«خانهی خوبرویان خفته» اثری است از یاسوناری کاواباتا (نویسندهی ژاپنی و برندهی جایزهی نوبل، از ۱۸۹۹ تا ۱۹۷۲) که در سال ۱۹۶۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای مردی سالخورده میپردازد که یکی از مشتریان دائمی مکانی عجیب است.
دربارهی خانهی خوبرویان خفته
خانهی خوبرویان خفته داستان بلندی از یاسوناری کاواباتا نخستین نویسنده ژاپنی برنده نوبل است. این داستان بلند در ۱۹۶۱ منتشر شدهاست.
خانهی خوبرویان خفته اثر یاسوناری کاواباتا، که در ابتدا در سال ۱۹۶۱ منتشر شد، رمانی غم انگیز و متفکرانه است که به تعامل پیچیده میل، حافظه و فناپذیری می پردازد. کاواباتا، برنده جایزه نوبل ادبیات، به دلیل توانایی اش در برانگیختن احساسات عمیق با نثر ظریف و شاعرانه اش مشهور است و این اثر به عنوان شاهدی بر مهارت ادبی او است. موضوع اصلی رمان حول ماهیت زودگذر زیبایی و تأمل مالیخولیایی در گذر زمان می چرخد.
داستان درباره مردی سالخورده به نام اگوچی است که به یک مکان عجیب سر میزند که در آن مردان مسن میتوانند شب را در کنار زنان جوان زیبایی که در خواب ناشی از مواد مخدر به سر میبرند بگذرانند. این زنان دست نخورده و ناآگاه، ظرفی خاموش برای خاطرات و آرزوهای مردانه می شوند. بازدیدهای اگوچی از این خانه به منزله سفری در گذشته، پشیمانی هایش و تفکر او در مورد مرگ قریب الوقوعش است. این رمان فقط کاوشی از اروتیسم نیست، بلکه مراقبه ای عمیق درباره تنهایی، اشتیاق و زوال اجتناب ناپذیر پیری است.
بازدید اولیه اگوچی از خانه با ترکیبی از کنجکاوی و شک و تردید مشخص شده است. خانم خانه که خود شخصیتی مرموز است، به او اطمینان می دهد که زیبایی های خفته از حضور او بی خبر بمانند. این چیدمان فضایی وهمآور و از نظر اخلاقی مبهم ایجاد میکند و سؤالاتی را در مورد رضایت، عینیتسازی و مرزهای اخلاقی میل انسان ایجاد میکند. همانطور که اگوچی شبهای بیشتری را در خانه میگذراند، روایت عمیقتر در روان او میکاود و لایههایی از شخصیت او و بارهایی را که به دوش میکشد آشکار میکند.
در سرتاسر رمان، کاواباتا از سبکی غنایی و خاطره انگیز استفاده می کند و از تصاویر غنی و ارجاعات نمادین برای ترسیم تصویری واضح از دنیای درونی و بیرونی اگوچی استفاده می کند. تضاد میان سرزندگی زیباروان خفته و زوال مردان مسن، بر ماهیت گذرا زندگی و زیبایی تأکید می کند. خود خانه به استعاره ای از فضای بین زندگی و مرگ تبدیل می شود، منطقه ای مرزی که در آن زمان معلق به نظر می رسد و گذشته با حال در می آمیزد.
کاوش کاواباتا در حافظه پیچیده و تکان دهنده است. بازتاب های اگوچی با حضور زنان جوانی آغاز می شود که او را به یاد جوانی و عشق های از دست رفته اش می اندازند. این خاطرات نه تنها نوستالژیک هستند بلکه حس پشیمانی و آرزوهای برآورده نشده را نیز به همراه دارند. ساختار روایی که بین تجارب حال اگوچی و خاطرات گذشته او در نوسان است، منعکس کننده سیالیت حافظه و نحوه شکل دادن آن به درک ما از خودمان است.
زیبایی های خفته، هر چند ساکت و منفعل هستند، اما نقش مهمی در رمان دارند. آنها صرفاً اشیای میل نیستند، بلکه نمادهای پاکی، معصومیت و ایده آل دست نیافتنی زیبایی هستند. خواب همیشگی آنها را می توان استعاره ای از مرگ یا حالتی از جوانی ابدی دانست که از گزند زمان دست نخورده است. این امر لایه ای از زیبایی غم انگیز را به داستان اضافه می کند، زیرا مردانی که به شدت از مرگ و میر خود آگاه هستند، در حضور این موجودات بی انتها آرامش می یابند.
آثار کاواباتا اغلب به مضامین تنهایی و جستجوی ارتباط می پردازد و «خانهی خوبرویان خفته» نیز از این قاعده مستثنی نیست. تعاملات اگوچی با زیبایی های خفته فاقد ارتباط واقعی است و انزوای او و عدم امکان نهایی ارتباط واقعی با شخص دیگری را برجسته می کند. این موضوع با تضاد بین نزدیکی فیزیکی و فاصله عاطفی که بازدید او از خانه را مشخص می کند، تقویت می شود.
این رمان همچنین به مفهوم نگاه مردانه می پردازد. نقش اگوچی بهعنوان ناظر خوبرویان خفته، او را در موقعیتی قدرتمند قرار میدهد، با این حال این قدرت به دلیل آسیبپذیری او و درک مرگپذیریاش تضعیف میشود. کاواباتا از جنبه های ناراحت کننده این پویایی ابایی ندارد و خوانندگان را دعوت می کند تا در مورد پیامدهای اخلاقی اعمال اگوچی و درک خود از زیبایی و میل فکر کنند.
«خانهی خوبرویان خفته» اثری عمیقاً درونگرا است که خوانندگان را تشویق میکند تا با ترسها و خواستههای خود مقابله کنند. این مفاهیم متعارف زیبایی، جوانی و پیری را به چالش می کشد و دیدگاهی متفاوت در مورد وضعیت انسان ارائه می دهد. توانایی کاواباتا در برانگیختن حس مالیخولیا و درون نگری از طریق نثر ظریف خود، این رمان را به خواندنی عمیق و تامل برانگیز تبدیل کرده است.
محیط خانه، با فضای آرام و غم انگیزش، به لحن کلی تأمل و مالیخولیایی رمان می افزاید. این خانه به عنوان پناهگاهی برای مردان سالخورده عمل می کند، مکانی که می توانند از واقعیت های پیری و مرگ، حتی برای یک شب، فرار کنند. اما این فرار با اندوه همراه است، زیرا در نهایت یک توهم است، یک مهلت موقت از امر اجتناب ناپذیر.
تکنیک روایت کاواباتا، که با صرفه جویی در کلمات و ظرافت کمتر مشخص می شود، به خوانندگان اجازه می دهد تا خود را در دنیای درونی اگوچی غرق کنند. دیالوگ های پراکنده و توصیف های دقیق از زیبایی های خفته، حس صمیمیت و بی واسطه بودن را ایجاد می کند و خوانندگان را به تفکرات و احساسات قهرمان داستان می کشاند. این سبک نمادی از امضای ادبی کاواباتا است که در آن هر کلمه با دقت انتخاب شده است تا معنی و احساسات عمیق را منتقل کند.
در پایان، خانهی خوبرویان خفته کاوشی استادانه در روان انسان است که با لطف و حساسیت ویژه کاواباتا ارائه شده است. این تاملی است در مورد طبیعت زودگذر زیبایی، اجتناب ناپذیر بودن پیری، و تنهایی عمیقی که اغلب با تجربه انسان همراه است. از طریق بازدیدهای شبانه اگوچی، خوانندگان دعوت می شوند تا در مورد زندگی، خاطرات و گذر ناپذیر زمان خود تأمل کنند. رمان کاواباتا یک قطعه ادبی جاودانه است که با مضامین جهانی طنین انداز می شود و آن را به اثری کوبنده و ماندگار در کانون ادبیات جهان تبدیل می کند.
کتاب خانهی خوبرویان خفته در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۲ با بیش از ۸۳۰۰ رای و ۱۰۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از رضا دادویی و کیومرث پارسای به بازار عرضه شده است. همچنین باید اشاره کرد که داستان این کتاب چندین بار مورد اقتباس نمایشی نیز قرار گرفته است.
داستان خانهی خوبرویان خفته
«خانهی خوبرویان خفته» نوشتهی یاسوناری کاواباتا داستان مردی مسن به نام اگوچی را روایت میکند که از خانهای مرموز بازدید میکند که در آن پیرمردان میتوانند در کنار زنان جوان و زیبا که در خواب ناشی از مواد مخدر به سر میبرند بخوابند. زنان بیهوش و دست نخورده باقی میمانند و بهعنوان همراهانی خاموش برای مردانی که به دنبال آرامش، فرار یا پیوند دوباره با جوانی و زیبایی از دست رفته هستند، خدمت میکنند.
بازدید اولیه اگوچی از خانه به دلیل کنجکاوی و تمایل به تجربه چیزی بدیع انجام می شود. خانم مورد استقبال او قرار می گیرد و او را از قوانین سخت اطمینان می دهد: دست زدن یا آسیب رساندن به زیبایی های خفته ممنوع. همانطور که او در کنار دختر اول دراز می کشد، اگوچی تحت تاثیر معصومیت و زیبایی او قرار می گیرد که خاطرات عشق های گذشته و فرصت های از دست رفته او را تداعی می کند. افکار او در زندگی خودش پرسه میزند و به روابط، پشیمانیها و گذشت زمان فکر میکند.
همانطور که اگوچی برای بازدیدهای بعدی به خانه بازمی گردد، با زیبایی های خفته مختلفی روبرو می شود که هر کدام خاطرات و احساسات متفاوتی را برمی انگیزند. او به پیری خود و اجتناب ناپذیر بودن مرگ می اندیشد که در مقابل زیبایی جاودانه و دست نخورده زنان جوان قرار گرفته است. این تضاد بین سرزندگی جوانی و زوال پیری به موضوع اصلی داستان تبدیل می شود و ماهیت گذرا زیبایی و مالیخولیا وجود انسان را برجسته می کند.
در طول رمان، کاواباتا عمیقاً به روان اگوچی می پردازد و مضامین میل، حافظه و فناپذیری را بررسی می کند. خوبرویان خفته، در حالی که منفعل و ناآگاه هستند، به عنوان آینه ای عمل می کنند که دنیای درونی اگوچی و ماهیت زودگذر خود زندگی را منعکس می کند. داستان با درک تلخی از بیهودگی تلاش برای بازپس گیری جوانی از دست رفته و اجتناب ناپذیر بودن مرگ به اوج خود می رسد و اگوچی و خواننده را وادار می کند تا به تنهایی عمیق و ماهیت زودگذر ارتباطات انسانی فکر کند.
بخشهایی از خانهی خوبرویان خفته
زشتی ها به دلیل عدم زیبایی چهره و اندام زنان نبود؛ بلکه سرگذشت غم انگیز و زندگی پرانحراف آن ها، چهره ای زشت و نامقبول به آن شب ها می بخشید.
………………..
دخترک یک عروسک زنده نبود. پیرمرد به خوبی می دانست که عروسک زنده وجود ندارد. ولی برای او که در واقع دیگر تمایلات مردانه نداشت، می توانست بازیچه ای زنده به شمار آید؛ نه، بازیچه نه، آن دختر برای پیرمردهایی چون او می توانست تجسم کاملی از حیات باشد. جلوه ای از حیات که می توان آن را با اطمینان لمس کرد.
…………………
به نظر می رسید در بدن دختران جوان غمی وجود دارد که مردان پیر را به خود می خواند و اشتیاق به مردن را در آن ها بر می انگیزد… شاید اگوچی تنها کسی بود که این احساس را داشت.
اگر به کتاب خانهی خوبرویان خفته علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار یاسوناری کاواباتا در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
9 خرداد 1403
خانهی خوبرویان خفته
«خانهی خوبرویان خفته» اثری است از یاسوناری کاواباتا (نویسندهی ژاپنی و برندهی جایزهی نوبل، از ۱۸۹۹ تا ۱۹۷۲) که در سال ۱۹۶۱ منتشر شده است. این کتاب به روایت ماجرای مردی سالخورده میپردازد که یکی از مشتریان دائمی مکانی عجیب است.
دربارهی خانهی خوبرویان خفته
خانهی خوبرویان خفته داستان بلندی از یاسوناری کاواباتا نخستین نویسنده ژاپنی برنده نوبل است. این داستان بلند در ۱۹۶۱ منتشر شدهاست.
خانهی خوبرویان خفته اثر یاسوناری کاواباتا، که در ابتدا در سال ۱۹۶۱ منتشر شد، رمانی غم انگیز و متفکرانه است که به تعامل پیچیده میل، حافظه و فناپذیری می پردازد. کاواباتا، برنده جایزه نوبل ادبیات، به دلیل توانایی اش در برانگیختن احساسات عمیق با نثر ظریف و شاعرانه اش مشهور است و این اثر به عنوان شاهدی بر مهارت ادبی او است. موضوع اصلی رمان حول ماهیت زودگذر زیبایی و تأمل مالیخولیایی در گذر زمان می چرخد.
داستان درباره مردی سالخورده به نام اگوچی است که به یک مکان عجیب سر میزند که در آن مردان مسن میتوانند شب را در کنار زنان جوان زیبایی که در خواب ناشی از مواد مخدر به سر میبرند بگذرانند. این زنان دست نخورده و ناآگاه، ظرفی خاموش برای خاطرات و آرزوهای مردانه می شوند. بازدیدهای اگوچی از این خانه به منزله سفری در گذشته، پشیمانی هایش و تفکر او در مورد مرگ قریب الوقوعش است. این رمان فقط کاوشی از اروتیسم نیست، بلکه مراقبه ای عمیق درباره تنهایی، اشتیاق و زوال اجتناب ناپذیر پیری است.
بازدید اولیه اگوچی از خانه با ترکیبی از کنجکاوی و شک و تردید مشخص شده است. خانم خانه که خود شخصیتی مرموز است، به او اطمینان می دهد که زیبایی های خفته از حضور او بی خبر بمانند. این چیدمان فضایی وهمآور و از نظر اخلاقی مبهم ایجاد میکند و سؤالاتی را در مورد رضایت، عینیتسازی و مرزهای اخلاقی میل انسان ایجاد میکند. همانطور که اگوچی شبهای بیشتری را در خانه میگذراند، روایت عمیقتر در روان او میکاود و لایههایی از شخصیت او و بارهایی را که به دوش میکشد آشکار میکند.
در سرتاسر رمان، کاواباتا از سبکی غنایی و خاطره انگیز استفاده می کند و از تصاویر غنی و ارجاعات نمادین برای ترسیم تصویری واضح از دنیای درونی و بیرونی اگوچی استفاده می کند. تضاد میان سرزندگی زیباروان خفته و زوال مردان مسن، بر ماهیت گذرا زندگی و زیبایی تأکید می کند. خود خانه به استعاره ای از فضای بین زندگی و مرگ تبدیل می شود، منطقه ای مرزی که در آن زمان معلق به نظر می رسد و گذشته با حال در می آمیزد.
کاوش کاواباتا در حافظه پیچیده و تکان دهنده است. بازتاب های اگوچی با حضور زنان جوانی آغاز می شود که او را به یاد جوانی و عشق های از دست رفته اش می اندازند. این خاطرات نه تنها نوستالژیک هستند بلکه حس پشیمانی و آرزوهای برآورده نشده را نیز به همراه دارند. ساختار روایی که بین تجارب حال اگوچی و خاطرات گذشته او در نوسان است، منعکس کننده سیالیت حافظه و نحوه شکل دادن آن به درک ما از خودمان است.
زیبایی های خفته، هر چند ساکت و منفعل هستند، اما نقش مهمی در رمان دارند. آنها صرفاً اشیای میل نیستند، بلکه نمادهای پاکی، معصومیت و ایده آل دست نیافتنی زیبایی هستند. خواب همیشگی آنها را می توان استعاره ای از مرگ یا حالتی از جوانی ابدی دانست که از گزند زمان دست نخورده است. این امر لایه ای از زیبایی غم انگیز را به داستان اضافه می کند، زیرا مردانی که به شدت از مرگ و میر خود آگاه هستند، در حضور این موجودات بی انتها آرامش می یابند.
آثار کاواباتا اغلب به مضامین تنهایی و جستجوی ارتباط می پردازد و «خانهی خوبرویان خفته» نیز از این قاعده مستثنی نیست. تعاملات اگوچی با زیبایی های خفته فاقد ارتباط واقعی است و انزوای او و عدم امکان نهایی ارتباط واقعی با شخص دیگری را برجسته می کند. این موضوع با تضاد بین نزدیکی فیزیکی و فاصله عاطفی که بازدید او از خانه را مشخص می کند، تقویت می شود.
این رمان همچنین به مفهوم نگاه مردانه می پردازد. نقش اگوچی بهعنوان ناظر خوبرویان خفته، او را در موقعیتی قدرتمند قرار میدهد، با این حال این قدرت به دلیل آسیبپذیری او و درک مرگپذیریاش تضعیف میشود. کاواباتا از جنبه های ناراحت کننده این پویایی ابایی ندارد و خوانندگان را دعوت می کند تا در مورد پیامدهای اخلاقی اعمال اگوچی و درک خود از زیبایی و میل فکر کنند.
«خانهی خوبرویان خفته» اثری عمیقاً درونگرا است که خوانندگان را تشویق میکند تا با ترسها و خواستههای خود مقابله کنند. این مفاهیم متعارف زیبایی، جوانی و پیری را به چالش می کشد و دیدگاهی متفاوت در مورد وضعیت انسان ارائه می دهد. توانایی کاواباتا در برانگیختن حس مالیخولیا و درون نگری از طریق نثر ظریف خود، این رمان را به خواندنی عمیق و تامل برانگیز تبدیل کرده است.
محیط خانه، با فضای آرام و غم انگیزش، به لحن کلی تأمل و مالیخولیایی رمان می افزاید. این خانه به عنوان پناهگاهی برای مردان سالخورده عمل می کند، مکانی که می توانند از واقعیت های پیری و مرگ، حتی برای یک شب، فرار کنند. اما این فرار با اندوه همراه است، زیرا در نهایت یک توهم است، یک مهلت موقت از امر اجتناب ناپذیر.
تکنیک روایت کاواباتا، که با صرفه جویی در کلمات و ظرافت کمتر مشخص می شود، به خوانندگان اجازه می دهد تا خود را در دنیای درونی اگوچی غرق کنند. دیالوگ های پراکنده و توصیف های دقیق از زیبایی های خفته، حس صمیمیت و بی واسطه بودن را ایجاد می کند و خوانندگان را به تفکرات و احساسات قهرمان داستان می کشاند. این سبک نمادی از امضای ادبی کاواباتا است که در آن هر کلمه با دقت انتخاب شده است تا معنی و احساسات عمیق را منتقل کند.
در پایان، خانهی خوبرویان خفته کاوشی استادانه در روان انسان است که با لطف و حساسیت ویژه کاواباتا ارائه شده است. این تاملی است در مورد طبیعت زودگذر زیبایی، اجتناب ناپذیر بودن پیری، و تنهایی عمیقی که اغلب با تجربه انسان همراه است. از طریق بازدیدهای شبانه اگوچی، خوانندگان دعوت می شوند تا در مورد زندگی، خاطرات و گذر ناپذیر زمان خود تأمل کنند. رمان کاواباتا یک قطعه ادبی جاودانه است که با مضامین جهانی طنین انداز می شود و آن را به اثری کوبنده و ماندگار در کانون ادبیات جهان تبدیل می کند.
کتاب خانهی خوبرویان خفته در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۶۲ با بیش از ۸۳۰۰ رای و ۱۰۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از رضا دادویی و کیومرث پارسای به بازار عرضه شده است. همچنین باید اشاره کرد که داستان این کتاب چندین بار مورد اقتباس نمایشی نیز قرار گرفته است.
داستان خانهی خوبرویان خفته
«خانهی خوبرویان خفته» نوشتهی یاسوناری کاواباتا داستان مردی مسن به نام اگوچی را روایت میکند که از خانهای مرموز بازدید میکند که در آن پیرمردان میتوانند در کنار زنان جوان و زیبا که در خواب ناشی از مواد مخدر به سر میبرند بخوابند. زنان بیهوش و دست نخورده باقی میمانند و بهعنوان همراهانی خاموش برای مردانی که به دنبال آرامش، فرار یا پیوند دوباره با جوانی و زیبایی از دست رفته هستند، خدمت میکنند.
بازدید اولیه اگوچی از خانه به دلیل کنجکاوی و تمایل به تجربه چیزی بدیع انجام می شود. خانم مورد استقبال او قرار می گیرد و او را از قوانین سخت اطمینان می دهد: دست زدن یا آسیب رساندن به زیبایی های خفته ممنوع. همانطور که او در کنار دختر اول دراز می کشد، اگوچی تحت تاثیر معصومیت و زیبایی او قرار می گیرد که خاطرات عشق های گذشته و فرصت های از دست رفته او را تداعی می کند. افکار او در زندگی خودش پرسه میزند و به روابط، پشیمانیها و گذشت زمان فکر میکند.
همانطور که اگوچی برای بازدیدهای بعدی به خانه بازمی گردد، با زیبایی های خفته مختلفی روبرو می شود که هر کدام خاطرات و احساسات متفاوتی را برمی انگیزند. او به پیری خود و اجتناب ناپذیر بودن مرگ می اندیشد که در مقابل زیبایی جاودانه و دست نخورده زنان جوان قرار گرفته است. این تضاد بین سرزندگی جوانی و زوال پیری به موضوع اصلی داستان تبدیل می شود و ماهیت گذرا زیبایی و مالیخولیا وجود انسان را برجسته می کند.
در طول رمان، کاواباتا عمیقاً به روان اگوچی می پردازد و مضامین میل، حافظه و فناپذیری را بررسی می کند. خوبرویان خفته، در حالی که منفعل و ناآگاه هستند، به عنوان آینه ای عمل می کنند که دنیای درونی اگوچی و ماهیت زودگذر خود زندگی را منعکس می کند. داستان با درک تلخی از بیهودگی تلاش برای بازپس گیری جوانی از دست رفته و اجتناب ناپذیر بودن مرگ به اوج خود می رسد و اگوچی و خواننده را وادار می کند تا به تنهایی عمیق و ماهیت زودگذر ارتباطات انسانی فکر کند.
بخشهایی از خانهی خوبرویان خفته
زشتی ها به دلیل عدم زیبایی چهره و اندام زنان نبود؛ بلکه سرگذشت غم انگیز و زندگی پرانحراف آن ها، چهره ای زشت و نامقبول به آن شب ها می بخشید.
………………..
دخترک یک عروسک زنده نبود. پیرمرد به خوبی می دانست که عروسک زنده وجود ندارد. ولی برای او که در واقع دیگر تمایلات مردانه نداشت، می توانست بازیچه ای زنده به شمار آید؛ نه، بازیچه نه، آن دختر برای پیرمردهایی چون او می توانست تجسم کاملی از حیات باشد. جلوه ای از حیات که می توان آن را با اطمینان لمس کرد.
…………………
به نظر می رسید در بدن دختران جوان غمی وجود دارد که مردان پیر را به خود می خواند و اشتیاق به مردن را در آن ها بر می انگیزد… شاید اگوچی تنها کسی بود که این احساس را داشت.
اگر به کتاب خانهی خوبرویان خفته علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار یاسوناری کاواباتا در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب، یاسوناری کاواباتا