«ژن: تاریخچهای خودمانی» اثری است از سیدارتا موکرجی (پزشک هندی – آمریکایی، متولد ۱۹۷۰) که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است. این کتاب تاریخچهی ژن و تحقیقات ژنتیکی را از ارسطو تا واتسون و کریک و سپس دانشمندان قرن بیست و یک، شرح داده است.
دربارهی ژن: تاریخچهای خودمانی
کتاب حاضر کتابی علمی عامهپسند نوشته شده توسط سیدارتا موکرجی پزشک و سرطانشناس هندی-آمریکایی است که در ۱۷ مه ۲۰۱۶ توسط انتشارات پسران چارلز اسکریبنر منتشر شد. او برای این کتاب جایزه ادبی ساموئل جانسون را دریافت نمود.
در حقیقت در این کتاب سیدارتا موکرجی زندگی نامه ای از موضوع را با همان مهارت، درخشانی و روشنی بیوگرافی سرطان خود نوشته است. موکرجی با درهم بافتن علم، تاریخ اجتماعی و روایت شخصی تلاش میکند برای ما در مورد یکی از مهمترین پیشرفتهای مفهومی در دوران مدرن، توضیح دهد تا بتوانیم وراثت انسانی و تأثیر شگفتآور آن را بر زندگی، شخصیت، هویت، سرنوشت و انتخابمان درک کنیم.
در طول روایت، داستان خانواده خود موکرجی (با سابقهی غم انگیز و گیج کنندهی بیماری روانی) مانند یک خط قرمز و روشن، ما را به یاد بسیاری از سوالاتمان میاندازد که توانایی ترجمهی علم ژنتیک از آزمایشگاه به جهان واقعی را ممکن میسازد. او با نثری عالی و غریزهی ذاتی برای دراماتیک نوشتن، قرنها تحقیق و آزمایش را توصیف می کند. از ارسطو و فیثاغورس گرفته تا مندل و داروین، از بووری و مورگان گرفته تا کریک، واتسون و فرانکلین، تا مبتکران انقلاب قرن بیست و یکم که از ژنوم انسان نقشه برداری کردند.
این کتاب تاریخ علم مورد اشاره را با چنین هوشمندی، قابل دسترسی بودن و دلسوزی تمام ارائه داده است که یک موفقیت خارق العاده است و برای کسانی که هیچ چیزی از آن نمیدانند هم جذاب و قابل فهم است. باید اشاره کرد که کتاب حاضر تا کنون موفق به دریافت ۷ جایزهی معتبر شده است. به علاوه، این کتاب که در وبسایت goodreads دارای امتیاز بالای ۴.۳۵ با بیش از ۴۴ هزار رای و ۴۱۰۰ نقد و نظر است، در ایران با ترجمهی حسین راسی به بازار عرضه شده است.
فهرست مطالب ژن: تاریخچهای خودمانی
این کتاب در شش بخش اصلی به نگارش درآمده است که عبارتاند از:
- بخش اول: دانش مفقودهی انتقال صفات موروثی
- بخش دوم: در جمع تکهها، فقط تکهها یافت میشوند
- بخش سوم: رؤیاهای ژن شناسان
- بخش چهارم : آدمی، کاوشی برازندهی آدمیت
- بخش پنجم: عبور از درون آینه
- بخش ششم: دوران پساژنوم
بخشی از کتاب
زیست فیزیک، این واژهی تازه و غیرعادی، ملغمهی دو رشتهی متفاوت علمی، و طلیعهی یک دوران جدید بود. در قرن نوزدهم، این تشخیص که سلول زنده مجموعهای از واکنشهای شیمیایی است، رشتهی علمی بزرگی، موسوم به زیستشیمی، را بنیان نهاده بود، که در واقع پیوندی میان زیستشناسی و شیمی بود.
پال ارلیش شیمیدان آلمانی، زمانی گفته بود: «حیات … یک حادثهی شیمیایی است» و زیستشیمیدانها هم با الهام از همین عبارت، به حرکت درآمده بودند و سلول را شکافته و اجزای شیمیایی زندهی آن را برحسب عملکردشان طبقهبندی و تشریح کرده بودند: قندها انرژیزا بودند؛ چربیها انرژی را انباشت میکردند؛ و پروتئینها محرک واکنشهای شیمیایی و مسئول تسریع و کنترل فرآیندهای زیستشیمیایی بودند و در عالم زیستشناختی، نقشی شبیه به یک تابلوی فرمان را بازی میکردند.
پرسش بعدی اکنون این بود: این پروتئینها چگونه امکان واکنشهای فیزیولوژیکی را فراهم میکردند؟ بهعنوان مثال، هموگلوبین که حامل اکسیژن در خون است، یکی از سادهترین، اما حیاتیترین، واکنشهای فیزیولوژیکی را انجام میدهد. زمانی که هموگلوبین در معرض سطوح بالایی از اکسیژن قرار بگیرد، اکسیژن اضافی را در خودش حبس میکند، و برعکس، زمانی که در معرض سطوح پایینی از اکسیژن قرار بگیرد، اکسیژن محبوس را به میل خودش آزاد میکند.
این خاصیت(توانایی)، هموگلوبین را قادر میسازد که اکسیژن را بانظم لازم از ریه به سوی قلب و مغز هدایت کند. اما کدام ویژگی باعث میشود که هموگلوبین بتواند، با چنین کارایی و سرعت، این نقلوانتقال مولکولی را، مانند قطار سریعالسیر بین شهری، انجام دهد؟
پاسخ این پرسش را باید در ساختار مولکول جستوجو کرد: «هموگلوبین A»، که بیش از هرگونهی دیگر این مولکول مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته، شبیه به یک شبدر چهار برگ است؛ دوتای این برگها از نوعی پروتئین به نام آلفا گلوبین و دوتای دیگر از نوع دیگری پروتئین موسوم به بتاگلوبین، ساخته میشوند. در مرکز هریک از این برگها، یک مادهی شیمیایی حاوی آهن – آهنگین به نام هیم، قلاب شده که قادر است اکسیژن را در آغوش بگیرد واکنشی شبیه به زنگزدگی کنترل شده.
به محض این که مولکولهای اکسیژن روی هیم بارگذاری میشوند، هر چهار برگ مثل قلاب زین اسب، اکسیژن را احاطه میکنند، و در زمان تخلیهی اکسیژن، این قلاب خودش را شل میکند. تخلیهی یک مولکول اکسیژن کافی است تا قلابهای دیگر به طور هماهنگ باز شوند، بسیار شبیه به تکهی سنجاق دار پازل، که وقتی بیرون کشیده میشود، تمام تکههای دیگر خودشان را رها میکنند.
اگر به این کتاب علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی بهترین کتابهای علمی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
14 فروردین 1402
ژن: تاریخچهای خودمانی
«ژن: تاریخچهای خودمانی» اثری است از سیدارتا موکرجی (پزشک هندی – آمریکایی، متولد ۱۹۷۰) که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است. این کتاب تاریخچهی ژن و تحقیقات ژنتیکی را از ارسطو تا واتسون و کریک و سپس دانشمندان قرن بیست و یک، شرح داده است.
دربارهی ژن: تاریخچهای خودمانی
کتاب حاضر کتابی علمی عامهپسند نوشته شده توسط سیدارتا موکرجی پزشک و سرطانشناس هندی-آمریکایی است که در ۱۷ مه ۲۰۱۶ توسط انتشارات پسران چارلز اسکریبنر منتشر شد. او برای این کتاب جایزه ادبی ساموئل جانسون را دریافت نمود.
در حقیقت در این کتاب سیدارتا موکرجی زندگی نامه ای از موضوع را با همان مهارت، درخشانی و روشنی بیوگرافی سرطان خود نوشته است. موکرجی با درهم بافتن علم، تاریخ اجتماعی و روایت شخصی تلاش میکند برای ما در مورد یکی از مهمترین پیشرفتهای مفهومی در دوران مدرن، توضیح دهد تا بتوانیم وراثت انسانی و تأثیر شگفتآور آن را بر زندگی، شخصیت، هویت، سرنوشت و انتخابمان درک کنیم.
در طول روایت، داستان خانواده خود موکرجی (با سابقهی غم انگیز و گیج کنندهی بیماری روانی) مانند یک خط قرمز و روشن، ما را به یاد بسیاری از سوالاتمان میاندازد که توانایی ترجمهی علم ژنتیک از آزمایشگاه به جهان واقعی را ممکن میسازد. او با نثری عالی و غریزهی ذاتی برای دراماتیک نوشتن، قرنها تحقیق و آزمایش را توصیف می کند. از ارسطو و فیثاغورس گرفته تا مندل و داروین، از بووری و مورگان گرفته تا کریک، واتسون و فرانکلین، تا مبتکران انقلاب قرن بیست و یکم که از ژنوم انسان نقشه برداری کردند.
این کتاب تاریخ علم مورد اشاره را با چنین هوشمندی، قابل دسترسی بودن و دلسوزی تمام ارائه داده است که یک موفقیت خارق العاده است و برای کسانی که هیچ چیزی از آن نمیدانند هم جذاب و قابل فهم است. باید اشاره کرد که کتاب حاضر تا کنون موفق به دریافت ۷ جایزهی معتبر شده است. به علاوه، این کتاب که در وبسایت goodreads دارای امتیاز بالای ۴.۳۵ با بیش از ۴۴ هزار رای و ۴۱۰۰ نقد و نظر است، در ایران با ترجمهی حسین راسی به بازار عرضه شده است.
فهرست مطالب ژن: تاریخچهای خودمانی
این کتاب در شش بخش اصلی به نگارش درآمده است که عبارتاند از:
بخشی از کتاب
زیست فیزیک، این واژهی تازه و غیرعادی، ملغمهی دو رشتهی متفاوت علمی، و طلیعهی یک دوران جدید بود. در قرن نوزدهم، این تشخیص که سلول زنده مجموعهای از واکنشهای شیمیایی است، رشتهی علمی بزرگی، موسوم به زیستشیمی، را بنیان نهاده بود، که در واقع پیوندی میان زیستشناسی و شیمی بود.
پال ارلیش شیمیدان آلمانی، زمانی گفته بود: «حیات … یک حادثهی شیمیایی است» و زیستشیمیدانها هم با الهام از همین عبارت، به حرکت درآمده بودند و سلول را شکافته و اجزای شیمیایی زندهی آن را برحسب عملکردشان طبقهبندی و تشریح کرده بودند: قندها انرژیزا بودند؛ چربیها انرژی را انباشت میکردند؛ و پروتئینها محرک واکنشهای شیمیایی و مسئول تسریع و کنترل فرآیندهای زیستشیمیایی بودند و در عالم زیستشناختی، نقشی شبیه به یک تابلوی فرمان را بازی میکردند.
پرسش بعدی اکنون این بود: این پروتئینها چگونه امکان واکنشهای فیزیولوژیکی را فراهم میکردند؟ بهعنوان مثال، هموگلوبین که حامل اکسیژن در خون است، یکی از سادهترین، اما حیاتیترین، واکنشهای فیزیولوژیکی را انجام میدهد. زمانی که هموگلوبین در معرض سطوح بالایی از اکسیژن قرار بگیرد، اکسیژن اضافی را در خودش حبس میکند، و برعکس، زمانی که در معرض سطوح پایینی از اکسیژن قرار بگیرد، اکسیژن محبوس را به میل خودش آزاد میکند.
این خاصیت(توانایی)، هموگلوبین را قادر میسازد که اکسیژن را بانظم لازم از ریه به سوی قلب و مغز هدایت کند. اما کدام ویژگی باعث میشود که هموگلوبین بتواند، با چنین کارایی و سرعت، این نقلوانتقال مولکولی را، مانند قطار سریعالسیر بین شهری، انجام دهد؟
پاسخ این پرسش را باید در ساختار مولکول جستوجو کرد: «هموگلوبین A»، که بیش از هرگونهی دیگر این مولکول مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته، شبیه به یک شبدر چهار برگ است؛ دوتای این برگها از نوعی پروتئین به نام آلفا گلوبین و دوتای دیگر از نوع دیگری پروتئین موسوم به بتاگلوبین، ساخته میشوند. در مرکز هریک از این برگها، یک مادهی شیمیایی حاوی آهن – آهنگین به نام هیم، قلاب شده که قادر است اکسیژن را در آغوش بگیرد واکنشی شبیه به زنگزدگی کنترل شده.
به محض این که مولکولهای اکسیژن روی هیم بارگذاری میشوند، هر چهار برگ مثل قلاب زین اسب، اکسیژن را احاطه میکنند، و در زمان تخلیهی اکسیژن، این قلاب خودش را شل میکند. تخلیهی یک مولکول اکسیژن کافی است تا قلابهای دیگر به طور هماهنگ باز شوند، بسیار شبیه به تکهی سنجاق دار پازل، که وقتی بیرون کشیده میشود، تمام تکههای دیگر خودشان را رها میکنند.
اگر به این کتاب علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخش معرفی بهترین کتابهای علمی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، پزشکی، زیستشناسی، علمی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، سیدارتا موکرجی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب