عشق روی خرپشته

«عشق روی خرپشته» اثری است از حمید جبلی (بازیگر، کارگردان و نویسنده‌ی زاده‌ی تهران، متولد ۱۳۳۷) که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است. نمایشنامه‌ای لطیف و احساسی درباره زندگی هنرمندانی است که با وجود ساده‌زیستی و آرزوهای بزرگ، عشق و امید را در دوران پیری بازمی‌یابند و داستان تلاش آن‌ها برای معنا بخشیدن به زندگی‌شان روایت می‌شود.

درباره‌ی عشق روی خرپشته

کتاب عشق روی خرپشته نوشته حمید جبلی، اثری است که با در نظر گرفتن تاریخ و مفاهیم عمیق انسانی، تصویری ناب از روابط انسانی، شکست‌ها، امیدها و تلاش برای خوشبختی به نمایش می‌گذارد. این اثر در ادامه‌ی نمایشنامه‌ای به همین نام به نگارش درآمده است و ادامه‌دهنده داستان شخصیت‌هایی است که در نمایشنامه دوستان بامحبت با آن‌ها آشنا شده‌ایم. این کتاب، نه تنها یک نمایشنامه، بلکه به نوعی درک و تحلیل شخصیت‌ها و شرایط اجتماعی و فردی آنها را عمیق‌تر می‌کند.

حمید جبلی در عشق روی خرپشته همانند دیگر آثارش، توانسته است با استفاده از زبان ساده و صمیمی، احساسات پیچیده انسان‌ها را در موقعیت‌های مختلف اجتماعی و عاطفی بازگو کند. جبلی که همواره به بررسی مسائل اجتماعی و انسانی علاقه داشته است، در این اثر نیز به کشف لایه‌های پنهان ذهن و روح انسان‌ها پرداخته و داستان‌هایی را روایت می‌کند که در عین سادگی، حاوی پیام‌های عمیق هستند.

این کتاب، داستانی است که مخاطب را به دنیای تئاتر و هنرهای نمایشی می‌برد و همزمان با نمایش جنبه‌های انسانی و اجتماعی زندگی، نگاهی متفاوت به ساختار تئاتر و چالش‌های آن دارد. شخصیت‌های این نمایشنامه نه تنها در صحنه‌های نمایشی، بلکه در زندگی واقعی خود نیز با مشکلاتی چون بی‌پولی، روابط پیچیده عاطفی و مسائل حرفه‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند.

در عشق روی خرپشته، جبلی به تماشاگرانش یادآوری می‌کند که هیچ‌چیز در زندگی قطعی نیست و خوشبختی به سادگی در دسترس نیست. شخصیت‌های داستان، در جستجوی معنای زندگی و راهی برای رهایی از مشکلات خود هستند و این تلاش‌ها به شکلی ملموس و صادقانه در متن کتاب بیان می‌شود. با این حال، نویسنده نشان می‌دهد که در نهایت، هر فرد باید با چالش‌های خود روبه‌رو شود و تلاش برای یافتن راهی به سوی خوشبختی و آرامش را ادامه دهد.

سبک نگارش حمید جبلی در این کتاب بسیار خاص و منحصر به فرد است. او با استفاده از دیالوگ‌های ساده اما تاثیرگذار، توانسته است داستان‌هایی ملموس و قابل فهم برای تمامی خوانندگان خلق کند. خواندن این کتاب، هم برای علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی و هم برای کسانی که به دنبال درک بهتری از روابط انسانی هستند، جذاب و دلنشین خواهد بود.

کتاب عشق روی خرپشته در واقع ادامه‌دهنده داستان‌های نمایشنامه دوستان بامحبت است که نخستین بار در سال ۱۳۷۷ در مجموعه تئاتر شهر تهران به روی صحنه رفت. این نمایشنامه به‌عنوان یکی از آثار برجسته تئاتری ایران شناخته می‌شود و در آن زمان توانست توجه بسیاری از تماشاگران و منتقدان را جلب کند. در این نمایشنامه، کارگردانی و نویسندگی حمید جبلی و رضا ژیان، با حضور بازیگرانی چون اکبر عبدی و لیلی رشیدی، داستانی جذاب و تاثیرگذار را به نمایش گذاشت.

این کتاب همچنین به‌عنوان اثری فراتر از یک نمایشنامه، به دنبال جلب توجه به مسائل انسانی و اجتماعی است. عشق روی خرپشته به‌وضوح بیانگر تلاش‌های بی‌پایان شخصیت‌ها برای رسیدن به آرامش و رضایت است، در حالی که آن‌ها با موانع و مشکلات مختلفی روبه‌رو هستند. این اثر نه‌تنها به‌عنوان یک داستان نمایشی، بلکه به‌عنوان یک سفر احساسی به دنیای درونی انسان‌ها نیز قابل درک است.

اگرچه این کتاب به‌طور مستقیم از نمایشنامه قبلی جبلی پیروی می‌کند، اما عشق روی خرپشته با افزوده شدن عمق و تنوع بیشتر به داستان، آن را به اثری کامل‌تر تبدیل کرده است. این کتاب به‌ویژه برای کسانی که علاقه‌مند به هنرهای نمایشی و فرآیند خلق یک نمایشنامه هستند، بسیار جذاب است. جبلی در این اثر، با بررسی دقیق شخصیت‌ها و روابط پیچیده آن‌ها، اثری فاخر و ماندگار خلق کرده است.

با وجود اینکه عشق روی خرپشته به‌شدت به مسائل انسانی و عاطفی می‌پردازد، اما جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی را نیز در خود گنجانده است. این کتاب درعین‌حال که به بررسی روابط فردی می‌پردازد، نقدی بر وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه است. جبلی در این کتاب به‌دقت نحوه تاثیرگذاری جامعه بر شخصیت‌ها و زندگی آن‌ها را بررسی می‌کند و به‌نوعی از این طریق به نقد ساختارهای اجتماعی می‌پردازد.

عشق روی خرپشته کتابی است که نه‌تنها در حوزه تئاتر، بلکه در تمامی زمینه‌های ادبیات نمایشی، گامی بزرگ و تاثیرگذار به‌شمار می‌آید. این اثر توانسته است فضای فکری و عاطفی خاصی را برای مخاطب خلق کند که به درک بهتر زندگی انسان‌ها کمک می‌کند. با نگاهی به این کتاب می‌توان به عمق احساسات و دغدغه‌های انسانی پی برد که همواره در زندگی روزمره با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم.

خواندن عشق روی خرپشته به هر کسی که به دنیای درون انسان‌ها، پیچیدگی‌های روابط انسانی و چالش‌های زندگی علاقه‌مند است، توصیه می‌شود. این کتاب با پرداختن به مفاهیم بنیادین زندگی، همچنان تازگی و جذابیت خود را برای خوانندگان حفظ کرده است و قادر است در هر خواننده‌ای، تفکری عمیق در مورد زندگی و خوشبختی برانگیزد.

کتاب عشق روی خرپشته در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۴۳ با بیش از ۱۴ رای و ۴ نقد و نظر است.

داستان عشق روی خرپشته

کتاب عشق روی خرپشته نوشته حمید جبلی داستان زندگی دو بازیگر تئاتر است که در مواجهه با مشکلات حرفه‌ای و عاطفی خود به بن‌بست رسیده‌اند. این اثر ادامه‌ای بر نمایشنامه دوستان بامحبت است و شخصیت‌های آن را در شرایط جدید و متفاوتی نشان می‌دهد. این دو شخصیت به‌دنبال یافتن خوشبختی و آرامش هستند، اما در میان پیچیدگی‌های روابط انسانی و چالش‌های روزمره به‌سختی می‌توانند راهی به سوی رهایی پیدا کنند.

شخصیت اصلی کتاب با مشکلات جدی در زندگی حرفه‌ای خود مواجه است. او که روزگاری در تئاتر نامی داشت، اکنون در حال از دست دادن موقعیت‌های شغلی و رو به افول است. در این شرایط، او باید با احساسات خود کنار بیاید و تلاش کند که از دنیای تلخ و پیچیده‌ای که به‌وجود آمده است، عبور کند. در این مسیر، او با دیگر شخصیت‌ها و بحران‌های درونی‌شان مواجه می‌شود که هرکدام به‌نوعی درگیر مشکلات مشابهی هستند.

در کتاب، جبلی علاوه بر مسائل فردی و احساسی، به تحلیل روابط انسانی و تأثیرات اجتماعی نیز پرداخته است. شخصیت‌ها در تلاشند تا در یک دنیای پر از بی‌عدالتی و مشکلات اجتماعی، معنای واقعی خوشبختی را بیابند. آن‌ها هر یک با دنیای درونی خود دست و پنجه نرم می‌کنند و از این‌رو داستان، داستانی از درک بهتر زندگی و مواجهه با چالش‌ها و بحران‌های فردی است.

روابط پیچیده شخصیت‌ها در این کتاب به‌وضوح قابل مشاهده است. در کنار داستان‌های عاطفی و احساسی، مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز به‌طور غیرمستقیم وارد داستان می‌شوند. جبلی در این کتاب نشان می‌دهد که هیچ‌چیز در زندگی ساده و بدون پیچیدگی نیست و هر فرد باید در مسیر رشد و تحول خود با مشکلات زیادی روبه‌رو شود.

همزمان با پیشرفت داستان، شخصیت‌ها به تدریج یاد می‌گیرند که تنها از طریق تغییر درون خود می‌توانند به آرامش و خوشبختی برسند. در این راه، آنها به مشکلاتشان با نگاهی تازه و از زاویه‌ای دیگر نگاه می‌کنند. این مسیر پر پیچ و خم، از آنها انسان‌های متفاوتی می‌سازد که بیشتر از همیشه نیازمند عشق و همدلی هستند.

در نهایت، کتاب عشق روی خرپشته پیامی از امید و تغییر به همراه دارد. این اثر به خواننده یادآوری می‌کند که اگرچه زندگی پر از درد و چالش است، اما همواره فرصتی برای یادگیری، رشد و تغییر وجود دارد. شخصیت‌ها در نهایت می‌آموزند که تنها با تغییر درون و پذیرش شرایط موجود می‌توانند به آرامش واقعی دست یابند.

این کتاب در عین حال که داستانی از تلاش برای رهایی از مشکلات است، به‌عنوان یک تحلیل روانشناختی و اجتماعی نیز قابل تامل است. حمید جبلی با استفاده از سبک نگارش خاص خود، داستانی تاثیرگذار از زندگی انسانی و تلاش برای پیدا کردن خوشبختی در دنیای پر از چالش و مشکلات خلق کرده است.

بخش‌هایی از عشق روی خرپشته

پیرمردی با واکر از حیاط عبور می‌کند.

صدای مجری رادیو: حالا که بلند شدین و می‌خواین روز خوبی رو شروع کنین پس ورزش یادتون نره.

صدای موسیقی شنیده می‌شود. پیرمردی با ویلچر وارد حیاط می‌شود. پیرزنی با عصا از قسمت زنانه بیرون می‌آید.

مجری رادیو: همه حاضرید؟ شروع می‌کنیم، یک، دو، سه. دست‌ها بالا، دست‌ها پایین، گردش به چپ…

صدای مجری رادیو ادامه دارد. پرستار با لگن‌های پر بیرون می‌آید و به‌سمت دیگر می‌رود. پرستار دیگری سینی‌های صبحانه را می‌برد.

چند نفر از سالمندان به حیاط می‌آیند. پیرمردی رو به دیوار می‌نشیند. پیرمردی با عصبانیت بیرون می‌آید و جلوی بلندگو می‌رود.

پیرمرد: خفه‌اش کن. خفه‌اش کن. مگه کری! می‌گم خفه. آهای، الان سرم رو می‌زنم به دیوار خودم رو می‌کشم. مرتیکه…

صدای بلندگو قطع می‌شود. مدیر پشت پنجره ظاهر می‌شود (یا سایه‌وار او را می‌بینیم).

مدیر: بسیار خب. پس عزیزان، آفتاب‌خوری امروز تمام. بفرمایید داخل.

چند نفر با غرغر می‌روند، ویلچری را هل می‌دهند. چند نفر موقع رفتن به پیرمردی که به بلندگو معترض بود غر می‌زنند، حیاط خلوت می‌شود. فقط آقای سعادت که روی ویلچر است روی صحنه می‌ماند. سایه‌ی مهین و مدیر را می‌بینیم که با هم صحبت می‌کنند. داخل حیاط در قسمت زنانه پیرزنی عبور می‌کند.

خانم مهین از در دفتر قسمت زنانه بیرون می‌آید و به‌سمت سعادت می‌رود که پشت توری است. مهین آشغال‌های روی زمین را برمی‌دارد و کنار دیوار می‌ریزد.

مهین: سلام آقا… حالت خوبه؟ مریضی؟

سعادت: عکس‌العملی نشان نمی‌دهد.

مهین: پدر جان، شما آقای سعادت رو می‌شناسی؟ هنرپیشه بوده… هان؟ یه مرد خوش‌قیافه‌ایه. قدش بلنده، یه خرده هیکل‌منده. یعنی خوش‌هیکله. چشم‌وابرو مشکیه با موهای پرپشت… نمی‌شناسیش؟ الان تو دفتر به من گفتن این‌جاست. اولش خیلی تعجب کردم، سعادت چطور اومده این‌جا؟ ببینم شما اهل تئاتر نبودی؟

 

اگر به کتاب عشق روی خرپشته علاقمند هستید، بخش معرفی برترین نمایش‌نامه‌های ایرانی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا می‌سازد.