«جمهور» یا «جمهوریت» اثری است از افلاطون (فیلسوف و نویسندهی یونان باستان، از ۴۲۸ تا ۳۴۸ قبل از میلاد) که در سال ۳۷۵ قبل از میلاد منتشر شده است. این کتاب دربارهی مفهوم عدالت، ساختار جامعه آرمانی، تربیت فردی، و ارتباط میان اخلاق و سیاست است.
دربارهی جمهور
کتاب جمهور اثر افلاطون یکی از بنیادینترین و مهمترین آثار فلسفی تاریخ است که تأثیر عمیقی بر اندیشههای فلسفی، سیاسی، اخلاقی و اجتماعی داشته است. این کتاب که به صورت دیالوگهایی میان سقراط و شخصیتهای دیگر نوشته شده، موضوعاتی گسترده و پیچیده را بررسی میکند، از جمله عدالت، ساختار دولت، تربیت انسانی، و ماهیت حقیقت و معرفت. جمهور نهتنها یک متن فلسفی، بلکه اثری ادبی و هنری است که با زبان زیبا و استدلالهای جذاب خود، خواننده را به تفکر و تأمل دعوت میکند.
افلاطون در این کتاب با تمرکز بر مفهوم عدالت، سعی دارد تعریف جامعی از آن ارائه کند و نشان دهد چگونه عدالت میتواند به بهترین شکل در فرد و جامعه متجلی شود. او از طریق گفتوگوهای سقراط، ایدههایی مانند تقسیمبندی اجتماعی به سه طبقه اصلی – حکما، جنگجویان و تولیدکنندگان – و همچنین نقش آموزش و تربیت در ایجاد جامعهای آرمانی را مطرح میکند. این نظام طبقاتی نه به معنای نابرابری مطلق، بلکه به عنوان سازوکاری برای حفظ هماهنگی و عدالت در جامعه مورد نظر افلاطون است.
یکی از بخشهای برجسته کتاب، تمثیل غار است که در آن افلاطون تصویری عمیق و سمبولیک از وضعیت انسان در مواجهه با دانش و حقیقت ارائه میدهد. در این تمثیل، انسانها به افرادی تشبیه میشوند که در غاری تاریک زندانی شدهاند و تنها سایههایی از واقعیت را میبینند. این تصویر، نمایانگر محدودیتهای ادراک انسانی و نیاز به فلسفه برای دستیابی به حقیقت است.
افلاطون در جمهور همچنین به بحث درباره ویژگیهای حکمرانان میپردازد و مفهوم «فیلسوفشاه» را مطرح میکند. از نگاه او، تنها کسانی که به دانش حقیقی دست یافتهاند و میتوانند مصالح عمومی را بر منافع شخصی ترجیح دهند، شایسته حکمرانی هستند. این ایده که سیاست و فلسفه باید با یکدیگر پیوند بخورند، از مهمترین آموزههای این کتاب است.
از جنبه دیگر، جمهور به نقد دموکراسی میپردازد و افلاطون دلایلی برای ناکارآمدی آن ارائه میدهد. او بر این باور است که حکومت دموکراتیک به دلیل تکیه بر نظر جمعی و عدم توجه به شایستگیهای فردی، زمینهساز بینظمی و فساد میشود. این نقدها اگرچه در زمانه ما بحثبرانگیز هستند، اما تأمل بر آنها همچنان اهمیت دارد.
افلاطون در سراسر کتاب به ارتباط میان اخلاق فردی و سیاست میپردازد و این ایده را مطرح میکند که سعادت فردی و جمعی در گرو تحقق عدالت است. از دید او، انسانها تنها زمانی میتوانند به کمال برسند که در یک جامعه عادل زندگی کنند و خود نیز در درونشان عادل باشند. این پیوند میان اخلاق و سیاست، نقطه قوت و تمایز اندیشه افلاطونی است.
ساختار کتاب نیز جالب توجه است. افلاطون با استفاده از روش دیالوگنویسی، فضایی زنده و پویا خلق میکند که در آن ایدهها از خلال گفتوگوها به شکلی طبیعی و قابل درک ظاهر میشوند. این روش نه تنها به فهم بهتر مفاهیم کمک میکند، بلکه خواننده را به شرکت در بحثها و نقد ایدهها دعوت میکند.
جمهور همچنین به موضوعات فرهنگی و هنری پرداخته و افلاطون در بخشی از کتاب به نقد هنرهای نمایشی و شاعری میپردازد. او معتقد است که هنر، اگرچه میتواند ابزار تربیت باشد، اما در صورت عدم هدایت صحیح ممکن است جامعه را به گمراهی بکشاند. این دیدگاه نشاندهنده دغدغههای عمیق او درباره تأثیر فرهنگ بر اخلاق و سیاست است.
این کتاب تنها به موضوعات فلسفی و نظری محدود نمیشود، بلکه دستورالعملهایی برای زندگی عملی و ساماندهی اجتماعی ارائه میدهد. افلاطون با طرح مدینه فاضله خود، الگویی برای جامعهای متعادل و هماهنگ پیشنهاد میکند که همچنان الهامبخش اندیشمندان و سیاستمداران است.
از منظر تاریخی، جمهور بازتابی از بحرانها و چالشهای زمانه افلاطون است. او که شاهد ناپایداریهای سیاسی آتن و شکست دموکراسی در دوران خود بود، تلاش کرد پاسخی فلسفی به این بحرانها ارائه دهد و راهحلی برای بهبود وضعیت جامعه پیدا کند. این تلاش، کتاب را به سندی تاریخی تبدیل کرده است که درک بهتری از دوره کلاسیک یونان به ما میدهد.
افلاطون با نوشتن جمهور نه تنها مسائل اساسی انسان و جامعه را بررسی کرده، بلکه پایههایی برای فلسفه سیاسی و نظریههای اجتماعی بنیان نهاده است. این اثر، راهنمایی برای درک مفاهیمی است که هنوز در عصر ما مورد بحث و بررسی هستند و نشان میدهد که چگونه اندیشههای کهن میتوانند همچنان به ما الهام بخشند.
در نهایت، جمهور اثری است که خواننده را به سفری فکری میبرد؛ سفری که در آن پرسشهای اساسی درباره عدالت، حقیقت، و زندگی خوب مطرح میشود. این کتاب نه فقط یک متن فلسفی، بلکه دعوتی به تأمل عمیق درباره ارزشها و اهداف انسانی است که برای هر دورهای اهمیت دارد.
کتاب جمهور در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۶ با بیش از ۲۱۲ هزار رای و ۶۱۵۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از فواد روحانی به بازار عرضه شده است.
خلاصهی محتوای جمهور
بخش ۱: آغاز گفتوگو درباره عدالت
کتاب با گفتوگویی میان سقراط و چند شخصیت دیگر آغاز میشود. آنها در خانه کفالوس گرد هم آمدهاند و بحث درباره عدالت شروع میشود. شخصیتها تلاش میکنند تعریفهایی از عدالت ارائه دهند؛ از جمله این که عدالت به معنای صداقت و بازگرداندن حق به صاحبانش است. سقراط این تعاریف را به چالش میکشد و بحث را به سمت جستجوی ماهیت واقعی عدالت سوق میدهد.
بخش ۲: عدالت در فرد و جامعه
سقراط برای درک بهتر عدالت، پیشنهاد میدهد ابتدا عدالت را در جامعه بررسی کنند. او طرحی از یک جامعه آرمانی ارائه میدهد که در آن هرکس وظیفهای خاص دارد و این تقسیم کار اساس عدالت در جامعه است. سقراط تأکید میکند که هماهنگی میان اجزای جامعه، شرط تحقق عدالت است.
بخش ۳: ساختار طبقات اجتماعی و آموزش
در این بخش، جامعه آرمانی به سه طبقه تقسیم میشود: حکما، جنگجویان، و تولیدکنندگان. هر طبقه وظایف خاصی دارد و آموزش ویژهای دریافت میکند. سقراط بر اهمیت تربیت فلسفی و اخلاقی برای حکمرانان تأکید میکند و معتقد است که آموزش باید هم ذهن و هم بدن را پرورش دهد.
بخش ۴: عدالت و سعادت فردی
سقراط بحث را به عدالت در فرد گسترش میدهد و ادعا میکند که همان اصولی که در جامعه عادل وجود دارد، در فرد نیز باید جاری باشد. او سه بخش از روح انسان را معرفی میکند: عقل، خشم، و شهوت. هماهنگی میان این بخشها، منجر به عدالت و سعادت فردی میشود.
بخش ۵: نقش زنان و خانواده در جامعه آرمانی
در این بخش، سقراط به جایگاه زنان و ساختار خانواده در جامعه آرمانی میپردازد. او معتقد است که زنان باید آموزشهای مشابه مردان ببینند و بتوانند در نقشهای مختلف، حتی حکمرانی، شرکت کنند. او همچنین پیشنهاد میدهد که خانوادهها بهصورت جمعی اداره شوند تا از منافع عمومی حمایت شود.
بخش ۶: فیلسوف بهعنوان حاکم
سقراط استدلال میکند که تنها فیلسوفان، به دلیل درک عمیقشان از حقیقت و عدالت، شایسته حکمرانی هستند. او ویژگیهای فیلسوف حاکم را شرح میدهد و توضیح میدهد که چگونه این افراد با دانش و فضیلت خود جامعه را به سمت سعادت هدایت میکنند.
بخش ۷: تمثیل غار
در یکی از معروفترین بخشهای کتاب، افلاطون تمثیل غار را بیان میکند. این تمثیل وضعیت انسانها را در برابر حقیقت و دانش نشان میدهد. انسانها همچون زندانیانی در غاری تاریک هستند که تنها سایههایی از واقعیت را میبینند. خروج از غار و دیدن نور خورشید، نمادی از دستیابی به حقیقت از طریق فلسفه است.
بخش ۸: انحطاط نظامهای حکومتی
سقراط در این بخش انواع حکومتها را بررسی میکند و مسیر انحطاط آنها را توضیح میدهد. او از بهترین نوع حکومت (آریستوکراسی) شروع میکند و به ترتیب به تیموکراسی، الیگارشی، دموکراسی، و در نهایت استبداد میرسد. هر یک از این نظامها معایب و خطرات خاص خود را دارند.
بخش ۹: زندگی عادلانه و ناعادلانه
سقراط زندگی عادلانه را با زندگی ناعادلانه مقایسه میکند و نشان میدهد که زندگی عادلانه نه تنها از نظر اخلاقی برتر است، بلکه از نظر لذت و سعادت نیز مطلوبتر است. او تأکید میکند که عدالت باعث هماهنگی روح و در نتیجه خوشبختی میشود.
بخش ۱۰: اسطوره جاویدان روح
کتاب با بیان یک اسطوره درباره جاودانگی روح پایان مییابد. سقراط داستانی از انتخاب سرنوشت توسط ارواح پس از مرگ نقل میکند و تأکید میکند که روحهایی که در زندگی عادل بودهاند، سرنوشت بهتری در جهان دیگر خواهند داشت. این بخش پیام اخلاقی کتاب را تقویت میکند و بر اهمیت عدالت تأکید دارد.
بخشهایی از جمهور
سقراط گفت: «پس اگر آنچه گفتیم صحیح است، باید بگوییم که عدالت در فرد و جامعه چیزی است که سبب میشود هر کس کار خود را انجام دهد، و هیچ کس وارد کار دیگری نشود. چرا که عدالت در حقیقت، نظمی است که بر اساس آن هر چیز به کار خود پرداخته و در جای خود قرار میگیرد. حال اگر بخواهیم این را در یک جامعه بررسی کنیم، باید بگوییم که جامعهای عادل است که در آن هر فرد در جایگاه مناسب خود قرار گیرد و به انجام کارهای خود بپردازد. حال اگر در فرد، هر جزء روح خودش در جای خود باشد و هیچ یک از آنها به تجاوز از کار دیگری نپردازد، پس آن فرد نیز عادل است.»
سقراط به تفصیل توضیح داد که روح انسان دارای سه بخش است: عقل، شهوت و اراده (خشم). همانطور که در جامعه، طبقات مختلف از یکدیگر جدا شدهاند، در فرد هم این اجزا باید در هماهنگی با یکدیگر عمل کنند تا عدالت بهوجود آید.
………………..
بیایید فرض کنیم که چند نفر از کودکی در غاری تاریک به زنجیر کشیده شدهاند، بهطوریکه قادر به حرکت نیستند و تنها میتوانند دیوار روبهرویشان را ببینند. این افراد تنها سایههایی از اشیاء را که در پشت سرشان روی دیوار غار میافتند، میبینند. برای آنها این سایهها تنها حقیقت هستند، چون هیچ چیزی بیشتر از این نمیدانند.
حال اگر یکی از آنها آزاد شود و به دنیای بیرون غار قدم بگذارد، ابتدا با نور خورشید نمیتواند چشمهای خود را باز کند، اما به تدریج به نور عادت میکند و حقیقت را میبیند. اگر او به دیگران بازگردد و به آنها بگوید که دنیای بیرون از آنچه که دیدهاند بسیار بزرگتر است، آنها او را مسخره میکنند و نمیخواهند باور کنند. چرا که آنها فقط سایهها را حقیقت میدانند.»
این تمثیل در واقع نمایی از وضعیت انسانها در برابر حقیقت است. افلاطون با این تمثیل میخواهد نشان دهد که افراد معمولی در محدودیتهای شناختی خود مانند کسانی هستند که در غار زندانیاند و تنها از طریق فلسفه است که میتوانند از این محدودیتها رهایی یابند و به حقیقت دست یابند.
………………
سقراط ادامه داد: «اما در مورد حکمرانی، اگر بخواهیم جامعهای عادل داشته باشیم، باید بپذیریم که بهترین حکمرانان کسانی هستند که دانش واقعی از حقیقت دارند. این افراد همان فیلسوفان هستند که به دنبال حقیقتاند و از تمایلات شخصی و منافع فردی به دورند. فیلسوفان، چون به درستی میدانند که چه چیزی به نفع جامعه است و درک عمیقی از عدالت دارند، میتوانند جامعه را به بهترین شکل هدایت کنند. اما مشکلی که وجود دارد این است که بسیاری از فیلسوفان از ورود به سیاست دوری میکنند و این مسئله باعث میشود که جامعه در دستان کسانی بیفتد که فاقد این دانش عمیق هستند.»
سقراط در این بخش به چالشهایی که فلسفه با سیاست دارد، اشاره میکند و توضیح میدهد که تنها فیلسوفان میتوانند عدالت را در سطح جامعه تحقق بخشند، چرا که آنها قادر به دیدن حقیقت بهطور کامل هستند.
………………..
عدالت در فرد نیز همانطور که در جامعه است، بهوجود میآید هنگامی که هر جزء روح انسان به کار خود پرداخته و در جای خود قرار گیرد. وقتی عقل انسان بر شهوت و اراده تسلط پیدا کند و آنها را هدایت کند، فرد به عدالت میرسد.
برای مثال، فرد عادل کسی است که بهجای تسلیم شدن به خواستههای نفسانی خود، عقل خود را به کار میگیرد تا تصمیمات درست بگیرد. همینطور، همانطور که در جامعه، هر طبقه وظایف خاص خود را دارد، در فرد هم هر بخش از روح باید به وظایف خود عمل کند تا هماهنگی و عدالت برقرار شود. در نتیجه، فردی که در درون خود عدالت را رعایت میکند، در بیرون نیز به جامعهای عادل کمک میکند.
اگر به کتاب جمهور علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای سیاسی و فلسفی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
8 دی 1403
جمهور
«جمهور» یا «جمهوریت» اثری است از افلاطون (فیلسوف و نویسندهی یونان باستان، از ۴۲۸ تا ۳۴۸ قبل از میلاد) که در سال ۳۷۵ قبل از میلاد منتشر شده است. این کتاب دربارهی مفهوم عدالت، ساختار جامعه آرمانی، تربیت فردی، و ارتباط میان اخلاق و سیاست است.
دربارهی جمهور
کتاب جمهور اثر افلاطون یکی از بنیادینترین و مهمترین آثار فلسفی تاریخ است که تأثیر عمیقی بر اندیشههای فلسفی، سیاسی، اخلاقی و اجتماعی داشته است. این کتاب که به صورت دیالوگهایی میان سقراط و شخصیتهای دیگر نوشته شده، موضوعاتی گسترده و پیچیده را بررسی میکند، از جمله عدالت، ساختار دولت، تربیت انسانی، و ماهیت حقیقت و معرفت. جمهور نهتنها یک متن فلسفی، بلکه اثری ادبی و هنری است که با زبان زیبا و استدلالهای جذاب خود، خواننده را به تفکر و تأمل دعوت میکند.
افلاطون در این کتاب با تمرکز بر مفهوم عدالت، سعی دارد تعریف جامعی از آن ارائه کند و نشان دهد چگونه عدالت میتواند به بهترین شکل در فرد و جامعه متجلی شود. او از طریق گفتوگوهای سقراط، ایدههایی مانند تقسیمبندی اجتماعی به سه طبقه اصلی – حکما، جنگجویان و تولیدکنندگان – و همچنین نقش آموزش و تربیت در ایجاد جامعهای آرمانی را مطرح میکند. این نظام طبقاتی نه به معنای نابرابری مطلق، بلکه به عنوان سازوکاری برای حفظ هماهنگی و عدالت در جامعه مورد نظر افلاطون است.
یکی از بخشهای برجسته کتاب، تمثیل غار است که در آن افلاطون تصویری عمیق و سمبولیک از وضعیت انسان در مواجهه با دانش و حقیقت ارائه میدهد. در این تمثیل، انسانها به افرادی تشبیه میشوند که در غاری تاریک زندانی شدهاند و تنها سایههایی از واقعیت را میبینند. این تصویر، نمایانگر محدودیتهای ادراک انسانی و نیاز به فلسفه برای دستیابی به حقیقت است.
افلاطون در جمهور همچنین به بحث درباره ویژگیهای حکمرانان میپردازد و مفهوم «فیلسوفشاه» را مطرح میکند. از نگاه او، تنها کسانی که به دانش حقیقی دست یافتهاند و میتوانند مصالح عمومی را بر منافع شخصی ترجیح دهند، شایسته حکمرانی هستند. این ایده که سیاست و فلسفه باید با یکدیگر پیوند بخورند، از مهمترین آموزههای این کتاب است.
از جنبه دیگر، جمهور به نقد دموکراسی میپردازد و افلاطون دلایلی برای ناکارآمدی آن ارائه میدهد. او بر این باور است که حکومت دموکراتیک به دلیل تکیه بر نظر جمعی و عدم توجه به شایستگیهای فردی، زمینهساز بینظمی و فساد میشود. این نقدها اگرچه در زمانه ما بحثبرانگیز هستند، اما تأمل بر آنها همچنان اهمیت دارد.
افلاطون در سراسر کتاب به ارتباط میان اخلاق فردی و سیاست میپردازد و این ایده را مطرح میکند که سعادت فردی و جمعی در گرو تحقق عدالت است. از دید او، انسانها تنها زمانی میتوانند به کمال برسند که در یک جامعه عادل زندگی کنند و خود نیز در درونشان عادل باشند. این پیوند میان اخلاق و سیاست، نقطه قوت و تمایز اندیشه افلاطونی است.
ساختار کتاب نیز جالب توجه است. افلاطون با استفاده از روش دیالوگنویسی، فضایی زنده و پویا خلق میکند که در آن ایدهها از خلال گفتوگوها به شکلی طبیعی و قابل درک ظاهر میشوند. این روش نه تنها به فهم بهتر مفاهیم کمک میکند، بلکه خواننده را به شرکت در بحثها و نقد ایدهها دعوت میکند.
جمهور همچنین به موضوعات فرهنگی و هنری پرداخته و افلاطون در بخشی از کتاب به نقد هنرهای نمایشی و شاعری میپردازد. او معتقد است که هنر، اگرچه میتواند ابزار تربیت باشد، اما در صورت عدم هدایت صحیح ممکن است جامعه را به گمراهی بکشاند. این دیدگاه نشاندهنده دغدغههای عمیق او درباره تأثیر فرهنگ بر اخلاق و سیاست است.
این کتاب تنها به موضوعات فلسفی و نظری محدود نمیشود، بلکه دستورالعملهایی برای زندگی عملی و ساماندهی اجتماعی ارائه میدهد. افلاطون با طرح مدینه فاضله خود، الگویی برای جامعهای متعادل و هماهنگ پیشنهاد میکند که همچنان الهامبخش اندیشمندان و سیاستمداران است.
از منظر تاریخی، جمهور بازتابی از بحرانها و چالشهای زمانه افلاطون است. او که شاهد ناپایداریهای سیاسی آتن و شکست دموکراسی در دوران خود بود، تلاش کرد پاسخی فلسفی به این بحرانها ارائه دهد و راهحلی برای بهبود وضعیت جامعه پیدا کند. این تلاش، کتاب را به سندی تاریخی تبدیل کرده است که درک بهتری از دوره کلاسیک یونان به ما میدهد.
افلاطون با نوشتن جمهور نه تنها مسائل اساسی انسان و جامعه را بررسی کرده، بلکه پایههایی برای فلسفه سیاسی و نظریههای اجتماعی بنیان نهاده است. این اثر، راهنمایی برای درک مفاهیمی است که هنوز در عصر ما مورد بحث و بررسی هستند و نشان میدهد که چگونه اندیشههای کهن میتوانند همچنان به ما الهام بخشند.
در نهایت، جمهور اثری است که خواننده را به سفری فکری میبرد؛ سفری که در آن پرسشهای اساسی درباره عدالت، حقیقت، و زندگی خوب مطرح میشود. این کتاب نه فقط یک متن فلسفی، بلکه دعوتی به تأمل عمیق درباره ارزشها و اهداف انسانی است که برای هر دورهای اهمیت دارد.
کتاب جمهور در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۹۶ با بیش از ۲۱۲ هزار رای و ۶۱۵۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از فواد روحانی به بازار عرضه شده است.
خلاصهی محتوای جمهور
بخش ۱: آغاز گفتوگو درباره عدالت
کتاب با گفتوگویی میان سقراط و چند شخصیت دیگر آغاز میشود. آنها در خانه کفالوس گرد هم آمدهاند و بحث درباره عدالت شروع میشود. شخصیتها تلاش میکنند تعریفهایی از عدالت ارائه دهند؛ از جمله این که عدالت به معنای صداقت و بازگرداندن حق به صاحبانش است. سقراط این تعاریف را به چالش میکشد و بحث را به سمت جستجوی ماهیت واقعی عدالت سوق میدهد.
بخش ۲: عدالت در فرد و جامعه
سقراط برای درک بهتر عدالت، پیشنهاد میدهد ابتدا عدالت را در جامعه بررسی کنند. او طرحی از یک جامعه آرمانی ارائه میدهد که در آن هرکس وظیفهای خاص دارد و این تقسیم کار اساس عدالت در جامعه است. سقراط تأکید میکند که هماهنگی میان اجزای جامعه، شرط تحقق عدالت است.
بخش ۳: ساختار طبقات اجتماعی و آموزش
در این بخش، جامعه آرمانی به سه طبقه تقسیم میشود: حکما، جنگجویان، و تولیدکنندگان. هر طبقه وظایف خاصی دارد و آموزش ویژهای دریافت میکند. سقراط بر اهمیت تربیت فلسفی و اخلاقی برای حکمرانان تأکید میکند و معتقد است که آموزش باید هم ذهن و هم بدن را پرورش دهد.
بخش ۴: عدالت و سعادت فردی
سقراط بحث را به عدالت در فرد گسترش میدهد و ادعا میکند که همان اصولی که در جامعه عادل وجود دارد، در فرد نیز باید جاری باشد. او سه بخش از روح انسان را معرفی میکند: عقل، خشم، و شهوت. هماهنگی میان این بخشها، منجر به عدالت و سعادت فردی میشود.
بخش ۵: نقش زنان و خانواده در جامعه آرمانی
در این بخش، سقراط به جایگاه زنان و ساختار خانواده در جامعه آرمانی میپردازد. او معتقد است که زنان باید آموزشهای مشابه مردان ببینند و بتوانند در نقشهای مختلف، حتی حکمرانی، شرکت کنند. او همچنین پیشنهاد میدهد که خانوادهها بهصورت جمعی اداره شوند تا از منافع عمومی حمایت شود.
بخش ۶: فیلسوف بهعنوان حاکم
سقراط استدلال میکند که تنها فیلسوفان، به دلیل درک عمیقشان از حقیقت و عدالت، شایسته حکمرانی هستند. او ویژگیهای فیلسوف حاکم را شرح میدهد و توضیح میدهد که چگونه این افراد با دانش و فضیلت خود جامعه را به سمت سعادت هدایت میکنند.
بخش ۷: تمثیل غار
در یکی از معروفترین بخشهای کتاب، افلاطون تمثیل غار را بیان میکند. این تمثیل وضعیت انسانها را در برابر حقیقت و دانش نشان میدهد. انسانها همچون زندانیانی در غاری تاریک هستند که تنها سایههایی از واقعیت را میبینند. خروج از غار و دیدن نور خورشید، نمادی از دستیابی به حقیقت از طریق فلسفه است.
بخش ۸: انحطاط نظامهای حکومتی
سقراط در این بخش انواع حکومتها را بررسی میکند و مسیر انحطاط آنها را توضیح میدهد. او از بهترین نوع حکومت (آریستوکراسی) شروع میکند و به ترتیب به تیموکراسی، الیگارشی، دموکراسی، و در نهایت استبداد میرسد. هر یک از این نظامها معایب و خطرات خاص خود را دارند.
بخش ۹: زندگی عادلانه و ناعادلانه
سقراط زندگی عادلانه را با زندگی ناعادلانه مقایسه میکند و نشان میدهد که زندگی عادلانه نه تنها از نظر اخلاقی برتر است، بلکه از نظر لذت و سعادت نیز مطلوبتر است. او تأکید میکند که عدالت باعث هماهنگی روح و در نتیجه خوشبختی میشود.
بخش ۱۰: اسطوره جاویدان روح
کتاب با بیان یک اسطوره درباره جاودانگی روح پایان مییابد. سقراط داستانی از انتخاب سرنوشت توسط ارواح پس از مرگ نقل میکند و تأکید میکند که روحهایی که در زندگی عادل بودهاند، سرنوشت بهتری در جهان دیگر خواهند داشت. این بخش پیام اخلاقی کتاب را تقویت میکند و بر اهمیت عدالت تأکید دارد.
بخشهایی از جمهور
سقراط گفت: «پس اگر آنچه گفتیم صحیح است، باید بگوییم که عدالت در فرد و جامعه چیزی است که سبب میشود هر کس کار خود را انجام دهد، و هیچ کس وارد کار دیگری نشود. چرا که عدالت در حقیقت، نظمی است که بر اساس آن هر چیز به کار خود پرداخته و در جای خود قرار میگیرد. حال اگر بخواهیم این را در یک جامعه بررسی کنیم، باید بگوییم که جامعهای عادل است که در آن هر فرد در جایگاه مناسب خود قرار گیرد و به انجام کارهای خود بپردازد. حال اگر در فرد، هر جزء روح خودش در جای خود باشد و هیچ یک از آنها به تجاوز از کار دیگری نپردازد، پس آن فرد نیز عادل است.»
سقراط به تفصیل توضیح داد که روح انسان دارای سه بخش است: عقل، شهوت و اراده (خشم). همانطور که در جامعه، طبقات مختلف از یکدیگر جدا شدهاند، در فرد هم این اجزا باید در هماهنگی با یکدیگر عمل کنند تا عدالت بهوجود آید.
………………..
بیایید فرض کنیم که چند نفر از کودکی در غاری تاریک به زنجیر کشیده شدهاند، بهطوریکه قادر به حرکت نیستند و تنها میتوانند دیوار روبهرویشان را ببینند. این افراد تنها سایههایی از اشیاء را که در پشت سرشان روی دیوار غار میافتند، میبینند. برای آنها این سایهها تنها حقیقت هستند، چون هیچ چیزی بیشتر از این نمیدانند.
حال اگر یکی از آنها آزاد شود و به دنیای بیرون غار قدم بگذارد، ابتدا با نور خورشید نمیتواند چشمهای خود را باز کند، اما به تدریج به نور عادت میکند و حقیقت را میبیند. اگر او به دیگران بازگردد و به آنها بگوید که دنیای بیرون از آنچه که دیدهاند بسیار بزرگتر است، آنها او را مسخره میکنند و نمیخواهند باور کنند. چرا که آنها فقط سایهها را حقیقت میدانند.»
این تمثیل در واقع نمایی از وضعیت انسانها در برابر حقیقت است. افلاطون با این تمثیل میخواهد نشان دهد که افراد معمولی در محدودیتهای شناختی خود مانند کسانی هستند که در غار زندانیاند و تنها از طریق فلسفه است که میتوانند از این محدودیتها رهایی یابند و به حقیقت دست یابند.
………………
سقراط ادامه داد: «اما در مورد حکمرانی، اگر بخواهیم جامعهای عادل داشته باشیم، باید بپذیریم که بهترین حکمرانان کسانی هستند که دانش واقعی از حقیقت دارند. این افراد همان فیلسوفان هستند که به دنبال حقیقتاند و از تمایلات شخصی و منافع فردی به دورند. فیلسوفان، چون به درستی میدانند که چه چیزی به نفع جامعه است و درک عمیقی از عدالت دارند، میتوانند جامعه را به بهترین شکل هدایت کنند. اما مشکلی که وجود دارد این است که بسیاری از فیلسوفان از ورود به سیاست دوری میکنند و این مسئله باعث میشود که جامعه در دستان کسانی بیفتد که فاقد این دانش عمیق هستند.»
سقراط در این بخش به چالشهایی که فلسفه با سیاست دارد، اشاره میکند و توضیح میدهد که تنها فیلسوفان میتوانند عدالت را در سطح جامعه تحقق بخشند، چرا که آنها قادر به دیدن حقیقت بهطور کامل هستند.
………………..
عدالت در فرد نیز همانطور که در جامعه است، بهوجود میآید هنگامی که هر جزء روح انسان به کار خود پرداخته و در جای خود قرار گیرد. وقتی عقل انسان بر شهوت و اراده تسلط پیدا کند و آنها را هدایت کند، فرد به عدالت میرسد.
برای مثال، فرد عادل کسی است که بهجای تسلیم شدن به خواستههای نفسانی خود، عقل خود را به کار میگیرد تا تصمیمات درست بگیرد. همینطور، همانطور که در جامعه، هر طبقه وظایف خاص خود را دارد، در فرد هم هر بخش از روح باید به وظایف خود عمل کند تا هماهنگی و عدالت برقرار شود. در نتیجه، فردی که در درون خود عدالت را رعایت میکند، در بیرون نیز به جامعهای عادل کمک میکند.
اگر به کتاب جمهور علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای سیاسی و فلسفی در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میسازد.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، ادبیات کهن، سیاسی، فلسفی
۰ برچسبها: ادبیات جهان، افلاطون، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب