کنار رودخانه‌ی پیدرا نشستم و گریه کردم

اگر به‌دنبال داستانی لطیف، شاعرانه و عمیق هستید که شما را هم‌زمان با یک ماجرای عاشقانه به سفری روحی و معنوی ببرد، این کتاب را از دست ندهید. کنار رودخانه‌ی پیدرا نشستم و گریه کردم با نثری ساده اما تأثیرگذار، دل‌مشغولی‌های همیشگی انسان درباره‌ی عشق، ایمان و رهایی را به زیباترین شکل ممکن روایت می‌کند. برای آشنا شدن با این کتاب، ادامه‌ی مطلب امروز را مطالعه کنید.

ادامه