«ناهمتا» اثری است از ورونیکا راث (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۸۸) که در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ در سه جلد منتشر شده است. این مجموعه به روایت زندگی یک دختر شانزده ساله در شهری آخرالزمانی میپردازد.
دربارهی ناهمتا
ناهمتا مجموعهای سه جلدی است که جلد اول آن به همین نام در سال ۲۰۱۱ و جلد دوم آن به نام شورشی در سال ۲۰۱۲ و جلد سوم آن نیز به نام همپیمان در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسیده است.
مجموعهی ناهمتا اثر ورونیکا راث یک حماسه دیستوپیایی گیرا است که در شیکاگوی آینده رخ می دهد که در آن جامعه بر اساس فضایل انسانی به جناح های متمایز تقسیم می شود. روایت در دنیایی آشکار میشود که در آن سازگاری ارزشمند است، و افراد باید انتخاب کنند که به یکی از پنج جناح تعلق داشته باشند: بیاعتنایی (از خودگذشتگی)، دوستی (صلحآمیز)، صراحت (صداقت)، بیهراس (شجاعت) و دانشآموز (هوش). داستان اساساً سفر بئاتریس “تریس” پریور را دنبال میکند، دختر جوانی که متوجه میشود او متفاوت است، به این معنی که او دارای ویژگیهای چند جناح است، رازی خطرناک در جامعه او.
این مجموعه با «ناهمتا» آغاز می شود، جایی که ما با تریس و ساختار اجتماعی سفت و سختی که او باید در آن حرکت کند، آشنا می شویم. تریس با تصمیم دلهره آور انتخاب جناح خود روبرو می شود، انتخابی که هویت و آینده او را شکل می دهد. با این حال، آزمون استعداد او نشان میدهد که او برای هیچ جناحی مناسب نیست، بلکه دارای ویژگیهایی از جناحهای متعدد است، و او را هدف حذف در جامعهای قرار میدهد که همنوایی را بیش از هر چیز دیگری ارزش میدهد. تریس در نهایت دانتلس را انتخاب می کند و در دنیایی از خطر، رقابت و خودشناسی فرو می رود.
همانطور که تریس درگیر شروع به بازی دانتلس می شود، او با هویت خود به عنوان یک واگرا و خطرات ناشی از آن دست و پنجه نرم می کند. او اتحادها را تشکیل می دهد و با دشمنان مقابله می کند، در حالی که در تلاش برای زنده ماندن از فرآیند آموزش سخت و شروع است. در طول راه، او ارتباطات عمیقی با افراد آغازگر برقرار می کند، از جمله چهار مرموز، که مربی و علاقه مند به عشق او می شود. سفر تریس فقط برای بقا نیست، بلکه در مورد کشف حقیقت پشت ساختار سفت و سخت جامعه و اسرار تاریک آن است.
در «شورش»، قسمت دوم این مجموعه، تریس و متحدانش با تشدید تنشها بین جناحها، خود را درگیر یک درگیری تمام عیار میبینند. تریس با احساس گناه و آسیب ناشی از رویدادهای گذشته دست و پنجه نرم می کند در حالی که با چالش های جدیدی روبرو می شود که وفاداری و عزم او را آزمایش می کند. خطرات بیشتر از همیشه است زیرا تریس و دوستانش افشاگری های تکان دهنده ای را در مورد ریشه های جامعه خود و نیروهایی که شهروندان آن را دستکاری می کنند، آشکار می کنند.
این مجموعه در «همپیمان« به اوج خود می رسد، جایی که تریس و متحدانش به فراتر از محدوده شیکاگو می روند تا حقیقت دنیای خود را کشف کنند. همانطور که آنها با خطرات و خیانت های جدید روبرو می شوند، تریس باید با ترس های خود مقابله کند و برای خیر بزرگتر فداکاری کند. قسمت پایانی به بررسی مضامین هویت، فداکاری و قدرت انتخاب میپردازد، و به پایانی هیجانانگیز و پر طنینانداز عاطفی ختم میشود که خوانندگان را در مورد ماهیت آزادی و فردیت زیر سوال میبرد.
در طول سریال، ورونیکا راث به طرز ماهرانهای دنیایی پر از جزئیات پر از شخصیتهای پیچیده، ابهامات اخلاقی و اکشنهای تپنده نبض را خلق میکند. سفر تریس از یک مبتدی ترسو به یک رهبر شجاع، هم الهامبخش و هم قابل ارتباط است، و جوهر خودشناسی و توانمندسازی را به تصویر میکشد. مجموعه ناهمتا با کاوش متفکرانه خود در مورد هویت، جامعه و روح انسانی خوانندگان را مجذوب خود می کند و جایگاه خود را به عنوان یک کلاسیک مدرن در ژانر دیستوپیایی تثبیت می کند. مجموعهی ناهمتا با روایت قانعکننده و شخصیتهای فراموشنشدنی خود، همچنان خوانندگان را مجذوب خود میکند و الهامبخش بحثهایی درباره ماهیت همنوایی، شورش، و جستجوی حقیقت است.
مجموعهی ناهمتا در ایران با ترجمههایی از محمدرضا قاسمی و امیرمهدی عاطفی نیا به بازار عرضه شده است. البته باید اشاره کرد که کتابهای جانبی متعدد دیگری (بیش از ۱۱ مورد) در رابطه به داستان این مجموعه منتشر شده است که به روایت ماجراهای فرعی و پیرامونی آن میپردازند.
داستان جلد اول: ناهمتا
در «ناهمتا»، ما با بئاتریس «تریس» پریور، دختر شانزده سالهای آشنا میشویم که در شیکاگوی آینده زندگی میکند که به پنج دسته تقسیم میشود که هر کدام نمایانگر فضیلت متفاوتی هستند. تریس و خانوادهاش متعلق به ابنگیشن هستند، جناحی که برای ایثار بیش از هر چیز ارزش قائل است. با این حال، در روز انتخاب، زمانی که نوجوانان شانزده ساله باید تصمیم بگیرند که برای زندگی به کدام گروه بپیوندند، تریس یک انتخاب جسورانه انجام می دهد: او خانواده خود را پشت سر می گذارد و به دانتلس، گروهی که به شجاعت و جسارت معروف است، می پیوندد.
تصمیم تریس برای پیوستن به دانتلس او را به دنیایی از خطر و هیجان سوق می دهد، جایی که او باید تحت آموزش و شروع دقیق قرار گیرد تا ثابت کند که شایسته تعلق است. او با چالشهای جسمی و ذهنی روبرو میشود که او را به محدودیتهایش سوق میدهد، همه در حالی که با درک اینکه او واگرا است، دست و پنجه نرم میکند، به این معنی که به طور منظم در هیچ جناحی قرار نمیگیرد.
همانطور که تریس روند شروع وحشیانه را طی می کند، با شروع کنندگان دیگر، از جمله چهار مرموز و قانع کننده، که مربی و معتمد او می شود، اتحاد تشکیل می دهد. در طول راه، او واقعیتهای خشن زندگی در دانتلس را میآموزد، جایی که شجاعت اغلب با بیاحتیاطی و وفاداری میتواند یک موضوع مرگ و زندگی باشد.
با افزایش تنش ها در میان جناح ها و درگیری در افق، تریس اسرار تاریکی را در مورد جامعه خود و ماهیت واقعی واگرا بودن کشف می کند. او باید با ترسها و شکهای خود مقابله کند و در عین حال توطئهای را که تهدید میکند دنیایش را از هم بپاشد باز کند. «واگرا» زمینه را برای حماسهای جذاب از شجاعت، هویت و شورش فراهم میکند و پایه و اساس سفر حماسی تریس برای خودیابی و توانمندسازی در مواجهه با ناملایمات را میسازد.
کتاب ناهمتا در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۴ با بیش از ۳.۹ میلیون رای و ۱۲۰ هزار نقد و نظر است.
داستان جلد دوم: شورشی
«شورشی»، دومین قسمت از سری ناهمتا، داستان بلافاصله پس از رویدادهای «ناهمتا» آغاز میشود. تریس، همراه با متحدانش، خود را در حال گشت و گذار در شهری در آستانه جنگ داخلی می بیند. با تشدید تنشها بین جناحها و افشای اسرار، تریس توسط انتخابهایی که در کتاب قبلی انجام داده و عواقبی که آنها به بار آوردهاند، تسخیر میشود.
همانطور که درگیری تشدید می شود، تریس با احساس گناه و آسیب ناشی از رویدادهای گذشته دست و پنجه نرم می کند، در حالی که سعی می کند اتحادها و وفاداری های در حال تغییر در جامعه خود را هدایت کند. او خود را عمیقتر به مبارزه برای قدرت و کنترل میبیند، و مطمئن نیست که به چه کسی اعتماد کند زیرا خیانت در هر گوشهای در کمین است.
تریس و همراهانش برای کشف حقیقت در مورد دنیای خود و نیروهایی که شهروندان آن را دستکاری می کنند، سفری خطرناک را آغاز می کنند. در طول راه، آنها با خطرات و دشمنان جدیدی روبرو می شوند و عزم و وفاداری خود را نسبت به یکدیگر آزمایش می کنند.
«شورشی» عمیقتر به پیچیدگیهای شخصیت تریس میپردازد، در حالی که با تردیدها و ترسهای خودش روبرو میشود و برای چیزی که معتقد است درست میجنگد. خطرات بیشتر از همیشه است زیرا تریس و متحدانش با زمان رقابت میکنند تا از درگیری در حال وقوع که تهدید میکند هر چیزی را که برایشان عزیز است نابود کند، متوقف کنند.
کتاب شورشی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۷ با بیش از ۱.۵ میلیون رای و ۶۳ هزار نقد و نظر است.
داستان جلد سوم: همپیمان
در سومین و آخرین قسمت از سری ناهمتا، یعنی همپیمان داستان چرخشی دراماتیک پیدا می کند زیرا تریس و همراهانش به فراتر از دیوارهای شیکاگو می روند تا حقیقت دنیای خود را کشف کنند. آنها متوجه می شوند که جامعه آنها آزمایشی است که توسط دولت برای مطالعه رفتار انسان و ژنتیک انجام شده است و شهر آنها تنها یکی از آزمایش های متعدد در سراسر کشور است.
همانطور که تریس و دوستانش پیچیدگی های دنیای بیرون را مرور می کنند، با خطرات و چالش های جدیدی روبرو می شوند، از جمله جناح هایی که برای کنترل می جنگند و دولتی که ناامید برای حفظ قدرت خود است. تریس باید با ترسها و شکهای خود مقابله کند، زیرا با این درک دست و پنجه نرم میکند که همه چیزهایی را که فکر میکرد در مورد جامعهاش میداند دروغ بوده است.
تریس و متحدانش در حالی که سرنوشت دنیایشان در تعادل است، باید انتخاب های دشواری داشته باشند و با مشکلات غیرممکن روبرو شوند تا برای افشای حقیقت و ایجاد تغییر مبارزه کنند. در این راه با خیانت، فداکاری و از دست دادن مقابله می کنند و حد و مرز شجاعت و مقاومت خود را می آزمایند.
همپیمان نتیجه گیری جذابی برای مجموعه ناهمتا است که پر از پیچ و خم هایی است که خوانندگان را تا پایان در لبه صندلی خود نگه می دارد. این داستانی در مورد عشق، فداکاری و قدرت ایستادن برای چیزی است که به آن اعتقاد دارید، حتی در مواجهه با مشکلات بسیار.
کتاب همپیمان در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۰ با بیش از ۱ میلیون رای و ۷۱ هزار نقد و نظر است.
بخشهایی از ناهمتا
اولین باری که یک دانتلس را دیدم، فکر کردم آنها دیوانه هستند. آنها از ساختمان ها می پریدند، در حالی که سقوط می کردند می خندیدند، بدن های سیاه پوش آنها مانند چاقو در هوا تکه تکه می شد. آن بی پروا، اما پس از آن، در حالی که من در لبه شکاف ایستاده، خیره شده به ورطه تاریک، چیزی در من به هم ریخته، پرش. و در آن لحظه، میدانستم که دیگر تنها عضوی از ابنیگیشن نیستم، بلکه مقید به قوانین از خودگذشتگی هستم، و سرنوشت من به عهده خودم بود.
………………….
هنگامی که از طاقچه پایین آمدم و به سمت ناشناخته سقوط کردم، هیجانی از هیجان را احساس کردم که شبیه آنچه تا به حال تجربه کرده بودم. باد از جلوی صورتم عبور کرد و برای لحظه ای کوتاه، بی وزن و رها از محدودیت ها بودم. جامعه و انتظارات در آن لحظه، میدانستم که انتخاب درستی کردهام، و هیچ چیز نمیتواند مانع من شود.
………………..
اما همانطور که روی شبکه زیر فرود آمدم و به چهره های همکارم نگاه کردم، متوجه شدم که چالش واقعی تازه شروع شده است. در دانتلس، هیچ شانس دومی وجود نداشت، جایی برای ضعف یا شک وجود نداشت. هر تصمیمی. می تواند به معنای تفاوت بین زندگی و مرگ باشد، و من مصمم بودم ثابت کنم که به آن تعلق دارم، جنگجوی شجاع و بی باکی که همیشه آن را تحسین می کردم، مهم نیست که چه می شد.
……………….
و همانطور که در اتاق تمرین ایستاده بودم، با ترس هایم روبرو می شدم و بدنم را به حد کمال می رساندم، می دانستم که توانایی بیشتری از آنچه تصور می کردم دارم. من واگرا بودم، یک ناهنجاری نادر و خطرناک در یک دنیا. که برای همنوایی بیش از هر چیز ارزش قائل بود، اما من از محدود شدن در محدوده های محدود انتظارات جامعه امتناع می کردم، و بدون توجه به هزینه، مسیر خود را می ساختم.
اگر به کتابهای سهگانهی ناهمتا علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای ویژهی نوجوانان در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
8 اردیبهشت 1403
ناهمتا
«ناهمتا» اثری است از ورونیکا راث (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۸۸) که در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ در سه جلد منتشر شده است. این مجموعه به روایت زندگی یک دختر شانزده ساله در شهری آخرالزمانی میپردازد.
دربارهی ناهمتا
ناهمتا مجموعهای سه جلدی است که جلد اول آن به همین نام در سال ۲۰۱۱ و جلد دوم آن به نام شورشی در سال ۲۰۱۲ و جلد سوم آن نیز به نام همپیمان در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسیده است.
مجموعهی ناهمتا اثر ورونیکا راث یک حماسه دیستوپیایی گیرا است که در شیکاگوی آینده رخ می دهد که در آن جامعه بر اساس فضایل انسانی به جناح های متمایز تقسیم می شود. روایت در دنیایی آشکار میشود که در آن سازگاری ارزشمند است، و افراد باید انتخاب کنند که به یکی از پنج جناح تعلق داشته باشند: بیاعتنایی (از خودگذشتگی)، دوستی (صلحآمیز)، صراحت (صداقت)، بیهراس (شجاعت) و دانشآموز (هوش). داستان اساساً سفر بئاتریس “تریس” پریور را دنبال میکند، دختر جوانی که متوجه میشود او متفاوت است، به این معنی که او دارای ویژگیهای چند جناح است، رازی خطرناک در جامعه او.
این مجموعه با «ناهمتا» آغاز می شود، جایی که ما با تریس و ساختار اجتماعی سفت و سختی که او باید در آن حرکت کند، آشنا می شویم. تریس با تصمیم دلهره آور انتخاب جناح خود روبرو می شود، انتخابی که هویت و آینده او را شکل می دهد. با این حال، آزمون استعداد او نشان میدهد که او برای هیچ جناحی مناسب نیست، بلکه دارای ویژگیهایی از جناحهای متعدد است، و او را هدف حذف در جامعهای قرار میدهد که همنوایی را بیش از هر چیز دیگری ارزش میدهد. تریس در نهایت دانتلس را انتخاب می کند و در دنیایی از خطر، رقابت و خودشناسی فرو می رود.
همانطور که تریس درگیر شروع به بازی دانتلس می شود، او با هویت خود به عنوان یک واگرا و خطرات ناشی از آن دست و پنجه نرم می کند. او اتحادها را تشکیل می دهد و با دشمنان مقابله می کند، در حالی که در تلاش برای زنده ماندن از فرآیند آموزش سخت و شروع است. در طول راه، او ارتباطات عمیقی با افراد آغازگر برقرار می کند، از جمله چهار مرموز، که مربی و علاقه مند به عشق او می شود. سفر تریس فقط برای بقا نیست، بلکه در مورد کشف حقیقت پشت ساختار سفت و سخت جامعه و اسرار تاریک آن است.
در «شورش»، قسمت دوم این مجموعه، تریس و متحدانش با تشدید تنشها بین جناحها، خود را درگیر یک درگیری تمام عیار میبینند. تریس با احساس گناه و آسیب ناشی از رویدادهای گذشته دست و پنجه نرم می کند در حالی که با چالش های جدیدی روبرو می شود که وفاداری و عزم او را آزمایش می کند. خطرات بیشتر از همیشه است زیرا تریس و دوستانش افشاگری های تکان دهنده ای را در مورد ریشه های جامعه خود و نیروهایی که شهروندان آن را دستکاری می کنند، آشکار می کنند.
این مجموعه در «همپیمان« به اوج خود می رسد، جایی که تریس و متحدانش به فراتر از محدوده شیکاگو می روند تا حقیقت دنیای خود را کشف کنند. همانطور که آنها با خطرات و خیانت های جدید روبرو می شوند، تریس باید با ترس های خود مقابله کند و برای خیر بزرگتر فداکاری کند. قسمت پایانی به بررسی مضامین هویت، فداکاری و قدرت انتخاب میپردازد، و به پایانی هیجانانگیز و پر طنینانداز عاطفی ختم میشود که خوانندگان را در مورد ماهیت آزادی و فردیت زیر سوال میبرد.
در طول سریال، ورونیکا راث به طرز ماهرانهای دنیایی پر از جزئیات پر از شخصیتهای پیچیده، ابهامات اخلاقی و اکشنهای تپنده نبض را خلق میکند. سفر تریس از یک مبتدی ترسو به یک رهبر شجاع، هم الهامبخش و هم قابل ارتباط است، و جوهر خودشناسی و توانمندسازی را به تصویر میکشد. مجموعه ناهمتا با کاوش متفکرانه خود در مورد هویت، جامعه و روح انسانی خوانندگان را مجذوب خود می کند و جایگاه خود را به عنوان یک کلاسیک مدرن در ژانر دیستوپیایی تثبیت می کند. مجموعهی ناهمتا با روایت قانعکننده و شخصیتهای فراموشنشدنی خود، همچنان خوانندگان را مجذوب خود میکند و الهامبخش بحثهایی درباره ماهیت همنوایی، شورش، و جستجوی حقیقت است.
مجموعهی ناهمتا در ایران با ترجمههایی از محمدرضا قاسمی و امیرمهدی عاطفی نیا به بازار عرضه شده است. البته باید اشاره کرد که کتابهای جانبی متعدد دیگری (بیش از ۱۱ مورد) در رابطه به داستان این مجموعه منتشر شده است که به روایت ماجراهای فرعی و پیرامونی آن میپردازند.
داستان جلد اول: ناهمتا
در «ناهمتا»، ما با بئاتریس «تریس» پریور، دختر شانزده سالهای آشنا میشویم که در شیکاگوی آینده زندگی میکند که به پنج دسته تقسیم میشود که هر کدام نمایانگر فضیلت متفاوتی هستند. تریس و خانوادهاش متعلق به ابنگیشن هستند، جناحی که برای ایثار بیش از هر چیز ارزش قائل است. با این حال، در روز انتخاب، زمانی که نوجوانان شانزده ساله باید تصمیم بگیرند که برای زندگی به کدام گروه بپیوندند، تریس یک انتخاب جسورانه انجام می دهد: او خانواده خود را پشت سر می گذارد و به دانتلس، گروهی که به شجاعت و جسارت معروف است، می پیوندد.
تصمیم تریس برای پیوستن به دانتلس او را به دنیایی از خطر و هیجان سوق می دهد، جایی که او باید تحت آموزش و شروع دقیق قرار گیرد تا ثابت کند که شایسته تعلق است. او با چالشهای جسمی و ذهنی روبرو میشود که او را به محدودیتهایش سوق میدهد، همه در حالی که با درک اینکه او واگرا است، دست و پنجه نرم میکند، به این معنی که به طور منظم در هیچ جناحی قرار نمیگیرد.
همانطور که تریس روند شروع وحشیانه را طی می کند، با شروع کنندگان دیگر، از جمله چهار مرموز و قانع کننده، که مربی و معتمد او می شود، اتحاد تشکیل می دهد. در طول راه، او واقعیتهای خشن زندگی در دانتلس را میآموزد، جایی که شجاعت اغلب با بیاحتیاطی و وفاداری میتواند یک موضوع مرگ و زندگی باشد.
با افزایش تنش ها در میان جناح ها و درگیری در افق، تریس اسرار تاریکی را در مورد جامعه خود و ماهیت واقعی واگرا بودن کشف می کند. او باید با ترسها و شکهای خود مقابله کند و در عین حال توطئهای را که تهدید میکند دنیایش را از هم بپاشد باز کند. «واگرا» زمینه را برای حماسهای جذاب از شجاعت، هویت و شورش فراهم میکند و پایه و اساس سفر حماسی تریس برای خودیابی و توانمندسازی در مواجهه با ناملایمات را میسازد.
کتاب ناهمتا در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۴ با بیش از ۳.۹ میلیون رای و ۱۲۰ هزار نقد و نظر است.
داستان جلد دوم: شورشی
«شورشی»، دومین قسمت از سری ناهمتا، داستان بلافاصله پس از رویدادهای «ناهمتا» آغاز میشود. تریس، همراه با متحدانش، خود را در حال گشت و گذار در شهری در آستانه جنگ داخلی می بیند. با تشدید تنشها بین جناحها و افشای اسرار، تریس توسط انتخابهایی که در کتاب قبلی انجام داده و عواقبی که آنها به بار آوردهاند، تسخیر میشود.
همانطور که درگیری تشدید می شود، تریس با احساس گناه و آسیب ناشی از رویدادهای گذشته دست و پنجه نرم می کند، در حالی که سعی می کند اتحادها و وفاداری های در حال تغییر در جامعه خود را هدایت کند. او خود را عمیقتر به مبارزه برای قدرت و کنترل میبیند، و مطمئن نیست که به چه کسی اعتماد کند زیرا خیانت در هر گوشهای در کمین است.
تریس و همراهانش برای کشف حقیقت در مورد دنیای خود و نیروهایی که شهروندان آن را دستکاری می کنند، سفری خطرناک را آغاز می کنند. در طول راه، آنها با خطرات و دشمنان جدیدی روبرو می شوند و عزم و وفاداری خود را نسبت به یکدیگر آزمایش می کنند.
«شورشی» عمیقتر به پیچیدگیهای شخصیت تریس میپردازد، در حالی که با تردیدها و ترسهای خودش روبرو میشود و برای چیزی که معتقد است درست میجنگد. خطرات بیشتر از همیشه است زیرا تریس و متحدانش با زمان رقابت میکنند تا از درگیری در حال وقوع که تهدید میکند هر چیزی را که برایشان عزیز است نابود کند، متوقف کنند.
کتاب شورشی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۷ با بیش از ۱.۵ میلیون رای و ۶۳ هزار نقد و نظر است.
داستان جلد سوم: همپیمان
در سومین و آخرین قسمت از سری ناهمتا، یعنی همپیمان داستان چرخشی دراماتیک پیدا می کند زیرا تریس و همراهانش به فراتر از دیوارهای شیکاگو می روند تا حقیقت دنیای خود را کشف کنند. آنها متوجه می شوند که جامعه آنها آزمایشی است که توسط دولت برای مطالعه رفتار انسان و ژنتیک انجام شده است و شهر آنها تنها یکی از آزمایش های متعدد در سراسر کشور است.
همانطور که تریس و دوستانش پیچیدگی های دنیای بیرون را مرور می کنند، با خطرات و چالش های جدیدی روبرو می شوند، از جمله جناح هایی که برای کنترل می جنگند و دولتی که ناامید برای حفظ قدرت خود است. تریس باید با ترسها و شکهای خود مقابله کند، زیرا با این درک دست و پنجه نرم میکند که همه چیزهایی را که فکر میکرد در مورد جامعهاش میداند دروغ بوده است.
تریس و متحدانش در حالی که سرنوشت دنیایشان در تعادل است، باید انتخاب های دشواری داشته باشند و با مشکلات غیرممکن روبرو شوند تا برای افشای حقیقت و ایجاد تغییر مبارزه کنند. در این راه با خیانت، فداکاری و از دست دادن مقابله می کنند و حد و مرز شجاعت و مقاومت خود را می آزمایند.
همپیمان نتیجه گیری جذابی برای مجموعه ناهمتا است که پر از پیچ و خم هایی است که خوانندگان را تا پایان در لبه صندلی خود نگه می دارد. این داستانی در مورد عشق، فداکاری و قدرت ایستادن برای چیزی است که به آن اعتقاد دارید، حتی در مواجهه با مشکلات بسیار.
کتاب همپیمان در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۰ با بیش از ۱ میلیون رای و ۷۱ هزار نقد و نظر است.
بخشهایی از ناهمتا
اولین باری که یک دانتلس را دیدم، فکر کردم آنها دیوانه هستند. آنها از ساختمان ها می پریدند، در حالی که سقوط می کردند می خندیدند، بدن های سیاه پوش آنها مانند چاقو در هوا تکه تکه می شد. آن بی پروا، اما پس از آن، در حالی که من در لبه شکاف ایستاده، خیره شده به ورطه تاریک، چیزی در من به هم ریخته، پرش. و در آن لحظه، میدانستم که دیگر تنها عضوی از ابنیگیشن نیستم، بلکه مقید به قوانین از خودگذشتگی هستم، و سرنوشت من به عهده خودم بود.
………………….
هنگامی که از طاقچه پایین آمدم و به سمت ناشناخته سقوط کردم، هیجانی از هیجان را احساس کردم که شبیه آنچه تا به حال تجربه کرده بودم. باد از جلوی صورتم عبور کرد و برای لحظه ای کوتاه، بی وزن و رها از محدودیت ها بودم. جامعه و انتظارات در آن لحظه، میدانستم که انتخاب درستی کردهام، و هیچ چیز نمیتواند مانع من شود.
………………..
اما همانطور که روی شبکه زیر فرود آمدم و به چهره های همکارم نگاه کردم، متوجه شدم که چالش واقعی تازه شروع شده است. در دانتلس، هیچ شانس دومی وجود نداشت، جایی برای ضعف یا شک وجود نداشت. هر تصمیمی. می تواند به معنای تفاوت بین زندگی و مرگ باشد، و من مصمم بودم ثابت کنم که به آن تعلق دارم، جنگجوی شجاع و بی باکی که همیشه آن را تحسین می کردم، مهم نیست که چه می شد.
……………….
و همانطور که در اتاق تمرین ایستاده بودم، با ترس هایم روبرو می شدم و بدنم را به حد کمال می رساندم، می دانستم که توانایی بیشتری از آنچه تصور می کردم دارم. من واگرا بودم، یک ناهنجاری نادر و خطرناک در یک دنیا. که برای همنوایی بیش از هر چیز ارزش قائل بود، اما من از محدود شدن در محدوده های محدود انتظارات جامعه امتناع می کردم، و بدون توجه به هزینه، مسیر خود را می ساختم.
اگر به کتابهای سهگانهی ناهمتا علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای ویژهی نوجوانان در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، تخیلی، داستان خارجی، رمان، نوجوانان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب، ورونیکا راث