«صلحی که همهی صلحها را بر باد داد» اثری است از دیوید فرامکین (نویسنده و مورخ آمریکایی، از ۱۹۳۲ تا ۲۰۱۷) که در سال ۱۹۸۹ منتشر شده است. این کتاب به شرح تجزیهی امپراطوری عثمانی در خلال جنگ جهانی اول و تاثیرات آن بر منطقهی خاورمیانه پرداخته است.
دربارهی صلحی که همهی صلحها را بر باد داد
«صلحی که همهی صلحها را بر باد داد» با نام اصلی «صلحی که به همهی صلحها پایان داد: سقوط امپراتوری عثمانی و خلق خاورمیانهی معاصر از ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲» با زیر عنوان «ایجاد خاورمیانهی معاصر»، کتابی است به قلم فینالیست جایزه پولیتزر، دیوید فرامکین که در سال ۱۹۸۹ منتشر شدهاست.
این کتاب به شرح وقایعی که منجر به تجزیه امپراتوری عثمانی در خلال جنگ جهانی اول و در نتیجه آن تغییرات وسیعی که در خاورمیانه ایجاد شد، میپردازد. فرامکین معتقد است این تغییرات به جنگ جهانی جدیدی منجر شد که همچنان ادامه دارد.
این کتاب از سوی بسیاری از منتقدان تحسین شدهاست. ریچارد هولبروک نوشتهاست: «هیچ سیاستمداری بدون دانستن پیشینه این منطقه [خاورمیانه] نمیتواند آن را بهدرستی بشناسد و از میان کتابهای زیادی که در مورد این منطقه نوشته شدهاست، هیچکدام به پای حماسه تأثیرگذار فرامکین، «صلحی برای پایاندادن به همه صلحها» میرسد.» ویلیام راجر لوئیس در مرور کتابی که برای نیویورک تایمز نوشت، کتاب فرامکین را «عالی» خواند و افزود: «خوانندگان جمع خواهند شد و نهتنها آگاه بلکه به چالش کشیده میشوند.» تایمز کتاب را «حقیقت و نه چیزی جز حقیقت» خطاب کرد.
کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۱ با بیش از ۷۸۰۰ رای و ۷۸۵ نقد و نظر است. این کتاب در ایران در سال ۱۳۹۵ با ترجمهای از حسن افشار توسط نشر ماهی به فارسی ترجمه و منتشر شدهاست.
فهرست مطالب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد
کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد در دوازده بخش نوشته شده است که هر کدام به فصلها و بخشهای کوچکی تقسیم شدهاند. عناوین بخشهای کتاب به شرح زیر است:
- بخش اول: در چهار راه تاریخ
- بخش دوم: کیچِنر، نگاه به آینده
- بخش سوم: بریتانیا در باتلاق خاورمیانه
- بخش چهارم: براندازی
- بخش پنجم: متفقین در حضیض اقبال
- بخش ششم: دنیاهای تازه و ارضهای موعود
- بخش هفتم: حمله به خاورمیانه
- بخش هشتم: غنایم جنگی
- بخش نهم: چون آبها از آسیاب افتاد
- بخش دهم: طوفان بر فراز آسیا
- بخش یازدهم: بازگشت روسیه به خاور میانه
- بخش دوازدهم: توافق ۱۹۲۲ خاورمیانه
پایان کتاب نیز نمایهی مفصلی دارد که تمام مراجع و منابعی که نویسنده از آنها استفاده کرده است در آن آمده است. خوانندهی علاقهمند میتواند به این نمایه مراجعه کند و ضمن اعتبارسنجی اطلاعات این کتاب به منابع مهم و بسیار خوبی برای مطالعهی بیشتر دست پیدا کند.
بخشی از صلحی که همهی صلحها را بر باد داد
سهولت اشغال دمشق نشان میداد ادعای ملیگرایی فیصل و عربها را ظاهرا انگلیسیها جعل کردهبودند تا ادعای فرانسه نسبت به سوریه را از سرش بیرون کنند. هربار که قیامی محلی در سوریه به پا میشد- مسئلهای شایع در دورهی قیمومیت فرانسه- طبیعی بود که فرانسویها بریتانیا را مقصر قلمداد کنند و همین کار را هم میکردند. لوید جورج که با تلاش برای نگهداشتن سوریه از چشم فرانسویان افتاده بود، دیگر نتوانست جایی در دل آنها بیابد، حتی وقتی سیاستش را عوض کرد و دست فرانسه را در سوریه بازگذاشت.
لوید جورج، بعد از عقب کشیدن نیروهایش در سال ۱۹۱۹، دیگر بر اوضاع سوریه تسلطی نداشت، دست کم به اندازهی تسلطش در داخل آناتولی، در بیابانهای شبه جزیرهی عربستان، در کوههای افغانستان و در روستاهای مصر. نتیجه این بود که در سوریه همهی تقصیرها را به گردن انگلیسیها میانداختند. فرانسویها ظهور فیصل را تقصیر بریتانیا میدانستند، و عربها سقوطش را.
چریکهای عرب فیصل در فلسطین و عراق اکنون خود را دشمن بریتانیا میدانستند. در نتیجه این پرسش پیش میآمد که چرا بریتانیا از خاورمیانه نمیرود؟ به مردم بریتانیا گفته میشد یکی از اهداف بریتانیا حمایت از نهضت عرب فیصل است. اما حالا که عربهای فیصل دشمن بریتانیا شده بودند، برای چه باید به حمایت از آنها ادامه میداد؟ وانگهی، هواداران فیصل به روابط بریتانیا با فرانسه لطمه میزدند، خصوصا در فلسطین تحت اشغال بریتانیا در شرق رود اردن.
فعالیتهای انها فرانسه را به تهاجم به ماورای اردن تحریک میکرد و باز بریتانیا را به درگیری بینالمللی ناخواسته و خطرناک دیگری میکشاند. روابط بریتانیا و فرانسه همین حالا هم به اندازهی کافی شکننده بود- مخصوصا بر سر فلسطین که فرانسه چشم طمع بدان داشت- و انگلیسیها میترسیدند چریکهای فیصل در شرق اردن بهانهی به دست جناح استعمارگرای فرانسه بدهند تا به طرف دیگر مرز نیرو بفرستد.
اگر به کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخشهای معرفی برترین کتابهای تاریخی و معرفی برترین کتابهای سیاسی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
26 فروردین 1402
صلحی که همهی صلحها را بر باد داد
«صلحی که همهی صلحها را بر باد داد» اثری است از دیوید فرامکین (نویسنده و مورخ آمریکایی، از ۱۹۳۲ تا ۲۰۱۷) که در سال ۱۹۸۹ منتشر شده است. این کتاب به شرح تجزیهی امپراطوری عثمانی در خلال جنگ جهانی اول و تاثیرات آن بر منطقهی خاورمیانه پرداخته است.
دربارهی صلحی که همهی صلحها را بر باد داد
«صلحی که همهی صلحها را بر باد داد» با نام اصلی «صلحی که به همهی صلحها پایان داد: سقوط امپراتوری عثمانی و خلق خاورمیانهی معاصر از ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲» با زیر عنوان «ایجاد خاورمیانهی معاصر»، کتابی است به قلم فینالیست جایزه پولیتزر، دیوید فرامکین که در سال ۱۹۸۹ منتشر شدهاست.
این کتاب به شرح وقایعی که منجر به تجزیه امپراتوری عثمانی در خلال جنگ جهانی اول و در نتیجه آن تغییرات وسیعی که در خاورمیانه ایجاد شد، میپردازد. فرامکین معتقد است این تغییرات به جنگ جهانی جدیدی منجر شد که همچنان ادامه دارد.
این کتاب از سوی بسیاری از منتقدان تحسین شدهاست. ریچارد هولبروک نوشتهاست: «هیچ سیاستمداری بدون دانستن پیشینه این منطقه [خاورمیانه] نمیتواند آن را بهدرستی بشناسد و از میان کتابهای زیادی که در مورد این منطقه نوشته شدهاست، هیچکدام به پای حماسه تأثیرگذار فرامکین، «صلحی برای پایاندادن به همه صلحها» میرسد.» ویلیام راجر لوئیس در مرور کتابی که برای نیویورک تایمز نوشت، کتاب فرامکین را «عالی» خواند و افزود: «خوانندگان جمع خواهند شد و نهتنها آگاه بلکه به چالش کشیده میشوند.» تایمز کتاب را «حقیقت و نه چیزی جز حقیقت» خطاب کرد.
کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۱ با بیش از ۷۸۰۰ رای و ۷۸۵ نقد و نظر است. این کتاب در ایران در سال ۱۳۹۵ با ترجمهای از حسن افشار توسط نشر ماهی به فارسی ترجمه و منتشر شدهاست.
فهرست مطالب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد
کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد در دوازده بخش نوشته شده است که هر کدام به فصلها و بخشهای کوچکی تقسیم شدهاند. عناوین بخشهای کتاب به شرح زیر است:
پایان کتاب نیز نمایهی مفصلی دارد که تمام مراجع و منابعی که نویسنده از آنها استفاده کرده است در آن آمده است. خوانندهی علاقهمند میتواند به این نمایه مراجعه کند و ضمن اعتبارسنجی اطلاعات این کتاب به منابع مهم و بسیار خوبی برای مطالعهی بیشتر دست پیدا کند.
بخشی از صلحی که همهی صلحها را بر باد داد
سهولت اشغال دمشق نشان میداد ادعای ملیگرایی فیصل و عربها را ظاهرا انگلیسیها جعل کردهبودند تا ادعای فرانسه نسبت به سوریه را از سرش بیرون کنند. هربار که قیامی محلی در سوریه به پا میشد- مسئلهای شایع در دورهی قیمومیت فرانسه- طبیعی بود که فرانسویها بریتانیا را مقصر قلمداد کنند و همین کار را هم میکردند. لوید جورج که با تلاش برای نگهداشتن سوریه از چشم فرانسویان افتاده بود، دیگر نتوانست جایی در دل آنها بیابد، حتی وقتی سیاستش را عوض کرد و دست فرانسه را در سوریه بازگذاشت.
لوید جورج، بعد از عقب کشیدن نیروهایش در سال ۱۹۱۹، دیگر بر اوضاع سوریه تسلطی نداشت، دست کم به اندازهی تسلطش در داخل آناتولی، در بیابانهای شبه جزیرهی عربستان، در کوههای افغانستان و در روستاهای مصر. نتیجه این بود که در سوریه همهی تقصیرها را به گردن انگلیسیها میانداختند. فرانسویها ظهور فیصل را تقصیر بریتانیا میدانستند، و عربها سقوطش را.
چریکهای عرب فیصل در فلسطین و عراق اکنون خود را دشمن بریتانیا میدانستند. در نتیجه این پرسش پیش میآمد که چرا بریتانیا از خاورمیانه نمیرود؟ به مردم بریتانیا گفته میشد یکی از اهداف بریتانیا حمایت از نهضت عرب فیصل است. اما حالا که عربهای فیصل دشمن بریتانیا شده بودند، برای چه باید به حمایت از آنها ادامه میداد؟ وانگهی، هواداران فیصل به روابط بریتانیا با فرانسه لطمه میزدند، خصوصا در فلسطین تحت اشغال بریتانیا در شرق رود اردن.
فعالیتهای انها فرانسه را به تهاجم به ماورای اردن تحریک میکرد و باز بریتانیا را به درگیری بینالمللی ناخواسته و خطرناک دیگری میکشاند. روابط بریتانیا و فرانسه همین حالا هم به اندازهی کافی شکننده بود- مخصوصا بر سر فلسطین که فرانسه چشم طمع بدان داشت- و انگلیسیها میترسیدند چریکهای فیصل در شرق اردن بهانهی به دست جناح استعمارگرای فرانسه بدهند تا به طرف دیگر مرز نیرو بفرستد.
اگر به کتاب صلحی که همهی صلحها را بر باد داد علاقه دارید، میتوانید با مراجعه به بخشهای معرفی برترین کتابهای تاریخی و معرفی برترین کتابهای سیاسی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، تاریخ، سیاسی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، دیوید فرامکین، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب