«نوری میان اقیانوسها» اثری است از ام. ال. استدمن (نویسنده اهل استرالیا، متولد ۱۹۷۵) که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است. این رمان داستان زوجی منزوی در جزیرهای دورافتاده است که پس از یافتن نوزادی سرگردان، تصمیمی میگیرند که زندگی خودشان و دیگران را برای همیشه دگرگون میکند.
دربارهی نوری میان اقیانوسها
رمان نوری میان اقیانوسها (The Light Between Oceans) نوشتهی ام. ال. استدمن، اثری تأثیرگذار و عمیق دربارهی عشق، فقدان، وجدان و اخلاق است که در پسزمینهای از مناظر بکر و دورافتادهی استرالیا در دههی ۱۹۲۰ شکل میگیرد. این کتاب نخستینبار در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و بلافاصله با استقبال گستردهی خوانندگان و منتقدان روبهرو شد، تا جایی که در بسیاری از فهرستهای پرفروشترین آثار سال قرار گرفت و بعدها نیز اقتباسی سینمایی از آن ساخته شد.
نویسنده در این رمان، داستانی احساسی را با مهارتی شگرف در روایت و پرداخت شخصیتها روایت میکند؛ داستانی که خواننده را به دل یک دوگانگی اخلاقی میبرد و از او میخواهد قضاوت کند، همدردی کند، و در نهایت تصمیم بگیرد که مرز میان درست و نادرست کجاست. روایت کتاب از همان ابتدا با لحن و فضایی سنگین، ملایم و تأملبرانگیز آغاز میشود، و بهتدریج لایههای عاطفی و اخلاقی آن گسترش مییابند.
استدمن با زبان شاعرانه، توصیفهای بصری دقیق و حسبرانگیز، و شناخت عمیق از روان انسانها، موفق شده فضایی خلق کند که خواننده را همچون فانوسبانان جزیرهی دورافتادهی یانوس راک، از جهان بیرونی جدا میکند و او را به کشف لایههای پنهان احساسات انسانی دعوت مینماید. فضای جزیره، با نور و مه، با سکوت و طوفان، با تنهایی و عشق، همچون شخصیتی زنده در رمان حضور دارد و تأثیر مستقیمی بر تصمیمهای شخصیتها میگذارد.
قهرمان داستان، تام شربورن، سربازی بازگشته از جنگ جهانی اول است که برای فرار از خاطرات تلخ جنگ و بازسازی زندگیاش، شغل فانوسبان را در جزیرهای دورافتاده میپذیرد. حضور او در این جزیره، سرآغاز دگرگونیهایی در زندگیاش میشود، بهویژه زمانی که با ایزابل، دختری پرشور و اهل سرزمین اصلی، ازدواج میکند و این دو زندگیای عاشقانه اما محصور در انزوا را آغاز میکنند.
اما در پی چندین سقط جنین که امیدهای ایزابل را به نابودی میکشاند، روزی قایقی به جزیره میرسد که در آن، جسد مردی مرده و نوزادی زنده قرار دارد. تصمیمی که تام و ایزابل در قبال این نوزاد میگیرند، مسیر زندگیشان را بهطور برگشتناپذیری تغییر میدهد. این تصمیم، که از دل عشق و درد میآید، ریشه در نیاز عمیق به خانواده و التیام دارد، اما بهزودی پیامدهای پیچیده و غمانگیز آن آشکار میشود.
درونمایهی اصلی کتاب، نبرد میان وظیفه و عشق، قانون و وجدان، حقیقت و شفقت است. استدمن با ظرافت، نشان میدهد که چگونه یک تصمیم انسانی و بهظاهر درست، میتواند پیامدهایی عمیق و تراژیک به بار آورد، و چگونه مرزهای درست و غلط در موقعیتهای خاص، مبهم و لغزان میشوند.
شخصیتپردازی در این رمان یکی از نقاط قوت برجستهی آن است. تام شخصیتی آرام، اخلاقمدار و درونگراست که با عذاب وجدان زندگی میکند و همواره در کشمکش میان آرامش همسرش و صداقت با دنیای بیرون قرار دارد. ایزابل در مقابل، زنی است پرشور، عاطفی و گاه لجوج، که درد ناتوانیاش در مادر شدن، او را به تصمیمهایی پرخطر میکشاند. استدمن با مهارت، خواننده را وادار میکند تا هم با تام همدردی کند، هم با ایزابل، و هم با دیگر کسانی که از تصمیم آن دو آسیب میبینند.
رمان همچنین بازتابی از شرایط پساجنگی استرالیا و خلأ روانی سربازانی است که از جبهه بازمیگردند. تام نمایندهی نسلی است که با دردها و خاطرات ناخوشایند زیسته و به دنبال بازسازی هویت خود در جهانی آسیبدیده است. این جنبه از کتاب به آن بُعدی تاریخی و اجتماعی میدهد که فراتر از درام خانوادگی است.
نوری میان اقیانوسها همچنین تصویری زیبا و گاه دلگیر از عشق میسازد؛ عشقی که میتواند نجاتبخش یا ویرانگر باشد، میتواند مایهی آرامش یا منبع رنج باشد. در این رمان، عشق نه احساساتی ساده و بیخطر، که نیرویی است پیچیده و گاه متضاد که شخصیتها را به مرزهای خود میرساند.
نثر استدمن لطیف، دقیق و سرشار از تصاویر زنده است. او جزئیات طبیعت، دریا، نور، صدا و حسها را با چنان دقتی توصیف میکند که خواننده خود را میان مه دریا و صدای بوق کشتی احساس میکند. این زیبایی زبانی به جذابیت داستان میافزاید و لحن کتاب را شاعرانه و متفکرانه میسازد.
این رمان نهفقط داستانی دربارهی یک نوزاد گمشده و خانوادهای دورافتاده است، بلکه روایتی است دربارهی مرزهای اخلاق، قدرت انتخاب، پیامد تصمیمها و توانایی انسان برای بخشش. استدمن نشان میدهد که چگونه حقیقت، هرچند دردناک، میتواند مسیر رهایی باشد، و چگونه عشق و رنج، همزمان میتوانند وجود انسانی را شکل دهند.
در نهایت، نوری میان اقیانوسها کتابی است که درونمایههای ژرف انسانی را با ساختاری منسجم، نثری زیبا و شخصیتهایی بهیادماندنی در هم میآمیزد. اثری است که ذهن و دل خواننده را همزمان درگیر میکند، و پس از پایان آن، همچنان در ذهن میماند و خواننده را به اندیشیدن و احساس کردن وامیدارد.
رمان نوری میان اقیانوسها در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۴ با بیش از ۴۷۳ هزار رای و ۳۹۰۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از نجمه عسکری، زهرا خراسانی، سلماز دیانتی و هرمز عبداللهی به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان نوری میان اقیانوسها
تام شربورن، یک سرباز بازمانده از جنگ جهانی اول، که با خاطرات تلخ و احساس گناه از گذشتهاش دستوپنجه نرم میکند، پس از پایان جنگ، تصمیم میگیرد از هیاهوی زندگی شهری فاصله بگیرد. او شغل فانوسبان را در جزیرهی دورافتادهی یانوس راک، در سواحل غربی استرالیا، میپذیرد؛ جایی دور از آدمها و نزدیک به سکوت و دریا. در جریان سفرهای دورهایاش به خشکی برای تهیه آذوقه، با دختری شاد و پرشور به نام ایزابل ملاقات میکند و بهزودی با او ازدواج میکند.
تام و ایزابل زندگی مشترکشان را در جزیره آغاز میکنند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست دارند، اما آرزوی مادر شدن ایزابل با چندین بار سقط جنین و یک نوزاد مرده، به تراژدیهای متوالی میانجامد. ایزابل غمگین، افسرده و شکستخورده است، و تام، در عین عشق، نمیتواند زخم درونی او را درمان کند. آنها در این دوران سخت، در انزوای کامل جزیره به سر میبرند.
روزی، قایقی کوچک به ساحل جزیره میرسد. درون آن، جسد مردی مرده و نوزادی زنده پیدا میشود. ایزابل این اتفاق را معجزهای از جانب خدا میداند؛ پاسخی به دعای پر از اشک او برای مادر شدن. او تام را متقاعد میکند که نوزاد را به عنوان فرزند خودشان نگه دارند و دربارهی پیدا شدن او به کسی چیزی نگویند. با تردید و عذاب وجدان، تام رضایت میدهد.
آنها نام نوزاد را لوسی میگذارند و همچون فرزندی واقعی بزرگش میکنند. زندگی در ظاهر به تعادل و آرامش بازمیگردد. ایزابل شکوفا میشود، تام مهربانتر از همیشه است، و لوسی در میان عشق آن دو رشد میکند. اما بار پنهانکاری و دانستن حقیقت، تام را بهشدت میآزارد. وجدان اخلاقی او، که هنوز زیر بار تجربههای جنگ خمیده است، نمیگذارد آرام باشد.
سالها بعد، طی سفری به خشکی، تام متوجه میشود که مادر واقعی لوسی، زنی به نام هانا، هنوز زنده است و در سوگ شوهر و دختر گمشدهاش میسوزد. او از آن روز به بعد، هر سال برای یافتن ردی از خانوادهاش به ساحل دریا میآید. تام که دیگر نمیتواند بار این راز را تحمل کند، بینام و نشان، اطلاعاتی برای یافتن کودک در اختیار مقامات میگذارد. این آغاز آشفتگی و بحران است.
وقتی حقیقت آشکار میشود، تام بهعنوان کسی که کودک را دزدیده و پنهان کرده، دستگیر میشود. ایزابل ابتدا حاضر نیست علیه او شهادت دهد، اما بعدها بین وفاداری به شوهرش و مادر بودن برای لوسی، دچار بحران میشود. از سوی دیگر، هانا که حالا دخترش را یافته، خود با نوعی تردید مواجه میشود: آیا باید دختری را از والدینی جدا کند که عاشقانه بزرگش کردهاند؟
ماجرا به دادگاه کشیده میشود و در نهایت، ایزابل تصمیم میگیرد حقیقت را بگوید و تام را از مجازات نجات دهد. لوسی به مادر واقعیاش بازگردانده میشود، اما سالها طول میکشد تا هانا بتواند دوباره اعتماد دخترش را بهدست آورد. ایزابل در نهایت از تام جدا میشود و از دنیا میرود، در حالی که عشقشان هرگز از بین نمیرود. سالها بعد، لوسی بزرگ شده و به دیدار تام میرود، و در دیداری پر از سکوت و احساس، با گذشتهی پرفرازونشیب خود آشتی میکند.
این داستان، با پایانی تلخوشیرین، نشان میدهد که گاهی هیچ راه «کاملاً درستی» وجود ندارد، و انتخابهایی که از دل عشق و رنج برمیآیند، میتوانند به همان اندازه مایهی رهایی یا ویرانی شوند.
بخشهایی از نوری میان اقیانوسها
مردی که آن طرف میز نشسته بود برای تأکید به جلو خم شد و گفت «منظور اینه که خیلی کار سختیه، پیک نیک نیست. نه فقط بایرون بی بدترین مأموریت بین فانوس های دریاییه، بلکه می خوام مطمئن بشم که تو می دونی برای چه کاری داری اعزام می شی.» در این حال با شستش تنباکو را توی پیپش فشار داد و آن را روشن کرد.
در تقاضانامه ی تام هم مانند بسیاری از آدم های همان دوره ماجرا یکی بود: متولد ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۳؛ در زمان سربازی دوره ی جنگ را پشت سر گذاشته و کار با دستگاه رمزنگاری و مرس نویسی بین المللی را بامهارت گذرانده بودند، از نظر نیروی جسمی مناسب و توانمند بودند؛ با کارت پایان خدمت سربازی بدون خلاف، قوانین تصریح می کرد که باید به افراد نظامی سابق اولویت داده شود.
………………
تام از آن سربازانی نبود که پاهایش بر اثر فشار از جا کنده شده باشد، یا دل و روده اش مثل مارماهی های خزنده به بیرون ریخته باشد و شش هایش به چیزی چسب مانند و مغزش بر اثر گاز به غذایی سنگین و پرملاط تبدیل شده باشد. با این همه او هم ترس و واهمه برش داشته بود، زیرا مانند همه ی سربازهای دیگر باید برای نجات جان خود دست به هر کاری می زد. او قالبی را با خود حمل می کند که در باطن و درونش آن را طرح ریزی کرده است.
……………….
وقتی به آن سال ها فکر می کند، میان تامی که آن سال ها را تجربه می کند و تامی که آن جا با دست های خونی ایستاده، پسربچه ای قرار گرفته است که حدود هشت سال دارد. همین پسربچه است که در برابر مردهایی مسلح به تفنگ و سرنیزه ایستاده است و نگران جوراب های مدرسه اش است که به پایین سر خورده، و نمی تواند آن ها را بالا بکشد؛ چون ناگزیر است برای این کار تفنگش را زمین بگذارد، و حتی این قدر بزرگ نشده که بتواند تفنگش را راحت در دست بگیرد و نمی تواند حتی مادرش را پیدا کند.
اگر به کتاب نوری میان اقیانوسها علاقه دارید، بخش معرفی برترین داستانهای تاریخی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میسازد.
14 مرداد 1404
نوری میان اقیانوسها
«نوری میان اقیانوسها» اثری است از ام. ال. استدمن (نویسنده اهل استرالیا، متولد ۱۹۷۵) که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است. این رمان داستان زوجی منزوی در جزیرهای دورافتاده است که پس از یافتن نوزادی سرگردان، تصمیمی میگیرند که زندگی خودشان و دیگران را برای همیشه دگرگون میکند.
دربارهی نوری میان اقیانوسها
رمان نوری میان اقیانوسها (The Light Between Oceans) نوشتهی ام. ال. استدمن، اثری تأثیرگذار و عمیق دربارهی عشق، فقدان، وجدان و اخلاق است که در پسزمینهای از مناظر بکر و دورافتادهی استرالیا در دههی ۱۹۲۰ شکل میگیرد. این کتاب نخستینبار در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و بلافاصله با استقبال گستردهی خوانندگان و منتقدان روبهرو شد، تا جایی که در بسیاری از فهرستهای پرفروشترین آثار سال قرار گرفت و بعدها نیز اقتباسی سینمایی از آن ساخته شد.
نویسنده در این رمان، داستانی احساسی را با مهارتی شگرف در روایت و پرداخت شخصیتها روایت میکند؛ داستانی که خواننده را به دل یک دوگانگی اخلاقی میبرد و از او میخواهد قضاوت کند، همدردی کند، و در نهایت تصمیم بگیرد که مرز میان درست و نادرست کجاست. روایت کتاب از همان ابتدا با لحن و فضایی سنگین، ملایم و تأملبرانگیز آغاز میشود، و بهتدریج لایههای عاطفی و اخلاقی آن گسترش مییابند.
استدمن با زبان شاعرانه، توصیفهای بصری دقیق و حسبرانگیز، و شناخت عمیق از روان انسانها، موفق شده فضایی خلق کند که خواننده را همچون فانوسبانان جزیرهی دورافتادهی یانوس راک، از جهان بیرونی جدا میکند و او را به کشف لایههای پنهان احساسات انسانی دعوت مینماید. فضای جزیره، با نور و مه، با سکوت و طوفان، با تنهایی و عشق، همچون شخصیتی زنده در رمان حضور دارد و تأثیر مستقیمی بر تصمیمهای شخصیتها میگذارد.
قهرمان داستان، تام شربورن، سربازی بازگشته از جنگ جهانی اول است که برای فرار از خاطرات تلخ جنگ و بازسازی زندگیاش، شغل فانوسبان را در جزیرهای دورافتاده میپذیرد. حضور او در این جزیره، سرآغاز دگرگونیهایی در زندگیاش میشود، بهویژه زمانی که با ایزابل، دختری پرشور و اهل سرزمین اصلی، ازدواج میکند و این دو زندگیای عاشقانه اما محصور در انزوا را آغاز میکنند.
اما در پی چندین سقط جنین که امیدهای ایزابل را به نابودی میکشاند، روزی قایقی به جزیره میرسد که در آن، جسد مردی مرده و نوزادی زنده قرار دارد. تصمیمی که تام و ایزابل در قبال این نوزاد میگیرند، مسیر زندگیشان را بهطور برگشتناپذیری تغییر میدهد. این تصمیم، که از دل عشق و درد میآید، ریشه در نیاز عمیق به خانواده و التیام دارد، اما بهزودی پیامدهای پیچیده و غمانگیز آن آشکار میشود.
درونمایهی اصلی کتاب، نبرد میان وظیفه و عشق، قانون و وجدان، حقیقت و شفقت است. استدمن با ظرافت، نشان میدهد که چگونه یک تصمیم انسانی و بهظاهر درست، میتواند پیامدهایی عمیق و تراژیک به بار آورد، و چگونه مرزهای درست و غلط در موقعیتهای خاص، مبهم و لغزان میشوند.
شخصیتپردازی در این رمان یکی از نقاط قوت برجستهی آن است. تام شخصیتی آرام، اخلاقمدار و درونگراست که با عذاب وجدان زندگی میکند و همواره در کشمکش میان آرامش همسرش و صداقت با دنیای بیرون قرار دارد. ایزابل در مقابل، زنی است پرشور، عاطفی و گاه لجوج، که درد ناتوانیاش در مادر شدن، او را به تصمیمهایی پرخطر میکشاند. استدمن با مهارت، خواننده را وادار میکند تا هم با تام همدردی کند، هم با ایزابل، و هم با دیگر کسانی که از تصمیم آن دو آسیب میبینند.
رمان همچنین بازتابی از شرایط پساجنگی استرالیا و خلأ روانی سربازانی است که از جبهه بازمیگردند. تام نمایندهی نسلی است که با دردها و خاطرات ناخوشایند زیسته و به دنبال بازسازی هویت خود در جهانی آسیبدیده است. این جنبه از کتاب به آن بُعدی تاریخی و اجتماعی میدهد که فراتر از درام خانوادگی است.
نوری میان اقیانوسها همچنین تصویری زیبا و گاه دلگیر از عشق میسازد؛ عشقی که میتواند نجاتبخش یا ویرانگر باشد، میتواند مایهی آرامش یا منبع رنج باشد. در این رمان، عشق نه احساساتی ساده و بیخطر، که نیرویی است پیچیده و گاه متضاد که شخصیتها را به مرزهای خود میرساند.
نثر استدمن لطیف، دقیق و سرشار از تصاویر زنده است. او جزئیات طبیعت، دریا، نور، صدا و حسها را با چنان دقتی توصیف میکند که خواننده خود را میان مه دریا و صدای بوق کشتی احساس میکند. این زیبایی زبانی به جذابیت داستان میافزاید و لحن کتاب را شاعرانه و متفکرانه میسازد.
این رمان نهفقط داستانی دربارهی یک نوزاد گمشده و خانوادهای دورافتاده است، بلکه روایتی است دربارهی مرزهای اخلاق، قدرت انتخاب، پیامد تصمیمها و توانایی انسان برای بخشش. استدمن نشان میدهد که چگونه حقیقت، هرچند دردناک، میتواند مسیر رهایی باشد، و چگونه عشق و رنج، همزمان میتوانند وجود انسانی را شکل دهند.
در نهایت، نوری میان اقیانوسها کتابی است که درونمایههای ژرف انسانی را با ساختاری منسجم، نثری زیبا و شخصیتهایی بهیادماندنی در هم میآمیزد. اثری است که ذهن و دل خواننده را همزمان درگیر میکند، و پس از پایان آن، همچنان در ذهن میماند و خواننده را به اندیشیدن و احساس کردن وامیدارد.
رمان نوری میان اقیانوسها در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۴ با بیش از ۴۷۳ هزار رای و ۳۹۰۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از نجمه عسکری، زهرا خراسانی، سلماز دیانتی و هرمز عبداللهی به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان نوری میان اقیانوسها
تام شربورن، یک سرباز بازمانده از جنگ جهانی اول، که با خاطرات تلخ و احساس گناه از گذشتهاش دستوپنجه نرم میکند، پس از پایان جنگ، تصمیم میگیرد از هیاهوی زندگی شهری فاصله بگیرد. او شغل فانوسبان را در جزیرهی دورافتادهی یانوس راک، در سواحل غربی استرالیا، میپذیرد؛ جایی دور از آدمها و نزدیک به سکوت و دریا. در جریان سفرهای دورهایاش به خشکی برای تهیه آذوقه، با دختری شاد و پرشور به نام ایزابل ملاقات میکند و بهزودی با او ازدواج میکند.
تام و ایزابل زندگی مشترکشان را در جزیره آغاز میکنند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست دارند، اما آرزوی مادر شدن ایزابل با چندین بار سقط جنین و یک نوزاد مرده، به تراژدیهای متوالی میانجامد. ایزابل غمگین، افسرده و شکستخورده است، و تام، در عین عشق، نمیتواند زخم درونی او را درمان کند. آنها در این دوران سخت، در انزوای کامل جزیره به سر میبرند.
روزی، قایقی کوچک به ساحل جزیره میرسد. درون آن، جسد مردی مرده و نوزادی زنده پیدا میشود. ایزابل این اتفاق را معجزهای از جانب خدا میداند؛ پاسخی به دعای پر از اشک او برای مادر شدن. او تام را متقاعد میکند که نوزاد را به عنوان فرزند خودشان نگه دارند و دربارهی پیدا شدن او به کسی چیزی نگویند. با تردید و عذاب وجدان، تام رضایت میدهد.
آنها نام نوزاد را لوسی میگذارند و همچون فرزندی واقعی بزرگش میکنند. زندگی در ظاهر به تعادل و آرامش بازمیگردد. ایزابل شکوفا میشود، تام مهربانتر از همیشه است، و لوسی در میان عشق آن دو رشد میکند. اما بار پنهانکاری و دانستن حقیقت، تام را بهشدت میآزارد. وجدان اخلاقی او، که هنوز زیر بار تجربههای جنگ خمیده است، نمیگذارد آرام باشد.
سالها بعد، طی سفری به خشکی، تام متوجه میشود که مادر واقعی لوسی، زنی به نام هانا، هنوز زنده است و در سوگ شوهر و دختر گمشدهاش میسوزد. او از آن روز به بعد، هر سال برای یافتن ردی از خانوادهاش به ساحل دریا میآید. تام که دیگر نمیتواند بار این راز را تحمل کند، بینام و نشان، اطلاعاتی برای یافتن کودک در اختیار مقامات میگذارد. این آغاز آشفتگی و بحران است.
وقتی حقیقت آشکار میشود، تام بهعنوان کسی که کودک را دزدیده و پنهان کرده، دستگیر میشود. ایزابل ابتدا حاضر نیست علیه او شهادت دهد، اما بعدها بین وفاداری به شوهرش و مادر بودن برای لوسی، دچار بحران میشود. از سوی دیگر، هانا که حالا دخترش را یافته، خود با نوعی تردید مواجه میشود: آیا باید دختری را از والدینی جدا کند که عاشقانه بزرگش کردهاند؟
ماجرا به دادگاه کشیده میشود و در نهایت، ایزابل تصمیم میگیرد حقیقت را بگوید و تام را از مجازات نجات دهد. لوسی به مادر واقعیاش بازگردانده میشود، اما سالها طول میکشد تا هانا بتواند دوباره اعتماد دخترش را بهدست آورد. ایزابل در نهایت از تام جدا میشود و از دنیا میرود، در حالی که عشقشان هرگز از بین نمیرود. سالها بعد، لوسی بزرگ شده و به دیدار تام میرود، و در دیداری پر از سکوت و احساس، با گذشتهی پرفرازونشیب خود آشتی میکند.
این داستان، با پایانی تلخوشیرین، نشان میدهد که گاهی هیچ راه «کاملاً درستی» وجود ندارد، و انتخابهایی که از دل عشق و رنج برمیآیند، میتوانند به همان اندازه مایهی رهایی یا ویرانی شوند.
بخشهایی از نوری میان اقیانوسها
مردی که آن طرف میز نشسته بود برای تأکید به جلو خم شد و گفت «منظور اینه که خیلی کار سختیه، پیک نیک نیست. نه فقط بایرون بی بدترین مأموریت بین فانوس های دریاییه، بلکه می خوام مطمئن بشم که تو می دونی برای چه کاری داری اعزام می شی.» در این حال با شستش تنباکو را توی پیپش فشار داد و آن را روشن کرد.
در تقاضانامه ی تام هم مانند بسیاری از آدم های همان دوره ماجرا یکی بود: متولد ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۳؛ در زمان سربازی دوره ی جنگ را پشت سر گذاشته و کار با دستگاه رمزنگاری و مرس نویسی بین المللی را بامهارت گذرانده بودند، از نظر نیروی جسمی مناسب و توانمند بودند؛ با کارت پایان خدمت سربازی بدون خلاف، قوانین تصریح می کرد که باید به افراد نظامی سابق اولویت داده شود.
………………
تام از آن سربازانی نبود که پاهایش بر اثر فشار از جا کنده شده باشد، یا دل و روده اش مثل مارماهی های خزنده به بیرون ریخته باشد و شش هایش به چیزی چسب مانند و مغزش بر اثر گاز به غذایی سنگین و پرملاط تبدیل شده باشد. با این همه او هم ترس و واهمه برش داشته بود، زیرا مانند همه ی سربازهای دیگر باید برای نجات جان خود دست به هر کاری می زد. او قالبی را با خود حمل می کند که در باطن و درونش آن را طرح ریزی کرده است.
……………….
وقتی به آن سال ها فکر می کند، میان تامی که آن سال ها را تجربه می کند و تامی که آن جا با دست های خونی ایستاده، پسربچه ای قرار گرفته است که حدود هشت سال دارد. همین پسربچه است که در برابر مردهایی مسلح به تفنگ و سرنیزه ایستاده است و نگران جوراب های مدرسه اش است که به پایین سر خورده، و نمی تواند آن ها را بالا بکشد؛ چون ناگزیر است برای این کار تفنگش را زمین بگذارد، و حتی این قدر بزرگ نشده که بتواند تفنگش را راحت در دست بگیرد و نمی تواند حتی مادرش را پیدا کند.
اگر به کتاب نوری میان اقیانوسها علاقه دارید، بخش معرفی برترین داستانهای تاریخی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان تاریخی، داستان خارجی، رمان، عاشقانه
۰ برچسبها: ادبیات استرالیا، ادبیات جهان، ام. ال. استدمن، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب