«جوینده» اثری است از تانا فرنچ (نویسندهی آمریکایی – ایرلندی، متولد ۱۹۷۳) که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. این رمان داستان پلیس بازنشستهای است که در روستایی ایرلندی بهدنبال آرامش میگردد اما ناخواسته درگیر تحقیق دربارهی ناپدید شدن یک نوجوان و رازهای تاریک روستا میشود.
دربارهی جوینده
در دل روستایی آرام و دورافتاده در غرب ایرلند، داستان «جوینده» (The Searcher) نوشته تانا فرنچ آغاز میشود؛ رمانی که با نثری روان و فضایی رازآلود، خواننده را به سفری درونی و بیرونی میبرد. این کتاب نهتنها یک داستان معمایی است، بلکه تأملی عمیق بر تنهایی، اعتماد، و معنای عدالت در جوامع کوچک و بسته ارائه میدهد.
شخصیت اصلی داستان، کال هوپر، یک پلیس بازنشسته آمریکایی است که پس از سالها خدمت در شیکاگو، تصمیم میگیرد زندگی آرامتری را در ایرلند تجربه کند. او خانهای قدیمی میخرد، باغچهای میسازد، و تلاش میکند با طبیعت و سکوت اطرافش ارتباط برقرار کند. اما این آرامش خیلی زود با ورود نوجوانی به نام ترِی به چالش کشیده میشود.
تری از کال میخواهد درباره ناپدید شدن برادرش تحقیق کند؛ موضوعی که اهالی روستا ترجیح میدهند دربارهاش سکوت کنند. کال که قصد داشت از دنیای جرم و جنایت فاصله بگیرد، ناخواسته دوباره وارد دنیایی از پرسشها، شکها و تهدیدها میشود. این نقطه آغاز تحول درونی اوست؛ جایی که مرز میان حقیقت و دروغ، عدالت و انتقام، و اعتماد و خیانت بهتدریج محو میشود.
تانا فرنچ با مهارت خاصی فضای روستا را به تصویر میکشد؛ جایی که همه چیز در ظاهر آرام است اما زیر پوست آن، رازهایی تاریک جریان دارند. او با استفاده از توصیفهای دقیق و دیالوگهای طبیعی، خواننده را در دل این جامعه کوچک غرق میکند؛ جایی که هر نگاه، هر سکوت، و هر جمله میتواند حامل معنایی پنهان باشد.
یکی از نقاط قوت رمان، شخصیتپردازی عمیق کال هوپر است. او مردی است که با گذشتهای سنگین و ذهنی خسته، به دنبال آرامش آمده اما با چالشی اخلاقی روبهرو میشود. تصمیمات او نهتنها سرنوشت خودش، بلکه زندگی دیگران را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. فرنچ با ظرافت، کشمکشهای درونی کال را به تصویر میکشد و خواننده را با او همراه میسازد.
رمان «جوینده» از نظر ساختار، با ریتمی آرام اما پرتنش پیش میرود. برخلاف بسیاری از داستانهای جنایی که بر سرعت و هیجان تکیه دارند، این کتاب بر عمق روانی و پیچیدگی روابط انسانی تمرکز دارد. همین ویژگی باعث شده تا مخاطب نهتنها به دنبال کشف راز باشد، بلکه به درک بهتر شخصیتها و انگیزههایشان نیز علاقهمند شود.
موضوع اعتماد در این رمان نقش کلیدی دارد. کال باید تصمیم بگیرد که آیا میتواند به تری، به اهالی روستا، و حتی به خودش اعتماد کند یا نه. این پرسشها در طول داستان بارها مطرح میشوند و خواننده را به تأمل درباره ماهیت اعتماد و خطرات آن وامیدارند.
فرنچ همچنین به موضوع مهاجرت و تفاوتهای فرهنگی نیز میپردازد. کال بهعنوان یک آمریکایی در جامعهای ایرلندی زندگی میکند که قوانین نانوشته خاص خود را دارد. این تفاوتها گاهی باعث سوءتفاهم، تنش، و حتی خطر میشوند؛ اما در عین حال بستری برای یادگیری و رشد فراهم میکنند.
زبان داستان ساده اما تأثیرگذار است. فرنچ از جملات کوتاه و توصیفهای دقیق استفاده میکند تا فضای داستان را ملموس و زنده کند. او در خلق حس تعلیق و اضطراب بسیار موفق عمل کرده و توانسته است خواننده را تا پایان داستان با خود همراه سازد.
«جوینده» نهتنها یک رمان جنایی است، بلکه اثری فلسفی درباره انتخابهای اخلاقی، مسئولیت فردی، و تأثیر گذشته بر حال و آینده است. این کتاب نشان میدهد که گاهی جستوجوی حقیقت، بیش از آنکه به پاسخ برسد، انسان را با خودش روبهرو میکند.
در نهایت، «جوینده» اثری است که با فضاسازی قوی، شخصیتپردازی دقیق، و روایت روان، مخاطب را به دنیایی متفاوت میبرد؛ دنیایی که در آن، پرسشهای ساده میتوانند به پیچیدهترین چالشهای انسانی تبدیل شوند. این کتاب برای کسانی که به داستانهای روانشناختی و معمایی علاقه دارند، تجربهای فراموشنشدنی خواهد بود.
رمان جوینده در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۰ با بیش از ۱۵۸ هزار رای و ۱۴۰۰۰ نقد و نظر است.
خلاصهی داستان جوینده
در رمان «جوینده داستان مردی به نام کال هوپر روایت میشود؛ یک پلیس بازنشسته آمریکایی که پس از سالها خدمت در شیکاگو، تصمیم میگیرد زندگی آرامتری را در روستایی کوچک در غرب ایرلند آغاز کند. او خانهای قدیمی میخرد و با امید به آرامش، خود را وقف تعمیرات، طبیعت و سکوت اطرافش میکند.
اما این آرامش خیلی زود با ورود نوجوانی به نام تری به چالش کشیده میشود. تری از کال میخواهد درباره ناپدید شدن برادرش، برندن، تحقیق کند؛ موضوعی که اهالی روستا ترجیح میدهند دربارهاش سکوت کنند. کال که قصد داشت از دنیای جرم و جنایت فاصله بگیرد، ناخواسته دوباره وارد دنیایی از پرسشها، شکها و تهدیدها میشود.
با شروع تحقیقات غیررسمی، کال متوجه میشود که برندن نهتنها ناپدید شده، بلکه ردپای او در زندگی روستا بهتدریج پاک شده است. هیچکس حاضر نیست درباره او صحبت کند و هر تلاش کال برای کسب اطلاعات با دیوار سکوت و بیاعتمادی مواجه میشود. این فضای رازآلود، کال را به یاد روزهای پرتنش کاریاش در شیکاگو میاندازد.
در طول داستان، رابطه میان کال و تری نیز شکل میگیرد؛ رابطهای که از بیاعتمادی آغاز میشود و به نوعی همدلی و حمایت ختم میشود. کال در تلاش است تا هم به تری کمک کند و هم از خودش محافظت کند، چرا که متوجه میشود ورودش به این پرونده ممکن است امنیتش را به خطر بیندازد.
فرنچ با مهارت خاصی فضای روستا را به تصویر میکشد؛ جایی که همه چیز در ظاهر آرام است اما زیر پوست آن، رازهایی تاریک جریان دارند. او با استفاده از توصیفهای دقیق و دیالوگهای طبیعی، خواننده را در دل این جامعه کوچک غرق میکند؛ جایی که هر نگاه، هر سکوت، و هر جمله میتواند حامل معنایی پنهان باشد.
کال در مسیر جستوجوی حقیقت، با چالشهای اخلاقی و روانی روبهرو میشود. او باید تصمیم بگیرد که تا چه حد حاضر است برای کشف واقعیت پیش برود و آیا ارزشش را دارد که آرامش تازهاش را فدای گذشتهای پرتنش کند. این کشمکش درونی، یکی از محورهای اصلی داستان است.
در نهایت، کال به حقایقی دست مییابد که نهتنها درباره برندن، بلکه درباره خود روستا و ساکنانش نیز پردهبرداری میکند. اما این کشفها به بهایی سنگین تمام میشوند؛ بهایی که کال باید بپذیرد تا بتواند با وجدان خود کنار بیاید.
«جوینده» داستانی است درباره حقیقت، اعتماد، و مرزهای اخلاقی. این رمان نشان میدهد که گاهی جستوجوی حقیقت، بیش از آنکه به پاسخ برسد، انسان را با خودش روبهرو میکند. فضای آرام اما پرتنش، شخصیتپردازی دقیق، و روایت روان باعث شده این کتاب در میان علاقهمندان به داستانهای روانشناختی و معمایی جایگاه ویژهای پیدا کند.
بخشهایی از جوینده
کال هوپر روی صندلی چوبی ایوان نشسته بود، فنجان چای سردش را در دست گرفته و به تپههای مهآلود خیره شده بود. سکوتی سنگین بر فضای اطراف حاکم بود؛ سکوتی که نه آرامش، بلکه نوعی هشدار در خود داشت. او به این سکوت عادت نداشت؛ در شیکاگو، سکوت همیشه به معنای خطر بود.
صدای پاهای سبک روی سنگریزهها باعث شد سرش را بچرخاند. پسرکی با موهای ژولیده و چهرهای خسته در فاصلهای نهچندان دور ایستاده بود. نگاهش مستقیم بود، بیپروا، اما چیزی در آن بود که کال را به یاد نوجوانهایی میانداخت که در اداره پلیس دیده بود؛ نگاه کسانی که چیزی برای از دست دادن ندارند.
«میخوام یه چیزی ازت بپرسم.» صدای پسر خشدار بود، انگار مدتها با کسی حرف نزده باشد. کال چیزی نگفت. فقط با سر اشاره کرد که جلو بیاید. پسر مکثی کرد، سپس گفت: «برادرم گم شده. همه میگن خودش رفته، ولی من میدونم که یه چیزی درست نیست.»
کال نفس عمیقی کشید. این همان چیزی بود که نمیخواست با آن روبهرو شود. او به این روستا آمده بود تا از گذشتهاش فرار کند، نه اینکه دوباره وارد دنیای رازها و پروندههای حلنشده شود. اما نگاه پسر، آن نگاه پر از امید و ترس، چیزی درونش را نرم کرد.
در روزهای بعد، کال شروع به پرسوجو کرد، نه بهعنوان پلیس، بلکه بهعنوان مردی که نمیتوانست بیتفاوت بماند. اما هر سؤال با سکوتی سرد پاسخ داده میشد. اهالی روستا با لبخندهای مصنوعی و نگاههای خنثی، او را به بیرون از حلقه اعتمادشان هل میدادند.
هرچه بیشتر جلو میرفت، بیشتر حس میکرد که چیزی در این روستا پنهان شده است؛ چیزی که همه میدانند اما هیچکس نمیخواهد دربارهاش حرف بزند. و در این میان، کال باید تصمیم میگرفت: آیا واقعاً میخواهد حقیقت را بداند، حتی اگر آن حقیقت آرامش تازهاش را نابود کند؟
………………………..
کال در دل شب از خواب پرید. صدای دوردست سگها، مثل پژواکی از چیزی نادیدنی، در تاریکی پیچیده بود. خانه سرد بود، و مه از پنجرههای قدی بالا میخزید، انگار میخواست خودش را به درون بکشد. او نشسته، گوش سپرده بود، نه فقط به صداها، بلکه به آن حس آشنای اضطراب که سالها در شیکاگو با آن زندگی کرده بود. چیزی در این سکوت شبانه درست نبود؛ نه بهخاطر آنچه شنیده میشد، بلکه بهخاطر آنچه پنهان مانده بود.
……………………
کال در امتداد جادهی باریکی قدم میزد که از میان تپههای سبز و مهگرفته میگذشت. صدای کلاغها از دوردست میآمد، مثل زمزمههایی که چیزی را هشدار میدادند. هوا بوی خاک نمخورده میداد، و باد سردی از سمت جنگل میوزید.
او به خانههای پراکنده در دامنهی تپه نگاه میکرد، خانههایی با پنجرههای بسته و پردههای سنگین، انگار هیچکس نمیخواست چیزی را ببیند یا دیده شود. در دلش حس میکرد که این روستا، با تمام زیباییاش، چیزی را پنهان کرده؛ چیزی که آرامش را میبلعد و سکوت را به سلاح تبدیل میکند.
اگر به کتاب جوینده علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار تانا فرنچ در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسنده نیز آشنا میکند.
30 مهر 1404
جوینده
«جوینده» اثری است از تانا فرنچ (نویسندهی آمریکایی – ایرلندی، متولد ۱۹۷۳) که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. این رمان داستان پلیس بازنشستهای است که در روستایی ایرلندی بهدنبال آرامش میگردد اما ناخواسته درگیر تحقیق دربارهی ناپدید شدن یک نوجوان و رازهای تاریک روستا میشود.
دربارهی جوینده
در دل روستایی آرام و دورافتاده در غرب ایرلند، داستان «جوینده» (The Searcher) نوشته تانا فرنچ آغاز میشود؛ رمانی که با نثری روان و فضایی رازآلود، خواننده را به سفری درونی و بیرونی میبرد. این کتاب نهتنها یک داستان معمایی است، بلکه تأملی عمیق بر تنهایی، اعتماد، و معنای عدالت در جوامع کوچک و بسته ارائه میدهد.
شخصیت اصلی داستان، کال هوپر، یک پلیس بازنشسته آمریکایی است که پس از سالها خدمت در شیکاگو، تصمیم میگیرد زندگی آرامتری را در ایرلند تجربه کند. او خانهای قدیمی میخرد، باغچهای میسازد، و تلاش میکند با طبیعت و سکوت اطرافش ارتباط برقرار کند. اما این آرامش خیلی زود با ورود نوجوانی به نام ترِی به چالش کشیده میشود.
تری از کال میخواهد درباره ناپدید شدن برادرش تحقیق کند؛ موضوعی که اهالی روستا ترجیح میدهند دربارهاش سکوت کنند. کال که قصد داشت از دنیای جرم و جنایت فاصله بگیرد، ناخواسته دوباره وارد دنیایی از پرسشها، شکها و تهدیدها میشود. این نقطه آغاز تحول درونی اوست؛ جایی که مرز میان حقیقت و دروغ، عدالت و انتقام، و اعتماد و خیانت بهتدریج محو میشود.
تانا فرنچ با مهارت خاصی فضای روستا را به تصویر میکشد؛ جایی که همه چیز در ظاهر آرام است اما زیر پوست آن، رازهایی تاریک جریان دارند. او با استفاده از توصیفهای دقیق و دیالوگهای طبیعی، خواننده را در دل این جامعه کوچک غرق میکند؛ جایی که هر نگاه، هر سکوت، و هر جمله میتواند حامل معنایی پنهان باشد.
یکی از نقاط قوت رمان، شخصیتپردازی عمیق کال هوپر است. او مردی است که با گذشتهای سنگین و ذهنی خسته، به دنبال آرامش آمده اما با چالشی اخلاقی روبهرو میشود. تصمیمات او نهتنها سرنوشت خودش، بلکه زندگی دیگران را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. فرنچ با ظرافت، کشمکشهای درونی کال را به تصویر میکشد و خواننده را با او همراه میسازد.
رمان «جوینده» از نظر ساختار، با ریتمی آرام اما پرتنش پیش میرود. برخلاف بسیاری از داستانهای جنایی که بر سرعت و هیجان تکیه دارند، این کتاب بر عمق روانی و پیچیدگی روابط انسانی تمرکز دارد. همین ویژگی باعث شده تا مخاطب نهتنها به دنبال کشف راز باشد، بلکه به درک بهتر شخصیتها و انگیزههایشان نیز علاقهمند شود.
موضوع اعتماد در این رمان نقش کلیدی دارد. کال باید تصمیم بگیرد که آیا میتواند به تری، به اهالی روستا، و حتی به خودش اعتماد کند یا نه. این پرسشها در طول داستان بارها مطرح میشوند و خواننده را به تأمل درباره ماهیت اعتماد و خطرات آن وامیدارند.
فرنچ همچنین به موضوع مهاجرت و تفاوتهای فرهنگی نیز میپردازد. کال بهعنوان یک آمریکایی در جامعهای ایرلندی زندگی میکند که قوانین نانوشته خاص خود را دارد. این تفاوتها گاهی باعث سوءتفاهم، تنش، و حتی خطر میشوند؛ اما در عین حال بستری برای یادگیری و رشد فراهم میکنند.
زبان داستان ساده اما تأثیرگذار است. فرنچ از جملات کوتاه و توصیفهای دقیق استفاده میکند تا فضای داستان را ملموس و زنده کند. او در خلق حس تعلیق و اضطراب بسیار موفق عمل کرده و توانسته است خواننده را تا پایان داستان با خود همراه سازد.
«جوینده» نهتنها یک رمان جنایی است، بلکه اثری فلسفی درباره انتخابهای اخلاقی، مسئولیت فردی، و تأثیر گذشته بر حال و آینده است. این کتاب نشان میدهد که گاهی جستوجوی حقیقت، بیش از آنکه به پاسخ برسد، انسان را با خودش روبهرو میکند.
در نهایت، «جوینده» اثری است که با فضاسازی قوی، شخصیتپردازی دقیق، و روایت روان، مخاطب را به دنیایی متفاوت میبرد؛ دنیایی که در آن، پرسشهای ساده میتوانند به پیچیدهترین چالشهای انسانی تبدیل شوند. این کتاب برای کسانی که به داستانهای روانشناختی و معمایی علاقه دارند، تجربهای فراموشنشدنی خواهد بود.
رمان جوینده در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۰ با بیش از ۱۵۸ هزار رای و ۱۴۰۰۰ نقد و نظر است.
خلاصهی داستان جوینده
در رمان «جوینده داستان مردی به نام کال هوپر روایت میشود؛ یک پلیس بازنشسته آمریکایی که پس از سالها خدمت در شیکاگو، تصمیم میگیرد زندگی آرامتری را در روستایی کوچک در غرب ایرلند آغاز کند. او خانهای قدیمی میخرد و با امید به آرامش، خود را وقف تعمیرات، طبیعت و سکوت اطرافش میکند.
اما این آرامش خیلی زود با ورود نوجوانی به نام تری به چالش کشیده میشود. تری از کال میخواهد درباره ناپدید شدن برادرش، برندن، تحقیق کند؛ موضوعی که اهالی روستا ترجیح میدهند دربارهاش سکوت کنند. کال که قصد داشت از دنیای جرم و جنایت فاصله بگیرد، ناخواسته دوباره وارد دنیایی از پرسشها، شکها و تهدیدها میشود.
با شروع تحقیقات غیررسمی، کال متوجه میشود که برندن نهتنها ناپدید شده، بلکه ردپای او در زندگی روستا بهتدریج پاک شده است. هیچکس حاضر نیست درباره او صحبت کند و هر تلاش کال برای کسب اطلاعات با دیوار سکوت و بیاعتمادی مواجه میشود. این فضای رازآلود، کال را به یاد روزهای پرتنش کاریاش در شیکاگو میاندازد.
در طول داستان، رابطه میان کال و تری نیز شکل میگیرد؛ رابطهای که از بیاعتمادی آغاز میشود و به نوعی همدلی و حمایت ختم میشود. کال در تلاش است تا هم به تری کمک کند و هم از خودش محافظت کند، چرا که متوجه میشود ورودش به این پرونده ممکن است امنیتش را به خطر بیندازد.
فرنچ با مهارت خاصی فضای روستا را به تصویر میکشد؛ جایی که همه چیز در ظاهر آرام است اما زیر پوست آن، رازهایی تاریک جریان دارند. او با استفاده از توصیفهای دقیق و دیالوگهای طبیعی، خواننده را در دل این جامعه کوچک غرق میکند؛ جایی که هر نگاه، هر سکوت، و هر جمله میتواند حامل معنایی پنهان باشد.
کال در مسیر جستوجوی حقیقت، با چالشهای اخلاقی و روانی روبهرو میشود. او باید تصمیم بگیرد که تا چه حد حاضر است برای کشف واقعیت پیش برود و آیا ارزشش را دارد که آرامش تازهاش را فدای گذشتهای پرتنش کند. این کشمکش درونی، یکی از محورهای اصلی داستان است.
در نهایت، کال به حقایقی دست مییابد که نهتنها درباره برندن، بلکه درباره خود روستا و ساکنانش نیز پردهبرداری میکند. اما این کشفها به بهایی سنگین تمام میشوند؛ بهایی که کال باید بپذیرد تا بتواند با وجدان خود کنار بیاید.
«جوینده» داستانی است درباره حقیقت، اعتماد، و مرزهای اخلاقی. این رمان نشان میدهد که گاهی جستوجوی حقیقت، بیش از آنکه به پاسخ برسد، انسان را با خودش روبهرو میکند. فضای آرام اما پرتنش، شخصیتپردازی دقیق، و روایت روان باعث شده این کتاب در میان علاقهمندان به داستانهای روانشناختی و معمایی جایگاه ویژهای پیدا کند.
بخشهایی از جوینده
کال هوپر روی صندلی چوبی ایوان نشسته بود، فنجان چای سردش را در دست گرفته و به تپههای مهآلود خیره شده بود. سکوتی سنگین بر فضای اطراف حاکم بود؛ سکوتی که نه آرامش، بلکه نوعی هشدار در خود داشت. او به این سکوت عادت نداشت؛ در شیکاگو، سکوت همیشه به معنای خطر بود.
صدای پاهای سبک روی سنگریزهها باعث شد سرش را بچرخاند. پسرکی با موهای ژولیده و چهرهای خسته در فاصلهای نهچندان دور ایستاده بود. نگاهش مستقیم بود، بیپروا، اما چیزی در آن بود که کال را به یاد نوجوانهایی میانداخت که در اداره پلیس دیده بود؛ نگاه کسانی که چیزی برای از دست دادن ندارند.
«میخوام یه چیزی ازت بپرسم.» صدای پسر خشدار بود، انگار مدتها با کسی حرف نزده باشد. کال چیزی نگفت. فقط با سر اشاره کرد که جلو بیاید. پسر مکثی کرد، سپس گفت: «برادرم گم شده. همه میگن خودش رفته، ولی من میدونم که یه چیزی درست نیست.»
کال نفس عمیقی کشید. این همان چیزی بود که نمیخواست با آن روبهرو شود. او به این روستا آمده بود تا از گذشتهاش فرار کند، نه اینکه دوباره وارد دنیای رازها و پروندههای حلنشده شود. اما نگاه پسر، آن نگاه پر از امید و ترس، چیزی درونش را نرم کرد.
در روزهای بعد، کال شروع به پرسوجو کرد، نه بهعنوان پلیس، بلکه بهعنوان مردی که نمیتوانست بیتفاوت بماند. اما هر سؤال با سکوتی سرد پاسخ داده میشد. اهالی روستا با لبخندهای مصنوعی و نگاههای خنثی، او را به بیرون از حلقه اعتمادشان هل میدادند.
هرچه بیشتر جلو میرفت، بیشتر حس میکرد که چیزی در این روستا پنهان شده است؛ چیزی که همه میدانند اما هیچکس نمیخواهد دربارهاش حرف بزند. و در این میان، کال باید تصمیم میگرفت: آیا واقعاً میخواهد حقیقت را بداند، حتی اگر آن حقیقت آرامش تازهاش را نابود کند؟
………………………..
کال در دل شب از خواب پرید. صدای دوردست سگها، مثل پژواکی از چیزی نادیدنی، در تاریکی پیچیده بود. خانه سرد بود، و مه از پنجرههای قدی بالا میخزید، انگار میخواست خودش را به درون بکشد. او نشسته، گوش سپرده بود، نه فقط به صداها، بلکه به آن حس آشنای اضطراب که سالها در شیکاگو با آن زندگی کرده بود. چیزی در این سکوت شبانه درست نبود؛ نه بهخاطر آنچه شنیده میشد، بلکه بهخاطر آنچه پنهان مانده بود.
……………………
کال در امتداد جادهی باریکی قدم میزد که از میان تپههای سبز و مهگرفته میگذشت. صدای کلاغها از دوردست میآمد، مثل زمزمههایی که چیزی را هشدار میدادند. هوا بوی خاک نمخورده میداد، و باد سردی از سمت جنگل میوزید.
او به خانههای پراکنده در دامنهی تپه نگاه میکرد، خانههایی با پنجرههای بسته و پردههای سنگین، انگار هیچکس نمیخواست چیزی را ببیند یا دیده شود. در دلش حس میکرد که این روستا، با تمام زیباییاش، چیزی را پنهان کرده؛ چیزی که آرامش را میبلعد و سکوت را به سلاح تبدیل میکند.
اگر به کتاب جوینده علاقه دارید، بخش معرفی برترین آثار تانا فرنچ در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار این نویسنده نیز آشنا میکند.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، جنایی و پلیسی، داستان خارجی، رمان، معمایی/رازآلود
۰ برچسبها: ادبیات آمریکا، ادبیات ایرلند، ادبیات جهان، تانا فرنچ، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب