جامعه‌شناسی شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایران

«جامعه‌شناسی شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایران» اثری از پرنیا رضی‌پور (جامعه‌شناس و پژوهشگر ایرانی) است که در سال ۱۴۰۱  توسط انتشارات  اندیشه  احسان  منتشر شده است. این کتاب برای اولین بار به بررسی شبکه اینستاگرام و تاثیرات آن در جامعه‌ی ایرانی می‌پردازد.

درباره‌ی جامعه‌شناسی شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایران

شبکه اجتماعی اینستاگرام یکی از شبکه‌های پر طرفدار و پر کاربرد در ایران است که لزوم بررسی جامعه‌شناختی آن امری ضروری به شما می‌رود. در واقع پژوهش و کنکاش علمی درباره شبکه‌های اجتماعی و فناوری‌های نوین، نظیر شبکه اجتماعی اینستاگرام، و تاثیرات آن‌ها بر جامعه و افراد بسیار مهم و کاربردی است‌. از سوی دیگر، شبکه‌های مجازی و به صورت ویژه، شبکه‌ اجتماعی اینستاگرام چنان در زندگی و فرهنگ ما رسوخ پیدا کرده‌اند که طیف‌های مختلفی نظیر گروه‌های سنی، فرهنگی، سیاسی، شغلی و جنسیتی با این شبکه مانوس شده اند؛ به گونه ای که وقت زیادی از زمان خود را صرف این شبکه اجتماعی می‌کنند.

کتاب جامعه شناسی شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایران در چهار فصل به بررسی شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایران پرداخته است . نویسنده امیدوار است که این کتاب برای محققان، پژوهشگران و علاقمندان به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مفید واقع شود.

فهرست مطالب جامعه‌شناسی شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایران

  • فصل اول :تعاریف
  • فصل دوم :تحلیل محتوا و گونه شناسی صفحات کاربران ایرانی
  • فصل سوم :رویکردها و نظریه ها
  • فصل چهارم : تدوین نظریه لطمه فرهنگی

بخش‌هایی از جامعه‌شناسی شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایران

امروزه شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی به بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی انسان‌ها مبدل شده است، چراکه با گسترش فناوری های جدید و تولد گوشی‌های هوشمند، دیگر هر فردی یک یا چند گوشی هوشمند را با خود همراه کرده و زمان زیادی را صرف گوشی همراه و برنامه‌های آن می‌کند. درواقع می‌توان‌این‌گونه اذعان نمود‌‌‌که گوشی‌های کوچک در حال تغییر دادن دنیای بزرگ ما هستند به‌طوری‌که ساعت‌ها و روزها و سال‌ها بی‌آن‌که خود متوجه باشیم زمان زیادی از عمر خود را با کنکاش در‌این ابزار مفرح و هوشمند صرف کرده‌ایم.

قرابت و نزدیکی انسان‌های امروزی با گوشی‌های هوشمند و به‌تبع آن شبکه‌های مجازی موجب شده‌‌‌ که می‌توانیم ادعا کنیم‌‌‌که تلفن همراه بیش از هر   ابزار و فناوری دیگری، با انسان‌ امروزی عجین شده است. شاید بتوان گفت‌‌‌که به‌کار بردن واژه گوشی‌های هوشمند به‌غایت درست و بجاست چراکه چنان‌این فناوریهای جدید، انسان عصر امروزی را مسخ و شیفته خودکرده است‌‌‌که گویی به‌جای ابزار شدن در دست انسان، او انسان را به سمت خود می‌کشد و خویشتنش را ازخودبیگانه می‌کند ،بدین معنا‌‌‌که در یک فرآیند تدریجی و دریک سبک مفرح، سبک زندگی و فکری بشر را تغییر می‌دهد بی‌آنکه خود بداند و بفهمد.

از طرفی شبکه‌های مجازی با تنوع و کارایی‌‌‌که دارند سبب تغییراتی در روابط انسانی، سبک زندگی و فرهنگ‌ها شده است. دراین‌باره مانوئل کاستلز بر‌این باور است: با‌ایجاد شبکه‌های مجازی برای اولین بار در رسانه‌ها، ابرمتن ها ی شکل‌گرفته است‌‌‌که شیوه‌های مکتوب، شفاهی، دیداری و شنیداری ارتباطات انسانی را در قالب چارچوب یک سیستم، یکپارچه می‌سازد.‌

این پدیده‌‌‌که شاهراه اطلاعاتی نام دارد به دلیل قابلیت یکپارچه‌سازی متن، تصویر و صدا در یک سیستم و شبکه جهانی ماهیت ارتباطات را دستخوش دگرگونی‌های ساخته است و ازآنجایی‌که ارتباطات نقش تعیین‌کننده در فرهنگ ها را دارند، فرهنگ ها نیز به‌تبع دگرگونی فناوری جدید در حال دگرگونی بنیادین هستند. در نظر یورگن‌هابرماس فناوری‌های دیجیتالی عصر جدید نوعی فرهنگ آمریکایی کالایی شده است‌‌‌که نه‌تنها خود را بر سرزمین‌های دور تحمیل می‌کند بلکه در غرب نیز سنت‌های محلی را سست‌بنیان کرده است.

از سوی دیگر باید به‌این نکته اذعان نمود‌‌‌که جامعه شناسان و جامعه پژوهان معتقد به‌ایستایی  و منفعل  بودن فرهنگ‌ها  و تمدن ها نیستند و فرهنگ را  واقعیتی  سیال ، پویا و  متغییر  تصور می کنند چرا که فرهنگ‌ها نیز با تحول ابزارها ، فن‌آوری‌ها ، تکنولوژی‌های جدید تغییر و دگرگونی  تجربه خواهند نمود و‌این  نکته ای  مهم ، غیرقابل‌انکار و ‌چشم‌پوشی است. اما آنچه مسئله و درد اجتماعی به شمار می‌رود، تأخر و تأخیر فرهنگ‌ها از فنّاوری‌هاست‌‌‌که خود معضلات و مصائبی را برای جامعه بروز می‌دهد‌‌‌.

از سوی دیگر  از نهادهای مرتبط بافرهنگ و ذهن و‌اندیشه‌ی جامعه انتظار می رود که زمینه و آموزش لازم را برای مواجهه و پذیرش آگاهانه ابزارهای مدرن نظیر گوشی‌ها هوشمند و برنامه‌های آن نظیرشبکه‌های اجتماعی فراهم آورند به گونه ای که  با رشد آگاهی و شناخت  جامعه از تکنولوژی های نوین و نوپدید از آسیب ها و آثار مخرب آن کاسته شود.

محقق‌این پژوهش معتقد است‌‌‌که شبکه‌اینستاگرام در‌ایران یک شهرفرنگ از همه رنگ است بدان‌سبب‌که گاهی آشفته و ناکارآمد، وگاهی دیگر مفید و کارآمد جلوه می‌کند،این در هم و بر هم بودن در‌این شبکه الزاماً به دلیل ماهیت آن نیست بلکه‌‌‌که باید دلیل آن را  بخش های دیگر جامعه  نظیر نهاد فرهنگی و آموزشی جستجو کرد زیرا کاربران مجازی همان شهروندان حقیقی هستند‌‌‌که با اکانت واقعی و غیرواقعی  در حال نمایش  دوگانه های از  توانمندی‌ها  یا  خلاها،  کفایت ها یا کمبودها، دردها  یا درمان‌های ، احساسی، عقیدتی و نگرشی  خود هستند.

 ……………………….

یکی از کارکردهای شبکه های اجتماعی و به خصوص ، شبکه اجتماعی اینستاگرام ، آشکار کردن برخی از جرایم و بزه های پنهان و نهان جامعه است. بدان جهت که سالانه میزان قابل توجهی از جرایم به دلایل متعددی آشکار نم یشود و به مرحله کشف و بررسی قضایی نمیرسد.

گاهی اشتراک گذاری برخی از جرایم ، مانند کودک آزاری ، همسر آزاری و یا  جرایمی نسبت به محیط زیست و حیوان آزاری و … در فضای اینستاگرام به علت واکنش و انزجار جامعه در قبال آن، موجب حساسیت های اجتماعی و به تبع آن کشف زودهنگام جرم و تنبیه بزهکار می شود.

از طرفی پخش و انتشار تصاویر مربوط با جرایم حساس در فضای مجازی که عموما یک فضای جهانی است و انتشار آن نه در سطح یک محیط کوچک جغرافیای، بلکه بازتاب آن در سطح جهانی می تواند یک مسئله فردی و خانوادگی را به یک بازخورد وسیع تر مبدل کند ؛ بنابراین همین امر باعث ورود سریع تر ضابطان قضایی برای کشف عاملان آن شده و متخلفان را مورد پیگیری قضایی قرار گیرند.

 

چنانچه به کتاب‌هایی نظیر «جامعه‌شناسی شبکه اجتماعی اینستاگرام در ایران» علاقه دارید، می‌توانید با مراجعه به بخش معرفی برترین کتاب‌های جامعه‌شناسی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونه‌های این آثار آشنا شوید.