در جستجوی نان

«در جستجوی نان» اثری است از ماکسیم گورکی (نویسنده‌ی اهل روسیه، از ۱۸۶۸ تا ۱۹۳۶) که در سال ۱۹۱۶ منتشر شده است. این کتاب شرح حالی است که نویسنده در مورد بخشی از زندگی خود نوشته است.

درباره‌ی  در جستجوی نان

«در جستجوی نان» نوشته‌ی ماکسیم گورکی(۱۹۳۶-۱۸۶۸)، نویسنده و نمایشنامه‌نویس روس است. این کتاب به عبارتی قسمتی از شرح حال خود نویسنده بزرگ است. از وقتی که پادوی مغازه کفاشی می‌شود، تا زمانی که سرانجام تصمیم می‌گیرد آخرین بار شانس خود را بیازماید و برای تحصیل در یک مدرسه معمولی به کازان می‌رود.

البته در این مدرسه هم برای او راه نیست. در مدرسه او را به سبب فقر مادی نمی‌پذیرند. در سراسر این کتاب کودکی را می‌بینید که تنها، در جهانی از پستی و دغل‌کاری و طراری افتاده است و می‌بینید که چگونه او خاکسترهای انبوهی را به دنبال جرقه‌های بی‌نفس انسانیت و بشردوستی هم می‌زند.

شما می‌بینید که به‌خاطر مطالعه کتاب چه بلاهایی سرش می‌آورند. شما مشاهده می‌کنید که چگونه تکاپوی او را در تحصیل علم به ریشخند می‌گیرند. شما آدم‌ها و آدمک‌های فراوانی را می‌بینید. با گورکی به کسانی محبت می‌ورزید و از کسانی دیگر حذر می‌کنید و متنفر می‌شوید.

با گورکی «ملکه مارگو» را فرشته خواب‌های طلایی خود می‌پندارید. با گورکی فریاد می‌زنید: «من مردم را دوست دارم. خیلی دوست دارم» با گورکی اعتراف می‌کنید: «این‌گونه نمی‌توان زیست. جهان بهتری هم است» .

در این کتاب که به علت وسعت خود بسیار متنوع است شما معنای رئالیسم گورکی را درک خواهید کرد. شما هم «مادربزرگ» را که این همه مورد ستایش گورکی است خواهید ستود. اسموری یکی از معلمین بزرگ گورکی در همین کتاب به شما شناسانده می‌شود. خواننده‌ای که این کتاب را به پایان می‌رساند تازه کمی از سجایای اخلاقی و هنری نویسنده بزرگ آن را دریافته است.

کتاب در جستجوی نان در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۸ با بیش از ۱۷۸۰ رای و ۱۱۸ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از احمد صاق به بازار عرضه شده است.

محتوای در جستجوی نان

ماکسیم گورکی  در کتاب در جستجوی نان شرح دقیقی از دوران نوجوانی خود ارائه می دهد. پس از مرگ مادرش، الکسی پیشکوف (گورکی) چهارده ساله راهی می‌شود تا زندگی خود را تامین کند. اولاً او پسر مأمور در یک مغازه کفش فروشی است. سپس، به نوبه خود، یک شاگرد نقشه کش، یک ماشین ظرفشویی در یک قایق بخار ولگا، و یک شاگرد در استودیویی که در آن نمادها نقاشی می شوند. او که از حد متوسط زشت زندگی طبقه متوسط، به دلیل «خصومت بی معنی و احمقانه ای که زندگی اطرافش را مسموم می کند»، مدام به دنبال چیزی بهتر می گردد.

بخش‌هایی از در جستجوی نان

برادرم کلیا؛ یواش یواش خاموش می‌شد. مثل ستاره‌ای که با رسیدن خورشید می‌میرد. من، مادربزرگ و او دریک انبار روی بسته‌ای چوب، پوشیده از لباس‌های ژنده می‌خوابیدیم. آن طرف ما، پشت یک تیغه وارفته چوبی، مرغدان صاحبخانه قرار داشت. شب‌ها، از قدقد یکنواخت مرغ‌ها و صدای به هم خوردن بال‌هایشان نمی‌توانستیم خوابید و صبح‌ها خروس عظیم‌الجثه و زرینی با آوای موجی خود بیدارمان می‌کرد.

مادربزرگم، خواب‌آلود، زمزمه می‌کرد:

طاعون بزندت حیوون.

من قادر به خفتن نبودم. از شکاف تیغه چوبی آفتاب به بالینم می‌آمد. گرد و غبار سیمین در هوا می‌چرخید و مرا به یاد رنگ کلمات در افسانه‌های عتیق می‌انداخت. زیر بسته‌های چوب موش‌ها  به‌آرامی می‌دویدند. حشراتی سرخ رنگ که روی بال‌هایشان لکه‌های سیاهی دیده می‌شد تند و تند جا عوض می‌نمودند.

گاهی و تنها برای فرار از بوی مرغدان، انبار را ترک می‌گفتم و به پشت‌بام می‌رفتم. از آنجا نگاهم به خانه همسایه فرو می‌رفت و من می‌توانستم به میل خود مردمی را که از خواب برمی‌خاستند تماشا کنم. مردمی که هنوز خواب شبانه بر بدنشان چسبیده بود» کوفته. تنبل و سنگین به نظر می‌رسیدند.

پیرهن فلفل نمکی فورمانف قایقران جلو پنجره قرار می‌گیرد. او مانند خوک بدخلقی می‌غرد و با چشمان پیه گرفته خود به آسمان می‌نگرد. پدربزرگم به میان حیاط می‌جهد. با آب جاری زیر چشمه سروصورت خود را می‌شوید. کلفت صاحبخانه با بینی برگشته خود به خفاش می‌ماند و از باب او به کبوتری شبیه است. شاید عجیب به نظر بیاید اما من هر کسی را می‌بینم به باد یک حیوان» یک پرنده پا یک درنده می‌افتم.

یک صبح لطیف با هزاران آتش رنگ‌های خود نورافشانی می‌کند. اما من غمگینم. دلم می‌خواست به ده می‌رفتم. لااقل به نقطه‌ای می‌رفتم که تنها باشم. صبح ملایمی است. باید روز خوبی باشد اما من یقین دارم که آدم‌ها این خوشی را بر من سیاه خواهند کرد. شبی، روی پشت‌بام دراز کشیده بودم، صدای آرام مادربزرگم را شنیدم. با سر اشاره به رختخواب او می‌کرد و گفت:

کلیا مرده است.

 

اگر به کتاب در جستجوی نان علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی آثار ماکسیم گورکی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.