«بر دیوار کافه» اثری است از احمدرضا احمدی (شاعر و نویسندهی اهل کرمان، از ۱۳۱۹ تا ۱۴۰۲) که در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است. این کتاب داستان یک فیلمساز است که از یادداشتهای نوشتهشده بر دیوار یک کافه در پاریس الهام میگیرد و با جستجو در داستانهای زندگی نویسندگان آنها، مستندی درباره احساسات و سرگذشت انسانها میسازد.
دربارهی بر دیوار کافه
کتاب بر دیوار کافه اثر احمدرضا احمدی، به گونهای غیرسنتی به روایت زندگی یک کارگردان سینما میپردازد. در این اثر، داستان حول محور یک کافه در پاریس میچرخد که در آن دیوارهایش پر از یادداشتهایی از مشتریان مختلف است. این کافه بهگونهای خاص، مکان ملاقات و تفریح این کارگردان در دوران تحصیلش بوده و راوی داستان به طور مداوم از خواندن و ثبت این یادداشتها لذت میبرد. یادداشتهایی که اغلب به شکل جملات کوتاه و معماگونه هستند و بهطور ناخودآگاه پرسشی از زندگی و انسانیت را در دل خود جای دادهاند.
احمدرضا احمدی در این کتاب از یک ایده منحصر به فرد برای روایت استفاده کرده است. این کتاب در بیست اپیزود مختلف تقسیمبندی شده است و هر یک از این اپیزودها از روی یادداشتهای دیوار کافه الهام گرفتهاند. راوی در تلاش است تا پشت هر یادداشت را کشف کند، و به سراغ افراد نویسنده این یادداشتها رفته و از آنها میخواهد که در مقابل دوربین داستان زندگیشان را روایت کنند. هر داستان که از این افراد شنیده میشود، لایهای تازه از تجربیات انسانی و احوالات درونی آنها را آشکار میکند.
با گذشت زمان، این یادداشتها به نوعی به آینهای از روح آدمیان تبدیل میشوند. از آنجا که هر یادداشت به نوعی سرگذشتی از صاحب خود را بازگو میکند، مخاطب شاهد گوناگونی عظیم از شخصیتها، دیدگاهها و احساسات است. از همین رو، بر دیوار کافه اثری است که نهتنها به بیان داستانها، بلکه به تبیین وضعیتهای مختلف انسانی نیز پرداخته و به خواننده این امکان را میدهد که در دنیای شخصی هر کدام از این افراد به کاوش بپردازد.
احمدی با قلم شاعرانهاش، به جزئیات زندگی انسانها میپردازد و احساسات پیچیدهای را که در دل این داستانها نهفته است، به شکلی بینظیر بازگو میکند. او توانسته است که با ترکیب خیال و واقعیت، داستانهایی خلق کند که همزمان با جذابیت شاعرانه، به وضوح انسانیت و دشواریهای درونی فردی و اجتماعی را نشان دهد.
این کتاب در عین حال که روایتگر داستانهایی واقعی از افراد مختلف است، در عین حال به یک سفر درونی و فلسفی نیز بدل میشود. سوالات اساسی در مورد ماهیت زمان، یادآوری، مرگ و زندگی به تدریج در دل داستانهای این یادداشتها شکل میگیرند و به خواننده اجازه میدهند که در سطوح عمیقتر به مفاهیم زندگی توجه کند.
راوی داستان از طریق ارتباط با این یادداشتها و مالکین آنها، به نوعی با خود و جهان اطرافش درگیر میشود. این جستجوی مداوم او برای کشف حقیقت پشت هر یادداشت، نه تنها به او بلکه به خوانندگان این امکان را میدهد که درک بهتری از زندگی افراد مختلف داشته باشند. یادداشتها، بهطور مداوم او را به دنیای جدیدی وارد میکنند و او را در مسیری از کشف، یادآوری و خودشناسی قرار میدهند.
احمدرضا احمدی با داشتن پیشینهای طولانی در شعر و ادبیات، از این فضا برای بیان مفاهیم عمیق انسانی استفاده کرده است. همانطور که در آثار قبلیاش در عرصه شعر معاصر و ادبیات کودک و نوجوان موفق بوده، در بر دیوار کافه نیز توانسته است با استفاده از این تجربهها، به خلق فضایی خاص بپردازد که در آن همزمان با واقعیت و تخیل، خواننده را به دنیای پیچیده و غنی انسانها وارد کند.
مکانهای مختلفی که داستانها در آنها روایت میشوند، خود به نوعی نماد و نمایانگر حال و هوای خاص شخصیتها هستند. یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب این است که هر یادگاری نوشته شده بر دیوار کافه، قصهای را در خود حمل میکند که بهطور کامل با دیگر یادداشتها متفاوت است. این تفاوتها از یک سو به تنوع انسانها و از سوی دیگر به تنوع احساسات و تجربیات زندگیشان اشاره دارند.
در بر دیوار کافه، پاریس به عنوان یک محیط خارجی نمادین از یک جهان درونی بزرگتر است. شهری که پس از جنگ جهانی دوم در خرابیها و بازسازیها میزیسته، حالا تبدیل به زمینهای برای روایت داستانهایی از آدمهایی شده که هرکدام با بار رنج خود دستوپنجه نرم میکنند. یادگاریهایی که بر دیوار کافه نوشته میشوند، به این افراد و خاطراتشان شکل و وزنی ویژه میدهند.
این داستانها پر از تنشهای درونی، عشقهای گمشده، رنجهای گذشته و امیدهای آینده هستند. از این رو، هر یک از این یادداشتها بیشتر از یک جمله ساده، به یک راز بزرگ و پیچیده تبدیل میشود. راوی داستان در جستجوی این رازها است و از همینجاست که مخاطب با او در این جستجو همراه میشود.
بر دیوار کافه را نمیتوان با معیارهای کلاسیک در دستهبندیهای رمان قرار داد. این کتاب بهطور کامل از مرزهای سبکهای رایج عبور کرده و از یک پیوستهنگاری نوین بهره میبرد. ترکیب مستندگرایی، تخیل و جستجو در لایههای عمیق روانی افراد، ویژگیهایی هستند که این اثر را از دیگر آثار مشابه متمایز میکنند.
در نهایت، این کتاب یک دعوت به کشف دنیای درونی آدمهاست. دنیای پر از راز، احساسات و رنجها، جایی که هر دیواری میتواند داستانی نهفته در خود داشته باشد و هر یادگاری بر دیوار کافه میتواند کلید درک زندگی باشد.
کتاب بر دیوار کافه در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۵۵ است.
خلاصهی داستان بر دیوار کافه
کتاب بر دیوار کافه اثر احمدرضا احمدی داستان زندگی یک کارگردان سینمایی است که در دوران تحصیل خود در پاریس، کافهای خاص را به عنوان محل ملاقات و تفریح انتخاب میکند. این کافه ویژگی منحصر به فردی دارد که مشتریان آن، یادداشتهایی کوتاه و پرمعنا بر روی دیوارهایش مینویسند. راوی داستان از خواندن این یادداشتها لذت میبرد و تصمیم میگیرد این یادداشتها را ثبت کرده و داستان پشت هر یک از آنها را کشف کند.
داستان در قالب بیست اپیزود روایت میشود که هر کدام بر اساس یادداشتهای نوشتهشده بر دیوار کافه شکل گرفتهاند. راوی به سراغ افرادی میرود که این یادداشتها را نوشتهاند و از آنها میخواهد تا در مقابل دوربین داستان زندگیشان را بیان کنند. این افراد با انواع مختلفی از تجربههای زندگی و احساسات متنوع روبهرو میشوند که راوی در جستجوی حقیقت آنها است.
این کتاب در واقع یک سفر به دنیای درونی آدمهاست. هر یادداشت بر دیوار کافه، نوعی سرگذشت منحصر به فرد از فردی ناشناس را بازگو میکند. راوی در هر اپیزود تلاش میکند که درک بهتری از زندگی افراد بهدست آورد و از آنها برای فیلمی که میسازد، الهام بگیرد.
احمدرضا احمدی در این اثر از زبان شاعرانه خود بهره برده است تا داستانهای مختلف را به شکلی هنرمندانه روایت کند. این داستانها به نوعی به لمس احساسات انسانی و گنجینههای ذهنی افراد میپردازند و در عین حال به واقعیتهای اجتماعی و فردی اشاره دارند.
شخصیت اصلی داستان، که خود یک فیلمساز است، در جستجوی پاسخهایی برای سوالاتی که از زندگی انسانها دارد، دست به کاوش در این یادداشتها میزند. او با استفاده از این یادداشتها و سرگذشتهای مرتبط، یک فیلم مستند میسازد که در آن انسانها را در حال بیان داستانهای خود در برابر دوربین میبیند.
نکتهی قابل توجه در این کتاب این است که هر یادداشت، بخشی از حقیقت زندگی افراد را نمایان میکند. این یادداشتها بهطور معمول خاطراتی از افراد جنگزده، افرادی که عاشقانههایشان را از دست دادهاند و کسانی که با رنجهای خود روبهرو هستند، به شمار میآیند.
راوی در کتاب از جستجو برای یافتن حقیقت در پشت این یادداشتها و کشف روابط انسانی و احوالات پنهان افراد پرده برمیدارد. این جستجو به او کمک میکند تا به نوعی دنیای درونی شخصیتها را لمس کند و به سینما به عنوان یک ابزار برای ثبت این تجربیات توجه بیشتری داشته باشد.
کتاب بر دیوار کافه، با ترکیب داستانهای واقعی و خیالی، تصویری از زندگی انسانها پس از جنگ جهانی دوم به دست میدهد و نقش یادگاریها را بهعنوان ابزاری برای ثبت و یادآوری سرگذشتها و احساسات انسانی نشان میدهد.
بخشهایی از بر دیوار کافه
هنوز زندگی بر چهره اش مسلط نشده بود. فیلم برداری را از کمد لباسش شروع کردیم. در کمد پیراهن های مردانه سیاه مندرس بود. صدای دریا می آمد که صدای دریا را ضبط کردیم. گفت: «دلم همیشه می خواست در این اطراف کوه آتش فشان بود. ذوب کوه را خیلی دوست داشتم فقط در فیلم های سینمایی دیده بودم.»
روی ملافه های سفید و پاکیزه اش بچه گربه ها می دویدند. گاهی آن ها را بغل می کرد و نوازش می کرد. گفت: «شما را حتما پیرمرد صاحب کافه فرستاده است و شما حتما مشتاق بودید صاحب خط را ملاقات کنید. من سال ها است کسی را ندیده ام و کسی به ملاقات من نیامده است، حس می کنم هنوز خاکستری گرم هستم که از مردگان فاصله گرفته ام.
در این منطقه بر همه دیوارهای خانه های مخروبه، تصویر زنی نقاشی شده است در زیر هر عکس شعری نوشته شده است. هر روز می روم به تصویر زن نگاه می کنم که محو نشود. به این تصویر خو گرفته ام و برای همین تصویر زن در این روستای دور افتاده مانده ام. همه شعرهای زیر تصویر زن با ضمیر تو آغاز می شود و با ضمیر تو به پایان می رسد.
…………………
در زمان دانشجوییام در دانشکده سینمایی پاریس از خانههای مخروبه حومه پاریس که از جنگ جهانی دوم به جا مانده بود عکس گرفته بودم و دو سه نمایشگاه هم گذاشته بودم صاحب خط روی دیوار کافه پیرمرد را دستیارم زود پیدا کرده بود. وقتی با گروه فیلمبرداری به سراغش رفتم خواب بود. از خواب که بیدار شد برای من قهوه دم کرد اما خودش آب خورد. چهرهای مهربان داشت.
هنوز زندگی بر چهرهاش مسلط نشده بود. فیلمبرداری را از کمد لباسش شروع کردیم. در کمد پیراهنهای مردانه سیاه مندرس بود. صدای دریا میآمد که صدای دریا را ضبط کردیم. گفت: «دلم همیشه میخواست در این اطراف کوه آتشفشان بود. ذوب کوه را خیلی دوست داشتم فقط در فیلمهای سینمایی دیده بودم.» روی ملافههای سفید و پاکیزهاش بچهگربهها میدویدند. گاهی آنها را بغل میکرد و نوازش میکرد.
گفت: «شما را حتما پیرمرد صاحبکافه فرستاده است و شما حتما مشتاق بودید صاحب خط را ملاقات کنید. من سالها است کسی را ندیدهام و کسی به ملاقات من نیامده است، حس میکنم هنوز خاکستری گرم هستم که از مردگان فاصله گرفتهام.
در این منطقه بر همه دیوارهای خانههای مخروبه، تصویر زنی نقاشی شده است در زیر هر عکس شعری نوشته شده است. هر روز میروم به تصویر زن نگاه میکنم که محو نشود. به این تصویر خو گرفتهام و برای همین تصویر زن در این روستای دور افتاده ماندهام. همه شعرهای زیر تصویر زن با ضمیر تو آغاز میشود و با ضمیر تو به پایان میرسد.
در این روستا یک مادام پیانیست زندگی میکند که صاحب یک پانسیون و یک کافه است به من سه وعده صبح، ظهر، شب غذای مجانی میدهد گاهی به من پول سیگار و کرایه قطار تا پاریس میدهد.
اگر به کتاب بر دیوار کافه علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار احمدرضا احمدی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسنده نیز آشنا میسازد.
18 بهمن 1403
بر دیوار کافه
«بر دیوار کافه» اثری است از احمدرضا احمدی (شاعر و نویسندهی اهل کرمان، از ۱۳۱۹ تا ۱۴۰۲) که در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است. این کتاب داستان یک فیلمساز است که از یادداشتهای نوشتهشده بر دیوار یک کافه در پاریس الهام میگیرد و با جستجو در داستانهای زندگی نویسندگان آنها، مستندی درباره احساسات و سرگذشت انسانها میسازد.
دربارهی بر دیوار کافه
کتاب بر دیوار کافه اثر احمدرضا احمدی، به گونهای غیرسنتی به روایت زندگی یک کارگردان سینما میپردازد. در این اثر، داستان حول محور یک کافه در پاریس میچرخد که در آن دیوارهایش پر از یادداشتهایی از مشتریان مختلف است. این کافه بهگونهای خاص، مکان ملاقات و تفریح این کارگردان در دوران تحصیلش بوده و راوی داستان به طور مداوم از خواندن و ثبت این یادداشتها لذت میبرد. یادداشتهایی که اغلب به شکل جملات کوتاه و معماگونه هستند و بهطور ناخودآگاه پرسشی از زندگی و انسانیت را در دل خود جای دادهاند.
احمدرضا احمدی در این کتاب از یک ایده منحصر به فرد برای روایت استفاده کرده است. این کتاب در بیست اپیزود مختلف تقسیمبندی شده است و هر یک از این اپیزودها از روی یادداشتهای دیوار کافه الهام گرفتهاند. راوی در تلاش است تا پشت هر یادداشت را کشف کند، و به سراغ افراد نویسنده این یادداشتها رفته و از آنها میخواهد که در مقابل دوربین داستان زندگیشان را روایت کنند. هر داستان که از این افراد شنیده میشود، لایهای تازه از تجربیات انسانی و احوالات درونی آنها را آشکار میکند.
با گذشت زمان، این یادداشتها به نوعی به آینهای از روح آدمیان تبدیل میشوند. از آنجا که هر یادداشت به نوعی سرگذشتی از صاحب خود را بازگو میکند، مخاطب شاهد گوناگونی عظیم از شخصیتها، دیدگاهها و احساسات است. از همین رو، بر دیوار کافه اثری است که نهتنها به بیان داستانها، بلکه به تبیین وضعیتهای مختلف انسانی نیز پرداخته و به خواننده این امکان را میدهد که در دنیای شخصی هر کدام از این افراد به کاوش بپردازد.
احمدی با قلم شاعرانهاش، به جزئیات زندگی انسانها میپردازد و احساسات پیچیدهای را که در دل این داستانها نهفته است، به شکلی بینظیر بازگو میکند. او توانسته است که با ترکیب خیال و واقعیت، داستانهایی خلق کند که همزمان با جذابیت شاعرانه، به وضوح انسانیت و دشواریهای درونی فردی و اجتماعی را نشان دهد.
این کتاب در عین حال که روایتگر داستانهایی واقعی از افراد مختلف است، در عین حال به یک سفر درونی و فلسفی نیز بدل میشود. سوالات اساسی در مورد ماهیت زمان، یادآوری، مرگ و زندگی به تدریج در دل داستانهای این یادداشتها شکل میگیرند و به خواننده اجازه میدهند که در سطوح عمیقتر به مفاهیم زندگی توجه کند.
راوی داستان از طریق ارتباط با این یادداشتها و مالکین آنها، به نوعی با خود و جهان اطرافش درگیر میشود. این جستجوی مداوم او برای کشف حقیقت پشت هر یادداشت، نه تنها به او بلکه به خوانندگان این امکان را میدهد که درک بهتری از زندگی افراد مختلف داشته باشند. یادداشتها، بهطور مداوم او را به دنیای جدیدی وارد میکنند و او را در مسیری از کشف، یادآوری و خودشناسی قرار میدهند.
احمدرضا احمدی با داشتن پیشینهای طولانی در شعر و ادبیات، از این فضا برای بیان مفاهیم عمیق انسانی استفاده کرده است. همانطور که در آثار قبلیاش در عرصه شعر معاصر و ادبیات کودک و نوجوان موفق بوده، در بر دیوار کافه نیز توانسته است با استفاده از این تجربهها، به خلق فضایی خاص بپردازد که در آن همزمان با واقعیت و تخیل، خواننده را به دنیای پیچیده و غنی انسانها وارد کند.
مکانهای مختلفی که داستانها در آنها روایت میشوند، خود به نوعی نماد و نمایانگر حال و هوای خاص شخصیتها هستند. یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب این است که هر یادگاری نوشته شده بر دیوار کافه، قصهای را در خود حمل میکند که بهطور کامل با دیگر یادداشتها متفاوت است. این تفاوتها از یک سو به تنوع انسانها و از سوی دیگر به تنوع احساسات و تجربیات زندگیشان اشاره دارند.
در بر دیوار کافه، پاریس به عنوان یک محیط خارجی نمادین از یک جهان درونی بزرگتر است. شهری که پس از جنگ جهانی دوم در خرابیها و بازسازیها میزیسته، حالا تبدیل به زمینهای برای روایت داستانهایی از آدمهایی شده که هرکدام با بار رنج خود دستوپنجه نرم میکنند. یادگاریهایی که بر دیوار کافه نوشته میشوند، به این افراد و خاطراتشان شکل و وزنی ویژه میدهند.
این داستانها پر از تنشهای درونی، عشقهای گمشده، رنجهای گذشته و امیدهای آینده هستند. از این رو، هر یک از این یادداشتها بیشتر از یک جمله ساده، به یک راز بزرگ و پیچیده تبدیل میشود. راوی داستان در جستجوی این رازها است و از همینجاست که مخاطب با او در این جستجو همراه میشود.
بر دیوار کافه را نمیتوان با معیارهای کلاسیک در دستهبندیهای رمان قرار داد. این کتاب بهطور کامل از مرزهای سبکهای رایج عبور کرده و از یک پیوستهنگاری نوین بهره میبرد. ترکیب مستندگرایی، تخیل و جستجو در لایههای عمیق روانی افراد، ویژگیهایی هستند که این اثر را از دیگر آثار مشابه متمایز میکنند.
در نهایت، این کتاب یک دعوت به کشف دنیای درونی آدمهاست. دنیای پر از راز، احساسات و رنجها، جایی که هر دیواری میتواند داستانی نهفته در خود داشته باشد و هر یادگاری بر دیوار کافه میتواند کلید درک زندگی باشد.
کتاب بر دیوار کافه در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۵۵ است.
خلاصهی داستان بر دیوار کافه
کتاب بر دیوار کافه اثر احمدرضا احمدی داستان زندگی یک کارگردان سینمایی است که در دوران تحصیل خود در پاریس، کافهای خاص را به عنوان محل ملاقات و تفریح انتخاب میکند. این کافه ویژگی منحصر به فردی دارد که مشتریان آن، یادداشتهایی کوتاه و پرمعنا بر روی دیوارهایش مینویسند. راوی داستان از خواندن این یادداشتها لذت میبرد و تصمیم میگیرد این یادداشتها را ثبت کرده و داستان پشت هر یک از آنها را کشف کند.
داستان در قالب بیست اپیزود روایت میشود که هر کدام بر اساس یادداشتهای نوشتهشده بر دیوار کافه شکل گرفتهاند. راوی به سراغ افرادی میرود که این یادداشتها را نوشتهاند و از آنها میخواهد تا در مقابل دوربین داستان زندگیشان را بیان کنند. این افراد با انواع مختلفی از تجربههای زندگی و احساسات متنوع روبهرو میشوند که راوی در جستجوی حقیقت آنها است.
این کتاب در واقع یک سفر به دنیای درونی آدمهاست. هر یادداشت بر دیوار کافه، نوعی سرگذشت منحصر به فرد از فردی ناشناس را بازگو میکند. راوی در هر اپیزود تلاش میکند که درک بهتری از زندگی افراد بهدست آورد و از آنها برای فیلمی که میسازد، الهام بگیرد.
احمدرضا احمدی در این اثر از زبان شاعرانه خود بهره برده است تا داستانهای مختلف را به شکلی هنرمندانه روایت کند. این داستانها به نوعی به لمس احساسات انسانی و گنجینههای ذهنی افراد میپردازند و در عین حال به واقعیتهای اجتماعی و فردی اشاره دارند.
شخصیت اصلی داستان، که خود یک فیلمساز است، در جستجوی پاسخهایی برای سوالاتی که از زندگی انسانها دارد، دست به کاوش در این یادداشتها میزند. او با استفاده از این یادداشتها و سرگذشتهای مرتبط، یک فیلم مستند میسازد که در آن انسانها را در حال بیان داستانهای خود در برابر دوربین میبیند.
نکتهی قابل توجه در این کتاب این است که هر یادداشت، بخشی از حقیقت زندگی افراد را نمایان میکند. این یادداشتها بهطور معمول خاطراتی از افراد جنگزده، افرادی که عاشقانههایشان را از دست دادهاند و کسانی که با رنجهای خود روبهرو هستند، به شمار میآیند.
راوی در کتاب از جستجو برای یافتن حقیقت در پشت این یادداشتها و کشف روابط انسانی و احوالات پنهان افراد پرده برمیدارد. این جستجو به او کمک میکند تا به نوعی دنیای درونی شخصیتها را لمس کند و به سینما به عنوان یک ابزار برای ثبت این تجربیات توجه بیشتری داشته باشد.
کتاب بر دیوار کافه، با ترکیب داستانهای واقعی و خیالی، تصویری از زندگی انسانها پس از جنگ جهانی دوم به دست میدهد و نقش یادگاریها را بهعنوان ابزاری برای ثبت و یادآوری سرگذشتها و احساسات انسانی نشان میدهد.
بخشهایی از بر دیوار کافه
هنوز زندگی بر چهره اش مسلط نشده بود. فیلم برداری را از کمد لباسش شروع کردیم. در کمد پیراهن های مردانه سیاه مندرس بود. صدای دریا می آمد که صدای دریا را ضبط کردیم. گفت: «دلم همیشه می خواست در این اطراف کوه آتش فشان بود. ذوب کوه را خیلی دوست داشتم فقط در فیلم های سینمایی دیده بودم.»
روی ملافه های سفید و پاکیزه اش بچه گربه ها می دویدند. گاهی آن ها را بغل می کرد و نوازش می کرد. گفت: «شما را حتما پیرمرد صاحب کافه فرستاده است و شما حتما مشتاق بودید صاحب خط را ملاقات کنید. من سال ها است کسی را ندیده ام و کسی به ملاقات من نیامده است، حس می کنم هنوز خاکستری گرم هستم که از مردگان فاصله گرفته ام.
در این منطقه بر همه دیوارهای خانه های مخروبه، تصویر زنی نقاشی شده است در زیر هر عکس شعری نوشته شده است. هر روز می روم به تصویر زن نگاه می کنم که محو نشود. به این تصویر خو گرفته ام و برای همین تصویر زن در این روستای دور افتاده مانده ام. همه شعرهای زیر تصویر زن با ضمیر تو آغاز می شود و با ضمیر تو به پایان می رسد.
…………………
در زمان دانشجوییام در دانشکده سینمایی پاریس از خانههای مخروبه حومه پاریس که از جنگ جهانی دوم به جا مانده بود عکس گرفته بودم و دو سه نمایشگاه هم گذاشته بودم صاحب خط روی دیوار کافه پیرمرد را دستیارم زود پیدا کرده بود. وقتی با گروه فیلمبرداری به سراغش رفتم خواب بود. از خواب که بیدار شد برای من قهوه دم کرد اما خودش آب خورد. چهرهای مهربان داشت.
هنوز زندگی بر چهرهاش مسلط نشده بود. فیلمبرداری را از کمد لباسش شروع کردیم. در کمد پیراهنهای مردانه سیاه مندرس بود. صدای دریا میآمد که صدای دریا را ضبط کردیم. گفت: «دلم همیشه میخواست در این اطراف کوه آتشفشان بود. ذوب کوه را خیلی دوست داشتم فقط در فیلمهای سینمایی دیده بودم.» روی ملافههای سفید و پاکیزهاش بچهگربهها میدویدند. گاهی آنها را بغل میکرد و نوازش میکرد.
گفت: «شما را حتما پیرمرد صاحبکافه فرستاده است و شما حتما مشتاق بودید صاحب خط را ملاقات کنید. من سالها است کسی را ندیدهام و کسی به ملاقات من نیامده است، حس میکنم هنوز خاکستری گرم هستم که از مردگان فاصله گرفتهام.
در این منطقه بر همه دیوارهای خانههای مخروبه، تصویر زنی نقاشی شده است در زیر هر عکس شعری نوشته شده است. هر روز میروم به تصویر زن نگاه میکنم که محو نشود. به این تصویر خو گرفتهام و برای همین تصویر زن در این روستای دور افتاده ماندهام. همه شعرهای زیر تصویر زن با ضمیر تو آغاز میشود و با ضمیر تو به پایان میرسد.
در این روستا یک مادام پیانیست زندگی میکند که صاحب یک پانسیون و یک کافه است به من سه وعده صبح، ظهر، شب غذای مجانی میدهد گاهی به من پول سیگار و کرایه قطار تا پاریس میدهد.
اگر به کتاب بر دیوار کافه علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار احمدرضا احمدی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسنده نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات ایران، داستان ایرانی، داستان معاصر، رمان، فلسفی
۰ برچسبها: احمدرضا احمدی، ادبیات ایران، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب