وقتی نیچه گریست

«وقتی نیچه گریست» رمانی است به قلم اروین یالوم (نویسنده و روان‌پزشک آمریکایی، متولد ۱۹۳۱) که در سال ۱۹۹۲ نگاشته شده است. این کتاب روایت‌کننده‌ی داستانی خیالی از روابط بین فریدریش نیچه فیلسوف و یوزف بروئر یکی از بنیان‌گذاران علم روان‌شناسی است.

درباره‌ی وقتی نیچه گریست

وقتی نیچه گریست یکی از نامدارترین رمان‌های روان‌شناختی اروین د. یالوم است که در سال ۱۹۹۲ به زبان انگلیسی نوشته شد. اروین د. یالوم روان‌پزشک هستی گرا، استاد بازنشسته‌ی روان‌پزشکی در دانشگاه استنفورد و نویسنده‌ی شماری از نام‌دارترین رمان‌های روان‌شناختی است. این رمان دیدار خیالی فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی، و یوزف برویر، پزشک وینی، را روایت می‌کند. رویدادهای رمان در سال ۱۸۸۲ در شهر وین اتریش رخ می‌دهند و این رمان در واقع روایتی است از تاریخ برهم‌کنش فلسفه و روانکاوی و رویارویی خیالی برخی از مهم‌ترین چهره‌های دهه‌های پایانی قرن نوزدهم همچون فریدریش نیچه، یوزف برویر و زیگموند فروید. در سال ۲۰۰۷ فیلمی با همین نام  با اقتباس از این رمان ساخته شده‌است.

در حقیقت، وقتی نیچه گریست آمیزه‌ای است از واقعیت و خیال، جلوه‌ای از عشق، تقدیر و اراده در وین خردگرای سده‌ی نوزدهم، و در آستانه‌ی زایش دانش روانکاوی. فردریش نیچه، فیلسوف آلمانی جوان و هنوز شناخته نشده. یوزف برویر، از پایه‌گذاران روانکاوی و دانشجوی پزشکی جوانی به نام زیگموند فروید؛ همه اجزایی هستند که در ساختار رمان در هم تنیده شده‌اند تا حماسه‌ی فراموش‌نشدنی رابطه‌ی خیالی میان بیماری خارق‌العاده و درمان‌گری استثنایی را بیافرینند. در این رمان، دو مرد برجسته و اسرارآمیز تاریخ، تا ژرفای وسواس‌های خویش پیش می‌روند و در این راه، به نیروی رهایی بخش دوستی دست می‌یابند.

کتاب وقتی نیچه گریست در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۳۵ با بیش از ۶۰ هزار را ی و ۴ هزار نقد و نظر است.

ترجمه‌ی وقتی نیچه گریست

این کتاب در ایران توسط مترجمان متختلفی ترجمه و به بازار عرضه شده است؛ از این بین می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • و نیچه گریه کرد،اروین یالوم، مهشید میرمعزی (مترجم)، ناشر: نشر نی، تهران: ۱۳۸۲.
  • وقتی نیچه گریست،اروین یالوم، سپیده حبیب (مترجم)، ناشر: انتشارات کاروان، تهران: ۱۳۸۵.
  • هنگامی که نیچه گریست،اروین یالوم، کیومرث پارسای (مترجم)، ناشر: انتشارات جامی، تهران: ۱۳۹۲.
  • وقتی نیچه گریست،اروین یالوم، امیر علیجان‌پور (مترجم)، ناشر: انتشارات آوای مکتوب، تهران: ۱۳۹۴.
  • وقتی نیچه گریست،اروین د یالوم، فاطمه باروت کوب (مترجم)، ناشر: انتشارات آثار امین قم: ۱۳۹۸.
  • وقتی نیچه گریست،اروین د یالوم، ساناز علمی (مترجم) ، ناشر : نشر علم :۱۳۹۹.
  • وقتی نیچه گریستمترجم زهرا غلامرضانژاد.انتشارات سپهر ادب.

داستان وقتی نیچه گریست

وین، پایان قرن نوزدهم؛ لو سالومه آمده است تا یوزف برویر، پزشک مشهور و استاد زیگموند فروید را بیابد. او نگران دوستش، نیچه است. سالومه در یادداشتی برای برویر می‌نویسد که «آینده‌ی فلسفه‌ی آلمان در خطر است» و از او می‌خواهد که این خطر را خنثی سازد.

برویر باید اندیشمند بزرگ و تنهایی را که از سردردهای شدید میگرنی رنج می‌برد، معالجه کند و او را از این گرفتاری برهاند؛ ولی نیچه نباید از این جریان و دیدار برویر و سالومه بویی ببرد. برویر تصمیم می‌گیرد با روش جدید «بیان‌درمانی» که به‌تازگی در مورد بیمار دیگرش آنا؛ تجربه کرده، او را درمان کند. با این حال فیلسوف مغرور آلمانی، حاضر نیست «روان» خود را به دست یک پزشک بسپارد و تنها از او می‌خواهد که «جسم» او را درمان کند.

کوشش‌ها و ترفندهای گوناگون برویر برای مطرح ساختن مشکلات روحی نیچه راه به جایی نمی‌برد. سرانجام ترفند زیرکانه و البته خطرناک برویر برای ورود به دنیای درونی نیچه سرآغاز دیدارهای پیاپی او و نیچه می‌شود، دیدارهایی که در آن هر یک از آن‌ها می‌کوشند تا دیگری را درمان کنند. به‌این‌ترتیب میان برویر آرام و دلسوز، و نیچه‌ی حساس و خوددار، دوئل گفتاری تندی به وجود می‌آید و هر چه این دو به هم نزدیکتر می‌شوند، برویر بیشتر متوجه می‌شود که فقط در صورتی می‌تواند نیچه را معالجه کند که وی اجازه‌ی این کار را بدهد.

بخشی از وقتی نیچه گریست

نیچه که گله‌های بروئر به وضوح درش بی‌اثر بود، مانند معلمی که به پسر بچه‌ی عجولی پاسخ می‌دهد، گفت: «به موقع چگونه غلبه کردن را به شما خواهم آموخت. شما می‌خواهید پرواز کنید، ولی پرواز را نمی‌توان با پرواز آغاز کرد، ابتدا باید چگونه راه رفتن را به شما بیاموزم و نخستین گام در راه رفتن، درک این نکته است، کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند. سهل‌تر و بسیار سهل‌تر است که از دیگری اطاعت کنی تا خود، راهبر خویش باشی.» با گفتن این جملات، نیچه شانه‌ی کوچکش را برداشت و مرتب کردن سبیلش پرداخت.

«اطاعت از دیگران، ساده‌تر از فرمان‌برداری از خود است؟ پرفسور نیچه، چرا مرا شخصی‌تر مورد خطاب قرار نمی‌دهید؟ معنای سخنتان را می‌فهمم، ولی آیا با من صحبت می‌کنید، با این سخن چه کنم؟ مرا عفو کنید اگر این گونه زمینی صحبت می‌کنم. در حال حاضر، امیالم دنیوی است. من به دنبال چیزهای ساده‌ام، این که در ساعت سه صبح، خوابی بدون کابوس داشته باشم و از فشاری که بر قفسه‌ی سینم حس می‌کنم، تا حدی رهای یابم. در اینجاست که هراس من لانه کرده است.» و با انگشت به وسط جناغ سینه اشاره کرد.

ادامه داد: «در حال حاضر به گفت های شاعرانه و انتزاعی نیازی ندارم، بلکه نیازمند چیزی انسانی و بی واسطه‌ام. احتیاج دارم شخصی و خصوصی با موضوع درگیر شوم: آیا می‌توانید تجربه‌ی مشابه خود را با من در میان  بگذارید؟ آیا شما هم عشق یا وسواسی مانند من داشته‌اید؟ چگونه آن را از سر گذرنده‌اید؟ آیا بر آن چیره شدید؟ چقدر طول کشید؟

نیچه در حالی که شانه را به کناری می نهاد و با سؤال بروئر را نادیده می‌گرفت، گفت: «موضوع دیگری هم هست که در نظر داشتم امروز با شما در میان بگذارم. به اندازه‌ی کافی وقت داریم؟»

بروئر بر صندلی تکیه زد. روشن بود نیچه قصد دارد همچنان سؤالاتش را نادیده بگیرد. تصمیم گرفت صبور باشد. با ساعتش نگاهی انداخت و گفت پانزده دقیقه‌ی دیگر وقت دارد. «هر روز از ساعت ده، به مدت سی تا چهل دقیقه نزد شما خواهم بود، البته در صورت بروز پیشنهادی اضطراری ناچار می‌شوم زودتر اینجا را ترک کنم.»

برای آشنایی با سایر آثار مشابه، بخش مربوط به معرفی کتاب‌های دارای مضامین روان‌شناسی را در وب‌سایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید.