«نه فرشته، نه قدیس» اثری است از نوشته ایوان کلیما (نویسندهی اهل چک، متولد ۱۹۳۱) که در سال ۲۰۰۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی زنی چهل و چند ساله و سرخورده از زندگی میپردازد.
دربارهی نه فرشته، نه قدیس
«نه فرشته، نه قدیس» رمانی از ایوان کلیما نویسنده مشهور اهل کشور چک است که در سال ۱۹۴۱ نازیها او را با پدر و مادر و برادرش به اردوگاه فرستادند. در چهاردهسالگی از اردوگاه آزاد شد. در لندن وقتی شنید تانکهای روسی وارد چکسلواکی شدهاند به وطن بازگشت ولی بیست سال مغضوب دستگاه حاکم شد و در تمام این مدت نگذاشتند چیزی از او منتشر شود.
تا پیش از ۱۹۸۹ مقالهها و نوشتههایش را مخفیانه و زیرزمینی در دسترس خوانندگانش قرار میداد. اکنون او بیشتر در کشورهای انگلستان و فرانسه زندگی میکند. ایوان کلیما را گوهری در ادبیات دانستهاند که قدرش کمـتر شناخـته شده است. او در رمـان نه فرشته نه قدیس، که واشنگتنپست آن را بهترین کتاب سال ۲۰۰۱ اعلام کرد، ما را به قلب پراگ میبرد، جایی که در آن عدهای از جوانان در خرابهها و بیغولهها مواد مخدر مصرف میکردند.
داستان این رمان نیز مانند سایر آثار کلیما به دوران تحت سلطه بودن کشور چکسلواکی توسط دولت شوروی سابق باز می گردد و در ادامه به ماجراهای رخ داده در کشورهای اروپای شرقی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اشاره می کند.
داستان این رمان درباره زندگی زنی دندانپزشک است که دختر نوجوانش گرفتار مواد مخدر شده و شوهرش نیز پس از ابتلا به سرطلان او را ترک کرده است. در چنین حال و هوایی کلیما با شرح داستان زندگی این زن در چکسلواکی قبل و بعد از فروپاشی بلوک شرق می پردازد.
کتاب نه فرشته، نه قدیس در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۰ با بیش از ۱۲۴۰ رای و ۲۷۲ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از حشمتالله کامرانی و فروغ پوریاوری به بازار عرضه شده است.
داستان نه فرشته، نه قدیس
در رمان نه فرشته، نه قدیس کریستینا، شخصیت اصلی داستان، زنی است که از همسرش جدا شده و در دههی چهل زندگیاش به سر میبرد. او مادر دختری است پانزدهساله و سرکش به نام یانا. کریستینا کمکم به مرد جوانی دل میبندد که پانزده سال از خودش کوچکتر است؛ ولی نگرانیهایی شادیاش را کدر و مخدوش کرده است.
یانا مدرسه را ترک کرده و به احتمال بسیار مواد مخدر سنگین مصرف میکند. در همین روزهاست که مادر کریستینا چمدانی پر از نامههای خصوصی پدر را که فوت شده به او میدهد. پدر مردی مستبد بوده و کریستینا از رفتار زورگویانه و آرمانهای استالینیستی او دل خوشی نداشته است.
بخشهایی از نه فرشته، نه قدیس
موقعی که من به دنیا آمدم از مرگ این نویسنده ماهر پانزده سال می گذشت. او برای تنها عشق واقعی زندگی اش نوشته بود: محبوبم به خاطر خدا یاد بگیر شاد باشی. این تنها آرزوی من است برای تو، و غیر از عشقت هیچ چیزی زیباتر از شادی ات نمی توانی به من بدهی.
…………….
حتی به درد کاری هم که الان مشغولش هستم نمی خورم، چون نمی توانم مردم را همان طوری که هستند، قبول کنم و با آن ها کنار بیایم. دوست دارم توی دنیای دیگری زندگی کنم، دنیایی که در آن کار و اعمال مردم باعث احترام بشود، درست برخلاف آنچه امروز معمول است.
………………..
میخواستم به مامان بگویم که دوستش دارم، اما وقتی زیرچشمی بهش نگاه کردم دیدم کاملا از خود بیخود شده و چیزی را زیر لب برای خودش زمزمه میکند، انگار داشت دعا میخواند، اما مامان هرگز دعا نمیخواند. شاید ترانهای را برای خود میخواند. مثل ترانه پشهریزه، که اصلا درباره پشهریزه نیست، بلکه در این باره است که زنده بودن چقدر بزرگ و عظیم است. نمیخواستم آرامش او را به هم بزنم. این بود که چیزی نگفتم.
اگر به کتاب نه فرشته، نه قدیس علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای خارجی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
2 بهمن 1402
نه فرشته، نه قدیس
«نه فرشته، نه قدیس» اثری است از نوشته ایوان کلیما (نویسندهی اهل چک، متولد ۱۹۳۱) که در سال ۲۰۰۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت زندگی زنی چهل و چند ساله و سرخورده از زندگی میپردازد.
دربارهی نه فرشته، نه قدیس
«نه فرشته، نه قدیس» رمانی از ایوان کلیما نویسنده مشهور اهل کشور چک است که در سال ۱۹۴۱ نازیها او را با پدر و مادر و برادرش به اردوگاه فرستادند. در چهاردهسالگی از اردوگاه آزاد شد. در لندن وقتی شنید تانکهای روسی وارد چکسلواکی شدهاند به وطن بازگشت ولی بیست سال مغضوب دستگاه حاکم شد و در تمام این مدت نگذاشتند چیزی از او منتشر شود.
تا پیش از ۱۹۸۹ مقالهها و نوشتههایش را مخفیانه و زیرزمینی در دسترس خوانندگانش قرار میداد. اکنون او بیشتر در کشورهای انگلستان و فرانسه زندگی میکند. ایوان کلیما را گوهری در ادبیات دانستهاند که قدرش کمـتر شناخـته شده است. او در رمـان نه فرشته نه قدیس، که واشنگتنپست آن را بهترین کتاب سال ۲۰۰۱ اعلام کرد، ما را به قلب پراگ میبرد، جایی که در آن عدهای از جوانان در خرابهها و بیغولهها مواد مخدر مصرف میکردند.
داستان این رمان نیز مانند سایر آثار کلیما به دوران تحت سلطه بودن کشور چکسلواکی توسط دولت شوروی سابق باز می گردد و در ادامه به ماجراهای رخ داده در کشورهای اروپای شرقی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اشاره می کند.
داستان این رمان درباره زندگی زنی دندانپزشک است که دختر نوجوانش گرفتار مواد مخدر شده و شوهرش نیز پس از ابتلا به سرطلان او را ترک کرده است. در چنین حال و هوایی کلیما با شرح داستان زندگی این زن در چکسلواکی قبل و بعد از فروپاشی بلوک شرق می پردازد.
کتاب نه فرشته، نه قدیس در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۰ با بیش از ۱۲۴۰ رای و ۲۷۲ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از حشمتالله کامرانی و فروغ پوریاوری به بازار عرضه شده است.
داستان نه فرشته، نه قدیس
در رمان نه فرشته، نه قدیس کریستینا، شخصیت اصلی داستان، زنی است که از همسرش جدا شده و در دههی چهل زندگیاش به سر میبرد. او مادر دختری است پانزدهساله و سرکش به نام یانا. کریستینا کمکم به مرد جوانی دل میبندد که پانزده سال از خودش کوچکتر است؛ ولی نگرانیهایی شادیاش را کدر و مخدوش کرده است.
یانا مدرسه را ترک کرده و به احتمال بسیار مواد مخدر سنگین مصرف میکند. در همین روزهاست که مادر کریستینا چمدانی پر از نامههای خصوصی پدر را که فوت شده به او میدهد. پدر مردی مستبد بوده و کریستینا از رفتار زورگویانه و آرمانهای استالینیستی او دل خوشی نداشته است.
بخشهایی از نه فرشته، نه قدیس
موقعی که من به دنیا آمدم از مرگ این نویسنده ماهر پانزده سال می گذشت. او برای تنها عشق واقعی زندگی اش نوشته بود: محبوبم به خاطر خدا یاد بگیر شاد باشی. این تنها آرزوی من است برای تو، و غیر از عشقت هیچ چیزی زیباتر از شادی ات نمی توانی به من بدهی.
…………….
حتی به درد کاری هم که الان مشغولش هستم نمی خورم، چون نمی توانم مردم را همان طوری که هستند، قبول کنم و با آن ها کنار بیایم. دوست دارم توی دنیای دیگری زندگی کنم، دنیایی که در آن کار و اعمال مردم باعث احترام بشود، درست برخلاف آنچه امروز معمول است.
………………..
میخواستم به مامان بگویم که دوستش دارم، اما وقتی زیرچشمی بهش نگاه کردم دیدم کاملا از خود بیخود شده و چیزی را زیر لب برای خودش زمزمه میکند، انگار داشت دعا میخواند، اما مامان هرگز دعا نمیخواند. شاید ترانهای را برای خود میخواند. مثل ترانه پشهریزه، که اصلا درباره پشهریزه نیست، بلکه در این باره است که زنده بودن چقدر بزرگ و عظیم است. نمیخواستم آرامش او را به هم بزنم. این بود که چیزی نگفتم.
اگر به کتاب نه فرشته، نه قدیس علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین داستانهای خارجی در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان خارجی، داستان معاصر، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، ایوان کلیما، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب