«روانی آمریکایی» اثری است از برت ایستون الیس (نویسندهی اهل آمریکا، متولد ۱۹۶۴) که در سال ۱۹۹۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای یک جوان ثروتمند که قاتلی زنجیرهای است، میپردازد.
دربارهی روانی آمریکایی
«روانی آمریکایی» نوشته برت ایستون الیس، رمانی جنجالی و تحریک آمیز است که به مشکلات روانی یک بانکدار و سرمایه گذار جوان در منهتن به نام پاتریک بیتمن می پردازد. این کتاب که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد، خوانندگان را به سفری آزاردهنده در ذهن یک فرد به ظاهر موفق و ثروتمند می برد که یک آلتر ایگوی تاریک و خشن را در خود جای داده است. این رمان که در پس زمینه افراطهای مادیگرایانه دهه ۱۹۸۰ شهر نیویورک قرار دارد، نقدی کوبنده از فرهنگ مصرفکننده، نخبهگرایی اجتماعی، و زوال اخلاقی جامعه ارائه میکند.
از همان ابتدا، الیس ما را با پاتریک بیتمن آشنا میکند، شخصیتی که به نظر میرسد تجسم ایدهآلهای نسل یاپی – ثروتمند، جذاب و جاهطلب است. با این حال، در زیر پوشش موفقیت فردی عمیقاً مضطرب نهفته است که با احساس هویت و هدف خود دست و پنجه نرم می کند. همانطور که روایت باز می شود، به طور فزاینده ای آشکار می شود که وسواس بیتمن نسبت به ثروت، موقعیت و قدرت، صرفاً ظاهری است که آشفتگی درونی و ناامیدی وجودی او را می پوشاند.
این رمان به صورت اول شخص روایت میشود و به خوانندگان اجازه میدهد تا به ذهن بیتمن که در دنیای سطحی وال استریت و جامعه بالا میرود، نگاه کنند. الیس با صدای بدبینانه و بیتفاوت خود، پرترهای تیره و تار از جامعهای را ترسیم میکند که توسط حرص، خودشیفتگی و لذتپرستی مصرف شده است. وسواس بیتمن به داراییهای مادی، برچسبهای طراح، و غذاخوری خوب به عنوان استعارهای از پوچی و سطحی بودن زندگی مدرن است.
با پیشروی داستان، هبوط بیتمن به سمت جنون بارزتر می شود و به مجموعه ای از اعمال خشونت آمیز وحشیانه و وحشتناک ختم می شود. الیس از به تصویر کشیدن ماهیت گرافیکی و صریح این صحنه ها ابایی ندارد و خوانندگان را مجبور می کند تا با تاریک ترین جنبه های طبیعت انسان روبرو شوند. با این کار، او خواننده را به چالش می کشد که همدستی خود را در زوال اخلاقی جامعه و نفوذ فراگیر مصرف گرایی زیر سوال ببرد.
الیس در سرتاسر رمان از لحنی طنز استفاده می کند تا افراط و تفریط و پوچ بودن فرهنگ دهه ۱۹۸۰ را از وسواس ظاهری فیزیکی گرفته تا بی اهمیت بودن تعاملات اجتماعی را به سیخ بکشد. گاه مرز بین واقعیت و توهم مبهم می شود و خوانندگان را در مورد قابل اعتماد بودن روایت بیتمن و ماهیت جنایاتش زیر سوال می برد.
«روانی آمریکایی» از زمان انتشارش بحثها و جنجالهای شدیدی را برانگیخت و منتقدان در مورد نمایش خشونت و تفسیر آن درباره جامعه معاصر اختلاف نظر داشتند. برخی الیس را به دلیل کاوش جسورانه و سرسختانه اش در مورد موضوعات تابو ستایش کرده اند، در حالی که برخی دیگر این رمان را بیهوده و هیجان انگیز محکوم کرده اند. با وجود جنجالها، «روانی آمریکایی» همچنان اثری قدرتمند و قابل تامل است که همچنان خوانندگان را برای مقابله با جنبههای تاریکتر طبیعت انسان و ابهامات اخلاقی زندگی مدرن به چالش میکشد.
کتاب روانی آمریکایی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۱ با بیش از ۳۱۳ هزار رای و ۱۹ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از علی طباخیان به بازار عرضه شده است.
داستان روانی آمریکایی
داستان رمان روانی آمریکایی که در منهتن در دوران رونق وال استریت در اواخر دهه ۱۹۸۰ می گذرد، زندگی بانکدار و سرمایه گذاری جوان و ثروتمند به نام پاتریک بیتمن را دنبال می کند. بیتمن، در اواسط ۲۰ سالگی که داستان شروع میشود، فعالیتهای روزمرهاش را روایت میکند، از زندگی تفریحیاش در میان نخبگان وال استریت نیویورک تا تلاشهایش برای قتل در شب.
بیتمن از طریق روایت کنونی جریان آگاهی، زندگی روزمرهاش را توصیف میکند، از مجموعهای از شبهای جمعه که در کلوپهای شبانه با همکارانش سپری میکرد – جایی که کوکائین میکشند، لباسهای باشگاهروها را نقد میکنند، توصیههای مد را تجارت میکنند، و سوال اول را میپرسند. دیگری در مورد آداب معاشرت – به نامزدی بی عشقش با همنوع یاپی اولین و رابطه مشاجره آمیزش با برادر و مادر پیرش.
جریان آگاهی بیتمن گهگاه توسط فصل هایی شکسته می شود که در آنها مستقیماً خواننده را مخاطب قرار می دهد تا آثار هنرمندان موسیقی پاپ دهه ۱۹۸۰ را نقد کند. این رمان از طریق هویت اشتباه و تضادهایی که احتمال می دهد بیتمن راوی غیرقابل اعتمادی است، سطح بالایی از ابهام را حفظ می کند.
شخصیت ها به طور مداوم به عنوان افرادی غیر از خودشان معرفی می شوند و افراد بر سر هویت دیگران که می توانند در رستوران ها یا مهمانی ها ببینند با هم بحث می کنند. بیتمن که عمیقاً نگران ظاهر شخصی خود است، توصیفات گسترده ای از رژیم زیبایی شناسی روزانه خود ارائه می دهد.
پس از کشتن پل اوون، یکی از همکارانش، بیتمن آپارتمان پل را به عنوان مکانی برای میزبانی و کشتن قربانیان بیشتر تصاحب می کند. کنترل بیتمن بر تمایلات خشونت آمیز خود بدتر می شود. قتلهای او به طور فزایندهای سادیستی و پیچیدهتر میشوند و از چاقو زدنهای ساده به دنبالههای طولانی تجاوز، شکنجه، مثله کردن، آدمخواری، و نکروفیلیا تبدیل میشوند و درک او از سلامت عقل شروع به لغزش میکند.
او داستانهایی درباره قاتلان زنجیرهای وارد مکالمات معمولی میکند و در چندین مورد آشکارا به فعالیتهای قتلآمیز خود برای همکارانش اعتراف میکند که هرگز او را جدی نمیگیرند، حرفهای او را نمیشنوند یا کاملاً او را اشتباه میفهمند. این حوادث در تیراندازی به اوج خود می رسد که طی آن او چندین نفر تصادفی را در خیابان می کشد و در نتیجه یک تیم سوات با یک هلیکوپتر اعزام می شود.
این اپیزود روایی دیدگاه اول شخص را به سوم شخص تغییر میدهد و رویدادهای بعدی، اگرچه برای اولین بار در رمان نیست، با عبارات مربوط به تصویر سینمایی توصیف میشوند. بیتمن با پای پیاده فرار می کند و در دفتر خود پنهان می شود، جایی که با وکیل خود، هارولد کارنز تماس می گیرد و تمام جنایات خود را در یک دستگاه منشی تلفنی اعتراف می کند.
بعداً، بیتمن دوباره از آپارتمان پل اوون بازدید میکند، جایی که او قبلاً دو فاحشه را کشته و مثله کرده بود، و یک ماسک جراحی را به همراه داشت تا اجساد در حال تجزیهای که انتظار دارد با آنها روبرو شود. او وارد آپارتمان کاملاً تمیز و نوسازی شده می شود، با این حال، پر از گل هایی با بوی تند و شاید برای پنهان کردن بوی بد باشد.
مشاور املاک که ماسک جراحی او را میبیند، او را فریب میدهد و میگوید که در حال تماشای آپارتمان بوده است، زیرا یک آگهی در روزنامه تایمز دیده است (در حالی که در واقع چنین تبلیغی وجود نداشت). به او می گوید برو و دیگر برنگرد.
وضعیت روانی بیتمن همچنان رو به وخامت است و او شروع به تجربه توهمات عجیبی می کند، مانند دیدن یک چیریو با مصاحبه در یک برنامه گفتگو، تحت تعقیب شدن توسط یک نیمکت پارک انسان نما، و یافتن یک استخوان در بار داو خود.
در پایان داستان، بیتمن با کارنز در مورد پیامی که روی دستگاهش گذاشته بود روبهرو میشود، اما متوجه میشود که وکیل از آنچه او یک شوخی خندهدار میداند سرگرم شده است. کارنز با اشتباه گرفتن بیتمن با همکار دیگری، ادعا می کند که پاتریک بیتمنی که او می شناسد بزدل تر از آن است که مرتکب چنین اعمالی شده باشد.
در اوج پر از دیالوگ، کارنز در مقابل یک بیتمن سرکش می ایستد و به او می گوید که ادعای قتل اوون غیرممکن است، زیرا او فقط چند روز قبل دو بار در لندن با او شام خورده است.
کتاب همانطور که شروع شد، با بیتمن و همکارانش در یک کلوپ جدید در یک شب جمعه به پایان می رسد و درگیر گفتگوی پیش پا افتاده می شود. تابلویی که در انتهای کتاب دیده می شود به سادگی می گوید «این یک خروجی نیست».
بخشهایی از روانی آمریکایی
«آیا شر چیزی است که شما هستید؟ یا چیزی است که انجام می دهید؟» – پاتریک بیتمن
…………….
من در ساختمان باغ های آمریکایی در خیابان دبلیو۸۱ در طبقه یازدهم زندگی می کنم. نام من پاتریک بیتمن است. من ۲۷ سالمه من به مراقبت از خودم و یک رژیم غذایی متعادل و یک برنامه ورزشی سخت اعتقاد دارم. صبح اگر صورتم کمی پف کرده است در حین انجام شکم کرانچ کیسه یخ می گذارم. من می توانم هزاران کار را انجام دهم.
بعد از برداشتن کیسه یخ، از لوسیون پاک کننده منافذ عمیق استفاده می کنم. در حمام از یک پاک کننده ژل فعال شده با آب، سپس از اسکراب بدن عسل-بادام و روی صورت از یک اسکراب ژل لایه بردار استفاده می کنم. سپس ماسک صورت نعناع گیاهی را می زنم که در حالی که بقیه برنامه های روزانه ام را آماده می کنم، ۱۰ دقیقه روی آن می گذارم.
من همیشه از لوسیون افترشیو با الکل کم یا بدون الکل استفاده می کنم زیرا الکل صورت شما را خشک می کند و پیرتر به نظر می رسد. سپس مرطوب کننده، سپس یک مومیایی چشم ضد پیری، و سپس یک لوسیون محافظ مرطوب کننده نهایی. ایده ای از پاتریک بیتمن وجود دارد.
نوعی انتزاع اما من واقعی وجود ندارد: فقط یک موجود است، چیزی توهمی. و اگر چه من می توانم نگاه سردم را پنهان کنم، و تو می توانی دستم را بفشاری و احساس کنی که گوشت بدنت چنگ می زند و شاید حتی بتوانی حس کنی که سبک زندگی ما احتمالاً قابل مقایسه است… من اینجا نیستم.
……………………
من خیلی ها را کشته ام من قبلاً یک روانشناس لعنتی بودم. من هرگز چیزی که از ناامنی فریاد می زد نپوشیدم. اما من چه فکر می کنم؟ خنده دار است. می خواهم با چاقو به جانت بیفتم و بعد با خونت بازی کنم. من ترجیح می دهم با تیموتی مک وی شام بخورم تا پل مک کارتنی. آیا می دانید اد گین در مورد زنان چه گفته است؟ او در گفتگو با جان وین گیسی گفت که بوی خوبی دارند.
اگر به کتاب روانی آمریکایی علاقه دارید، میتوانید در بخشهای معرفی برترین کتابهای جنایی و پلیسی و معرفی بهترین داستانهای ترسناک و دلهرهآور در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
16 فروردین 1403
روانی آمریکایی
«روانی آمریکایی» اثری است از برت ایستون الیس (نویسندهی اهل آمریکا، متولد ۱۹۶۴) که در سال ۱۹۹۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای یک جوان ثروتمند که قاتلی زنجیرهای است، میپردازد.
دربارهی روانی آمریکایی
«روانی آمریکایی» نوشته برت ایستون الیس، رمانی جنجالی و تحریک آمیز است که به مشکلات روانی یک بانکدار و سرمایه گذار جوان در منهتن به نام پاتریک بیتمن می پردازد. این کتاب که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد، خوانندگان را به سفری آزاردهنده در ذهن یک فرد به ظاهر موفق و ثروتمند می برد که یک آلتر ایگوی تاریک و خشن را در خود جای داده است. این رمان که در پس زمینه افراطهای مادیگرایانه دهه ۱۹۸۰ شهر نیویورک قرار دارد، نقدی کوبنده از فرهنگ مصرفکننده، نخبهگرایی اجتماعی، و زوال اخلاقی جامعه ارائه میکند.
از همان ابتدا، الیس ما را با پاتریک بیتمن آشنا میکند، شخصیتی که به نظر میرسد تجسم ایدهآلهای نسل یاپی – ثروتمند، جذاب و جاهطلب است. با این حال، در زیر پوشش موفقیت فردی عمیقاً مضطرب نهفته است که با احساس هویت و هدف خود دست و پنجه نرم می کند. همانطور که روایت باز می شود، به طور فزاینده ای آشکار می شود که وسواس بیتمن نسبت به ثروت، موقعیت و قدرت، صرفاً ظاهری است که آشفتگی درونی و ناامیدی وجودی او را می پوشاند.
این رمان به صورت اول شخص روایت میشود و به خوانندگان اجازه میدهد تا به ذهن بیتمن که در دنیای سطحی وال استریت و جامعه بالا میرود، نگاه کنند. الیس با صدای بدبینانه و بیتفاوت خود، پرترهای تیره و تار از جامعهای را ترسیم میکند که توسط حرص، خودشیفتگی و لذتپرستی مصرف شده است. وسواس بیتمن به داراییهای مادی، برچسبهای طراح، و غذاخوری خوب به عنوان استعارهای از پوچی و سطحی بودن زندگی مدرن است.
با پیشروی داستان، هبوط بیتمن به سمت جنون بارزتر می شود و به مجموعه ای از اعمال خشونت آمیز وحشیانه و وحشتناک ختم می شود. الیس از به تصویر کشیدن ماهیت گرافیکی و صریح این صحنه ها ابایی ندارد و خوانندگان را مجبور می کند تا با تاریک ترین جنبه های طبیعت انسان روبرو شوند. با این کار، او خواننده را به چالش می کشد که همدستی خود را در زوال اخلاقی جامعه و نفوذ فراگیر مصرف گرایی زیر سوال ببرد.
الیس در سرتاسر رمان از لحنی طنز استفاده می کند تا افراط و تفریط و پوچ بودن فرهنگ دهه ۱۹۸۰ را از وسواس ظاهری فیزیکی گرفته تا بی اهمیت بودن تعاملات اجتماعی را به سیخ بکشد. گاه مرز بین واقعیت و توهم مبهم می شود و خوانندگان را در مورد قابل اعتماد بودن روایت بیتمن و ماهیت جنایاتش زیر سوال می برد.
«روانی آمریکایی» از زمان انتشارش بحثها و جنجالهای شدیدی را برانگیخت و منتقدان در مورد نمایش خشونت و تفسیر آن درباره جامعه معاصر اختلاف نظر داشتند. برخی الیس را به دلیل کاوش جسورانه و سرسختانه اش در مورد موضوعات تابو ستایش کرده اند، در حالی که برخی دیگر این رمان را بیهوده و هیجان انگیز محکوم کرده اند. با وجود جنجالها، «روانی آمریکایی» همچنان اثری قدرتمند و قابل تامل است که همچنان خوانندگان را برای مقابله با جنبههای تاریکتر طبیعت انسان و ابهامات اخلاقی زندگی مدرن به چالش میکشد.
کتاب روانی آمریکایی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۸۱ با بیش از ۳۱۳ هزار رای و ۱۹ هزار نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از علی طباخیان به بازار عرضه شده است.
داستان روانی آمریکایی
داستان رمان روانی آمریکایی که در منهتن در دوران رونق وال استریت در اواخر دهه ۱۹۸۰ می گذرد، زندگی بانکدار و سرمایه گذاری جوان و ثروتمند به نام پاتریک بیتمن را دنبال می کند. بیتمن، در اواسط ۲۰ سالگی که داستان شروع میشود، فعالیتهای روزمرهاش را روایت میکند، از زندگی تفریحیاش در میان نخبگان وال استریت نیویورک تا تلاشهایش برای قتل در شب.
بیتمن از طریق روایت کنونی جریان آگاهی، زندگی روزمرهاش را توصیف میکند، از مجموعهای از شبهای جمعه که در کلوپهای شبانه با همکارانش سپری میکرد – جایی که کوکائین میکشند، لباسهای باشگاهروها را نقد میکنند، توصیههای مد را تجارت میکنند، و سوال اول را میپرسند. دیگری در مورد آداب معاشرت – به نامزدی بی عشقش با همنوع یاپی اولین و رابطه مشاجره آمیزش با برادر و مادر پیرش.
جریان آگاهی بیتمن گهگاه توسط فصل هایی شکسته می شود که در آنها مستقیماً خواننده را مخاطب قرار می دهد تا آثار هنرمندان موسیقی پاپ دهه ۱۹۸۰ را نقد کند. این رمان از طریق هویت اشتباه و تضادهایی که احتمال می دهد بیتمن راوی غیرقابل اعتمادی است، سطح بالایی از ابهام را حفظ می کند.
شخصیت ها به طور مداوم به عنوان افرادی غیر از خودشان معرفی می شوند و افراد بر سر هویت دیگران که می توانند در رستوران ها یا مهمانی ها ببینند با هم بحث می کنند. بیتمن که عمیقاً نگران ظاهر شخصی خود است، توصیفات گسترده ای از رژیم زیبایی شناسی روزانه خود ارائه می دهد.
پس از کشتن پل اوون، یکی از همکارانش، بیتمن آپارتمان پل را به عنوان مکانی برای میزبانی و کشتن قربانیان بیشتر تصاحب می کند. کنترل بیتمن بر تمایلات خشونت آمیز خود بدتر می شود. قتلهای او به طور فزایندهای سادیستی و پیچیدهتر میشوند و از چاقو زدنهای ساده به دنبالههای طولانی تجاوز، شکنجه، مثله کردن، آدمخواری، و نکروفیلیا تبدیل میشوند و درک او از سلامت عقل شروع به لغزش میکند.
او داستانهایی درباره قاتلان زنجیرهای وارد مکالمات معمولی میکند و در چندین مورد آشکارا به فعالیتهای قتلآمیز خود برای همکارانش اعتراف میکند که هرگز او را جدی نمیگیرند، حرفهای او را نمیشنوند یا کاملاً او را اشتباه میفهمند. این حوادث در تیراندازی به اوج خود می رسد که طی آن او چندین نفر تصادفی را در خیابان می کشد و در نتیجه یک تیم سوات با یک هلیکوپتر اعزام می شود.
این اپیزود روایی دیدگاه اول شخص را به سوم شخص تغییر میدهد و رویدادهای بعدی، اگرچه برای اولین بار در رمان نیست، با عبارات مربوط به تصویر سینمایی توصیف میشوند. بیتمن با پای پیاده فرار می کند و در دفتر خود پنهان می شود، جایی که با وکیل خود، هارولد کارنز تماس می گیرد و تمام جنایات خود را در یک دستگاه منشی تلفنی اعتراف می کند.
بعداً، بیتمن دوباره از آپارتمان پل اوون بازدید میکند، جایی که او قبلاً دو فاحشه را کشته و مثله کرده بود، و یک ماسک جراحی را به همراه داشت تا اجساد در حال تجزیهای که انتظار دارد با آنها روبرو شود. او وارد آپارتمان کاملاً تمیز و نوسازی شده می شود، با این حال، پر از گل هایی با بوی تند و شاید برای پنهان کردن بوی بد باشد.
مشاور املاک که ماسک جراحی او را میبیند، او را فریب میدهد و میگوید که در حال تماشای آپارتمان بوده است، زیرا یک آگهی در روزنامه تایمز دیده است (در حالی که در واقع چنین تبلیغی وجود نداشت). به او می گوید برو و دیگر برنگرد.
وضعیت روانی بیتمن همچنان رو به وخامت است و او شروع به تجربه توهمات عجیبی می کند، مانند دیدن یک چیریو با مصاحبه در یک برنامه گفتگو، تحت تعقیب شدن توسط یک نیمکت پارک انسان نما، و یافتن یک استخوان در بار داو خود.
در پایان داستان، بیتمن با کارنز در مورد پیامی که روی دستگاهش گذاشته بود روبهرو میشود، اما متوجه میشود که وکیل از آنچه او یک شوخی خندهدار میداند سرگرم شده است. کارنز با اشتباه گرفتن بیتمن با همکار دیگری، ادعا می کند که پاتریک بیتمنی که او می شناسد بزدل تر از آن است که مرتکب چنین اعمالی شده باشد.
در اوج پر از دیالوگ، کارنز در مقابل یک بیتمن سرکش می ایستد و به او می گوید که ادعای قتل اوون غیرممکن است، زیرا او فقط چند روز قبل دو بار در لندن با او شام خورده است.
کتاب همانطور که شروع شد، با بیتمن و همکارانش در یک کلوپ جدید در یک شب جمعه به پایان می رسد و درگیر گفتگوی پیش پا افتاده می شود. تابلویی که در انتهای کتاب دیده می شود به سادگی می گوید «این یک خروجی نیست».
بخشهایی از روانی آمریکایی
«آیا شر چیزی است که شما هستید؟ یا چیزی است که انجام می دهید؟» – پاتریک بیتمن
…………….
من در ساختمان باغ های آمریکایی در خیابان دبلیو۸۱ در طبقه یازدهم زندگی می کنم. نام من پاتریک بیتمن است. من ۲۷ سالمه من به مراقبت از خودم و یک رژیم غذایی متعادل و یک برنامه ورزشی سخت اعتقاد دارم. صبح اگر صورتم کمی پف کرده است در حین انجام شکم کرانچ کیسه یخ می گذارم. من می توانم هزاران کار را انجام دهم.
بعد از برداشتن کیسه یخ، از لوسیون پاک کننده منافذ عمیق استفاده می کنم. در حمام از یک پاک کننده ژل فعال شده با آب، سپس از اسکراب بدن عسل-بادام و روی صورت از یک اسکراب ژل لایه بردار استفاده می کنم. سپس ماسک صورت نعناع گیاهی را می زنم که در حالی که بقیه برنامه های روزانه ام را آماده می کنم، ۱۰ دقیقه روی آن می گذارم.
من همیشه از لوسیون افترشیو با الکل کم یا بدون الکل استفاده می کنم زیرا الکل صورت شما را خشک می کند و پیرتر به نظر می رسد. سپس مرطوب کننده، سپس یک مومیایی چشم ضد پیری، و سپس یک لوسیون محافظ مرطوب کننده نهایی. ایده ای از پاتریک بیتمن وجود دارد.
نوعی انتزاع اما من واقعی وجود ندارد: فقط یک موجود است، چیزی توهمی. و اگر چه من می توانم نگاه سردم را پنهان کنم، و تو می توانی دستم را بفشاری و احساس کنی که گوشت بدنت چنگ می زند و شاید حتی بتوانی حس کنی که سبک زندگی ما احتمالاً قابل مقایسه است… من اینجا نیستم.
……………………
من خیلی ها را کشته ام من قبلاً یک روانشناس لعنتی بودم. من هرگز چیزی که از ناامنی فریاد می زد نپوشیدم. اما من چه فکر می کنم؟ خنده دار است. می خواهم با چاقو به جانت بیفتم و بعد با خونت بازی کنم. من ترجیح می دهم با تیموتی مک وی شام بخورم تا پل مک کارتنی. آیا می دانید اد گین در مورد زنان چه گفته است؟ او در گفتگو با جان وین گیسی گفت که بوی خوبی دارند.
اگر به کتاب روانی آمریکایی علاقه دارید، میتوانید در بخشهای معرفی برترین کتابهای جنایی و پلیسی و معرفی بهترین داستانهای ترسناک و دلهرهآور در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، ترسناک/دلهرهآور، جنایی و پلیسی، داستان خارجی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، برت ایستون الیس، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب