکرم.»
………………….
و اشتباه امروز به من یاد داد که نباید زیاد احساساتی و شاعرانه عمل کنم. امروز به این نتیجه رسیدم که احساساتی بودن در اونلی هیچ فایده ای ندارد. شاید صد سال پیش چنین کاری ساده به نظر می رسید، اما حالا قابل قبول نیست. مطمئنم که تو به زودی شاهد پیشرفت زیادی در خلق و خوی من خواهی بود، ماریلا!
اگر به مجموعه کتابهای آن شرلی علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی بهترین کتابهای ویژهی نوجوانان در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
8 مهر 1402
آن شرلی
«آن شرلی» عنوان مجموعهای از هشت رمان به قلم لوسی ماد مونتگمری (نویسندهی کانادایی، از ۱۸۷۴ تا ۱۹۴۲) است که در فاصلهی سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۳۹ منتشر شدهاند. این مجموعه به روایت ماجراهای زندگی پرفراز و نشیب دختری به نام آن شرلی میپردازد.
دربارهی مجموعهی آن شرلی
مجموعه کتابهای آن شرلی، ۸ رمان ادبیات نوجوان نوشتهی ال. ام. مونتگمری است که در طول سالهای متمادی، از محبوبیت بسیار بالایی نزد مخاطبین برخوردار بوده است. آن شرلی، دختری یازده ساله با موهای قرمز است که در یتیمخانه بزرگ شده اما اتفاقاتی باعث شده که او زندگیاش را در کنار پیرزن و پیرمردی با نامهای ماریلا و متیو کاتبرت در عمارت گرین گیبلز ادامه دهد.
شخصیت دوست داشتنی و پرانرژی آن شرلی باعث میشود که ماریلا و متیو خیلی زود با او رابطهی صمیمانهای تشکیل دهند. در ادامهی داستان، همین روحیهی شاداب و پرنشاط آن، ماجراهای خوب و بد زیادی را بر سر راه او قرار میدهد و روزی نیست که زندگی آن، دستخوش فراز و نشیبهای جذاب و به یاد ماندنی خاص خودش نشود.
این مجموعه به ۲۰ زبان زندهی دنیا ترجمه شده، تاکنون ۵۰ میلیون نسخه از آن به فروش رفته است و در مدارس نیز تدریس میشود. فیلمها، سریالها، تئاترهای موزیکال و نمایشهای متعددی به اقتباس از این کتاب تولید شدهاند. مونتگمری شخصیت ظاهری آن شرلی را از تصویر اِوِلین نِسبیت که از مجلهی متروپولیتن نیویورک چیده و به دیوار اتاقش نصب کرده بود، وام گرفت.
مجموعهی آن شرلی در وبسایت goodreads دارای امتیاز بالای ۴ است (امتیاز هر کتاب در ادامه به صورت مجزا آورده شده است). این مجموعه در ایران با ترجمهای از سارا قدیانی به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستانهای آن شرلی
آن شرلی دختری ککمکی است که موهای سرخرنگی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوهی تخیل بیحد و مرزی دارد و با امید، پشتکار و مهربانیهای معصومانهاش، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هرچند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، آینده در نظرش آنقدر زیبا و امیدبخش است که برای رسیدن به آن، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود.
داستان کتاب بهخصوص برای کاناداییها بسیار خودمانی است. داستان دختربچه یتیمی به اسم آن شرلی است که پس از زندگی سختی که در پرورشگاهها و یتیمخانهها داشته، اشتباهی به خانه متیو و ماریلا کاتبرت فرستاده میشود و خودش را آنجا پیدا میکند. آن مورد رحم متیو و ماریلا قرار میگیرد و داستان و ماجراهای تلخ و شیرین شروع میشود. در فصلهای اول کتاب آن با کاراکترهایی مثل خانم لیند فضول، گیلبرت بلیت، همکلاسیهایش و دیانا باری، دوست صمیمیاش آشنا میشود.
مونتگمری طوری نوشته که خواننده را به طرف خود میکشد و اجازه میدهد تا خواننده به آسانی با کاراکترها همذاتپنداری کند. شرح وقایع آن او را کمی خشن در مورد دیگران نشان میدهد، با این حال این رفتار یک نوع شیرینی دارد و این رفتار ناشی از تربیت یتیمخانه است. داستان طوری نوشته شده که خواننده میخواهد آن در کارهایش موفق شود. آن قادر است احساسات بسیاری از خوانندگان را تحریک کند و به دست بگیرد.
با اینکه داستان کتاب خیلی وقت پیش نوشته شده، ولی خوانندگان به خوبی میتوانند مسائل کتاب را درک کنند: دیگران آن را به خاطر موهایش تحقیر میکنند، نگرانیاش از برآوردن نیازهای دیگران، رقابت با همکلاسیهایش و تلاشهایش برای اینکه بهتر از آنها باشد. نمونه نگرانیهایی که جوانان آن زمان داشتند که در کتاب آمده بسیار با نگرانیهای جوانان امروزی مطابقت دارد.
فهرست کتابهای مجموعهی آن شرلی
بخشهایی از مجموعهی آن شرلی
بسیار خوب، آنی با دیکته ی آنه، تو می دانی چه طور شد که این اشتباه پیش آمد؟ ما برای خانم اسپنسر پیغام فرستاده بودیم که یک پسر می خواهیم. در یتیم خانه ی شما هیچ پسری نبود؟ -آه، چرا پسرهای زیادی بودند ولی خانم اسپنسر خیلی واضح گفت که شما یک دختر تقریبا ۱۱ ساله می خواهید. خانم مدیر هم گفت که فکر می کند که من برای شما مناسب باشم. نمی دانید که چقدر خوشحال شده بودم. آنقدر ذوق زده بودم که دیشب اصلا نخوابیدم.
………………….
آنی جواب داد: «ولی او با من حرف نمی زد، با خدا حرف می زد در ضمن به نظر نمی آمد به این کار علاقه ی چندانی داشته باشد. به نظر من او احساس می کرد خدا آن قدر دور است که صدای او را نمی شنود. البته من خودم چند دعای کوتاه خواندم. یک ردیف از درخت های بلند و سفید روی دریاچه خم شده بودند و نور خورشید از میان شاخ و برگشان به اعماق آب می تابید. آه! ماریلا! نمی دانی چقدر زیبا و رویایی بود! دیدن آن منظره بدن مرا به لرزه انداخت و دو یا سه بار گفتم که خدایا! متشکرم.»
………………….
و اشتباه امروز به من یاد داد که نباید زیاد احساساتی و شاعرانه عمل کنم. امروز به این نتیجه رسیدم که احساساتی بودن در اونلی هیچ فایده ای ندارد. شاید صد سال پیش چنین کاری ساده به نظر می رسید، اما حالا قابل قبول نیست. مطمئنم که تو به زودی شاهد پیشرفت زیادی در خلق و خوی من خواهی بود، ماریلا!
اگر به مجموعه کتابهای آن شرلی علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی بهترین کتابهای ویژهی نوجوانان در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، نوجوانان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، لوسی ماد مونتگمری، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب