«شاگرد معمار» اثری است از الیف شافاک (نویسندهی اهل ترکیه، متولد ۱۹۷۱) که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای پسری دوازده ساله میپردازد که وارد قصر پادشاه عثمانی میشود.
دربارهی شاگرد معمار
شاگرد معمار رمانی از الیف شافاک نویسندهی ترکیه که که در سال ۲۰۱۳ به زبان انگلیسی منتشر شد. موضوع این کتاب مربوط به پسری هندی به نام «جهان» است که همراه با فیلِ خود«چوتا» به استانبول میرود و در باغ وحش سلطان مربی چوتا می شود. در این هنگام جهان عاشقِ«مهرماه» دختر سلطان سلیم می شود و به شاگردی استاد سینان معمارباشی قصر درمیاد و دراین هنگام اتفاقات و ماجراهای زیباو عجیب رخ میدهد.
الیف شفق در شاگرد معمار داستانی حماسی و عاشقانه میآفریند که حدود یک قرن از دوران امپراتوری عثمانی را در برمیگیرد. در سال ۱۵۴۰، پسرکی دوازده ساله به نام جهان وارد استانبول میشود. بهعنوان رام کنندهی فیل در باغوحش سلطنتی، از فیل بسیار باهوشی به نام چوتا نگهداری میکند و عاشقِ مهری ماه، دختر مهربان و زیبای سلطان سلیمان میشود.
آموزش در قصر او را به معمار سینان میرساند، معمار بزرگ دربار عثمانی. سینان در نهایت مهربانی جهان را زیر پروبال خود میگیرد و باهم برخی از باشکوهترین بناهای تاریخ را میسازند. درحالیکه شاهکارهایی مثل مسجد سلیمانیه و مسجد سلیمیه را میسازند، اتفاقات خطرناکی رخ میدهد؛ و حسادت در میان شاگردان سینان پدید میآید.
شاگرد معمار داستانی فراموشنشدنی و سرشار از خلاقیتِ هنرمندانه و تقابل بین علم و بنیادگرایی است. رمانِ پیچیدهی شافاک، مملو از شخصیتهای پویا، ماجراهای رازآلود، با پسزمینه پرزرقوبرق دربار عثمانی است که در آن عشق و وفاداری یارای مقابله با قدرت خودکامه را ندارد.
شافاک در این رمان شخصیتپردازی متفاوتی دارد و آدمهایش از جنس افرادی هستند که در جامعه زیاد آنها را میبینیم به عنوان مثال جهان که شخصیت اصلی این داستان است هم در طول قصه تا حدودی رفتارهای مشکوک دارد؛ مثلا, او یک سارق حرفهای است و اگر مراقب نباشد ممکن است خودش را لو بدهد.
جهان از یکسو با تسبیح سرقتی در دست و حقشناسی غیرقابل وصف در دل، پر از درگیریها و سردرگمیها در زیر گنبد باشکوه مسجد سلیمانیه ایستاده و از سوی دیگر یکی از باهوشترین شاگردان و رام کنندگان فیل است. شافاک در این داستان توانسته فضاسازیهای مناسبی همسو با خود قصه داشته باشد و دغدغههای خود را در این کتاب به خواننده نشان دهد.
معمار سینان و همراهانش، مردانی عالماند و با خرافات و تعصبات مذهبی سر جنگ دارند. در همین حال حوادث عجیبوغریبی در قسمتهای مختلف کاخ اتفاق میافتد و نویسنده ما را به داستانهای رنگارنگ هر یک از این شخصیتها وارد میکند. شافاک با توانایی هر چه تمامتر داستانی را روایت میکند که نه تنها به ماجراجوییهای جهان پرداخته بلکه تحولات تاریخی همچون جنگ لپانتو را نیز در خود جایداده و در این بین از شخصیتهای حقیقی و خیالی مختلفی استفاده میکند. از میکل آنژ گرفته تا عرفا و وزیران و خواجگان حرمسرا.
کتاب شاگرد معمار در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۲ با بیش از ۲۲ هزار رای و ۲۷۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران تحت عناوینی چون مرید معمار، من و استادم و شهری بر لبهی آسمان به چاپ رسیده است.
داستان شاگرد معمار
پسر نوجوان ۱۲ سالهای به نام «جهان»، اهل یکی از روستاهای هند، در سال ۱۵۴۰ از طریق کشتی وارد استانبول و امپراطوری عثمانی میشود. او که وظیفهاش رام کردن حیوانات پادشاه است، مسئولیت نگهداری فیلی زیرک به نام چوتا را به عهده میگیرد و علاقه و وابستگی شدیدی به او پیدا میکند.
کمی بعد از حضور جهان در سرای پادشاه، او با شاهزاده مهریماه دختر دلربای سلطان آشنا میشود. چیزی نمیگذرد که میان این دو علاقهای شدید و عجیب شکل میگیرد. هر چند ممکن است این دو عاشق به دلیل تفاوتهای بسیارشان با یکدیگر هرگز به وصال هم نرسند، با این حال همدیگر را بارها ملاقات کرده و علاقهشان را به هم ابراز میکنند.
پس از گذشت روزها، جهان با یکی از معماران برجستهی قصر امپراطوری به اسم سینان، روبهرو میشود و خیلی زود توجه معمار بزرگ را به خود جلب میکند و همراه او تعدادی از بزرگترین و بهترین سازههای تاریخ همچون مساجد سلیمیه و سلیمانیه را میسازد.
برخلاف تصورِ نوجوان ۱۲ ساله، اوضاع چنین آرام و خوب باقی نمیماند، چرا که از سویی در بین چهار شاگرد سینان آتش خشم، کینه و حسادت زبانه میکشد و از سوی دیگر قصر عثمانی دچار دسیسهها و نیرنگهای مداوم میشود؛ به طوری که دوست به دشمن تبدیل میگردد و حتی گاهی دشمنان برای نجات خود با هم پیمان میبندند.
بخشی از شاگرد معمار
بالآخره، به قصر رسیدند. کالسکه در انتهای صحن اول متوقف شد. خدمتکاران قصر بِدو آمدند برای کمک. حرکاتشان فرز و تمرینشده بود. سینان و قاصد پای پیاده از دروازۀ میانی ـ که هیچ کس غیر از سلطان اجازه نداشت سواره از آن عبور کند ـ گذشتند. از کنار فوارۀ مرمری که انگار از دنیای دیگر بود و در تاریکی برق میزد رد شدند.
خانههای تابستانی کنار دریا که در دوردست ایستاده بودند، غولهایی بدعنق را به یاد میآوردند. سینان که بهتازگی بخشهایی از حرمسرا را گسترش داده و مطبخ دربار را بازسازی کرده بود، کاملاً با محیط پیرامونش آشنا بود. ناگهان، متوجه یک جفت چشم شد که از دل تاریکی به او خیره شده بودند و ایستاد.
یک غزال بود، با چشمانی درشت و درخشان مثل شبنم. حیوانات دیگری هم آن اطراف بودند ـ طاووس، لاکپشت، شترمرغ و بُزگوزن. تمامشان به دلیلی که درک نمیکرد، بیدار و هوشیار بودند.
هوا سرد بود و رگههایی از بوی مورت، خَربَق و رزماری در خود داشت. اوایل شب، باران زده بود و چمن خیس زیر پایشان وامیداد. نگهبانها برای عبورشان راه باز کردند. به عمارت سنگی عظیم دربار بهرنگ ابرهای توفانزا رسیدند و از تالاری گذشتند که با شمعهایی از پیه حیوانات که در جریان هوای سرد میلرزیدند، نور میگرفت. بعد از گذر از دو اتاق، در سومی توقف کردند.
به مجرد رسیدن به اتاق، قاصد اجازۀ ترخیص خواست و ناپدید شد. سینان چشم نازک کرد تا دیدش به وسعت محل عادت کند. تکتک تنگها، کوسنها و تزیینات، سایههایی وهمانگیز میانداختند که جوری روی دیوارها در رقص و نوسان بودند که انگار میخواستند مشتاقانه چیزی به سینان بگویند.
در کنج مقابلش، نور کمتر بود. سینان تا چشمش به گونیهای روی کف افتاد، توی خودش کز کرد. از درز گونی میتوانست صورت یک جسد را ببیند. وقتی دید پسرک مرحوم چقدر کمسنوسال است، شانههایش فرو افتادند و چشمهایش پر از اشک شدند.
متوجه قضیه شد. شایعاتی دهانبهدهان میشد که بالآخره این اتفاق رخ خواهد داد، اما او از باورشان امتناع میکرد. گیج، مبهوت و وحشتزده تلوتلویی زد و به دیوار تکیه داد. دعایش ـ وقتی توانست کلمات مناسب را در ذهنش پیدا کند ـ آهسته بود و با هر تلاش برای نفس گرفتن، قطع میشد.
چنانچه به کتاب شاگرد معمار علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی آثار الیف شافاک در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
10 مهر 1402
شاگرد معمار
«شاگرد معمار» اثری است از الیف شافاک (نویسندهی اهل ترکیه، متولد ۱۹۷۱) که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای پسری دوازده ساله میپردازد که وارد قصر پادشاه عثمانی میشود.
دربارهی شاگرد معمار
شاگرد معمار رمانی از الیف شافاک نویسندهی ترکیه که که در سال ۲۰۱۳ به زبان انگلیسی منتشر شد. موضوع این کتاب مربوط به پسری هندی به نام «جهان» است که همراه با فیلِ خود«چوتا» به استانبول میرود و در باغ وحش سلطان مربی چوتا می شود. در این هنگام جهان عاشقِ«مهرماه» دختر سلطان سلیم می شود و به شاگردی استاد سینان معمارباشی قصر درمیاد و دراین هنگام اتفاقات و ماجراهای زیباو عجیب رخ میدهد.
الیف شفق در شاگرد معمار داستانی حماسی و عاشقانه میآفریند که حدود یک قرن از دوران امپراتوری عثمانی را در برمیگیرد. در سال ۱۵۴۰، پسرکی دوازده ساله به نام جهان وارد استانبول میشود. بهعنوان رام کنندهی فیل در باغوحش سلطنتی، از فیل بسیار باهوشی به نام چوتا نگهداری میکند و عاشقِ مهری ماه، دختر مهربان و زیبای سلطان سلیمان میشود.
آموزش در قصر او را به معمار سینان میرساند، معمار بزرگ دربار عثمانی. سینان در نهایت مهربانی جهان را زیر پروبال خود میگیرد و باهم برخی از باشکوهترین بناهای تاریخ را میسازند. درحالیکه شاهکارهایی مثل مسجد سلیمانیه و مسجد سلیمیه را میسازند، اتفاقات خطرناکی رخ میدهد؛ و حسادت در میان شاگردان سینان پدید میآید.
شاگرد معمار داستانی فراموشنشدنی و سرشار از خلاقیتِ هنرمندانه و تقابل بین علم و بنیادگرایی است. رمانِ پیچیدهی شافاک، مملو از شخصیتهای پویا، ماجراهای رازآلود، با پسزمینه پرزرقوبرق دربار عثمانی است که در آن عشق و وفاداری یارای مقابله با قدرت خودکامه را ندارد.
شافاک در این رمان شخصیتپردازی متفاوتی دارد و آدمهایش از جنس افرادی هستند که در جامعه زیاد آنها را میبینیم به عنوان مثال جهان که شخصیت اصلی این داستان است هم در طول قصه تا حدودی رفتارهای مشکوک دارد؛ مثلا, او یک سارق حرفهای است و اگر مراقب نباشد ممکن است خودش را لو بدهد.
جهان از یکسو با تسبیح سرقتی در دست و حقشناسی غیرقابل وصف در دل، پر از درگیریها و سردرگمیها در زیر گنبد باشکوه مسجد سلیمانیه ایستاده و از سوی دیگر یکی از باهوشترین شاگردان و رام کنندگان فیل است. شافاک در این داستان توانسته فضاسازیهای مناسبی همسو با خود قصه داشته باشد و دغدغههای خود را در این کتاب به خواننده نشان دهد.
معمار سینان و همراهانش، مردانی عالماند و با خرافات و تعصبات مذهبی سر جنگ دارند. در همین حال حوادث عجیبوغریبی در قسمتهای مختلف کاخ اتفاق میافتد و نویسنده ما را به داستانهای رنگارنگ هر یک از این شخصیتها وارد میکند. شافاک با توانایی هر چه تمامتر داستانی را روایت میکند که نه تنها به ماجراجوییهای جهان پرداخته بلکه تحولات تاریخی همچون جنگ لپانتو را نیز در خود جایداده و در این بین از شخصیتهای حقیقی و خیالی مختلفی استفاده میکند. از میکل آنژ گرفته تا عرفا و وزیران و خواجگان حرمسرا.
کتاب شاگرد معمار در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۲ با بیش از ۲۲ هزار رای و ۲۷۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران تحت عناوینی چون مرید معمار، من و استادم و شهری بر لبهی آسمان به چاپ رسیده است.
داستان شاگرد معمار
پسر نوجوان ۱۲ سالهای به نام «جهان»، اهل یکی از روستاهای هند، در سال ۱۵۴۰ از طریق کشتی وارد استانبول و امپراطوری عثمانی میشود. او که وظیفهاش رام کردن حیوانات پادشاه است، مسئولیت نگهداری فیلی زیرک به نام چوتا را به عهده میگیرد و علاقه و وابستگی شدیدی به او پیدا میکند.
کمی بعد از حضور جهان در سرای پادشاه، او با شاهزاده مهریماه دختر دلربای سلطان آشنا میشود. چیزی نمیگذرد که میان این دو علاقهای شدید و عجیب شکل میگیرد. هر چند ممکن است این دو عاشق به دلیل تفاوتهای بسیارشان با یکدیگر هرگز به وصال هم نرسند، با این حال همدیگر را بارها ملاقات کرده و علاقهشان را به هم ابراز میکنند.
پس از گذشت روزها، جهان با یکی از معماران برجستهی قصر امپراطوری به اسم سینان، روبهرو میشود و خیلی زود توجه معمار بزرگ را به خود جلب میکند و همراه او تعدادی از بزرگترین و بهترین سازههای تاریخ همچون مساجد سلیمیه و سلیمانیه را میسازد.
برخلاف تصورِ نوجوان ۱۲ ساله، اوضاع چنین آرام و خوب باقی نمیماند، چرا که از سویی در بین چهار شاگرد سینان آتش خشم، کینه و حسادت زبانه میکشد و از سوی دیگر قصر عثمانی دچار دسیسهها و نیرنگهای مداوم میشود؛ به طوری که دوست به دشمن تبدیل میگردد و حتی گاهی دشمنان برای نجات خود با هم پیمان میبندند.
بخشی از شاگرد معمار
بالآخره، به قصر رسیدند. کالسکه در انتهای صحن اول متوقف شد. خدمتکاران قصر بِدو آمدند برای کمک. حرکاتشان فرز و تمرینشده بود. سینان و قاصد پای پیاده از دروازۀ میانی ـ که هیچ کس غیر از سلطان اجازه نداشت سواره از آن عبور کند ـ گذشتند. از کنار فوارۀ مرمری که انگار از دنیای دیگر بود و در تاریکی برق میزد رد شدند.
خانههای تابستانی کنار دریا که در دوردست ایستاده بودند، غولهایی بدعنق را به یاد میآوردند. سینان که بهتازگی بخشهایی از حرمسرا را گسترش داده و مطبخ دربار را بازسازی کرده بود، کاملاً با محیط پیرامونش آشنا بود. ناگهان، متوجه یک جفت چشم شد که از دل تاریکی به او خیره شده بودند و ایستاد.
یک غزال بود، با چشمانی درشت و درخشان مثل شبنم. حیوانات دیگری هم آن اطراف بودند ـ طاووس، لاکپشت، شترمرغ و بُزگوزن. تمامشان به دلیلی که درک نمیکرد، بیدار و هوشیار بودند.
هوا سرد بود و رگههایی از بوی مورت، خَربَق و رزماری در خود داشت. اوایل شب، باران زده بود و چمن خیس زیر پایشان وامیداد. نگهبانها برای عبورشان راه باز کردند. به عمارت سنگی عظیم دربار بهرنگ ابرهای توفانزا رسیدند و از تالاری گذشتند که با شمعهایی از پیه حیوانات که در جریان هوای سرد میلرزیدند، نور میگرفت. بعد از گذر از دو اتاق، در سومی توقف کردند.
به مجرد رسیدن به اتاق، قاصد اجازۀ ترخیص خواست و ناپدید شد. سینان چشم نازک کرد تا دیدش به وسعت محل عادت کند. تکتک تنگها، کوسنها و تزیینات، سایههایی وهمانگیز میانداختند که جوری روی دیوارها در رقص و نوسان بودند که انگار میخواستند مشتاقانه چیزی به سینان بگویند.
در کنج مقابلش، نور کمتر بود. سینان تا چشمش به گونیهای روی کف افتاد، توی خودش کز کرد. از درز گونی میتوانست صورت یک جسد را ببیند. وقتی دید پسرک مرحوم چقدر کمسنوسال است، شانههایش فرو افتادند و چشمهایش پر از اشک شدند.
متوجه قضیه شد. شایعاتی دهانبهدهان میشد که بالآخره این اتفاق رخ خواهد داد، اما او از باورشان امتناع میکرد. گیج، مبهوت و وحشتزده تلوتلویی زد و به دیوار تکیه داد. دعایش ـ وقتی توانست کلمات مناسب را در ذهنش پیدا کند ـ آهسته بود و با هر تلاش برای نفس گرفتن، قطع میشد.
چنانچه به کتاب شاگرد معمار علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی آثار الیف شافاک در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، داستان تاریخی، داستان خارجی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، الیف شافاک، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب