«به سوی روم» اثری است از محمدابراهیم زمانی آشتیانی (نویسندهی مطرح داستانهای تاریخی اهل لاهیجان، از ۱۲۹۴ تا ۱۳۶۸) که در سال ۱۳۷۲ منتشر شده است. این کتاب در سه جلد به روایت ماجرای جنگ ایران و روم در زمان اردشیر بابکان میپردازد.
دربارهی به سوی روم
رمان به سوی روم اثری از ابراهیم زمانی آشتیانی رمانی بسیار جذاب در مورد جنگ ایران و روم در زمان اردشیر اول ساسانی است. سرهنگ ابراهیم زمانی آشتیانی رماننویس، فیلمنامهنویس و یکی از پاورقینویسان مشهور ایران بود. وی در مجله ترقی با پاورقیهای تاریخی خود طرفداران بیشماری داشت.
گفته میشود تعداد صفحات به جا مانده از این نویسنده پرکار (اعم از رمانهای تاریخی و اجتماعی و پاورقیهای مختلف) بیش ازنیم میلیون صفحه میباشد که ازلحاظ کثرت درایران بیرقیب و در خارج با الکساندر دوما قابل مقایسهاست. «به سوی روم» در سه جلد، خورشید تیسفون در سه جلد، «دلشادخاتون» در هفت جلد، «زیبای مخوف» در هفت جلد، «سلطانه جنگل» در یازده جلد، از جمله آثار اوست که ابتدا به شکل پاورقی در مجله «ترقی»، سپس در صدها دفتر (جزوه) هفتگی پنج ریالی و در نهایت به شکل مستقل، منتشر شدند.
کتاب به سوی روم در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۶ است.
داستان به سوی روم
اردشیر یکم یا اردشیر بابکان (یا پاپکان) بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی (۲۲۶ – ۲۴۱ میلادی) است. اردشیر در پارسی میانه بصورت اَرتَخشَتر بوده به معنی شهریاری مقدس (اَرتَه = مقدس و خشَتر = شاه). وی پدر شاپور یکم ساسانی است.
خانواده اردشیر و خود وی از روحانیون بنام زردشتی در منطقه فارس بودند. خود اردشیر نظامی بود اما مانند نیاکانش به دین زردشت تعصب بسی داشت و از اینکه میدید اشکانیان دین زردشتی را به عنوان دین رسمی کشور نمیپذیرفتند خشمگین میشد. البته وی خواهان قدرت نیز بود. به همین خاطر با لشگری بزرگ در سال ۲۲۴میلادی، اردوان پنجم را شکست داد و به پادشاهی رسید.
اردشیر پس از تسخیر سگستان و ابرشهر (در خراسان) و مرو و خوارزم و بلخ قدرت خود را بر نواحى شرقى نیز بسط داد و پادشاهان کوشان (دره کابل و پنجاب) و توران قزدار (در جنوب کویته) و مکوران (یا مکران) سفیرانی بحضور او فرستادند، و او را به شاهنشاهى شناختند. آنگاه به ایران بازگشت و معابد بسیاری در شهرهای ایران برپا کرد و به جنگ رومیان رفت؛ زیرا دولت روم که خبر سقوط اشکانیان را شنیده بود، فرصت را غنیمت شمرده و در امور ارمنستان دخالت می کرد.
او قصد داشت در آنجا حکومتی دست نشانده ایجاد کند. اردشیر به قصد جنگ با رومیان در سال ۲۲۸ م. از فرات گذشت. قیصر روم، الکساندر سِوِر سه سپاه مأمور حمله به ایران کرد، اردشیر هر سه سپاه را درهم شکست و حران و نصیبین را گرفت و آنگاه روى به ارمنستان نهاد و خسرو پادشاه آنجا را شکست داد و کشت.
بخشهایی از به سوی روم
به محض این که خورشید در مرتفعترین قله کوه پنهان شد، سایههای بلند و کوتاه با اشکال مختلف چون سیل سرازیر شده و در چند لحظه تمام دره را پوشاندند.
در این موقع مردی قوی هیکل که بر اسبی راهوار و درشت استخوان سوار بود به طرف قله کوه میرفت.
این مرد به مشاهدهی پنهان شدن خورشید و حملهی سیلآسای سایه که پیش قراول شب بود، با نیش رکاب اسب را متوجه ساخت که باید تندتر برود و ضمناً برا ی آن که اسب بتواند هیکل سنگین او را که با پوشیدن زره و کلاهخود و بازوبند آهنین سنگینتر شده بود در آن کوره راه سربالا بکشد، تنهی خود را به طرف سر و گردن اسب متمایل کرده و در واقع گردن مرکوب را بغل کرده بود.
در سکوت مطلق کوهستان کوچکترین صدایی طنین انداز میشد و رعبی اسرارآمیز ایجاد میکرد. سوار برای این که سکوت کسالت آور را شکسته و اسب را هم به تند رفتن تشویق کند، همان طور که روی یال او خم شده بود در حالی که سر و گردنش را نوازش میکرد گفت.
آفرین آفرین من اگر تو را سیمرغ نام گذاشتم حق دارم. تو از سیمرغ هم قویتر و چالاکتری. اگر چه راه خیلی سر بالا است ولی باید همت کنی تا زود به بالای گردنه برسیم. شاید آبادی در این نزدیکیها باشد و هر دو از رنج راه بیاساییم.
اگر به کتاب به سوی روم علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار محمدابراهیم زمانی آشتیانی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسندهی خوشقریحهی ایرانی نیز آشنا شوید.
18 فروردین 1403
به سوی روم
«به سوی روم» اثری است از محمدابراهیم زمانی آشتیانی (نویسندهی مطرح داستانهای تاریخی اهل لاهیجان، از ۱۲۹۴ تا ۱۳۶۸) که در سال ۱۳۷۲ منتشر شده است. این کتاب در سه جلد به روایت ماجرای جنگ ایران و روم در زمان اردشیر بابکان میپردازد.
دربارهی به سوی روم
رمان به سوی روم اثری از ابراهیم زمانی آشتیانی رمانی بسیار جذاب در مورد جنگ ایران و روم در زمان اردشیر اول ساسانی است. سرهنگ ابراهیم زمانی آشتیانی رماننویس، فیلمنامهنویس و یکی از پاورقینویسان مشهور ایران بود. وی در مجله ترقی با پاورقیهای تاریخی خود طرفداران بیشماری داشت.
گفته میشود تعداد صفحات به جا مانده از این نویسنده پرکار (اعم از رمانهای تاریخی و اجتماعی و پاورقیهای مختلف) بیش ازنیم میلیون صفحه میباشد که ازلحاظ کثرت درایران بیرقیب و در خارج با الکساندر دوما قابل مقایسهاست. «به سوی روم» در سه جلد، خورشید تیسفون در سه جلد، «دلشادخاتون» در هفت جلد، «زیبای مخوف» در هفت جلد، «سلطانه جنگل» در یازده جلد، از جمله آثار اوست که ابتدا به شکل پاورقی در مجله «ترقی»، سپس در صدها دفتر (جزوه) هفتگی پنج ریالی و در نهایت به شکل مستقل، منتشر شدند.
کتاب به سوی روم در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۶ است.
داستان به سوی روم
اردشیر یکم یا اردشیر بابکان (یا پاپکان) بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی (۲۲۶ – ۲۴۱ میلادی) است. اردشیر در پارسی میانه بصورت اَرتَخشَتر بوده به معنی شهریاری مقدس (اَرتَه = مقدس و خشَتر = شاه). وی پدر شاپور یکم ساسانی است.
خانواده اردشیر و خود وی از روحانیون بنام زردشتی در منطقه فارس بودند. خود اردشیر نظامی بود اما مانند نیاکانش به دین زردشت تعصب بسی داشت و از اینکه میدید اشکانیان دین زردشتی را به عنوان دین رسمی کشور نمیپذیرفتند خشمگین میشد. البته وی خواهان قدرت نیز بود. به همین خاطر با لشگری بزرگ در سال ۲۲۴میلادی، اردوان پنجم را شکست داد و به پادشاهی رسید.
اردشیر پس از تسخیر سگستان و ابرشهر (در خراسان) و مرو و خوارزم و بلخ قدرت خود را بر نواحى شرقى نیز بسط داد و پادشاهان کوشان (دره کابل و پنجاب) و توران قزدار (در جنوب کویته) و مکوران (یا مکران) سفیرانی بحضور او فرستادند، و او را به شاهنشاهى شناختند. آنگاه به ایران بازگشت و معابد بسیاری در شهرهای ایران برپا کرد و به جنگ رومیان رفت؛ زیرا دولت روم که خبر سقوط اشکانیان را شنیده بود، فرصت را غنیمت شمرده و در امور ارمنستان دخالت می کرد.
او قصد داشت در آنجا حکومتی دست نشانده ایجاد کند. اردشیر به قصد جنگ با رومیان در سال ۲۲۸ م. از فرات گذشت. قیصر روم، الکساندر سِوِر سه سپاه مأمور حمله به ایران کرد، اردشیر هر سه سپاه را درهم شکست و حران و نصیبین را گرفت و آنگاه روى به ارمنستان نهاد و خسرو پادشاه آنجا را شکست داد و کشت.
بخشهایی از به سوی روم
به محض این که خورشید در مرتفعترین قله کوه پنهان شد، سایههای بلند و کوتاه با اشکال مختلف چون سیل سرازیر شده و در چند لحظه تمام دره را پوشاندند.
در این موقع مردی قوی هیکل که بر اسبی راهوار و درشت استخوان سوار بود به طرف قله کوه میرفت.
این مرد به مشاهدهی پنهان شدن خورشید و حملهی سیلآسای سایه که پیش قراول شب بود، با نیش رکاب اسب را متوجه ساخت که باید تندتر برود و ضمناً برا ی آن که اسب بتواند هیکل سنگین او را که با پوشیدن زره و کلاهخود و بازوبند آهنین سنگینتر شده بود در آن کوره راه سربالا بکشد، تنهی خود را به طرف سر و گردن اسب متمایل کرده و در واقع گردن مرکوب را بغل کرده بود.
در سکوت مطلق کوهستان کوچکترین صدایی طنین انداز میشد و رعبی اسرارآمیز ایجاد میکرد. سوار برای این که سکوت کسالت آور را شکسته و اسب را هم به تند رفتن تشویق کند، همان طور که روی یال او خم شده بود در حالی که سر و گردنش را نوازش میکرد گفت.
آفرین آفرین من اگر تو را سیمرغ نام گذاشتم حق دارم. تو از سیمرغ هم قویتر و چالاکتری. اگر چه راه خیلی سر بالا است ولی باید همت کنی تا زود به بالای گردنه برسیم. شاید آبادی در این نزدیکیها باشد و هر دو از رنج راه بیاساییم.
اگر به کتاب به سوی روم علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار محمدابراهیم زمانی آشتیانی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسندهی خوشقریحهی ایرانی نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، داستان ایرانی، داستان تاریخی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات ایران، محمدابراهیم زمانی آشتیانی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب