«تفکر سریع و کند» اثری است از دانیل کانمن (روانشناس و نویسندهی آمریکایی، از ۱۹۳۴ تا ۲۰۲۴) که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است. این کتاب به بررسی نحوهی عملکرد دو سیستم فکری سریع و کند در ذهن انسان میپردازد و نشان میدهد که چگونه این سیستمها و خطاهای شناختی مرتبط با آنها بر تصمیمگیریهای ما تأثیر میگذارند.
دربارهی تفکر سریع و کند
کتاب تفکر سریع و کند اثر دانیل کانمن، یکی از تاثیرگذارترین آثار در زمینه روانشناسی و اقتصاد رفتاری است که با زبانی علمی و در عین حال قابلفهم، نحوه تصمیمگیریهای ما را بررسی میکند. کانمن، که جایزه نوبل اقتصاد را به دلیل تحقیقاتش در زمینه روانشناسی شناختی و تاثیر آن بر نظریات اقتصادی به دست آورده، در این کتاب به تحلیل دو سیستم فکری انسان پرداخته است که بر تمامی جنبههای زندگی ما تاثیر میگذارند.
این کتاب میکوشد تا به ما نشان دهد که چگونه مغز ما برای تصمیمگیری به دو شیوه متفاوت عمل میکند و همین دوگانگی، میتواند گاه به تصمیمات درخشان و گاه به اشتباهات ساده منجر شود.
کانمن این دو سیستم را «سیستم یک» و «سیستم دو» مینامد. سیستم یک، سریع و خودکار است؛ از طریق شهود و احساسات تصمیم میگیرد و در برابر پیچیدگیها واکنش سریعی نشان میدهد. این سیستم، اغلب در موقعیتهای روزمره و برای انجام کارهای معمول به کار میرود، بدون اینکه نیاز به تفکر عمیق داشته باشد.
در مقابل، سیستم دو، کند و منطقی است. این سیستم هنگامی که نیاز به تحلیل و دقت بیشتری داریم وارد عمل میشود و برای حل مسائل پیچیده یا تصمیمگیریهای دشوار از آن استفاده میکنیم.
اما ویژگی برجسته کتاب تفکر سریع و کند تنها در معرفی این دو سیستم نیست، بلکه در توضیح خطاهایی است که هر یک از این سیستمها ممکن است ایجاد کنند. کانمن با ارائه مثالها و آزمایشهای روانشناسی نشان میدهد که سیستم یک، به دلیل ماهیت سریع و شهودی خود، گاه ما را به خطاهای شناختی یا سوگیریهای مختلف میکشاند.
این خطاها میتوانند به تصمیمات نادرست در زندگی شخصی، حرفهای، و حتی سیاستگذاریها منجر شوند. از سوی دیگر، اگرچه سیستم دو دقت بیشتری دارد، اما به انرژی و زمان بیشتری نیاز دارد و در بسیاری از مواقع، به دلیل تلاش برای تحلیل بیش از حد، نمیتواند در لحظه بهترین تصمیم را بگیرد.
یکی از مهمترین مفاهیم مطرح شده در کتاب، بحث «خطاهای شناختی» است که ریشه بسیاری از تصمیمات نادرست انسانها را توضیح میدهد. این خطاها، به نوعی سوگیریهای ذهنی و فکری ما هستند که به صورت ناخودآگاه بر تصمیمگیریهای ما تاثیر میگذارند. کانمن این موضوع را به طور عمیق و جذاب بررسی میکند و نشان میدهد چگونه این خطاها میتوانند ما را در قضاوتهای نادرست و تصمیمگیریهای اشتباه به دام بیندازند.
کتاب تفکر سریع و کند با دیدی انتقادی به روشهای تصمیمگیری ما، به ما کمک میکند تا توانایی تحلیل خود را تقویت کنیم و با شناخت سوگیریها، بهتر بتوانیم بر آنها غلبه کنیم. کانمن با بررسی مطالعات خود و همکارانش، به ما نشان میدهد که حتی متخصصان و دانشمندان نیز از این خطاها و سوگیریها مصون نیستند و این مسئله چقدر فراگیر و بنیادین است. او تلاش دارد که ما را به تفکر درباره این نکته وادار کند که چگونه تصمیمات به ظاهر منطقی، تحت تأثیر احساسات و عادتهای ذهنی نادرست قرار میگیرند.
نکته دیگری که در کتاب به وضوح مورد توجه قرار میگیرد، تاثیرات این دو سیستم فکری بر زندگی روزمره و روابط انسانی است. کانمن به ما نشان میدهد که چگونه تصمیمات سریع، ناشی از سیستم یک، میتواند بر روابط ما تاثیر بگذارد و حتی ما را به اشتباهاتی برساند که شاید از دید دیگران عجیب و غیرمنطقی به نظر بیاید. او همچنین بر اهمیت درک و استفاده درست از سیستم دو در مواقع حساس تاکید دارد و معتقد است که استفاده از این سیستم میتواند به ما کمک کند که در مواقع بحرانی بهتر عمل کنیم.
کانمن در کتاب خود، بحث مهمی را درباره نقش احساسات و عقلانیت در تصمیمگیری مطرح میکند. او به این نتیجه میرسد که عقلانیت به تنهایی نمیتواند ما را به تصمیمات درستی برساند و احساسات نیز در این مسیر نقش کلیدی ایفا میکنند. کانمن اعتقاد دارد که اگرچه تصمیمات مبتنی بر احساسات ممکن است ما را به خطا بکشاند، اما در بسیاری از مواقع، عدم توجه به احساسات و اتکای بیش از حد بر منطق نیز میتواند منجر به تصمیمات نامناسب شود.
در بخشهایی از کتاب، کانمن به موضوع اقتصاد رفتاری نیز میپردازد و تاثیر خطاهای شناختی بر تصمیمات اقتصادی افراد را بررسی میکند. این بخشها برای افرادی که به مباحث اقتصادی و رفتارهای مالی علاقه دارند، بسیار جذاب و آموزنده است. کانمن توضیح میدهد که چرا انسانها در بسیاری از مواقع تصمیمات اقتصادی نادرست میگیرند و چگونه میتوانند با شناخت بهتر این خطاها، تصمیمات مالی بهتری بگیرند.
از دیگر جنبههای جذاب کتاب، شیوه بیان و روایت کانمن است که موضوعات پیچیده را به زبانی ساده و روان برای خواننده بازگو میکند. او با استفاده از مثالهای واقعی و آزمایشهای روانشناسی، خواننده را به دنیای ذهن انسان وارد میکند و نشان میدهد که هر فرد، در تصمیمگیریهایش چگونه تحت تاثیر خطاها و سوگیریها قرار میگیرد. این شیوه بیان باعث میشود که خواننده بتواند با موضوعات کتاب ارتباط برقرار کند و از آنها درسهای عملی بگیرد.
کتاب تفکر سریع و کند را میتوان به نوعی راهنمایی برای آگاهی از خود و دیگران دانست. کانمن با بررسی خطاهای شناختی، به ما کمک میکند تا بهتر بتوانیم رفتارها و تصمیمات خود و اطرافیان را تحلیل کنیم و با درک عمیقتری از انسان و طبیعت ذهنی او، روابط و تصمیمات بهتری داشته باشیم. این کتاب به نوعی یادآور میشود که همه ما به نوعی در برابر خطاها و سوگیریها آسیبپذیر هستیم و برای رسیدن به تصمیمات بهتر، باید آگاهانهتر عمل کنیم.
کانمن در پایان کتاب، امیدوار است که خواننده بتواند با استفاده از این دانش و آگاهی، تصمیمات بهتر و دقیقتری در زندگی خود بگیرد و با شناخت بهتر از مغز و سیستمهای فکریاش، بتواند از دام خطاهای شناختی رها شود. کتاب *تفکر سریع و کند* نه تنها یک اثر علمی و تحقیقی، بلکه به نوعی کتابی راهنما برای زندگی است که به ما کمک میکند با شناخت بیشتر از ذهنمان، زندگی آگاهانهتری داشته باشیم.
کتاب تفکر سریع و کند در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۸ با بیش از ۵۲۴ هزار رای و ۱۷۰۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از غلامحسین علی مازندرانی، فروغ تالوصمدی، فاطمه امیدی، حسین علیجانی رنانی، مهرداد رئوف، فرزام حبیبی اصفهانی و نعمه رضوی به بازار عرضه شده است.
فهرست افتخارات تفکر سریع و کند
- برنده جایزه کتاب لس آنجلستایمز ۲۰۱۱
- نامزد جایزه ساموئل جانسون ۲۰۱۲
- نامزد مدال اندرو کارنگی ۲۰۱۲
- پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز
- فروش بیش از ۲.۶ میلیون نسخه یکی از ده کتاب برتر سال مجله نیویورکتایمز
- انتخاب به عنوان یکی از بهترین کتابهای غیرداستانی سال توسط وال استریت ژورنال
- قرارگیری در لیست بهترین کتابهای گلوب و میل در سال ۲۰۱۱
- انتخاب به عنوان یکی از کتابهای سال ۲۰۱۱ توسط اکونومیست
- برنده جایزه National Academies Communication Award برای بهترین کتاب خلاقانه
فهرست مطالب تفکر سریع و کند
- مقدمه
- بخش اول: دو سیستم
- فصل ۱) شخصیتهای داستان
- فصل ۲) توجه و تلاش
- فصل ۳) کنترلگر تنبل
- فصل ۴) ماشین تداعیگر
- فصل ۵) آسودگی شناختی
- فصل ۶) هنجارها، غافلگیریها و علل
- فصل ۷) ماشینی برای نتیجهگیریهای عجولانه
- فصل ۸) چگونه قضاوت میکنیم
- فصل ۹) پاسخ به سؤال سادهتر
- بخش دوم: میانبرهای ذهنی و سوگیریها
- فصل ۱۰) قانون اعداد کوچک
- فصل ۱۱) لنگرها
- فصل ۱۲) دسترسپذیری
- فصل ۱۳) دسترسپذیری، احساسات و خطرات
- فصل ۱۴) تخصص تام دبلیو
- فصل ۱۵) لیندا: کمتر بیشتر است
- فصل ۱۶) غلبۀ علّتها بر آمار
- فصل ۱۷) بازگشت به میانگین
- فصل ۱۸) کنترل پیشبینیهای شهودی
- بخش سوم: بیشاطمینانی
- فصل ۱۹) توهم فهمیدن
- فصل ۲۰) توهم اعتبار نظر
- فصل ۲۱) شهودها در مقابل فرمولها
- فصل ۲۲) شهود کارشناسانه
- فصل ۲۳) دید بیرونی
- فصل ۲۴) موتور سرمایهداری
- بخش چهارم: انتخابها
- فصل ۲۵) خطاهای برنولی
- فصل ۲۶) نظریۀ چشمانداز
- فصل ۲۷) اثر مالکیت
- فصل ۲۸) اتفاقات بد
- فصل ۲۹) الگوی چهارگانه
- فصل ۳۰) رویدادهای نادر
- فصل ۳۱) سیاستهای مواجهه با ریسک
- فصل ۳۲) حفظ حسابها
- فصل ۳۳) وارونگیها
- فصل ۳۴) قالببندیها و واقعیت
- بخش پنجم: دو خود
- فصل ۳۵) دو خود
- فصل ۳۶) زندگی به مثابه یک داستان
- فصل ۳۷) شادکامی تجربهشده
- فصل ۳۸) تفکر دربارۀ زندگی
- نتیجهگیری
- پیوست الف: قضاوت در شرایط عدم قطعیت
- پیوست ب: انتخابها، ارزشها و قالبها
- منابع و یادداشتها
خلاصهی محتوای تفکر سریع و کند
کتاب تفکر سریع و کند نوشته دانیل کانمن، یک پژوهش جامع و آموزنده در مورد نحوه کارکرد ذهن انسان و تأثیر آن بر تصمیمگیریها و قضاوتهای روزمره است. کانمن، با سالها تجربه در روانشناسی و اقتصاد رفتاری، به بررسی نحوه تفکر و دو سیستم مختلف فکری انسان میپردازد: سیستم یک و سیستم دو.
سیستم یک سریع، شهودی و احساسی است و به تصمیمگیریهای لحظهای و واکنشهای سریع کمک میکند. سیستم دو کند، منطقی و تحلیلی است و به ما امکان میدهد که با دقت و تأنی درباره مسائل پیچیده فکر کنیم. این دو سیستم در تعامل با یکدیگر، بر بسیاری از تصمیمات و رفتارهای ما تأثیر میگذارند.
سیستم یک که سریع و بدون تأمل عمل میکند، در زندگی روزمره ما بسیار کاربردی است، اما اغلب به خطاهای شناختی یا سوگیریهای ذهنی منجر میشود. این سیستم، به دلیل سرعت و سادگیاش، بر اساس الگوهای از پیش تعیینشده و احساسات تصمیم میگیرد و ممکن است به قضاوتهای اشتباه منتهی شود. در مقابل، سیستم دو که زمان بیشتری نیاز دارد، برای حل مسائل پیچیده و تصمیمات مهم مورد استفاده قرار میگیرد. این سیستم دقت بالایی دارد، اما انرژی زیادی مصرف میکند و در نتیجه انسانها تمایل دارند که کمتر به آن تکیه کنند.
کانمن مفهوم «خطاهای شناختی» را به تفصیل توضیح میدهد؛ خطاهایی که در اثر کارکرد سیستم یک به وجود میآیند و باعث میشوند که انسانها در بسیاری از مواقع تصمیمات نادرستی بگیرند. این خطاها، به نوعی سوگیریهای ذهنی هستند که از تجربیات و عادات ما ناشی میشوند. به عنوان مثال، کانمن درباره خطاهای تأییدی صحبت میکند که در آن فرد به دنبال تأیید باورهای خود است و شواهد مخالف را نادیده میگیرد. این سوگیریها میتوانند در تصمیمگیریهای مهم و حتی در سیاستگذاریهای کلان تاثیرگذار باشند.
در بخشهای مختلف کتاب، کانمن با استفاده از آزمایشهای روانشناسی به بررسی چگونگی شکلگیری خطاهای شناختی میپردازد. او نشان میدهد که حتی افراد باهوش و تحصیلکرده نیز در برابر این خطاها مصون نیستند. برای مثال، او آزمایشهایی را شرح میدهد که در آن افراد حتی با آگاهی از قوانین احتمال، تصمیمات اشتباهی میگیرند، زیرا ذهن به راحتی تحت تأثیر کلیشهها و نمونههای مشخص قرار میگیرد. این آزمایشها نشان میدهند که چگونه سیستم یک میتواند تصمیمات ما را تحتالشعاع قرار دهد.
کانمن همچنین به موضوع اقتصاد رفتاری میپردازد و تاثیر خطاهای شناختی بر تصمیمات مالی و اقتصادی را بررسی میکند. او توضیح میدهد که بسیاری از رفتارهای اقتصادی افراد تحت تأثیر احساسات و خطاهای ذهنی قرار دارد و ممکن است منجر به انتخابهای غیرمنطقی و حتی زیانبار شود. از این رو، کانمن به ما کمک میکند تا بهتر درک کنیم که چگونه میتوانیم با شناخت خطاهای شناختی، تصمیمات اقتصادی بهتری بگیریم و از دام خطاهای رایج در تصمیمگیری مالی رها شویم.
یکی از مفاهیم کلیدی که کانمن مطرح میکند، «افق کوتاهبینی» است. این مفهوم به ما نشان میدهد که انسانها معمولاً به منافع کوتاهمدت توجه بیشتری دارند و تصمیمات بلندمدت را نادیده میگیرند. کانمن نشان میدهد که این تمایل به تصمیمات فوری و پرهیجان، اغلب باعث میشود که از فواید بلندمدت محروم شویم. او پیشنهاد میکند که با فعالسازی سیستم دو و تمرکز بیشتر بر اهداف درازمدت، میتوان از خطاهای مرتبط با کوتاهبینی اجتناب کرد.
کانمن در کتاب خود به نقش «اعتماد به نفس بیش از حد» نیز پرداخته و توضیح میدهد که چگونه این ویژگی میتواند منجر به اشتباهات بزرگ شود. به باور او، اعتماد به نفس بیش از حد، نوعی خطای شناختی است که در نتیجه آن افراد به تواناییها و قضاوتهای خود بیش از حد اعتماد میکنند و این ممکن است به تصمیمات نادرست منتهی شود. او نشان میدهد که چرا افراد در بسیاری از موارد خود را بیش از حد توانمند میدانند و نتایج تصمیمات را خوشبینانه تخمین میزنند.
یکی دیگر از مباحث جالب کتاب، «ناثیر لنگر انداختن» است. این اثر زمانی رخ میدهد که یک عدد یا مفهوم اولیه (لنگر) بر تصمیمات و قضاوتهای بعدی ما تاثیر میگذارد. برای مثال، در مذاکرات، قیمت اولیهای که مطرح میشود میتواند به عنوان لنگر عمل کند و تمام پیشنهادات بعدی حول آن محور بچرخند. کانمن توضیح میدهد که این اثر میتواند در حوزههای مختلف از خریدهای روزمره تا تصمیمات مالی و حرفهای تاثیرگذار باشد.
کانمن در پایان کتاب، امید دارد که خوانندگان با شناخت این خطاها و سوگیریهای ذهنی، بتوانند در تصمیمگیریهای روزمره خود آگاهانهتر عمل کنند. او معتقد است که آگاهی از وجود سیستمهای یک و دو، و همچنین خطاهای شناختی، میتواند به ما کمک کند تا بهتر تصمیم بگیریم و کمتر دچار اشتباهات ناشی از سوگیریها شویم. به نظر او، شناخت و درک این مفاهیم، کلید رسیدن به زندگی آگاهانه و تصمیمات عاقلانهتر است.
در نهایت، کتاب تفکر سریع و کند نه تنها به ما کمک میکند که بیشتر درباره ذهن خود بیاموزیم، بلکه به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم با تمرین و آگاهی، خطاهای ذهنی خود را کاهش داده و در مسیر رشد و بهبود قرار بگیریم. کانمن به ما یادآوری میکند که اگرچه ذهن ما مستعد خطا و سوگیری است، اما با شناخت و درک درست این خطاها میتوانیم زندگی آگاهانهتر و تصمیمات هوشمندانهتری داشته باشیم.
بخشهایی از تفکر سریع و کند
هرگاه بخواهید مورد پیچیدهای – مثلاً خودرویی که مکن است بخرید، داماد آیندهتان یا موقعیتی نامشخص – را بهطورکلی ارزیابی کنید، به تکتک ویژگیهای آن توجه میکنید و به هر یک از آن ویژگیها وزن میدهید. جای بحث نیست که برخی ویژگیها بیش از سایرین بر ارزیابی شما تأثیر میگذارند و به همین خاطر وزن بیشتری میگیرند.
اهمیت قائل شدن به برخی ویژگیها و وزندهی بیشتر به آنها بدون آگاهی شما صورت میگیرد؛ این کار یکی از عملیات سیستم ۱ است. ممکن است در ارزیابی کلی یک خودرو، به مصرف بنزین، راحتی یا ظاهر آن توجه بیشتر یا کمتری نشان دهید. ممکن است قضاوت شما در مورد داماد آیندهتان کموبیش به میزان ثروت، خوشتیپی یا قابلاعتماد بودن او بستگی داشته باشد به همین ترتیب، در ارزیابی خود از آیندهی رویدادی نامشخص، به برخی پیامدهای احتمالی وزن بیشتر یا کمتری میدهید.
مطمئناً این وزندهیها بهاحتمال وقوع هریک از این پیامدها مرتبط است: شانس ۵۰ درصدی برندهشدن یک میلیون دلار خیلی جذابتر از شانس یکدرصدی برندهشدن همان مقدار است. گاهی برخی وزندهیها آگاهانه و عمدی است. بااینحال، در اغلب موارد شما فقط نقش یک ناظر را در ارزیابیهای کلی ارائه شده از سوی سیستم ۱ دارید. تغییر احتمالاً یکی از دلایل محبوبیت کاربرد استعارهی قمار در مطالعات حوزهی تصمیمگیری این است که قمار برای تعیین وزن پیامدهای یک چشمانداز قاعدهای طبیعی ارائه میدهد.
………………..
وقتی سیستم ۱ با مشکلی مواجه میشود، سیستم ۲ را برای پشتیبانی فرا میخواند. سیستم ۲ پردازش دقیقتر و جزئیتری انجام میدهد تا شاید بتواند مشکلی را که در آن لحظه بروز پیدا کرده است، حلوفصل کند. سیستم ۲ وقتی به کار میافتد که سیستم ۱ برای مسئلهی پیشآمده هیچ پاسخی نداشته باشد. احتمالاً چنین موقعیتی را در مواجهه با مسئلهی حاصلضرب ۱۷×۲۴ تجربه کرده باشید.
هر جا غافلگیر میشوید، میتوانید تا حدودی توجهِ آگاهانهی خود را احساس کنید. سیستم ۲ وقتی فعال میشود که تشخیص دهد رویدادی با مدل پیشنهادی سیستم ۱ از جهان در تناقض است. در مدل ارائهشدهی سیستم ۱ از جهان، چراغها پرواز نمیکنند، گربهها صدای سگ نمیدهند و گوریلها از وسط زمین بسکتبال رد نمیشوند. آزمایش گوریل نشان داد شناسایی محرکهای غافلگیرکننده نیازمند کمی توجه است.
بنابراین غافلگیر شدن، توجه شما را فعال میکند و به آن جهت میدهد: چشمانتان خیره خواهد شد و در حافظهی خود به دنبال داستانی میگردید که رویداد غافلگیرکننده را برایتان معنادار کند. سیستم ۲ بر رفتارهای شما نیز نظارت مداوم دارد – هنگام عصبانیت شما را کنترل میکند تا از کوره در نروید و هنگام رانندگی در شب شما را هوشیار میکند.
اگر سیستم ۲ حس کند ممکن است خطایی رخ بدهد، خود را مجهز و آماده میکند تا با تلاش ذهنی بیشتر اوضاع را تحت کنترل درآورد. زمانی را به خاطر آورید که از گفتن اظهارات توهینآمیز صرفنظر کردهاید؛ ببینید چقدر سخت تلاش کردید تا خودتان را کنترل کنید. به طور خلاصه، بیشتر آنچه شما (همان سیستم ۲) به آن فکر میکنید و انجام میدهید از سیستم ۱ نشئت میگیرد، اما وقتی اوضاع دشوار میشود، سیستم ۲ فرمان را به دست میگیرد و معمولاً حرف آخر را میزند.
………………..
دههها پیش زیر آفتاب سوزان مشغول تماشای گروه سربازانی بودم که عرقریزان در حال تلاش برای رفع مشکلی بودند. در چنین شرایطی به نظرم زمان بهکندی میگذشت. در آن زمان، مشغول خدمت سربازی در ارتش بودم. آن موقع لیسانس روانشناسی داشتم و بعد از یک سال خدمت، به عنوان افسر پیادهنظام در واحد روانشناسی ارتش مشغول خدمت شده بودم.
یکی از وظایف گاهبهگاه من در آنجا کمک به ارزیابی مربیان داوطلب برای آموزش افسران بود. برای این کار، از روشهایی استفاده میکردیم که ارتش انگلیس در جنگ جهانی دوم طراحی کرده بود.
یکی از آزمونها «چالش گروه بدون رهبر» نام داشت که در زمین با مانع انجام میشد. هشت داوطلب این آزمون را انجام میدادند. این داوطلبان یکدیگر را نمیشناختند و تمام علائم مربوط به درجۀ نظامی و دیگر مشخصاتشان حذف شده بود و فقط با برچسبهای شمارهگذاریشده شناسایی میشدند.
به آنها دستور میدادند یک کندۀ چوب بلند را از زمین برداشته و آن را از روی دیواری به ارتفاع حدود ۱۸۰ سانتیمتر رد کنند. تمام گروه میبایست بدون اینکه خودشان یا چوب به زمین و دیوار برخورد کند، به آن طرف دیوار میرسیدند. اگر هر یک از این موارد اتفاق میافتاد، باید آن را اعلام کرده و دوباره کارشان را شروع میکردند.
برای حل این مسئله بیش از یک راه وجود داشت؛ یکی از راهحلهای معمول این بود که چند نفر چوب را شبیه قلاب ماهیگیری و به صورت زاویهدار نگه دارند و سایر اعضای گروه با خزیدن روی چوب به آن طرف دیوار بروند. راهحل دیگر این بود که بعضی سربازها روی شانۀ دیگری بروند و از دیوار عبور کنند.
آخرین نفر هم باید چوبی را میگرفت که بقیۀ اعضای گروه به صورت زاویهدار از آن طرف دیوار به سمت او گرفته بودند و با کمک آن بالا میآمد. بقیه هم میبایست با کمک یکدیگر چوب را به نحوی در هوا معلق نگه میداشتند که به دیوار برخورد نکند تا آخرین نفر هم از روی چوب به این طرف دیوار بیاید. بسیاری از گروهها در این مرحله شکست میخوردند و مجبور میشدند همهچیز را از اول شروع کنند.
……………..
روش قابل اتکا برای وادار کردن افراد به پذیرش مسائل نادرست، تکرار دائمی آن هاست، زیرا مفهوم آشنایی به راحتی از حقیقت تمییز داده نمی شود. نهاد ها و بازاریاب های تمامیت طلب، همیشه از این حقیقت آگاه بوده اند.
……………..
این نتیجه گیری تسلی بخش ما که جهان دارای معنی و مفهوم است، بر پایه ای مطمئن استوار شده است: توانایی تقریبا نامحدود ما در نادیده گرفتن نادانسته هایمان.
اگر به کتاب تفکر سریع و کند علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای خودشناسی و خودسازی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
12 آبان 1403
تفکر سریع و کند
«تفکر سریع و کند» اثری است از دانیل کانمن (روانشناس و نویسندهی آمریکایی، از ۱۹۳۴ تا ۲۰۲۴) که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است. این کتاب به بررسی نحوهی عملکرد دو سیستم فکری سریع و کند در ذهن انسان میپردازد و نشان میدهد که چگونه این سیستمها و خطاهای شناختی مرتبط با آنها بر تصمیمگیریهای ما تأثیر میگذارند.
دربارهی تفکر سریع و کند
کتاب تفکر سریع و کند اثر دانیل کانمن، یکی از تاثیرگذارترین آثار در زمینه روانشناسی و اقتصاد رفتاری است که با زبانی علمی و در عین حال قابلفهم، نحوه تصمیمگیریهای ما را بررسی میکند. کانمن، که جایزه نوبل اقتصاد را به دلیل تحقیقاتش در زمینه روانشناسی شناختی و تاثیر آن بر نظریات اقتصادی به دست آورده، در این کتاب به تحلیل دو سیستم فکری انسان پرداخته است که بر تمامی جنبههای زندگی ما تاثیر میگذارند.
این کتاب میکوشد تا به ما نشان دهد که چگونه مغز ما برای تصمیمگیری به دو شیوه متفاوت عمل میکند و همین دوگانگی، میتواند گاه به تصمیمات درخشان و گاه به اشتباهات ساده منجر شود.
کانمن این دو سیستم را «سیستم یک» و «سیستم دو» مینامد. سیستم یک، سریع و خودکار است؛ از طریق شهود و احساسات تصمیم میگیرد و در برابر پیچیدگیها واکنش سریعی نشان میدهد. این سیستم، اغلب در موقعیتهای روزمره و برای انجام کارهای معمول به کار میرود، بدون اینکه نیاز به تفکر عمیق داشته باشد.
در مقابل، سیستم دو، کند و منطقی است. این سیستم هنگامی که نیاز به تحلیل و دقت بیشتری داریم وارد عمل میشود و برای حل مسائل پیچیده یا تصمیمگیریهای دشوار از آن استفاده میکنیم.
اما ویژگی برجسته کتاب تفکر سریع و کند تنها در معرفی این دو سیستم نیست، بلکه در توضیح خطاهایی است که هر یک از این سیستمها ممکن است ایجاد کنند. کانمن با ارائه مثالها و آزمایشهای روانشناسی نشان میدهد که سیستم یک، به دلیل ماهیت سریع و شهودی خود، گاه ما را به خطاهای شناختی یا سوگیریهای مختلف میکشاند.
این خطاها میتوانند به تصمیمات نادرست در زندگی شخصی، حرفهای، و حتی سیاستگذاریها منجر شوند. از سوی دیگر، اگرچه سیستم دو دقت بیشتری دارد، اما به انرژی و زمان بیشتری نیاز دارد و در بسیاری از مواقع، به دلیل تلاش برای تحلیل بیش از حد، نمیتواند در لحظه بهترین تصمیم را بگیرد.
یکی از مهمترین مفاهیم مطرح شده در کتاب، بحث «خطاهای شناختی» است که ریشه بسیاری از تصمیمات نادرست انسانها را توضیح میدهد. این خطاها، به نوعی سوگیریهای ذهنی و فکری ما هستند که به صورت ناخودآگاه بر تصمیمگیریهای ما تاثیر میگذارند. کانمن این موضوع را به طور عمیق و جذاب بررسی میکند و نشان میدهد چگونه این خطاها میتوانند ما را در قضاوتهای نادرست و تصمیمگیریهای اشتباه به دام بیندازند.
کتاب تفکر سریع و کند با دیدی انتقادی به روشهای تصمیمگیری ما، به ما کمک میکند تا توانایی تحلیل خود را تقویت کنیم و با شناخت سوگیریها، بهتر بتوانیم بر آنها غلبه کنیم. کانمن با بررسی مطالعات خود و همکارانش، به ما نشان میدهد که حتی متخصصان و دانشمندان نیز از این خطاها و سوگیریها مصون نیستند و این مسئله چقدر فراگیر و بنیادین است. او تلاش دارد که ما را به تفکر درباره این نکته وادار کند که چگونه تصمیمات به ظاهر منطقی، تحت تأثیر احساسات و عادتهای ذهنی نادرست قرار میگیرند.
نکته دیگری که در کتاب به وضوح مورد توجه قرار میگیرد، تاثیرات این دو سیستم فکری بر زندگی روزمره و روابط انسانی است. کانمن به ما نشان میدهد که چگونه تصمیمات سریع، ناشی از سیستم یک، میتواند بر روابط ما تاثیر بگذارد و حتی ما را به اشتباهاتی برساند که شاید از دید دیگران عجیب و غیرمنطقی به نظر بیاید. او همچنین بر اهمیت درک و استفاده درست از سیستم دو در مواقع حساس تاکید دارد و معتقد است که استفاده از این سیستم میتواند به ما کمک کند که در مواقع بحرانی بهتر عمل کنیم.
کانمن در کتاب خود، بحث مهمی را درباره نقش احساسات و عقلانیت در تصمیمگیری مطرح میکند. او به این نتیجه میرسد که عقلانیت به تنهایی نمیتواند ما را به تصمیمات درستی برساند و احساسات نیز در این مسیر نقش کلیدی ایفا میکنند. کانمن اعتقاد دارد که اگرچه تصمیمات مبتنی بر احساسات ممکن است ما را به خطا بکشاند، اما در بسیاری از مواقع، عدم توجه به احساسات و اتکای بیش از حد بر منطق نیز میتواند منجر به تصمیمات نامناسب شود.
در بخشهایی از کتاب، کانمن به موضوع اقتصاد رفتاری نیز میپردازد و تاثیر خطاهای شناختی بر تصمیمات اقتصادی افراد را بررسی میکند. این بخشها برای افرادی که به مباحث اقتصادی و رفتارهای مالی علاقه دارند، بسیار جذاب و آموزنده است. کانمن توضیح میدهد که چرا انسانها در بسیاری از مواقع تصمیمات اقتصادی نادرست میگیرند و چگونه میتوانند با شناخت بهتر این خطاها، تصمیمات مالی بهتری بگیرند.
از دیگر جنبههای جذاب کتاب، شیوه بیان و روایت کانمن است که موضوعات پیچیده را به زبانی ساده و روان برای خواننده بازگو میکند. او با استفاده از مثالهای واقعی و آزمایشهای روانشناسی، خواننده را به دنیای ذهن انسان وارد میکند و نشان میدهد که هر فرد، در تصمیمگیریهایش چگونه تحت تاثیر خطاها و سوگیریها قرار میگیرد. این شیوه بیان باعث میشود که خواننده بتواند با موضوعات کتاب ارتباط برقرار کند و از آنها درسهای عملی بگیرد.
کتاب تفکر سریع و کند را میتوان به نوعی راهنمایی برای آگاهی از خود و دیگران دانست. کانمن با بررسی خطاهای شناختی، به ما کمک میکند تا بهتر بتوانیم رفتارها و تصمیمات خود و اطرافیان را تحلیل کنیم و با درک عمیقتری از انسان و طبیعت ذهنی او، روابط و تصمیمات بهتری داشته باشیم. این کتاب به نوعی یادآور میشود که همه ما به نوعی در برابر خطاها و سوگیریها آسیبپذیر هستیم و برای رسیدن به تصمیمات بهتر، باید آگاهانهتر عمل کنیم.
کانمن در پایان کتاب، امیدوار است که خواننده بتواند با استفاده از این دانش و آگاهی، تصمیمات بهتر و دقیقتری در زندگی خود بگیرد و با شناخت بهتر از مغز و سیستمهای فکریاش، بتواند از دام خطاهای شناختی رها شود. کتاب *تفکر سریع و کند* نه تنها یک اثر علمی و تحقیقی، بلکه به نوعی کتابی راهنما برای زندگی است که به ما کمک میکند با شناخت بیشتر از ذهنمان، زندگی آگاهانهتری داشته باشیم.
کتاب تفکر سریع و کند در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۸ با بیش از ۵۲۴ هزار رای و ۱۷۰۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از غلامحسین علی مازندرانی، فروغ تالوصمدی، فاطمه امیدی، حسین علیجانی رنانی، مهرداد رئوف، فرزام حبیبی اصفهانی و نعمه رضوی به بازار عرضه شده است.
فهرست افتخارات تفکر سریع و کند
فهرست مطالب تفکر سریع و کند
خلاصهی محتوای تفکر سریع و کند
کتاب تفکر سریع و کند نوشته دانیل کانمن، یک پژوهش جامع و آموزنده در مورد نحوه کارکرد ذهن انسان و تأثیر آن بر تصمیمگیریها و قضاوتهای روزمره است. کانمن، با سالها تجربه در روانشناسی و اقتصاد رفتاری، به بررسی نحوه تفکر و دو سیستم مختلف فکری انسان میپردازد: سیستم یک و سیستم دو.
سیستم یک سریع، شهودی و احساسی است و به تصمیمگیریهای لحظهای و واکنشهای سریع کمک میکند. سیستم دو کند، منطقی و تحلیلی است و به ما امکان میدهد که با دقت و تأنی درباره مسائل پیچیده فکر کنیم. این دو سیستم در تعامل با یکدیگر، بر بسیاری از تصمیمات و رفتارهای ما تأثیر میگذارند.
سیستم یک که سریع و بدون تأمل عمل میکند، در زندگی روزمره ما بسیار کاربردی است، اما اغلب به خطاهای شناختی یا سوگیریهای ذهنی منجر میشود. این سیستم، به دلیل سرعت و سادگیاش، بر اساس الگوهای از پیش تعیینشده و احساسات تصمیم میگیرد و ممکن است به قضاوتهای اشتباه منتهی شود. در مقابل، سیستم دو که زمان بیشتری نیاز دارد، برای حل مسائل پیچیده و تصمیمات مهم مورد استفاده قرار میگیرد. این سیستم دقت بالایی دارد، اما انرژی زیادی مصرف میکند و در نتیجه انسانها تمایل دارند که کمتر به آن تکیه کنند.
کانمن مفهوم «خطاهای شناختی» را به تفصیل توضیح میدهد؛ خطاهایی که در اثر کارکرد سیستم یک به وجود میآیند و باعث میشوند که انسانها در بسیاری از مواقع تصمیمات نادرستی بگیرند. این خطاها، به نوعی سوگیریهای ذهنی هستند که از تجربیات و عادات ما ناشی میشوند. به عنوان مثال، کانمن درباره خطاهای تأییدی صحبت میکند که در آن فرد به دنبال تأیید باورهای خود است و شواهد مخالف را نادیده میگیرد. این سوگیریها میتوانند در تصمیمگیریهای مهم و حتی در سیاستگذاریهای کلان تاثیرگذار باشند.
در بخشهای مختلف کتاب، کانمن با استفاده از آزمایشهای روانشناسی به بررسی چگونگی شکلگیری خطاهای شناختی میپردازد. او نشان میدهد که حتی افراد باهوش و تحصیلکرده نیز در برابر این خطاها مصون نیستند. برای مثال، او آزمایشهایی را شرح میدهد که در آن افراد حتی با آگاهی از قوانین احتمال، تصمیمات اشتباهی میگیرند، زیرا ذهن به راحتی تحت تأثیر کلیشهها و نمونههای مشخص قرار میگیرد. این آزمایشها نشان میدهند که چگونه سیستم یک میتواند تصمیمات ما را تحتالشعاع قرار دهد.
کانمن همچنین به موضوع اقتصاد رفتاری میپردازد و تاثیر خطاهای شناختی بر تصمیمات مالی و اقتصادی را بررسی میکند. او توضیح میدهد که بسیاری از رفتارهای اقتصادی افراد تحت تأثیر احساسات و خطاهای ذهنی قرار دارد و ممکن است منجر به انتخابهای غیرمنطقی و حتی زیانبار شود. از این رو، کانمن به ما کمک میکند تا بهتر درک کنیم که چگونه میتوانیم با شناخت خطاهای شناختی، تصمیمات اقتصادی بهتری بگیریم و از دام خطاهای رایج در تصمیمگیری مالی رها شویم.
یکی از مفاهیم کلیدی که کانمن مطرح میکند، «افق کوتاهبینی» است. این مفهوم به ما نشان میدهد که انسانها معمولاً به منافع کوتاهمدت توجه بیشتری دارند و تصمیمات بلندمدت را نادیده میگیرند. کانمن نشان میدهد که این تمایل به تصمیمات فوری و پرهیجان، اغلب باعث میشود که از فواید بلندمدت محروم شویم. او پیشنهاد میکند که با فعالسازی سیستم دو و تمرکز بیشتر بر اهداف درازمدت، میتوان از خطاهای مرتبط با کوتاهبینی اجتناب کرد.
کانمن در کتاب خود به نقش «اعتماد به نفس بیش از حد» نیز پرداخته و توضیح میدهد که چگونه این ویژگی میتواند منجر به اشتباهات بزرگ شود. به باور او، اعتماد به نفس بیش از حد، نوعی خطای شناختی است که در نتیجه آن افراد به تواناییها و قضاوتهای خود بیش از حد اعتماد میکنند و این ممکن است به تصمیمات نادرست منتهی شود. او نشان میدهد که چرا افراد در بسیاری از موارد خود را بیش از حد توانمند میدانند و نتایج تصمیمات را خوشبینانه تخمین میزنند.
یکی دیگر از مباحث جالب کتاب، «ناثیر لنگر انداختن» است. این اثر زمانی رخ میدهد که یک عدد یا مفهوم اولیه (لنگر) بر تصمیمات و قضاوتهای بعدی ما تاثیر میگذارد. برای مثال، در مذاکرات، قیمت اولیهای که مطرح میشود میتواند به عنوان لنگر عمل کند و تمام پیشنهادات بعدی حول آن محور بچرخند. کانمن توضیح میدهد که این اثر میتواند در حوزههای مختلف از خریدهای روزمره تا تصمیمات مالی و حرفهای تاثیرگذار باشد.
کانمن در پایان کتاب، امید دارد که خوانندگان با شناخت این خطاها و سوگیریهای ذهنی، بتوانند در تصمیمگیریهای روزمره خود آگاهانهتر عمل کنند. او معتقد است که آگاهی از وجود سیستمهای یک و دو، و همچنین خطاهای شناختی، میتواند به ما کمک کند تا بهتر تصمیم بگیریم و کمتر دچار اشتباهات ناشی از سوگیریها شویم. به نظر او، شناخت و درک این مفاهیم، کلید رسیدن به زندگی آگاهانه و تصمیمات عاقلانهتر است.
در نهایت، کتاب تفکر سریع و کند نه تنها به ما کمک میکند که بیشتر درباره ذهن خود بیاموزیم، بلکه به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم با تمرین و آگاهی، خطاهای ذهنی خود را کاهش داده و در مسیر رشد و بهبود قرار بگیریم. کانمن به ما یادآوری میکند که اگرچه ذهن ما مستعد خطا و سوگیری است، اما با شناخت و درک درست این خطاها میتوانیم زندگی آگاهانهتر و تصمیمات هوشمندانهتری داشته باشیم.
بخشهایی از تفکر سریع و کند
هرگاه بخواهید مورد پیچیدهای – مثلاً خودرویی که مکن است بخرید، داماد آیندهتان یا موقعیتی نامشخص – را بهطورکلی ارزیابی کنید، به تکتک ویژگیهای آن توجه میکنید و به هر یک از آن ویژگیها وزن میدهید. جای بحث نیست که برخی ویژگیها بیش از سایرین بر ارزیابی شما تأثیر میگذارند و به همین خاطر وزن بیشتری میگیرند.
اهمیت قائل شدن به برخی ویژگیها و وزندهی بیشتر به آنها بدون آگاهی شما صورت میگیرد؛ این کار یکی از عملیات سیستم ۱ است. ممکن است در ارزیابی کلی یک خودرو، به مصرف بنزین، راحتی یا ظاهر آن توجه بیشتر یا کمتری نشان دهید. ممکن است قضاوت شما در مورد داماد آیندهتان کموبیش به میزان ثروت، خوشتیپی یا قابلاعتماد بودن او بستگی داشته باشد به همین ترتیب، در ارزیابی خود از آیندهی رویدادی نامشخص، به برخی پیامدهای احتمالی وزن بیشتر یا کمتری میدهید.
مطمئناً این وزندهیها بهاحتمال وقوع هریک از این پیامدها مرتبط است: شانس ۵۰ درصدی برندهشدن یک میلیون دلار خیلی جذابتر از شانس یکدرصدی برندهشدن همان مقدار است. گاهی برخی وزندهیها آگاهانه و عمدی است. بااینحال، در اغلب موارد شما فقط نقش یک ناظر را در ارزیابیهای کلی ارائه شده از سوی سیستم ۱ دارید. تغییر احتمالاً یکی از دلایل محبوبیت کاربرد استعارهی قمار در مطالعات حوزهی تصمیمگیری این است که قمار برای تعیین وزن پیامدهای یک چشمانداز قاعدهای طبیعی ارائه میدهد.
………………..
وقتی سیستم ۱ با مشکلی مواجه میشود، سیستم ۲ را برای پشتیبانی فرا میخواند. سیستم ۲ پردازش دقیقتر و جزئیتری انجام میدهد تا شاید بتواند مشکلی را که در آن لحظه بروز پیدا کرده است، حلوفصل کند. سیستم ۲ وقتی به کار میافتد که سیستم ۱ برای مسئلهی پیشآمده هیچ پاسخی نداشته باشد. احتمالاً چنین موقعیتی را در مواجهه با مسئلهی حاصلضرب ۱۷×۲۴ تجربه کرده باشید.
هر جا غافلگیر میشوید، میتوانید تا حدودی توجهِ آگاهانهی خود را احساس کنید. سیستم ۲ وقتی فعال میشود که تشخیص دهد رویدادی با مدل پیشنهادی سیستم ۱ از جهان در تناقض است. در مدل ارائهشدهی سیستم ۱ از جهان، چراغها پرواز نمیکنند، گربهها صدای سگ نمیدهند و گوریلها از وسط زمین بسکتبال رد نمیشوند. آزمایش گوریل نشان داد شناسایی محرکهای غافلگیرکننده نیازمند کمی توجه است.
بنابراین غافلگیر شدن، توجه شما را فعال میکند و به آن جهت میدهد: چشمانتان خیره خواهد شد و در حافظهی خود به دنبال داستانی میگردید که رویداد غافلگیرکننده را برایتان معنادار کند. سیستم ۲ بر رفتارهای شما نیز نظارت مداوم دارد – هنگام عصبانیت شما را کنترل میکند تا از کوره در نروید و هنگام رانندگی در شب شما را هوشیار میکند.
اگر سیستم ۲ حس کند ممکن است خطایی رخ بدهد، خود را مجهز و آماده میکند تا با تلاش ذهنی بیشتر اوضاع را تحت کنترل درآورد. زمانی را به خاطر آورید که از گفتن اظهارات توهینآمیز صرفنظر کردهاید؛ ببینید چقدر سخت تلاش کردید تا خودتان را کنترل کنید. به طور خلاصه، بیشتر آنچه شما (همان سیستم ۲) به آن فکر میکنید و انجام میدهید از سیستم ۱ نشئت میگیرد، اما وقتی اوضاع دشوار میشود، سیستم ۲ فرمان را به دست میگیرد و معمولاً حرف آخر را میزند.
………………..
دههها پیش زیر آفتاب سوزان مشغول تماشای گروه سربازانی بودم که عرقریزان در حال تلاش برای رفع مشکلی بودند. در چنین شرایطی به نظرم زمان بهکندی میگذشت. در آن زمان، مشغول خدمت سربازی در ارتش بودم. آن موقع لیسانس روانشناسی داشتم و بعد از یک سال خدمت، به عنوان افسر پیادهنظام در واحد روانشناسی ارتش مشغول خدمت شده بودم.
یکی از وظایف گاهبهگاه من در آنجا کمک به ارزیابی مربیان داوطلب برای آموزش افسران بود. برای این کار، از روشهایی استفاده میکردیم که ارتش انگلیس در جنگ جهانی دوم طراحی کرده بود.
یکی از آزمونها «چالش گروه بدون رهبر» نام داشت که در زمین با مانع انجام میشد. هشت داوطلب این آزمون را انجام میدادند. این داوطلبان یکدیگر را نمیشناختند و تمام علائم مربوط به درجۀ نظامی و دیگر مشخصاتشان حذف شده بود و فقط با برچسبهای شمارهگذاریشده شناسایی میشدند.
به آنها دستور میدادند یک کندۀ چوب بلند را از زمین برداشته و آن را از روی دیواری به ارتفاع حدود ۱۸۰ سانتیمتر رد کنند. تمام گروه میبایست بدون اینکه خودشان یا چوب به زمین و دیوار برخورد کند، به آن طرف دیوار میرسیدند. اگر هر یک از این موارد اتفاق میافتاد، باید آن را اعلام کرده و دوباره کارشان را شروع میکردند.
برای حل این مسئله بیش از یک راه وجود داشت؛ یکی از راهحلهای معمول این بود که چند نفر چوب را شبیه قلاب ماهیگیری و به صورت زاویهدار نگه دارند و سایر اعضای گروه با خزیدن روی چوب به آن طرف دیوار بروند. راهحل دیگر این بود که بعضی سربازها روی شانۀ دیگری بروند و از دیوار عبور کنند.
آخرین نفر هم باید چوبی را میگرفت که بقیۀ اعضای گروه به صورت زاویهدار از آن طرف دیوار به سمت او گرفته بودند و با کمک آن بالا میآمد. بقیه هم میبایست با کمک یکدیگر چوب را به نحوی در هوا معلق نگه میداشتند که به دیوار برخورد نکند تا آخرین نفر هم از روی چوب به این طرف دیوار بیاید. بسیاری از گروهها در این مرحله شکست میخوردند و مجبور میشدند همهچیز را از اول شروع کنند.
……………..
روش قابل اتکا برای وادار کردن افراد به پذیرش مسائل نادرست، تکرار دائمی آن هاست، زیرا مفهوم آشنایی به راحتی از حقیقت تمییز داده نمی شود. نهاد ها و بازاریاب های تمامیت طلب، همیشه از این حقیقت آگاه بوده اند.
……………..
این نتیجه گیری تسلی بخش ما که جهان دارای معنی و مفهوم است، بر پایه ای مطمئن استوار شده است: توانایی تقریبا نامحدود ما در نادیده گرفتن نادانسته هایمان.
اگر به کتاب تفکر سریع و کند علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای خودشناسی و خودسازی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، خودشناسی و خودسازی، روانشناسی، فلسفی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، دانیل کانمن، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب