«دوباره فکر کن» با نام کامل «دوباره فکر کن: قدرت دانستن چیزهایی که نمیدانیم» اثری است از آدام گرانت (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۸۱) که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است. این کتاب به چگونگی کسب آمادگی ذهنی برای تجدید نظر در آموختههای قبلی میپردازد.
دربارهی دوباره فکر کن
دوباره فکر کن کتابی است درباره فواید شک و اینکه چگونه میتوانیم در پذیرش ناشناختهها و لذت اشتباه کردن بهتر شویم. شواهد نشان داده است که نوابغ خلاق به یک هویت وابسته نیستند، بلکه دائماً مایل به تجدید نظر در مواضع خود هستند و رهبرانی که اذعان میکنند چیزی را نمیدانند و به دنبال بازخورد انتقادی هستند، تیمهای سازندهتر و نوآورتری را رهبری میکنند.
شواهد جدید به ما نشان میدهد که بهعنوان یک طرز فکر و یک مهارت، میتوان بازاندیشی را آموزش داد و گرانت توضیح میدهد که چگونه ویژگیهای لازم برای انجام آن را توسعه دهیم. بخش اول کتاب به بررسی این موضوع می پردازد که چرا ما برای فکر کردن دوباره تلاش می کنیم و چگونه می توانیم به عنوان فردی یاد بگیریم که این کار را انجام دهیم، با این استدلال که «سختی» به تنهایی می تواند در واقع نتیجه معکوس داشته باشد.
بخش دوک کتاب به این موضوع می پردازد که چگونه می توانیم از طریق یادگیری درباره «سواد استدلالی» به دیگران کمک کنیم تا دوباره فکر کنند. و بخش آخر ۳ به این میپردازد که چگونه مدارس، مشاغل و دولتها در ایجاد فرهنگهایی که بازاندیشی را تشویق میکنند کوتاهی میکنند. در پایان، یادگیری بازاندیشی ممکن است مهارت مخفی باشد که به شما در دنیایی که سریعتر از همیشه در حال تغییر است، برتری میبخشد.
کتاب دوباره فکر کن در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۳ با بیش از ۸۵ هزار رای و ۶۶۰۰ نقد و نظر است. همچنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمههایی از مترجمان متعدد و تحت همین عنوان یا عنوان «دوباره بیندیش» به بازار عرضه شده است. به علاوه، باید اشاره کرد که این کتاب در سال ۲۰۲۱ نامزد دریافت جایزهی بهترین کتاب غیرداستانی شده است.
فهرست مطالب دوباره فکر کن
- پیشگفتار
- بخش اول: تجدیدنظر شخصی
- فصل ۱: یک واعظ، یک دادستان، یک سیاستمدار و یک دانشمند به ذهنتان قدم میگذارند
- فصل ۲: منتقد بیرون گود و متقلب
- فصل ۳: لذت اشتباه کردن
- فصل ۴: باشگاه مشتزنی خوب
- بخش دوم: تجدیدنظر بین فردی
- فصل ۵: رقص با دشمنان
- فصل ۶: دشمنی بر سر الماس
- فصل ۷: مروّجان واکسن و بازجویان خوشاخلاق
- بخش سوم: تجدیدنظر جمعی
- فصل ۸: گفتگوهای احساسی
- فصل ۹: بازنویسی کتابهای درسی
- فصل ۱۰: این با روش همیشگیمان فرق دارد
- بخش چهارم: نتیجهگیری
- فصل ۱۱: گریز از کوتهبینی
- مؤخره
- اقدامات تاثیرگذار
بخشی از دوباره فکر کن
اولین موفقیت مایک، زمانی حاصل شد که دستگاه بارکدخوان سریع برای فیلمهای دوربین را اختراع کرد و این پدیده چنان اهمیتی در هالیوود داشت که جایزهی دستاورد فنی اِمی و اسکار را برایش به ارمغان آورد. البته این دستگاه در قیاس با ابداع بعدی که شرکت او را مبدل به سریعالرشدترین کمپانی این سیاره کرد، اختراع کوچکی محسوب میشد.
دستگاه پرچمدار مایک، خیلی زود توجه عدهی زیادی از افراد را جلب کرد و گسترهای از مشتریان وفادار از بیل گیتس گرفته تا کریستینا آگوئیلرا را برای شرکت به ارمغان آورد. اپرا وینفری طی یک اظهارنظر مبالغهآمیز گفته بود: «این ابداع عملاً زندگی مرا تغییر داد. نمیتوانم بدون آن زندگی کنم». حتی وقتی رئیسجمهور اوباما وارد کاخ سفید شد، حاضر نشد دستگاهش را به «سرویس مخفی» تحویل دهد.
ایدهی مایک لازاریدیس برای بلکبری، یک دستگاه ارتباطی بیسیم برای ارسال و دریافت ایمیل بود. در تابستان ۲۰۰۹، تقریباً نیمی از بازار گوشیهای هوشمند آمریکا در انحصار این شرکت بود. اما در سال ۲۰۱۴، سهم بازارش سقوط کرد و به زیر ۱ درصد رسید.
وقتی یک شرکت اینگونه با سر به زمین میخورد، نمیتوانیم دلیل واحدی را به عنوان عامل سقوط آن شناسایی کنیم، بنابراین سعی میکنیم آن را با تعابیر انسانی توصیف کنیم: بلکبری نتوانست خود را تطبیق دهد. اما تطبیق با یک محیط متغیر، کاری نیست که از دست کمپانی ساخته باشد – بلکه انسانهای شاغل در آن باید در طیف وسیعی از تصمیمات روزمرهشان، چنین رویهای را در پیش بگیرند.
مایک بهعنوان بنیانگذار، رئیس و مدیرعامل سازمان، مسئول تمامی تصمیمات فنی و تصمیمات مرتبط با محصولات بلکبری بود. هرچند میتوان نگرش او را جرقهای برای شکلگیری تحول گوشیهای هوشمند دانست، اما ناتوانی او در بازنگری، باعث مرگ کمپانی شد و عملاً ابداعش را نابود کرد. کجای کار اشتباه بود؟
اکثر ما به دانش و تخصصمان افتخار میکنیم و خیلی دوست داریم پای باورها و عقایدمان بمانیم. در یک دنیای باثبات، چنین طرز فکری منطقی خواهد بود و ثبات عقیدهٔ ما عواید قابل توجهی را به همراه خواهد داشت. اما مشکل اینجاست که دنیای ما بهسرعت تغییر میکند و باید معادلِ زمانی که صرف تفکر میکنیم، برای بازنگری و اصلاح تفکراتمان هم وقت بگذاریم.
تجدیدنظر یک مجموعه مهارت و البته یک طرز فکر است. هماکنون خیلی از ابزارهای ذهنی موردنیازمان را در اختیار داریم. فقط باید یادمان باشد که هر از چند گاهی با بیرون آوردن آنها از قفسه، گردوغبار رویشان را پاک کنیم.
تغییر رأی
با عنایت به پیشرفتها در زمینهی فناوری و دسترسی به اطلاعات، شاهد افزایش دانش، آن هم با نرخی بسیار فزاینده هستیم. میزان اطلاعات و دانش دریافتی روزمرهی هر شخص در سال ۲۰۱۱، تقریباً ۵ برابر بیشتر از ۲۵ سال قبل آن بود. در سال ۱۹۵۰، تقریباً ۵۰ سال طول میکشید تا دانش پزشکی دو برابر شود. در سال ۱۹۸۰، بازهی دو برابر شدن دانش پزشکی به هفت سال رسید و در ۲۰۱۰، به سهونیم سال! افزایش سرعت تغییرات، یعنی اینکه باید راحتتر از همیشه باورهایمان را زیر سوال ببریم.
چنانچه به کتاب دوباره فکر کن علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای خودشناسی و خودسازی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
3 آبان 1402
دوباره فکر کن
«دوباره فکر کن» با نام کامل «دوباره فکر کن: قدرت دانستن چیزهایی که نمیدانیم» اثری است از آدام گرانت (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۸۱) که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است. این کتاب به چگونگی کسب آمادگی ذهنی برای تجدید نظر در آموختههای قبلی میپردازد.
دربارهی دوباره فکر کن
دوباره فکر کن کتابی است درباره فواید شک و اینکه چگونه میتوانیم در پذیرش ناشناختهها و لذت اشتباه کردن بهتر شویم. شواهد نشان داده است که نوابغ خلاق به یک هویت وابسته نیستند، بلکه دائماً مایل به تجدید نظر در مواضع خود هستند و رهبرانی که اذعان میکنند چیزی را نمیدانند و به دنبال بازخورد انتقادی هستند، تیمهای سازندهتر و نوآورتری را رهبری میکنند.
شواهد جدید به ما نشان میدهد که بهعنوان یک طرز فکر و یک مهارت، میتوان بازاندیشی را آموزش داد و گرانت توضیح میدهد که چگونه ویژگیهای لازم برای انجام آن را توسعه دهیم. بخش اول کتاب به بررسی این موضوع می پردازد که چرا ما برای فکر کردن دوباره تلاش می کنیم و چگونه می توانیم به عنوان فردی یاد بگیریم که این کار را انجام دهیم، با این استدلال که «سختی» به تنهایی می تواند در واقع نتیجه معکوس داشته باشد.
بخش دوک کتاب به این موضوع می پردازد که چگونه می توانیم از طریق یادگیری درباره «سواد استدلالی» به دیگران کمک کنیم تا دوباره فکر کنند. و بخش آخر ۳ به این میپردازد که چگونه مدارس، مشاغل و دولتها در ایجاد فرهنگهایی که بازاندیشی را تشویق میکنند کوتاهی میکنند. در پایان، یادگیری بازاندیشی ممکن است مهارت مخفی باشد که به شما در دنیایی که سریعتر از همیشه در حال تغییر است، برتری میبخشد.
کتاب دوباره فکر کن در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۳ با بیش از ۸۵ هزار رای و ۶۶۰۰ نقد و نظر است. همچنین باید اشاره کرد که این کتاب در ایران با ترجمههایی از مترجمان متعدد و تحت همین عنوان یا عنوان «دوباره بیندیش» به بازار عرضه شده است. به علاوه، باید اشاره کرد که این کتاب در سال ۲۰۲۱ نامزد دریافت جایزهی بهترین کتاب غیرداستانی شده است.
فهرست مطالب دوباره فکر کن
بخشی از دوباره فکر کن
اولین موفقیت مایک، زمانی حاصل شد که دستگاه بارکدخوان سریع برای فیلمهای دوربین را اختراع کرد و این پدیده چنان اهمیتی در هالیوود داشت که جایزهی دستاورد فنی اِمی و اسکار را برایش به ارمغان آورد. البته این دستگاه در قیاس با ابداع بعدی که شرکت او را مبدل به سریعالرشدترین کمپانی این سیاره کرد، اختراع کوچکی محسوب میشد.
دستگاه پرچمدار مایک، خیلی زود توجه عدهی زیادی از افراد را جلب کرد و گسترهای از مشتریان وفادار از بیل گیتس گرفته تا کریستینا آگوئیلرا را برای شرکت به ارمغان آورد. اپرا وینفری طی یک اظهارنظر مبالغهآمیز گفته بود: «این ابداع عملاً زندگی مرا تغییر داد. نمیتوانم بدون آن زندگی کنم». حتی وقتی رئیسجمهور اوباما وارد کاخ سفید شد، حاضر نشد دستگاهش را به «سرویس مخفی» تحویل دهد.
ایدهی مایک لازاریدیس برای بلکبری، یک دستگاه ارتباطی بیسیم برای ارسال و دریافت ایمیل بود. در تابستان ۲۰۰۹، تقریباً نیمی از بازار گوشیهای هوشمند آمریکا در انحصار این شرکت بود. اما در سال ۲۰۱۴، سهم بازارش سقوط کرد و به زیر ۱ درصد رسید.
وقتی یک شرکت اینگونه با سر به زمین میخورد، نمیتوانیم دلیل واحدی را به عنوان عامل سقوط آن شناسایی کنیم، بنابراین سعی میکنیم آن را با تعابیر انسانی توصیف کنیم: بلکبری نتوانست خود را تطبیق دهد. اما تطبیق با یک محیط متغیر، کاری نیست که از دست کمپانی ساخته باشد – بلکه انسانهای شاغل در آن باید در طیف وسیعی از تصمیمات روزمرهشان، چنین رویهای را در پیش بگیرند.
مایک بهعنوان بنیانگذار، رئیس و مدیرعامل سازمان، مسئول تمامی تصمیمات فنی و تصمیمات مرتبط با محصولات بلکبری بود. هرچند میتوان نگرش او را جرقهای برای شکلگیری تحول گوشیهای هوشمند دانست، اما ناتوانی او در بازنگری، باعث مرگ کمپانی شد و عملاً ابداعش را نابود کرد. کجای کار اشتباه بود؟
اکثر ما به دانش و تخصصمان افتخار میکنیم و خیلی دوست داریم پای باورها و عقایدمان بمانیم. در یک دنیای باثبات، چنین طرز فکری منطقی خواهد بود و ثبات عقیدهٔ ما عواید قابل توجهی را به همراه خواهد داشت. اما مشکل اینجاست که دنیای ما بهسرعت تغییر میکند و باید معادلِ زمانی که صرف تفکر میکنیم، برای بازنگری و اصلاح تفکراتمان هم وقت بگذاریم.
تجدیدنظر یک مجموعه مهارت و البته یک طرز فکر است. هماکنون خیلی از ابزارهای ذهنی موردنیازمان را در اختیار داریم. فقط باید یادمان باشد که هر از چند گاهی با بیرون آوردن آنها از قفسه، گردوغبار رویشان را پاک کنیم.
تغییر رأی
با عنایت به پیشرفتها در زمینهی فناوری و دسترسی به اطلاعات، شاهد افزایش دانش، آن هم با نرخی بسیار فزاینده هستیم. میزان اطلاعات و دانش دریافتی روزمرهی هر شخص در سال ۲۰۱۱، تقریباً ۵ برابر بیشتر از ۲۵ سال قبل آن بود. در سال ۱۹۵۰، تقریباً ۵۰ سال طول میکشید تا دانش پزشکی دو برابر شود. در سال ۱۹۸۰، بازهی دو برابر شدن دانش پزشکی به هفت سال رسید و در ۲۰۱۰، به سهونیم سال! افزایش سرعت تغییرات، یعنی اینکه باید راحتتر از همیشه باورهایمان را زیر سوال ببریم.
چنانچه به کتاب دوباره فکر کن علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین کتابهای خودشناسی و خودسازی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر نمونههای مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، خودشناسی و خودسازی، روانشناسی
۰ برچسبها: آدام گرانت، ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب