«سرای خاک و خون» اثری است از سارا جانت ماس (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۸۶) که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. این رمان داستان زنی به نام برایس کویین را روایت میکند که پس از قتل وحشیانهی بهترین دوستش، در دل شهری جادویی و فاسد، به جستوجوی حقیقت و عدالت برمیخیزد و در این مسیر با عشق، قدرت درونی و رازهای خطرناک روبهرو میشود.
دربارهی سرای خاک و خون
رمان سرای خاک و خون (Crescent City: House of Earth and Blood) نخستین جلد از مجموعه فانتزی شهر هلال اثر نویسنده پرفروش آمریکایی، سارا جانت ماس است؛ نویسندهای که با خلق دنیاهای پیچیده، شخصیتهای بهیادماندنی و داستانهایی پرکشش، به یکی از محبوبترین چهرههای ادبیات فانتزی معاصر بدل شده است. این کتاب که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، در مدت کوتاهی توانست مخاطبان بسیاری را مجذوب خود کند و تحسین منتقدان را نیز برانگیزد.
ماجراهای این رمان در دنیایی مدرن و در عین حال جادویی به نام «لوناتا» اتفاق میافتد، جهانی که در آن انسانها، فرشتهها، گرگینهها، افریتهها و دیگر موجودات افسانهای در کنار هم زندگی میکنند، اما این همزیستی، چندان آرام و بیتنش نیست. تضادهای نژادی، نبرد قدرتها و رقابتهای درونی، فضایی متشنج و بیثبات به این جهان داده است. در دل این هرجومرج، شهری به نام کرسنت سیتی قرار دارد که قلب تپنده سیاست، سحر و فساد به شمار میرود.
شخصیت اصلی داستان، برایس کویین، زنی نیمهانسان و نیمهفا، با گذشتهای دردناک و روحی زخمخورده است. او که در ظاهر زنی بیقید و بیخیال به نظر میرسد، در واقع با اندوهی سنگین زندگی میکند؛ اندوهی که ریشه در فقدان و خیانت دارد. هنگامی که دوست نزدیکش به طرز وحشیانهای به قتل میرسد، برایس درگیر پروندهای پیچیده و خطرناک میشود که ابعادش بسیار فراتر از آن چیزیست که ابتدا به نظر میرسد.
همراه برایس، شخصیت مرموز و جذابی به نام هانت آتالر وارد داستان میشود؛ یک فرشته قاتل با گذشتهای تاریک که بهعنوان محافظ و همکار برایس معرفی میشود. رابطهی این دو، از خصومت و بیاعتمادی آغاز میشود، اما در روند داستان، به تدریج پیوندی عمیق و احساسی میانشان شکل میگیرد. رابطهای که هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف آنان در برابر تهدیدهای فزاینده داستان است.
رمان سرای خاک و خون با ترکیب ژانرهای فانتزی، معمای جنایی و عاشقانه، اثری چندلایه و جذاب پدید آورده است. خواننده با ورق زدن صفحات کتاب، با دنیایی پیچیده و سرشار از رازهای ناگفته مواجه میشود؛ دنیایی که گذشته شخصیتها را به حال پیوند میزند و تصمیمات امروز، سرنوشت فردا را رقم میزند. جنبه معمایی داستان با طرح قتلهای زنجیرهای و تحقیقات برای کشف قاتل، کشش داستان را دوچندان میکند.
یکی از نقاط قوت اصلی کتاب، دنیاسازی حیرتانگیز آن است. ماس با دقت و تخیل تحسینبرانگیز، جزئیاتی دقیق از نظام طبقاتی، سیاست، مذهب، نژادها و نیروهای جادویی در این جهان ارائه میدهد. چنین غنایی در طراحی دنیا، نهتنها به داستان عمق میبخشد، بلکه مخاطب را وامیدارد تا با دقت بیشتری به روابط میان شخصیتها و نظامهای حاکم بنگرد.
در کنار دنیاسازی، شخصیتپردازی ماهرانه ماس نیز تأثیرگذار است. برایس نه یک قهرمان بینقص، بلکه زنی است که با ترومای شخصی، احساس گناه، و خشم درونی دستوپنجه نرم میکند. رشد تدریجی او در طول داستان – از زنی آسیبدیده به شخصیتی قدرتمند و مقاوم – وجه انسانی و واقعگرایانهای به قهرمان داستان میبخشد. هانت نیز با کشمکشهای درونیاش، بهسادگی کلیشهای از یک ضدقهرمان نیست، بلکه لایههای پیچیدهای از شخصیت در خود دارد.
زبان روایی ماس در این کتاب، همچون آثار پیشینش، زنده، پرکشش و سرشار از لحظات احساسی است. او با استفاده از دیالوگهای هوشمندانه، توصیفهای تصویری و مونولوگهای درونی، توانسته است مخاطب را درگیر ذهن و عواطف شخصیتهای اصلی کند. همچنین ریتم روایت با وجود حجم نسبتاً زیاد کتاب، روان و حسابشده است.
سرای خاک و خون فقط یک داستان فانتزی سرگرمکننده نیست، بلکه در لایههای زیرین خود به مفاهیمی چون سوگواری، هویت، فداکاری، قدرت عشق، و مبارزه با فساد میپردازد. این مضامین در بستر وقایع ماورایی و فانتزی، پیامی انسانی و عمیق به همراه دارند که خواننده را به تفکر وادار میکند.
منتقدان ادبی، این کتاب را آغاز موفقی برای مجموعهای دانستهاند که میتواند جایگاهی ویژه در ژانر فانتزی بزرگسال کسب کند. سارا جانت ماس، که پیشتر با مجموعههایی چون تاجی از خار و رزها و عرش شیشهای خوش درخشیده بود، در این اثر نشان میدهد که میتواند آثاری پختهتر، عمیقتر و تأثیرگذارتر خلق کند.
استقبال گسترده مخاطبان از سرای خاک و خون سبب شد تا جلدهای بعدی این مجموعه با اشتیاق زیادی دنبال شود. جهان «شهر هلال» بهوضوح ظرفیتی عظیم برای گسترش دارد و شخصیتهایی که هنوز بسیاری از رازهایشان برملا نشده، وعدهی ماجراهای نفسگیر و هیجانانگیز دیگری را میدهند.
این کتاب مناسب کسانی است که در پی ترکیبی از هیجان، راز، جادو و عشقاند؛ اثری که نهتنها آنها را سرگرم میکند، بلکه تا مدتها پس از پایان کتاب در ذهنشان باقی خواهد ماند. سرای خاک و خون نشان میدهد که فانتزی بزرگسال میتواند به همان اندازه که فریبنده و خیالانگیز است، جدی، عمیق و انسانی نیز باشد.
رمان سرای خاک و خون در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۴۶ با بیش از ۹۵۵ هزار رای و ۹۵۹۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از اطلسی خرامانی و نجلا محقق به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان سرای خاک و خون
داستان در شهری خیالی به نام «کرسنت سیتی» (شهر هلال) اتفاق میافتد؛ شهری مدرن و جادویی که در آن انواع موجودات ماورایی – از فرشتهها و گرگینهها گرفته تا افریتهها و پریان – در کنار انسانها زندگی میکنند. نظم شهر در ظاهر توسط یک نظام حکومتی مقتدر حفظ میشود، اما در زیر این ظاهر آرام، فساد، تبعیض نژادی و تنشهای طبقاتی جریان دارد.
شخصیت اصلی داستان برایس کویین است، زنی نیمهانسان و نیمهفا که در ظاهر زندگیای بیقید و بند دارد، اما در باطن با تنهایی و درد گذشته دستوپنجه نرم میکند. بهترین دوست او، دنیکا فندیر، رهبر گروهی از گرگینههای محافظ به نام «شاک» است. دوستی برایس و دنیکا عمیق و پرشور است، اما این رابطه به شکل فجیعی پایان مییابد: دنیکا و اعضای گروهش به طرز وحشیانهای به قتل میرسند.
قتل دنیکا برای برایس ضربهای ویرانگر است و او را به ورطهی افسردگی و انزوا میکشاند. دو سال پس از این حادثه، اتفاقات جدیدی در شهر روی میدهد: قتلهایی مشابه دوباره آغاز شدهاند، گویی همان قاتل مرموز بازگشته است. دولت شهر که نگران امنیت عمومی و وجههی خود است، برایس را به همکاری با یک مأمور خاص به نام هانت آتالر وادار میکند.
هانت یک فرشتهی قاتل و جنگجوی شکستخورده است که تحت بردگی حکومت قرار دارد. او مأموریت دارد که از برایس محافظت کرده و در حل معمای قتلها کمکش کند. رابطهی میان این دو پر از تنش و بیاعتمادی آغاز میشود، اما با پیشرفت داستان، آنها ناچارند برای بقا به یکدیگر تکیه کنند. این همکاری رفتهرفته به پیوندی عاطفی و پیچیده تبدیل میشود.
در مسیر تحقیقات، برایس و هانت به رازهای تاریکی دربارهی حکومت، جادوهای باستانی، و نیروهایی پنهان در دل شهر پی میبرند. آنها درمییابند که حقیقت ماجرای قتل دنیکا فراتر از تصور است و برخی از مقامات عالیرتبه در این توطئه دخیلاند. این جستوجو نه تنها خطرهای جسمی بلکه تهدیدهای روانی و احساسی برایشان به همراه دارد.
برایس در میانهی این مسیر با گذشتهی خود، زخمهای عاطفی و ترسهایش روبهرو میشود و در نهایت به قدرتی درونی دست مییابد که پیشتر از وجود آن بیخبر بوده است. او دیگر یک زن زخمی نیست، بلکه به شخصیتی مقاوم و قهرمان بدل میشود که آماده است برای نجات کسانی که دوستشان دارد، از همهچیز بگذرد.
پایان کتاب با آشکار شدن چهرهی واقعی دشمنان، نبردی خونین، و ایثار عظیم برایس همراه است. او با فداکاری، مانع فاجعهای بزرگ میشود و نشان میدهد که عشق، دوستی و اراده میتوانند تاریکی را شکست دهند. اگرچه داستان در این جلد به پایان میرسد، اما بسیاری از رازها و ماجراها هنوز باقی ماندهاند تا در ادامهی مجموعه پرداخته شوند.
در مجموع، سرای خاک و خون داستانی است دربارهی سوگواری، رستگاری، اتحاد، و یافتن معنا در دل ویرانی. دنیای پرشکوه و تیرهی شهر هلال، بستری است برای نمایش بلوغ عاطفی و قهرمانانهی زنی که میان خاک و خون، راه خود را به سوی نور پیدا میکند.
بخشهایی از سرای خاک و خون
برایس روی لبهی پل ایستاد. باد شبانه گیسوانش را بههم ریخته بود و چراغهای نئون شهر روی سطح آب میدرخشیدند. در عمق شب، جادویی که هوا را آغشته کرده بود، بوی خاطرات را میداد. او نفس عمیقی کشید، انگار میخواست چیزی را از هوا بیرون بکشد که دیگر وجود نداشت.
…………………
هانت در سکوت کنار در ایستاده بود، شمشیرش را روی شانه انداخته و چشمهای خاکستریاش مراقب همهچیز بودند. او به این زن نیمهفا نگاه کرد که سرسختانه دنبال حقیقت میگشت، انگار که دردش را میشناخت. نه بهعنوان مأمور دولت، بلکه بهعنوان مردی که خودش هم مدتها با تاریکی جنگیده بود.
……………………
«تو فکر میکنی میدونی درد یعنی چی؟» برایس این را با صدایی آرام گفت، اما لرزشی در کلماتش بود که از هر فریادی بلندتر شنیده میشد. «من همهچی رو از دست دادم. و هنوز اینجام. هنوز نفس میکشم. چون اگه قرار بود تسلیم بشم، همون شب تمومش میکردم.»
……………………
او ایستاده بود در مرکز دایرهی جادویی، نور از پوستش میتراوید، و لرزش زمین زیر پاهایش حس میشد. قدرتی قدیمی، فراتر از طبقه و نژاد و قانون، از درونش زبانه میکشید. برایس دیگر آن دختر آسیبپذیر نبود. او حالا شعلهای بود در دل تاریکی.
…………………
برایس قدمهایش را آهستهتر کرد، انگار نمیخواست صدای پاشنههای کفشش سکوت سنگین تالار را بشکند. دیوارهای سنگی اطرافش پر از نقشهایی بودند که جادوی کهن را روایت میکردند، و هر کدام داستانی فراموششده در دل داشتند. با خودش فکر کرد چطور دنیایی اینقدر پر از رمز و راز، میتواند تا این حد تنها باشد.
……………….
در آن لحظه، سکوت میانشان مثل چاقویی در هوا معلق بود. برایس به ستارههای بالای سرش خیره شد، و برای نخستین بار بعد از مدتها، احساس کرد شاید هنوز امیدی باشد. شاید حتی برای کسانی که شکستهاند، نوری در دوردست باقی مانده باشد.
اگر به کتاب سرای خاک و خون علاقه دارید، بخش معرفی برترین رمانهای تخیلی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میسازد.
3 اردیبهشت 1404
سرای خاک و خون
«سرای خاک و خون» اثری است از سارا جانت ماس (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۸۶) که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. این رمان داستان زنی به نام برایس کویین را روایت میکند که پس از قتل وحشیانهی بهترین دوستش، در دل شهری جادویی و فاسد، به جستوجوی حقیقت و عدالت برمیخیزد و در این مسیر با عشق، قدرت درونی و رازهای خطرناک روبهرو میشود.
دربارهی سرای خاک و خون
رمان سرای خاک و خون (Crescent City: House of Earth and Blood) نخستین جلد از مجموعه فانتزی شهر هلال اثر نویسنده پرفروش آمریکایی، سارا جانت ماس است؛ نویسندهای که با خلق دنیاهای پیچیده، شخصیتهای بهیادماندنی و داستانهایی پرکشش، به یکی از محبوبترین چهرههای ادبیات فانتزی معاصر بدل شده است. این کتاب که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، در مدت کوتاهی توانست مخاطبان بسیاری را مجذوب خود کند و تحسین منتقدان را نیز برانگیزد.
ماجراهای این رمان در دنیایی مدرن و در عین حال جادویی به نام «لوناتا» اتفاق میافتد، جهانی که در آن انسانها، فرشتهها، گرگینهها، افریتهها و دیگر موجودات افسانهای در کنار هم زندگی میکنند، اما این همزیستی، چندان آرام و بیتنش نیست. تضادهای نژادی، نبرد قدرتها و رقابتهای درونی، فضایی متشنج و بیثبات به این جهان داده است. در دل این هرجومرج، شهری به نام کرسنت سیتی قرار دارد که قلب تپنده سیاست، سحر و فساد به شمار میرود.
شخصیت اصلی داستان، برایس کویین، زنی نیمهانسان و نیمهفا، با گذشتهای دردناک و روحی زخمخورده است. او که در ظاهر زنی بیقید و بیخیال به نظر میرسد، در واقع با اندوهی سنگین زندگی میکند؛ اندوهی که ریشه در فقدان و خیانت دارد. هنگامی که دوست نزدیکش به طرز وحشیانهای به قتل میرسد، برایس درگیر پروندهای پیچیده و خطرناک میشود که ابعادش بسیار فراتر از آن چیزیست که ابتدا به نظر میرسد.
همراه برایس، شخصیت مرموز و جذابی به نام هانت آتالر وارد داستان میشود؛ یک فرشته قاتل با گذشتهای تاریک که بهعنوان محافظ و همکار برایس معرفی میشود. رابطهی این دو، از خصومت و بیاعتمادی آغاز میشود، اما در روند داستان، به تدریج پیوندی عمیق و احساسی میانشان شکل میگیرد. رابطهای که هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف آنان در برابر تهدیدهای فزاینده داستان است.
رمان سرای خاک و خون با ترکیب ژانرهای فانتزی، معمای جنایی و عاشقانه، اثری چندلایه و جذاب پدید آورده است. خواننده با ورق زدن صفحات کتاب، با دنیایی پیچیده و سرشار از رازهای ناگفته مواجه میشود؛ دنیایی که گذشته شخصیتها را به حال پیوند میزند و تصمیمات امروز، سرنوشت فردا را رقم میزند. جنبه معمایی داستان با طرح قتلهای زنجیرهای و تحقیقات برای کشف قاتل، کشش داستان را دوچندان میکند.
یکی از نقاط قوت اصلی کتاب، دنیاسازی حیرتانگیز آن است. ماس با دقت و تخیل تحسینبرانگیز، جزئیاتی دقیق از نظام طبقاتی، سیاست، مذهب، نژادها و نیروهای جادویی در این جهان ارائه میدهد. چنین غنایی در طراحی دنیا، نهتنها به داستان عمق میبخشد، بلکه مخاطب را وامیدارد تا با دقت بیشتری به روابط میان شخصیتها و نظامهای حاکم بنگرد.
در کنار دنیاسازی، شخصیتپردازی ماهرانه ماس نیز تأثیرگذار است. برایس نه یک قهرمان بینقص، بلکه زنی است که با ترومای شخصی، احساس گناه، و خشم درونی دستوپنجه نرم میکند. رشد تدریجی او در طول داستان – از زنی آسیبدیده به شخصیتی قدرتمند و مقاوم – وجه انسانی و واقعگرایانهای به قهرمان داستان میبخشد. هانت نیز با کشمکشهای درونیاش، بهسادگی کلیشهای از یک ضدقهرمان نیست، بلکه لایههای پیچیدهای از شخصیت در خود دارد.
زبان روایی ماس در این کتاب، همچون آثار پیشینش، زنده، پرکشش و سرشار از لحظات احساسی است. او با استفاده از دیالوگهای هوشمندانه، توصیفهای تصویری و مونولوگهای درونی، توانسته است مخاطب را درگیر ذهن و عواطف شخصیتهای اصلی کند. همچنین ریتم روایت با وجود حجم نسبتاً زیاد کتاب، روان و حسابشده است.
سرای خاک و خون فقط یک داستان فانتزی سرگرمکننده نیست، بلکه در لایههای زیرین خود به مفاهیمی چون سوگواری، هویت، فداکاری، قدرت عشق، و مبارزه با فساد میپردازد. این مضامین در بستر وقایع ماورایی و فانتزی، پیامی انسانی و عمیق به همراه دارند که خواننده را به تفکر وادار میکند.
منتقدان ادبی، این کتاب را آغاز موفقی برای مجموعهای دانستهاند که میتواند جایگاهی ویژه در ژانر فانتزی بزرگسال کسب کند. سارا جانت ماس، که پیشتر با مجموعههایی چون تاجی از خار و رزها و عرش شیشهای خوش درخشیده بود، در این اثر نشان میدهد که میتواند آثاری پختهتر، عمیقتر و تأثیرگذارتر خلق کند.
استقبال گسترده مخاطبان از سرای خاک و خون سبب شد تا جلدهای بعدی این مجموعه با اشتیاق زیادی دنبال شود. جهان «شهر هلال» بهوضوح ظرفیتی عظیم برای گسترش دارد و شخصیتهایی که هنوز بسیاری از رازهایشان برملا نشده، وعدهی ماجراهای نفسگیر و هیجانانگیز دیگری را میدهند.
این کتاب مناسب کسانی است که در پی ترکیبی از هیجان، راز، جادو و عشقاند؛ اثری که نهتنها آنها را سرگرم میکند، بلکه تا مدتها پس از پایان کتاب در ذهنشان باقی خواهد ماند. سرای خاک و خون نشان میدهد که فانتزی بزرگسال میتواند به همان اندازه که فریبنده و خیالانگیز است، جدی، عمیق و انسانی نیز باشد.
رمان سرای خاک و خون در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۴۶ با بیش از ۹۵۵ هزار رای و ۹۵۹۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از اطلسی خرامانی و نجلا محقق به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان سرای خاک و خون
داستان در شهری خیالی به نام «کرسنت سیتی» (شهر هلال) اتفاق میافتد؛ شهری مدرن و جادویی که در آن انواع موجودات ماورایی – از فرشتهها و گرگینهها گرفته تا افریتهها و پریان – در کنار انسانها زندگی میکنند. نظم شهر در ظاهر توسط یک نظام حکومتی مقتدر حفظ میشود، اما در زیر این ظاهر آرام، فساد، تبعیض نژادی و تنشهای طبقاتی جریان دارد.
شخصیت اصلی داستان برایس کویین است، زنی نیمهانسان و نیمهفا که در ظاهر زندگیای بیقید و بند دارد، اما در باطن با تنهایی و درد گذشته دستوپنجه نرم میکند. بهترین دوست او، دنیکا فندیر، رهبر گروهی از گرگینههای محافظ به نام «شاک» است. دوستی برایس و دنیکا عمیق و پرشور است، اما این رابطه به شکل فجیعی پایان مییابد: دنیکا و اعضای گروهش به طرز وحشیانهای به قتل میرسند.
قتل دنیکا برای برایس ضربهای ویرانگر است و او را به ورطهی افسردگی و انزوا میکشاند. دو سال پس از این حادثه، اتفاقات جدیدی در شهر روی میدهد: قتلهایی مشابه دوباره آغاز شدهاند، گویی همان قاتل مرموز بازگشته است. دولت شهر که نگران امنیت عمومی و وجههی خود است، برایس را به همکاری با یک مأمور خاص به نام هانت آتالر وادار میکند.
هانت یک فرشتهی قاتل و جنگجوی شکستخورده است که تحت بردگی حکومت قرار دارد. او مأموریت دارد که از برایس محافظت کرده و در حل معمای قتلها کمکش کند. رابطهی میان این دو پر از تنش و بیاعتمادی آغاز میشود، اما با پیشرفت داستان، آنها ناچارند برای بقا به یکدیگر تکیه کنند. این همکاری رفتهرفته به پیوندی عاطفی و پیچیده تبدیل میشود.
در مسیر تحقیقات، برایس و هانت به رازهای تاریکی دربارهی حکومت، جادوهای باستانی، و نیروهایی پنهان در دل شهر پی میبرند. آنها درمییابند که حقیقت ماجرای قتل دنیکا فراتر از تصور است و برخی از مقامات عالیرتبه در این توطئه دخیلاند. این جستوجو نه تنها خطرهای جسمی بلکه تهدیدهای روانی و احساسی برایشان به همراه دارد.
برایس در میانهی این مسیر با گذشتهی خود، زخمهای عاطفی و ترسهایش روبهرو میشود و در نهایت به قدرتی درونی دست مییابد که پیشتر از وجود آن بیخبر بوده است. او دیگر یک زن زخمی نیست، بلکه به شخصیتی مقاوم و قهرمان بدل میشود که آماده است برای نجات کسانی که دوستشان دارد، از همهچیز بگذرد.
پایان کتاب با آشکار شدن چهرهی واقعی دشمنان، نبردی خونین، و ایثار عظیم برایس همراه است. او با فداکاری، مانع فاجعهای بزرگ میشود و نشان میدهد که عشق، دوستی و اراده میتوانند تاریکی را شکست دهند. اگرچه داستان در این جلد به پایان میرسد، اما بسیاری از رازها و ماجراها هنوز باقی ماندهاند تا در ادامهی مجموعه پرداخته شوند.
در مجموع، سرای خاک و خون داستانی است دربارهی سوگواری، رستگاری، اتحاد، و یافتن معنا در دل ویرانی. دنیای پرشکوه و تیرهی شهر هلال، بستری است برای نمایش بلوغ عاطفی و قهرمانانهی زنی که میان خاک و خون، راه خود را به سوی نور پیدا میکند.
بخشهایی از سرای خاک و خون
برایس روی لبهی پل ایستاد. باد شبانه گیسوانش را بههم ریخته بود و چراغهای نئون شهر روی سطح آب میدرخشیدند. در عمق شب، جادویی که هوا را آغشته کرده بود، بوی خاطرات را میداد. او نفس عمیقی کشید، انگار میخواست چیزی را از هوا بیرون بکشد که دیگر وجود نداشت.
…………………
هانت در سکوت کنار در ایستاده بود، شمشیرش را روی شانه انداخته و چشمهای خاکستریاش مراقب همهچیز بودند. او به این زن نیمهفا نگاه کرد که سرسختانه دنبال حقیقت میگشت، انگار که دردش را میشناخت. نه بهعنوان مأمور دولت، بلکه بهعنوان مردی که خودش هم مدتها با تاریکی جنگیده بود.
……………………
«تو فکر میکنی میدونی درد یعنی چی؟» برایس این را با صدایی آرام گفت، اما لرزشی در کلماتش بود که از هر فریادی بلندتر شنیده میشد. «من همهچی رو از دست دادم. و هنوز اینجام. هنوز نفس میکشم. چون اگه قرار بود تسلیم بشم، همون شب تمومش میکردم.»
……………………
او ایستاده بود در مرکز دایرهی جادویی، نور از پوستش میتراوید، و لرزش زمین زیر پاهایش حس میشد. قدرتی قدیمی، فراتر از طبقه و نژاد و قانون، از درونش زبانه میکشید. برایس دیگر آن دختر آسیبپذیر نبود. او حالا شعلهای بود در دل تاریکی.
…………………
برایس قدمهایش را آهستهتر کرد، انگار نمیخواست صدای پاشنههای کفشش سکوت سنگین تالار را بشکند. دیوارهای سنگی اطرافش پر از نقشهایی بودند که جادوی کهن را روایت میکردند، و هر کدام داستانی فراموششده در دل داشتند. با خودش فکر کرد چطور دنیایی اینقدر پر از رمز و راز، میتواند تا این حد تنها باشد.
……………….
در آن لحظه، سکوت میانشان مثل چاقویی در هوا معلق بود. برایس به ستارههای بالای سرش خیره شد، و برای نخستین بار بعد از مدتها، احساس کرد شاید هنوز امیدی باشد. شاید حتی برای کسانی که شکستهاند، نوری در دوردست باقی مانده باشد.
اگر به کتاب سرای خاک و خون علاقه دارید، بخش معرفی برترین رمانهای تخیلی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، تخیلی، داستان خارجی، رمان، عاشقانه، معمایی/رازآلود
۰ برچسبها: ادبیات جهان، سارا جانت ماس، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب