سفر به شرق

«سفر به شرق» اثری است از هرمان هسه (نویسنده‌ی آلمانی – انگلیسی برنده‌ی جایزه‌ی نوبل، از ۱۸۷۷ تا ۱۹۶۲) که در سال ۱۹۳۲ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای فردی می‌پردازد که عضو یک فرقه‌ی مذهبی متشکل از افراد مشهور واقعی و خیالی می‌شود.

درباره‌ی سفر به شرق

«سفر به شرق» نوشته هرمان هسه رمانی عمیق و چندوجهی است که در پیچیدگی های جست و جوهای روحی و وجودی می کاود. این کتاب که در سال ۱۹۳۲ منتشر شد، گواهی بر مهارت فلسفی و ادبی هسه است که مضامین خودشناسی، وحدت و جستجوی متعالی حقیقت را در بر می گیرد.

داستان توسط اچ اچ یکی از اعضای یک گروه معنوی عرفانی و مخفی موسوم به لیگ روایت می شود. لیگ به سفری به سمت شرق اختصاص دارد که نمادی از سفر درونی به سوی روشنگری و خودشناسی است. این زیارت تنها یک سفر فیزیکی نیست، بلکه یک سفر تمثیلی به اعماق روح و آگاهی انسان است.

اچ اچ تجربیات خود را با اتحادیه بازگو می کند و وحدت و رفاقت بین اعضای آن را برجسته می کند که شامل شخصیت های تاریخی و اسطوره ای می شود. سفر با احساس هدف و سرنوشت مشترک آغشته است، زیرا هر یک از اعضا در مأموریت معنوی جمعی مشارکت می کنند. با این حال، ارتباط هماهنگ شروع به شکسته شدن می کند و به بحران شخصی عمیق اچ اچ منجر می شود.

محور روایت، شخصیت لئو است، خدمتکاری فروتن که نقشی حیاتی و در عین حال مرموز در لیگ بازی می کند. حضور لئو و ناپدید شدن متعاقب آن به نقطه عطفی در داستان تبدیل می شود که نمادی از از دست دادن بی گناهی و اتحاد در گروه است. تلاش اچ اچ برای درک ماهیت و اهمیت واقعی لئو به موضوع اصلی رمان تبدیل می شود.

همانطور که اچ اچ در سفر فکر می کند، با احساس تردید، گناه و سرخوردگی دست و پنجه نرم می کند. تلاش او برای آشتی دادن خاطراتش با واقعیت کنونی بر تنش های وجودی نهفته در جستجوی معنا تاکید می کند. این سفر درون‌نگر ماهیت گذرا تجربیات انسانی و جستجوی گریزان برای حقیقت را برجسته می‌کند.

تکنیک روایی هسه در «سفر به شرق» با نثر غنایی و درون نگر آن مشخص است. این رمان عناصر فانتزی، اتوبیوگرافی و مدیتیشن فلسفی را در هم می آمیزد و ملیله ای غنی از اندیشه و احساسات خلق می کند. توانایی هسه در بافتن این عناصر به طور یکپارچه نشان دهنده درگیری عمیق او با مضامین بیداری معنوی و شرایط انسانی است.

کاوش رمان در شرق به عنوان استعاره ای برای روشنگری معنوی عمیقاً در شیفتگی خود هسه به فلسفه ها و مذاهب شرقی ریشه دارد. تصویر او از شرق از مرزهای جغرافیایی فراتر می رود و حالتی از آگاهی بالاتر و هماهنگی درونی را نشان می دهد. این جستجوی جهانی برای روشنگری با خوانندگان در زمینه های مختلف فرهنگی و معنوی طنین انداز می شود.

«سفر به شرق» نیز بازتابی از سفر و مبارزات شخصی هسه است. این رمان منعکس کننده تجربیات خود او با جوامع عرفانی و مذهبی و همچنین تلاش او برای درک خود و تحقق معنوی است. هسه از طریق اچ اچ، درگیری های درونی خود و چالش های حفظ ایمان را در مواجهه با سرخوردگی بیان می کند.

مضامین خاطره و گذر زمان به طرز پیچیده ای در تار و پود رمان تنیده شده است. روایت اچ اچ بین گذشته و حال در نوسان است و بر سیال بودن زمان و تأثیر تجربیات گذشته بر خود حال تأکید دارد. این تعامل زمانی عمق فلسفی و طنین عاطفی رمان را افزایش می دهد.

کاوش هسه در مورد نقش فرد در یک سفر معنوی جمعی حکایت از تجربه گسترده‌تر انسان در جستجوی اجتماع و تعلق دارد. اتحادیه آرمان وحدت و هدف مشترک را نشان می دهد، اما انحلال آن چالش ها و پیچیدگی های ذاتی تلاش های جمعی را برجسته می کند. این تنش بین آرزوهای فردی و جمعی، یک موتیف تکرارشونده در آثار هسه است.

پایان رمان، با تحقق نهایی و آشتی اچ اچ، پیامی از امید و رستگاری را ارائه می دهد. با وجود تکه تکه شدن و از دست دادن تجربه شده در طول سفر، امکان تجدید معنوی و درک باقی می ماند. دیدگاه خوش بینانه هسه بر انعطاف پذیری روح انسانی و تلاش پایدار برای حقیقت تأکید می کند.

«سفر به شرق» اثری جاودانه و تأمل برانگیز است که همچنان با عمق و زیبایی خود خوانندگان را مجذوب خود می کند. داستان سرایی استادانه و بینش عمیق فلسفی هسه تجربه خواندنی غنی و پرباری را ارائه می دهد. کاوش رمان در سفرهای معنوی، چه فردی و چه جمعی، با اشتیاق جهانی انسان برای معنا و تعالی طنین انداز می شود.

کتاب سفر به شرق در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۹ با بیش از ۱۴۸۰۰ رای و ۹۶۶ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌هایی از سروش حبیبی، محمد بقایی و عبدالحسین شریفیان به بازار عرضه شده است.

داستان سفر به شرق

سفر به شرق از دیدگاه مردی نوشته شده است (که در کتاب اچ اچ نامیده می شود) که به عضویت «لیگ» در می آید، فرقه ای مذهبی جاودانه که اعضای آن شامل شخصیت های داستانی و واقعی مشهوری مانند افلاطون می شود. موتزارت، فیثاغورس، پل کلی، دن کیشوت، گربه چکمه پوش، تریسترام شاندی، بودلر، گلدموند (از نرگس و گلدموند هسه)، کلینگسور هنرمند (از آخرین تابستان کلینگزور هسه)، و کشتی گیر واسودووا (از هسده هاس).

شاخه ای از گروه در جستجوی «حقیقت نهایی» به زیارت «شرق» می روند. راوی از سفر در زمان و مکان، در جغرافیای خیالی و واقعی صحبت می کند.

سفر اگرچه در ابتدا سرگرم کننده و روشنگر بود، اما زمانی که لئو، ظاهراً یک خدمتکار ساده، ناپدید می شود، در یک دره کوه عمیق به نام موربیو اینفریور دچار بحران می شود و باعث می شود که گروه به شدت دچار اضطراب و مشاجره شوند. لئو را شاد، دلنشین، خوش تیپ، محبوب همه، داشتن رابطه با حیوانات توصیف می کنند – از نظر یک خواننده دانا، او بسیار بیشتر از یک خدمتکار ساده به نظر می رسد، اما به نظر می رسد هیچ کس در زیارت، از جمله راوی، این را درک نمی کند.

به نظر نمی رسد که کسی تعجب کند که چرا پس از ناپدید شدن لئو، گروه در اختلاف و مشاجره منحل می شود. در عوض، لئو را متهم می‌کنند که اشیاء مختلفی را که به نظر می‌رسد گم شده‌اند (و بعداً پیدا می‌شوند) و آن‌ها را بسیار مهم می‌دانند (و بعدا معلوم می‌شود خیلی مهم نیستند) با خود می‌برد و او را به خاطر این اتفاق سرزنش می‌کنند. از هم پاشیدگی گروه و شکست سفر.

سال‌ها بعد، راوی سعی می‌کند داستان سفر خود را بنویسد، حتی اگر ارتباطش با گروه قطع شده و معتقد است که لیگ دیگر وجود ندارد. اما او نمی تواند هیچ گزارش منسجمی از آن را جمع آوری کند. تمام زندگی او پس از شکست در تنها چیزی که برایش مهم بود، در ناامیدی و سرخوردگی فرو رفته است، و او حتی ویولنی را که یک بار با آن موسیقی را در طول سفر به گروه پیشنهاد داده بود، فروخته است.

سرانجام، به توصیه یکی از دوستان، او خدمتکار لئو را می یابد و در تلاش برای برقراری ارتباط مجدد با او یا حتی شناسایی شدن توسط او در هنگام ملاقات با او روی نیمکت پارک، ناموفق می شود، نامه ای طولانی و پرشور برای او می نویسد. از «شکایت، ندامت و استغاثه» و همان شب آن را برای او ارسال می کند.

صبح روز بعد، لئو در خانه راوی ظاهر می شود و به او می گوید که باید در مقابل تخت عالی ظاهر شود تا توسط مقامات لیگ قضاوت شود. معلوم شد (در کمال تعجب راوی) که لئو، خدمتکار ساده، در واقع رئیس لیگ است و در برخی موارد شبیه پابلو، از گرگ‌های هسه است.

بحران در موربیو اینفریور آزمونی از ایمان بود که راوی و همه افراد دیگر به طرز تاسف باری آن را رد کردند. اچ اچ متوجه می‌شود که «انحراف» و زمان صرف شده او بخشی از آزمایش او بوده است، و اجازه دارد در صورت قبولی در آزمون جدید ایمان و اطاعت، به لیگ بازگردد. آنچه او انتخاب می کند و پایان پایانی، ضربه ای از عرفان معمولی شرقی هسه در بهترین حالت آن است.

بخش‌هایی از سفر به شرق

چه شادمان گشتم که درست به هنگام دخول در حلقه به فیض یکی از روشن‌ذهنی‌هایی دست یافتم که ما نوآموزان را به تجربه‌ی آن نوید می‌دهند. بدین‌معنی که به پیروی از رهنمودهای مشایخ سلک تازه به یکی از صفوف ده‌نفری پیوسته بودم که همه‌جا در سرزمین ما در راه بودند تا به قافله‌ی اصلی برسند که به زودی یکی از اسرار سفر به وضع مقنعی بر من آشکار گردید.

دریافتم که به راستی در سیری به سوی کعبه‌ی شرق گام نهاده‌ام که به ظاهر سفری خاص و یک‌باره است، اما به راستی و به مفهوم عمیق سیری است که به سفر من و به زمان حال تمام نمی‌شود، بلکه این کاروان معتقدان و مشتاقان به سوی شرق و کعبه‌ی نور، پیوسته و جاوید روان و از آغاز زمان و طی قرون رو به سرچشمه‌ی عشق و کرامات در راه بوده است.

و هریک از ما برادران و گروه‌های رهروان و سراسر سپاه ما و بسیج عظیم ما فقط به منزله‌ی موجی از جریان جاوید ارواح و خیزی از تلاش ابدی و پراشتیاق اندیشه‌ها به سوی مبدأ و زادگاه خود در شرق است. این معرفت همچون پرتویی وجودم را فراگرفت و کلامی را در دلم بیدار کرد که طی سال نوآموزی آموخته و پیوسته سخت گرامی داشته بودم و آن سخن از نووالیس شاعر بود: «این شتاب ما به کجاست؟ خود به سوی خانه‌ی ماست.»

گروه ما راه خود را آغاز کرد و به زودی به‌کرات با گروه‌های دیگر مواجه می‌شدیم و احساس اتحاد و همگامی به سوی هدفی مشترک ما را بیش و بیش سرشار و شیرین‌کام می‌داشت. به احترام قواعد موضوع همچون زائران می‌زیستیم و هیچ‌یک از نهادهایی را که از جهان شیفته‌ی شمار و زمان و خواسته سرچشمه می‌گیرد و زندگی را از عصاره‌اش تهی می‌سازد، به کار نمی‌بردیم و از آن جمله بودند ماشین‌ها همچون راه‌آهن و ساعت و امثال آن‌ها.

 

اگر به کتاب سفر به شرق علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثار هرمان هسه در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.