قطار استانبول

«قطار استانبول» اثری است از گراهام گرین (نویسنده انگلیسی، از ۱۹۰۴ تا ۱۹۹۱) که در سال ۱۹۳۲ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجراهای مسافران و خدمه‌ی یک قطار سریع‌السیر به مقصد استانبول می‌پردازد.

درباره‌ی قطار استانبول

«قطار استامبول» دومین رمان مهم گراهام گرین است. این کتاب که در سفری با قطار از اوستنده به استانبول می‌گذرد، زمانی که در ایالات متحده منتشر شد، به قطار سریع‌السیر شرق تغییر نام داد. این رمان در سال ۱۹۳۲ منتشر شده  و اولین موفقیت واقعی گرین بود.

«قطار استامبول» سفری جذاب در قلب اروپا، هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر احساسی است. این رمان که در پس زمینه اورینت اکسپرس می گذرد، خوانندگان را به یک سواری هیجان انگیز از اوستنده، بلژیک، به شهر عجیب و غریب استانبول، ترکیه می برد. در طول مسیر، گرین گروهی متنوع از شخصیت‌ها را معرفی می‌کند که زندگی‌شان در طول این سفر سرنوشت‌ساز با قطار به‌طور پیچیده‌ای در هم تنیده می‌شود.

در مرکز روایت قطار استامبول، یک روزنامه‌نگار بریتانیایی به نام میات قرار دارد که رفتار بدبینانه و هوش تیزش احساس عمیق‌تری از سرخوردگی از دنیای اطرافش را پنهان می‌کند. همانطور که میات سوار قطار می شود، خود را در شبکه ای از توطئه و خطر می بیند و با خدمه ای متشکل از همسفرانی روبرو می شود که رازها و خواسته های او منعکس شده است.

در میان مسافران، کارلتون میات، یک تاجر ثروتمند انگلیسی با علاقه به قمار و گذشته پر دردسر است. با شروع سفر، نمای محترمانه کارلتون شروع به فرو ریختن می کند و مردی را آشکار می کند که از گناه و پشیمانی عذاب می کشد. تعامل او با سایر مسافران، از جمله دختر همخوان مرموز کورال ماسکر و دکتر اسرارآمیز دکتر سینر، داستان را با احساس فوریت و تعلیق به جلو می برد.

در همین حال، جوزف گرونلیچ، فراری آمریکایی، در سایه ها کمین کرده است که حضورش در قطار، توازن ظریف قدرت را در بین مسافران تهدید می کند. گرونلیچ در حالی که مقامات در ردیابی او داغ هستند، باید از آب های خائنانه فریب و خیانت عبور کند تا از دستگیری فرار کند و آزادی خود را تضمین کند.

همانطور که قطار استامبول به سمت مقصد نهایی خود می رود، تنش ها افزایش می یابد و اتحادها تغییر می کند زیرا هر مسافر با شیاطین و خواسته های خود دست و پنجه نرم می کند. نثر استادانه گرین و بینش دقیق روان انسان، «قطار استامبول» را به کتابی جذاب تبدیل می‌کند که پیچیدگی‌های عشق، خیانت و رستگاری را در دنیایی در آستانه تغییر بررسی می‌کند. این کلاسیک جاودانه با شخصیت‌های پرطرفدار و محیط جوی خود، همچنان خوانندگان را با روایت گیرا و تصویر ترسناک خود از وضعیت انسانی مجذوب خود می‌کند.

کتاب قطار استانبول در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۳.۴۶ با بیش از ۶۱۰۰ رای و ۶۴۳ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از غلامحسین سالمی و سهیلا فرزین‌نژاد به بازار عرضه شده است.

داستان قطار استانبول

رمان قطار استانبول بر روی زندگی افرادی متمرکز است که در یک قطار سریع السیر لوکس سفری سه روزه از اوستنده به استانبول دارند (اگرچه گرین از نام قدیمی شهر، قسطنطنیه استفاده می کند). رمان در کشتی شروع می شود که چندین شخصیت اصلی رمان از انگلستان با آن سفر کرده اند. مابل وارن و جانت پاردو بعداً در کلن و  جوزف گرونلیخ در وین به قطار می‌پیوندند.

اگرچه این شخصیت ها برای اهداف متفاوتی در حال سفر هستند، اما زندگی آنها در مسیر سفر به هم گره خورده است. صحنه‌های دیگری در مکان‌هایی که قطار از آن‌ها عبور می‌کند، و همچنین سفر پرسرعت کارلتون میات با ماشین از طریق حومه شهر پر از برف به و از ایستگاه راه‌آهن در سوبوتیکا نیز توضیح داده شده است.

بخش عمده داستان بر روی میات، یک تاجر زیرک و عملی است که تجارت بیدانه و دارای منافع تجاری در استانبول است. او در حال سفر است زیرا نگران این است که نماینده شرکت در ترکیه، اکمن، او را فریب داده است. وقتی میات از اروپای بین جنگ عبور می کند، باید با نگرش های یهودستیزانه چه در قطار و چه در خارج از قطار مواجه شود. از آنجا که او برای رقصنده مریض کورال ماسکر، که برای شرکت در یک نمایش در ترکیه به با بلیط درجه دوم سفر می کند، متاسف است، برای او یک بلیط درجه یک می خرد.

مرجان سپاسگزار او می شود و شب را در کوپه او می گذراند و در طی آن، در کمال تعجب متوجه می شود که او باکره است. پس از ناپدید شدن او از قطار در سوبوتیکا، او برای نجات او به عقب برمی گردد، اما پس از نجات گرونلیچ کلاهبردار زیر شلیک اسلحه شکست می خورد و به سختی می گریزد.

دکتر سینر یک رهبر کمونیست فراری و پزشک سابق است که پس از پنج سال تدریس در یک مدرسه پسرانه انگلیسی با یک پاسپورت جعلی بریتانیایی سفر می کند. او قصد دارد یک انقلاب کمونیستی را در بلگراد رهبری کند، اما متوجه می شود که قیام خیلی زود اتفاق افتاده و شکست خورده است. با این وجود، او تصمیم می گیرد به عنوان یک ژست سیاسی به بلگراد برود تا محاکمه شود.

اما او توسط میبل وارن، روزنامه نگار ساکن کلن، که با شریک زندگی خود، جانت پاردو در سفر است، شناخته شده است. وارن اکنون بر این باور است که او وارد یک خبر مهم شده است. وقتی قطار به وین می‌رسد، او واگن را ترک می‌کند تا با دفترش تماس بگیرد، اما وقتی کیفش را دزدیده‌اند، در شهر سرگردان می‌شود. دزد گرونلیخ است که به تازگی مردی را در جریان یک سرقت ناموفق کشته است و اکنون با پول وارن سوار قطار می شود. وارن عصبانی که پشت سر گذاشته می شود قول می دهد که داستان سینر را از راه های دیگر به دست آورد.

در سوبوتیکا قطار در مرز یوگسلاوی متوقف می شود و سینر دستگیر می شود. همچنین گرونلیچ به دلیل داشتن یک هفت تیر، و کورال، که سینر نامه ای به او داده است، دستگیر شدند. یک دادگاه نظامی برگزار می شود که در آن سینر اجازه دارد سخنرانی سیاسی بیهوده ای را که برای محاکمه نمایشی خود در نظر گرفته بود انجام دهد. او غروب همان روز به شلیک گلوله محکوم می شود، در حالی که گرونلیچ قرار است به مدت یک ماه زندانی شود و سپس به وین بازگردانده شود، جایی که پلیس به دنبال او خواهد بود. قرار است روز بعد کورال به انگلستان بازگردانده شود.

این سه زندانی در یک اتاق انتظار نگهداری می‌شوند، اما وقتی متوجه می‌شوند که میات با یک ماشین برگشته است، گرونلیچ مدبر در را می‌شکند و هر سه به دنبال آن می‌روند. فقط گرونلیچ فرار می کند. سینر زخمی می شود و کورال او را در انباری پنهان می کند و در آنجا می میرد. صبح روز بعد، میبل وارن به دنبال داستان خبری خود به سوبوتیکا می رسد و کورال را به کلن می برد. مابل به کورال به عنوان یک شریک جدید فکر می کند، اما حساب از بین می رود زیرا کورال در پشت ماشین با یک بیماری قلبی سقوط می کند و سرنوشت نهایی او باز می ماند.

پس از رسیدن قطار به استانبول، میات متوجه می شود که جانت پاردو خواهرزاده استین، تاجر رقیب و شریک تجاری بالقوه است. او او را از مالکیت ساوری، رمان‌نویس کاکنی، که در جستجوی نسخه‌ای برای کتاب بعدی خود به شرق سفر می‌کند، می‌دزدد. علیرغم برخورد کوتاه خود با کورال، میات اکنون به فکر ازدواج با جانت و تایید قراردادی است که توسط اکمن امضا شده است تا تجارت بیدانه استاین را در اختیار بگیرد.

بخش‌هایی از قطار استانبول

آقای اس. فاولر رایت با احساس عجیبی از خواب بیدار شد که در قطاری است که در شرف سقوط است. روی تخت نشست و سعی کرد به یاد بیاورد که کجاست. قطار به آرامی در حال حرکت بود و صدایی از آن به گوش نمی رسید. یک فاجعه قریب الوقوع. نگاهی به ساعت روی میز کنار تخت انداخت – درست بعد از شش صبح بود. او دراز کشید و چشمانش را بست و سعی کرد احساس ناراحتی را که در پس ذهنش باقی مانده بود از بین ببرد.

…………………..

قطار سریع‌السیر شرف مانند یک مار نقره‌ای مناظر اروپایی را می‌گذراند، شکل شیک آن بدون زحمت در مسیر می‌چرخد. داخل محفظه‌های مجلل آن، مسافران در صندلی‌های مجلل نشسته بودند، شامپاین می‌نوشیدند و مکالمات زمزمه‌ای رد و بدل می‌کردند. صدای ریتمیک موتور آرامش‌بخش بود. پس زمینه سمفونی صداهایی که فضا را پر کرده بود.

……………….

ذهن کارلتون میات به رویدادهایی برگشت که او را به این لحظه سوق داده بود – لحظه ای که دیگر نمی توانست نادیده بگیرد. او شب سرنوشت ساز مونت کارلو را به یاد آورد، جایی که همه چیز را روی یک تاس ریخته بود، شرط بندی کرده بود. ثروتش با هر چرخش سرنوشت بالا و پایین می‌شود. حالا که در محفظه کم نور اکسپرس شرق می‌نشیند، به این فکر می‌کرد که آیا این سفر نجات او خواهد بود یا سقوطش.

 

اگر به کتاب قطار استانبول علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین آثار گراهام گرین در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.