«اتاق شمارهی ۶» اثری است از آنتون چخوف (پزشک و نویسندهی روسی، از ۱۸۶۰ تا ۱۹۰۴) که در سال ۱۸۹۲ منتشر شده است. این کتاب دربارهی یک پزشک است که پس از مواجهه با بیمارانی در یک بیمارستان روانی، به تدریج از نگاه منطقی و عقلگرایانه خود به جهان دست میکشد و دچار بحرانهای روانی و فلسفی میشود.
در مورد اتاق شمارهی ۶
کتاب اتاق شمارهی ۶ یکی از آثار برجستهی نویسنده روسی، آنتون چخوف، است که برای نخستین بار در سال ۱۸۹۲ منتشر شد. این داستان کوتاه در واقع یک مطالعهی عمیق در زمینهی روانشناسی انسانها و درگیریهای درونی شخصیتهایش است. چخوف، که بیشتر به خاطر داستانهای کوتاه و نمایشنامههایش شناخته میشود، در این اثر به بررسی مفاهیم پیچیدهی آزادی، جنون، و جبر اجتماعی پرداخته است.
اتاق شمارهی ۶ در واقع به محیطی در یک بیمارستان روانی اشاره دارد که شخصیت اصلی داستان، دکتر ایوان دانیلیچ، در آن مشغول به کار است. داستان به نوعی یک مطالعه درونگرایانه است که در آن چخوف به بررسی وضعیت فردی میپردازد که در یک موقعیت فکری و اخلاقی دچار بحران است. دکتر ایوان دانیلیچ، که در ابتدا به عنوان یک فرد معقول و عقلگرا شناخته میشود، به تدریج تحت تأثیر تجاربش در این بیمارستان به درک جدیدی از زندگی، انسانها و خود میرسد.
این داستان در دو سطح میتواند مطالعه شود: سطح اول آن که بهطور آشکار از طریق فضای بیمارستان و شخصیتهای آن روایت میشود، و سطح دوم که فلسفی و عمیقتر است. چخوف با استفاده از فضایی محدود و محصور، به تماشای جزئیات روانی انسانها و واکنشهای آنها در برابر نظام اجتماعی و فردی میپردازد. اتاق شمارهی ۶ به عنوان یک نماد از انزوا و جدایی از دنیای بیرونی، مکانی است که افراد در آن با تناقضات درونی و بیرونی خود روبهرو میشوند.
یکی از مهمترین ویژگیهای داستان، به تصویر کشیدن درگیریهای درونی شخصیتها است. دکتر ایوان دانیلیچ، که خود را فردی عاقل و منطقی میداند، به تدریج به این نتیجه میرسد که عقلانیت و منطق نمیتوانند تمامی پیچیدگیهای انسانی را توضیح دهند. این داستان نمادین از نقد اجتماعی و روانشناسی است که چخوف با دقت و ظرافت به آن پرداخته است.
داستان در یک فضای بسته و محصور از بیمارستان روانی روایت میشود که این محدودیت مکانی، تأثیر عمیقی بر شخصیتها و دنیای ذهنی آنها دارد. این فضا نه تنها مکان فیزیکی بلکه به نوعی استعارهای از وضعیت روحی و روانی شخصیتهاست که در آن احساس انزوا و بیپناهی به شدت احساس میشود. اتاق شمارهی ۶ به عنوان جایی که افراد در آن زندانی هستند، نه تنها بیانگر وضعیت فیزیکی بلکه به نوعی به وضعیت روانی و اجتماعی افراد نیز اشاره دارد.
شخصیتهای مختلف در این داستان هرکدام نمایانگر طبقات مختلف اجتماعی و روانی هستند. در این میان، شخصیت دکتر ایوان دانیلیچ و بیمار عجیب و غریب او، آقای دوبروفسکی، دو قطب عمده داستان را تشکیل میدهند. دکتر ایوان دانیلیچ نمایندهی فرد منطقی و عاقل است که به تدریج در برابر بیعدالتیها و ناکامیهای اجتماعی و فردی شکست میخورد. او در ابتدا در تلاش است تا به بیمارستان نظم و ترتیب بدهد، اما به تدریج درمییابد که ممکن است خود در واقع در دامی گرفتار شده باشد که هیچ راهی برای فرار از آن وجود ندارد.
چخوف در این داستان به صورت بسیار ظریف و هنرمندانه، تردیدها و بحرانهای درونی شخصیتها را به تصویر میکشد. او نه تنها به مشکلات اجتماعی بلکه به مشکلات فردی و درونی انسانها نیز پرداخته است. این درگیریهای روانی بهگونهای نمایش داده میشود که خواننده به راحتی میتواند خود را در شرایط مشابه قرار دهد. اتاق شمارهی ۶ به نوعی جایی است که در آن هر فرد با خود و جهان پیرامونش مواجه میشود.
این اثر علاوه بر عمق روانشناختی، از نظر اجتماعی نیز نقدهایی به ساختارهای اجتماعی و نابرابریهای موجود در جامعه دارد. چخوف با نگاهی انتقادی به نقش نهادها و مقامات در جامعه، وضعیت انسانهایی که در نظامهای بسته و غیرمنطقی گرفتار شدهاند را به نمایش میگذارد. او با استفاده از نمادهای مختلف، همچون اتاق شمارهی ۶، که جایی برای زندانیان و بیماران است، ساختارهای اجتماعی را زیر سوال میبرد.
داستان با نگاهی دقیق و جزیینگر به انسانها و روحیات آنها پرداخته است. چخوف در این اثر از زبان و دیالوگهایی ساده و در عین حال عمیق استفاده کرده است که شخصیتها و اندیشههای آنان را به خوبی بیان میکند. این دیالوگها نه تنها به داستان عمق میدهند بلکه ساختار روانشناختی و فلسفی آن را نیز به روشنی نمایان میکنند.
در نهایت، اتاق شمارهی ۶ یک داستان دربارهی بحرانها و محدودیتهای انسانی است. چخوف از طریق این اثر به بررسی و نقد جبر اجتماعی، روانی و فلسفی پرداخته و نشان داده که چگونه انسانها در شرایط خاص میتوانند به نقطهای برسند که از درک و پذیرش حقیقت عاجز شوند. این اثر که در عین حال یک داستان کوتاه است، عمق فلسفی و روانشناختی قابل توجهی دارد که آن را به یکی از برجستهترین آثار چخوف تبدیل کرده است.
اتاق شمارهی ۶ از چخوف نه تنها به دلیل فضای محدود و ترسیم بحرانهای روانی و فردی ارزشمند است، بلکه به خاطر نقد تیزبینانهاش از جامعه و نهادهای اجتماعی نیز اثر شایستهی توجهی به شمار میرود. چخوف در این داستان به ما یادآوری میکند که در دنیای پیچیده و بیرحم امروزی، حقیقت و آزادی همیشه به آسانی در دسترس نیستند و انسانها ممکن است در جستجوی آنها دچار بحرانهای عمیقی شوند.
کتاب اتاق شمارهی ۶ در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۰ با بیش از ۱۰۸۰۰ رای و ۵۰۳ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از آبتین گلکار و کاظم انصاری به بازار عرضه شده است.
داستان اتاق شمارهی ۶
داستان اتاق شمارهی ۶ دربارهی دکتر ایوان دانیلیچ، یک پزشک جوان و منطقی است که در یک بیمارستان روانی در یک شهر دورافتاده کار میکند. او در ابتدا نسبت به بیماران و وضعیت موجود در بیمارستان نگاهی سطحی و بیتفاوت دارد و خود را فردی عقلگرا میداند. دکتر دانیلیچ مسئولیت رسیدگی به بیماران اتاق شمارهی ۶، که در آن بیماران روانی شدیدتر نگهداری میشوند، را بر عهده دارد.
در این اتاق، یکی از بیماران به نام آقای دوبروفسکی وجود دارد که فردی خاص و عجیب است. او به نظر میرسد که به بیماریهای روانی مبتلا نیست، بلکه بیشتر به علت انتقاد از نظام اجتماعی و فقر خود به بیمارستان منتقل شده است. دوبروفسکی فردی روشنفکر و انتقادگر است که همواره در تلاش است تا افکار خود را در برابر دکتر دانیلیچ و دیگران بیان کند.
دکتر دانیلیچ به تدریج با شخصیت دوبروفسکی ارتباط برقرار میکند و تحت تأثیر ایدهها و افکار او قرار میگیرد. دوبروفسکی به دکتر میگوید که در واقع بیمار نیست و تنها به دلیل نقد جامعه و وضعیت موجود در آنجا به این مکان فرستاده شده است. در ابتدا، دکتر دانیلیچ نمیتواند افکار او را بهطور کامل درک کند، اما کمکم با گذشت زمان به این نتیجه میرسد که حقیقتی در گفتههای دوبروفسکی وجود دارد.
یکی از نکات مهم داستان این است که دکتر دانیلیچ در حال بررسی و تحصیل رفتار بیماران، به تدریج خودش نیز دچار بحرانهای درونی و فلسفی میشود. او درمییابد که نمیتواند از دیدگاههای منطقی خود به تمامی مسائل انسانی و اجتماعی نگاه کند و به سوالات بزرگتری در مورد زندگی و آزادی فکر میکند.
دکتر دانیلیچ که خود را از هرگونه احساسات و هیجانات دور میداند، به تدریج درگیر افکار پیچیدهتری میشود. او در این بیمارستان احساس انزوا و ناتوانی میکند و دیگر قادر به حفظ نگاه عقلانی خود نسبت به جهان نیست. این دگرگونی در درک او از دنیای اطرافش باعث میشود که دچار بحران روانی و فلسفی شود.
در نهایت، دکتر دانیلیچ پس از سالها تحمل در بیمارستان، به گونهای از بیمارانی همچون دوبروفسکی تبدیل میشود. او از آنجا که دیگر نمیتواند به منطق خشک خود پایبند بماند، دچار یک نوع جنون داخلی میشود. او از درک حقیقت و عدالت ناتوان است و مانند دوبروفسکی در اتاق شمارهی ۶، به نوعی در زندان خود ساخته گرفتار میشود.
در پایان داستان، دکتر دانیلیچ در حالی که دیگر از تلاش برای حفظ عقلانیت خود دست برداشته است، درمییابد که به نوعی خود نیز به یکی از بیماران اتاق شمارهی ۶ تبدیل شده است. او دیگر نمیتواند از افکار و سوالات درونی خود فرار کند و در نهایت، همهی انتقادات و نگرانیهای خود را در این اتاق محبوس میبیند.
داستان با تصویر نهایی از دکتر دانیلیچ که در بیمارستان روانی زندگی میکند و به حالت روحی و روانی خود پی برده، به پایان میرسد. این تغییرات در شخصیت دکتر نشاندهندهی تحولاتی است که در انسانها میتواند رخ دهد زمانی که از درک صحیح خود از دنیا و حقیقت باز میمانند.
بخشهایی از اتاق شمارهی ۶
زندگی، دام رنج آوری است. وقتی مرد متفکر به سن بلوغ رسید و رشد عقلی پیدا کرد، بی اراده خود را در دامی می بیند که راه خروج ندارد. در حقیقت انسان برخلاف اراده ی خویش در نتیجه ی یک سلسله حوادث به وجود آمده است. چرا؟ معلوم نیست! او می خواهد مفهوم و هدف خلقت خود را بداند اما به او جواب نمی دهند یا در پاسخ سوالاتش، جواب های بی معنی و مهمل می شنود. هر دری را که بکوبد باز نخواهد شد. بالاخره مرگ که آن هم بر خلاف میل و اراده ی اوست، سر وقتش خواهد آمد.
…………………
همانطور که زندانیان وقتی با هم زنجیرهای خود دسته جمعی به راه بیفتند، خیال می کنند که آزادتر و راحت ترند، اگر مردم هم در زندگانی به تجزیه و تحلیل فکری بپردازند و با هم پیش بروند و اوقات خود را در راه تبادل افکار آزاد و ارزشمند مصرف کنند، دیگر متوجه دام زندگی نخواهند شد. با این مفهوم عقل و خرد، لذت بی نظیری خواهد داشت.
…………………
اما هیچ می دانید که ده ها بلکه صدها دیوانه آزادنه گردش می کنند؟ فقط به سبب این که شما در اثر جهل و نادانی قدرت تشخیص ندارید، نمی توانید آن ها را از مردم سالم تمییز دهید. بنابراین چرا میان این همه دیوانگان، فقط من و این بدبخت ها مجبوریم در این زندان باشیم؟ شما و معاون شما و بازرس شما و همه ی این اراذل و اوباش که در بیمارستان شما کار می کنند از نظر فضایل اخلاقی به میزانی غیرقابل قیاس از ما پست ترید، پس چرا ما اینجا زندانی باشیم و شما آزاد بگردید؟ این چه منطقی است؟
………………..
یکی از روزهای پاییز بود که ایوان دیمیتریچ یقهی پالتو را بالا زده، از پس کوچههای گلآلود عبور میکرد تا دستمزد پاکنویسی نامهای را که برای کاسب کاری نوشته بود دریافت کند. مثل همیشه آن روز صبح هم کجخلق و بدحال مینمود. در یکی از پس کوچهها با دو نفر زنددانی زنجیر شده تصادف کرد که چهار نفر سرباز تفنگ به دست آنها را میبردند.
پیشتر هر وقت با زندانیها مصادف میشد، مشاهدهی آنها رقت و تأثیر خاصی در وی ایجاد میکرد و او را مضطرب و پریشان خاطر میساخت اما امروز منظرهی زندانیان تأثیر مخصوص و عجیبی بر او داشت. معلوم نبود به چه سبب یک مرتبه به خاطرش خطور کرد که ممکن است روزی او را هم قفل و زنجیر کنند و با همین وضع از پس کوچههای گلآلود به زندان ببرند.
اگر به کتاب اتاق شمارهی ۶ علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار آنتون چخوف در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
4 دی 1403
اتاق شمارهی ۶
«اتاق شمارهی ۶» اثری است از آنتون چخوف (پزشک و نویسندهی روسی، از ۱۸۶۰ تا ۱۹۰۴) که در سال ۱۸۹۲ منتشر شده است. این کتاب دربارهی یک پزشک است که پس از مواجهه با بیمارانی در یک بیمارستان روانی، به تدریج از نگاه منطقی و عقلگرایانه خود به جهان دست میکشد و دچار بحرانهای روانی و فلسفی میشود.
در مورد اتاق شمارهی ۶
کتاب اتاق شمارهی ۶ یکی از آثار برجستهی نویسنده روسی، آنتون چخوف، است که برای نخستین بار در سال ۱۸۹۲ منتشر شد. این داستان کوتاه در واقع یک مطالعهی عمیق در زمینهی روانشناسی انسانها و درگیریهای درونی شخصیتهایش است. چخوف، که بیشتر به خاطر داستانهای کوتاه و نمایشنامههایش شناخته میشود، در این اثر به بررسی مفاهیم پیچیدهی آزادی، جنون، و جبر اجتماعی پرداخته است.
اتاق شمارهی ۶ در واقع به محیطی در یک بیمارستان روانی اشاره دارد که شخصیت اصلی داستان، دکتر ایوان دانیلیچ، در آن مشغول به کار است. داستان به نوعی یک مطالعه درونگرایانه است که در آن چخوف به بررسی وضعیت فردی میپردازد که در یک موقعیت فکری و اخلاقی دچار بحران است. دکتر ایوان دانیلیچ، که در ابتدا به عنوان یک فرد معقول و عقلگرا شناخته میشود، به تدریج تحت تأثیر تجاربش در این بیمارستان به درک جدیدی از زندگی، انسانها و خود میرسد.
این داستان در دو سطح میتواند مطالعه شود: سطح اول آن که بهطور آشکار از طریق فضای بیمارستان و شخصیتهای آن روایت میشود، و سطح دوم که فلسفی و عمیقتر است. چخوف با استفاده از فضایی محدود و محصور، به تماشای جزئیات روانی انسانها و واکنشهای آنها در برابر نظام اجتماعی و فردی میپردازد. اتاق شمارهی ۶ به عنوان یک نماد از انزوا و جدایی از دنیای بیرونی، مکانی است که افراد در آن با تناقضات درونی و بیرونی خود روبهرو میشوند.
یکی از مهمترین ویژگیهای داستان، به تصویر کشیدن درگیریهای درونی شخصیتها است. دکتر ایوان دانیلیچ، که خود را فردی عاقل و منطقی میداند، به تدریج به این نتیجه میرسد که عقلانیت و منطق نمیتوانند تمامی پیچیدگیهای انسانی را توضیح دهند. این داستان نمادین از نقد اجتماعی و روانشناسی است که چخوف با دقت و ظرافت به آن پرداخته است.
داستان در یک فضای بسته و محصور از بیمارستان روانی روایت میشود که این محدودیت مکانی، تأثیر عمیقی بر شخصیتها و دنیای ذهنی آنها دارد. این فضا نه تنها مکان فیزیکی بلکه به نوعی استعارهای از وضعیت روحی و روانی شخصیتهاست که در آن احساس انزوا و بیپناهی به شدت احساس میشود. اتاق شمارهی ۶ به عنوان جایی که افراد در آن زندانی هستند، نه تنها بیانگر وضعیت فیزیکی بلکه به نوعی به وضعیت روانی و اجتماعی افراد نیز اشاره دارد.
شخصیتهای مختلف در این داستان هرکدام نمایانگر طبقات مختلف اجتماعی و روانی هستند. در این میان، شخصیت دکتر ایوان دانیلیچ و بیمار عجیب و غریب او، آقای دوبروفسکی، دو قطب عمده داستان را تشکیل میدهند. دکتر ایوان دانیلیچ نمایندهی فرد منطقی و عاقل است که به تدریج در برابر بیعدالتیها و ناکامیهای اجتماعی و فردی شکست میخورد. او در ابتدا در تلاش است تا به بیمارستان نظم و ترتیب بدهد، اما به تدریج درمییابد که ممکن است خود در واقع در دامی گرفتار شده باشد که هیچ راهی برای فرار از آن وجود ندارد.
چخوف در این داستان به صورت بسیار ظریف و هنرمندانه، تردیدها و بحرانهای درونی شخصیتها را به تصویر میکشد. او نه تنها به مشکلات اجتماعی بلکه به مشکلات فردی و درونی انسانها نیز پرداخته است. این درگیریهای روانی بهگونهای نمایش داده میشود که خواننده به راحتی میتواند خود را در شرایط مشابه قرار دهد. اتاق شمارهی ۶ به نوعی جایی است که در آن هر فرد با خود و جهان پیرامونش مواجه میشود.
این اثر علاوه بر عمق روانشناختی، از نظر اجتماعی نیز نقدهایی به ساختارهای اجتماعی و نابرابریهای موجود در جامعه دارد. چخوف با نگاهی انتقادی به نقش نهادها و مقامات در جامعه، وضعیت انسانهایی که در نظامهای بسته و غیرمنطقی گرفتار شدهاند را به نمایش میگذارد. او با استفاده از نمادهای مختلف، همچون اتاق شمارهی ۶، که جایی برای زندانیان و بیماران است، ساختارهای اجتماعی را زیر سوال میبرد.
داستان با نگاهی دقیق و جزیینگر به انسانها و روحیات آنها پرداخته است. چخوف در این اثر از زبان و دیالوگهایی ساده و در عین حال عمیق استفاده کرده است که شخصیتها و اندیشههای آنان را به خوبی بیان میکند. این دیالوگها نه تنها به داستان عمق میدهند بلکه ساختار روانشناختی و فلسفی آن را نیز به روشنی نمایان میکنند.
در نهایت، اتاق شمارهی ۶ یک داستان دربارهی بحرانها و محدودیتهای انسانی است. چخوف از طریق این اثر به بررسی و نقد جبر اجتماعی، روانی و فلسفی پرداخته و نشان داده که چگونه انسانها در شرایط خاص میتوانند به نقطهای برسند که از درک و پذیرش حقیقت عاجز شوند. این اثر که در عین حال یک داستان کوتاه است، عمق فلسفی و روانشناختی قابل توجهی دارد که آن را به یکی از برجستهترین آثار چخوف تبدیل کرده است.
اتاق شمارهی ۶ از چخوف نه تنها به دلیل فضای محدود و ترسیم بحرانهای روانی و فردی ارزشمند است، بلکه به خاطر نقد تیزبینانهاش از جامعه و نهادهای اجتماعی نیز اثر شایستهی توجهی به شمار میرود. چخوف در این داستان به ما یادآوری میکند که در دنیای پیچیده و بیرحم امروزی، حقیقت و آزادی همیشه به آسانی در دسترس نیستند و انسانها ممکن است در جستجوی آنها دچار بحرانهای عمیقی شوند.
کتاب اتاق شمارهی ۶ در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۰ با بیش از ۱۰۸۰۰ رای و ۵۰۳ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از آبتین گلکار و کاظم انصاری به بازار عرضه شده است.
داستان اتاق شمارهی ۶
داستان اتاق شمارهی ۶ دربارهی دکتر ایوان دانیلیچ، یک پزشک جوان و منطقی است که در یک بیمارستان روانی در یک شهر دورافتاده کار میکند. او در ابتدا نسبت به بیماران و وضعیت موجود در بیمارستان نگاهی سطحی و بیتفاوت دارد و خود را فردی عقلگرا میداند. دکتر دانیلیچ مسئولیت رسیدگی به بیماران اتاق شمارهی ۶، که در آن بیماران روانی شدیدتر نگهداری میشوند، را بر عهده دارد.
در این اتاق، یکی از بیماران به نام آقای دوبروفسکی وجود دارد که فردی خاص و عجیب است. او به نظر میرسد که به بیماریهای روانی مبتلا نیست، بلکه بیشتر به علت انتقاد از نظام اجتماعی و فقر خود به بیمارستان منتقل شده است. دوبروفسکی فردی روشنفکر و انتقادگر است که همواره در تلاش است تا افکار خود را در برابر دکتر دانیلیچ و دیگران بیان کند.
دکتر دانیلیچ به تدریج با شخصیت دوبروفسکی ارتباط برقرار میکند و تحت تأثیر ایدهها و افکار او قرار میگیرد. دوبروفسکی به دکتر میگوید که در واقع بیمار نیست و تنها به دلیل نقد جامعه و وضعیت موجود در آنجا به این مکان فرستاده شده است. در ابتدا، دکتر دانیلیچ نمیتواند افکار او را بهطور کامل درک کند، اما کمکم با گذشت زمان به این نتیجه میرسد که حقیقتی در گفتههای دوبروفسکی وجود دارد.
یکی از نکات مهم داستان این است که دکتر دانیلیچ در حال بررسی و تحصیل رفتار بیماران، به تدریج خودش نیز دچار بحرانهای درونی و فلسفی میشود. او درمییابد که نمیتواند از دیدگاههای منطقی خود به تمامی مسائل انسانی و اجتماعی نگاه کند و به سوالات بزرگتری در مورد زندگی و آزادی فکر میکند.
دکتر دانیلیچ که خود را از هرگونه احساسات و هیجانات دور میداند، به تدریج درگیر افکار پیچیدهتری میشود. او در این بیمارستان احساس انزوا و ناتوانی میکند و دیگر قادر به حفظ نگاه عقلانی خود نسبت به جهان نیست. این دگرگونی در درک او از دنیای اطرافش باعث میشود که دچار بحران روانی و فلسفی شود.
در نهایت، دکتر دانیلیچ پس از سالها تحمل در بیمارستان، به گونهای از بیمارانی همچون دوبروفسکی تبدیل میشود. او از آنجا که دیگر نمیتواند به منطق خشک خود پایبند بماند، دچار یک نوع جنون داخلی میشود. او از درک حقیقت و عدالت ناتوان است و مانند دوبروفسکی در اتاق شمارهی ۶، به نوعی در زندان خود ساخته گرفتار میشود.
در پایان داستان، دکتر دانیلیچ در حالی که دیگر از تلاش برای حفظ عقلانیت خود دست برداشته است، درمییابد که به نوعی خود نیز به یکی از بیماران اتاق شمارهی ۶ تبدیل شده است. او دیگر نمیتواند از افکار و سوالات درونی خود فرار کند و در نهایت، همهی انتقادات و نگرانیهای خود را در این اتاق محبوس میبیند.
داستان با تصویر نهایی از دکتر دانیلیچ که در بیمارستان روانی زندگی میکند و به حالت روحی و روانی خود پی برده، به پایان میرسد. این تغییرات در شخصیت دکتر نشاندهندهی تحولاتی است که در انسانها میتواند رخ دهد زمانی که از درک صحیح خود از دنیا و حقیقت باز میمانند.
بخشهایی از اتاق شمارهی ۶
زندگی، دام رنج آوری است. وقتی مرد متفکر به سن بلوغ رسید و رشد عقلی پیدا کرد، بی اراده خود را در دامی می بیند که راه خروج ندارد. در حقیقت انسان برخلاف اراده ی خویش در نتیجه ی یک سلسله حوادث به وجود آمده است. چرا؟ معلوم نیست! او می خواهد مفهوم و هدف خلقت خود را بداند اما به او جواب نمی دهند یا در پاسخ سوالاتش، جواب های بی معنی و مهمل می شنود. هر دری را که بکوبد باز نخواهد شد. بالاخره مرگ که آن هم بر خلاف میل و اراده ی اوست، سر وقتش خواهد آمد.
…………………
همانطور که زندانیان وقتی با هم زنجیرهای خود دسته جمعی به راه بیفتند، خیال می کنند که آزادتر و راحت ترند، اگر مردم هم در زندگانی به تجزیه و تحلیل فکری بپردازند و با هم پیش بروند و اوقات خود را در راه تبادل افکار آزاد و ارزشمند مصرف کنند، دیگر متوجه دام زندگی نخواهند شد. با این مفهوم عقل و خرد، لذت بی نظیری خواهد داشت.
…………………
اما هیچ می دانید که ده ها بلکه صدها دیوانه آزادنه گردش می کنند؟ فقط به سبب این که شما در اثر جهل و نادانی قدرت تشخیص ندارید، نمی توانید آن ها را از مردم سالم تمییز دهید. بنابراین چرا میان این همه دیوانگان، فقط من و این بدبخت ها مجبوریم در این زندان باشیم؟ شما و معاون شما و بازرس شما و همه ی این اراذل و اوباش که در بیمارستان شما کار می کنند از نظر فضایل اخلاقی به میزانی غیرقابل قیاس از ما پست ترید، پس چرا ما اینجا زندانی باشیم و شما آزاد بگردید؟ این چه منطقی است؟
………………..
یکی از روزهای پاییز بود که ایوان دیمیتریچ یقهی پالتو را بالا زده، از پس کوچههای گلآلود عبور میکرد تا دستمزد پاکنویسی نامهای را که برای کاسب کاری نوشته بود دریافت کند. مثل همیشه آن روز صبح هم کجخلق و بدحال مینمود. در یکی از پس کوچهها با دو نفر زنددانی زنجیر شده تصادف کرد که چهار نفر سرباز تفنگ به دست آنها را میبردند.
پیشتر هر وقت با زندانیها مصادف میشد، مشاهدهی آنها رقت و تأثیر خاصی در وی ایجاد میکرد و او را مضطرب و پریشان خاطر میساخت اما امروز منظرهی زندانیان تأثیر مخصوص و عجیبی بر او داشت. معلوم نبود به چه سبب یک مرتبه به خاطرش خطور کرد که ممکن است روزی او را هم قفل و زنجیر کنند و با همین وضع از پس کوچههای گلآلود به زندان ببرند.
اگر به کتاب اتاق شمارهی ۶ علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار آنتون چخوف در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان کوتاه، داستان کوتاه خارجی، روانشناسی، فلسفی
۰ برچسبها: آنتون چخوف، ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب