«کورالاین» اثری است از نیل گیمن (نویسندهی انگلیسی، متولد ۱۹۶۰) که در سال ۲۰۰۲ منتشر شده است. این کتاب داستان دختری کنجکاو است که به دنیای موازی وارد و با تهدیدات خطرناک آنجا مواجه میشود و باید شجاعت و هوش خود را برای نجات خانوادهاش و بازگشت به دنیای واقعی به کار گیرد.
دربارهی کورالاین
کتاب کورالاین اثر نیل گیمن، یکی از شاهکارهای ادبیات فانتزی و ترسناک معاصر است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. این داستان برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده است، اما جذابیت آن برای خوانندگان بالغ نیز انکارناپذیر است. گیمن در این اثر، دنیای معاصر را با عناصر تخیلی و ترسناک میآمیزد و مخاطب را به سفری خیالانگیز و اضطرابآور میبرد. کورالاین نه تنها یک داستان فانتزی است، بلکه جنبههای روانشناختی و فلسفی نیز در آن حضور دارند، که باعث میشود این کتاب از دیگر آثار مشابه متمایز شود.
داستان کتاب درباره دختری به نام کورالاین جونز است که به تازگی با خانوادهاش به خانهای قدیمی و بزرگ در حومه شهر نقل مکان کردهاند. خانهای که به نظر میرسد در آن اتفاقات عجیب و غریبی رخ میدهد. کورالاین، دختر کنجکاو و شجاعی است که از زندگی یکنواخت و خستهکننده خود شکایت دارد. او به سرعت متوجه میشود که خانه جدیدش دروازهای به دنیای موازی دارد، دنیایی که در آن نسخههای متفاوتی از شخصیتهای آشنا وجود دارند. این دنیای موازی، دنیای «دیگری» است که در آن چیزها به نظر بهتر و جذابتر میآیند، اما به سرعت فاش میشود که این دنیا به طرز وحشتناکی خطرناک است.
یکی از نقاط قوت این کتاب، توصیف دقیق و زنده دنیای موازی است. گیمن با مهارت خاصی توانسته است فضایی ترسناک و وهمآلود بسازد که به خواننده احساس اضطراب و ترس میدهد. از سوی دیگر، شخصیت اصلی، کورالاین، یک دختر جسور و باهوش است که در مواجهه با تهدیدات این دنیای موازی، تمام تلاش خود را میکند تا از خطرات آن بگریزد. این ویژگی کورالاین باعث میشود که خوانندگان با او همذاتپنداری کنند و در طول داستان برای او دل بسوزانند.
از جنبه سبک نوشتاری، نیل گیمن در کورالاین از زبان ساده و روانی استفاده کرده است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک است. با این حال، از آنجایی که کتاب پر از استعارهها و تمهای روانشناختی است، میتوان آن را به راحتی به صورت لایههای مختلف تحلیل کرد. این عمق معنایی باعث میشود که کتاب برای گروههای سنی مختلف جذاب باشد و هر کسی با خواندن آن، برداشت خاص خود را از داستان داشته باشد.
یکی دیگر از نکات قابل توجه در این اثر، تمهای فلسفی و روانشناختی آن است. در حالی که ظاهر داستان بر اساس تقابل دو دنیای واقعی و موازی است، در پس این تقابل، مسائل عمیقتری مانند خودشناسی، هویت، و خواستههای انسانی مطرح میشود. «دنیای دیگری» در واقع نماد وسوسههایی است که انسانها ممکن است در برابر آنها ضعف نشان دهند، و کورالاین باید با انتخابهای سخت خود، رشد و بلوغ را تجربه کند.
از جنبههای منفی، ممکن است برخی خوانندگان از قسمتهای ترسناک و پرتنش کتاب ناراحت شوند. با اینکه این اثر به خوبی توانسته است ترس و اضطراب را در دل خواننده ایجاد کند، اما برخی از این لحظات میتواند برای مخاطبان حساس بیش از حد ترسناک یا دلهرهآور به نظر برسد. بهویژه، شخصیتهای «دیگری»، که نسخههای شیطانی و تحریفشده از والدین کورالاین هستند، میتوانند به اندازه کافی وحشتآور و پیچیده به نظر برسند که برای برخی خوانندگان نوجوان ممکن است بسیار سنگین باشد.
علاوه بر این، داستان در برخی لحظات کمی تکراری به نظر میرسد. پس از معرفی دنیای موازی و تهدیدات آن، روند داستان به نوعی به یک مدل استاندارد جستجو و مبارزه میرسد که شاید برای برخی از خوانندگان پیشبینیپذیر باشد. با این حال، این تکرار در قالب یک سفر قهرمانی جلب توجه میکند و به نوعی با پیامی مثبت درباره شجاعت و فداکاری همراه است.
شخصیتهای فرعی در داستان، به ویژه دیگر اعضای خانواده کورالاین، به خوبی توسعه یافتهاند. گیمن توانسته است هر کدام از این شخصیتها را با ویژگیهای خاص و منحصر به فردی طراحی کند، که به داستان عمق میبخشد. خصوصاً شخصیت «خانم لین» که همسایه کورالاین است، به عنوان یک شخصیت کمدی و عجیب، در عین حال نقش مهمی در پیشبرد داستان ایفا میکند.
در نهایت، کورالاین یک داستان فانتزی جذاب و عمیق است که هم برای مخاطبان نوجوان و هم بزرگسالان توصیه میشود. این کتاب در عین حال که به مسائل روانشناختی پرداخته است، از درونمایههای سنتی داستانهای فانتزی و ترسناک نیز بهره میبرد. بنابراین، آنچه که کورالاین را به یک اثر برجسته تبدیل میکند، ترکیب هوشمندانهای از تخیل، ترس، و مسائلی است که به زندگی واقعی انسانها مربوط میشود.
رمان ترسناک کورالاین در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۳ با بیش از ۷۴۲ هزار رای و ۴۱۰۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از آتوسا صالحی، فرمهر امیردوست، پروین جلوه نژاد، محسن خادمی، فرزاد فربد، مهسا ملک مرزبان، پریا آریا و سعید توانایی به بازار عرضه شده است.
جوایز و افتخارات کورالاین
- برندهی جایزهی برام استوکر در سال ۲۰۰۲
- برندهی جایزهی نبیولا در سال ۲۰۰۳
- برندهی جایزهی لوکس در سال ۲۰۰۳
- برندهی جایزهی هوگو سال ۲۰۰۳
- برندهی جایزهی ورزالا در سال ۲۰۰۳
- نامزد جایزهی جهانی فانتزی در سال ۲۰۰۳
- نامزد جایزهی ورمونت در سال ۲۰۰۴
- بهترین کتاب کودک به انتخاب مجله کودکان
- جزو صد کتاب برتر قرن ۲۱ به انتخاب گاردین
داستان کورالاین
کورالاین جونز دختر کنجکاو و شجاعی است که همراه خانوادهاش به خانهای قدیمی و دورافتاده نقل مکان میکند. در آغاز داستان، کورالاین احساس میکند که زندگیاش یکنواخت و خستهکننده شده است و از کمبود سرگرمی و توجه در خانه جدیدش ناراضی است. روزی، وقتی که او در اطراف خانه کاوش میکند، یک در کوچک در گوشهای از دیوار را پیدا میکند که به نظر میرسد به جایی دیگر باز میشود. پس از باز کردن این در، کورالاین به دنیای دیگری وارد میشود.
دنیای دیگر به طرز عجیبی شبیه دنیای واقعی است، اما تفاوتهایی ظریف دارد. در این دنیا، والدین کورالاین به جای نسخههای معمولی خود، نسخههای «دیگری» هستند که ظاهری مشابه دارند، اما رفتارشان متفاوت است. این والدین جدید مهربانتر و توجه بیشتری به کورالاین نشان میدهند. او به سرعت متوجه میشود که در این دنیای موازی، همه چیز به نظر بهتر و جالبتر میآید.
در این دنیا، کورالاین با شخصیتهای دیگری نیز آشنا میشود که مشابه کسانی هستند که در دنیای واقعی او وجود دارند، اما آنها هم کمی متفاوت به نظر میرسند. در ابتدا، کورالاین از این دنیای جدید لذت میبرد و به نظر میرسد که این دنیا جای جذابتری برای زندگی است. با این حال، او به تدریج متوجه میشود که این دنیا به طرز خطرناکی فریبنده است.
والدین «دیگری» کورالاین، که ابتدا به نظر مهربان میآیند، به تدریج نیتهای واقعی خود را فاش میکنند. کورالاین متوجه میشود که این دنیا و نسخههای دیگر افراد در آن، اهداف مرموز و تاریکی دارند. او باید تصمیمهای سختی بگیرد تا از این دنیای موازی فرار کند. کورالاین شروع به جستجو برای راهی میکند تا این تهدیدات را از سر راه بردارد.
در این جستجو، کورالاین با چالشهای مختلفی مواجه میشود که باعث میشود او رشد کند و شجاعت خود را بیازماید. در دنیای واقعی، خانوادهاش نگران او هستند و هیچکدام از اتفاقاتی که او در دنیای دیگر تجربه میکند را نمیفهمند. اما کورالاین مصمم است که تهدیدهای دنیای موازی را متوقف کند و به خانه واقعی خود بازگردد.
کورالاین در میانه راه با موجوداتی عجیب و تهدیدآمیز روبهرو میشود که هدفشان به دام انداختن اوست. او باید از هوش و شجاعت خود استفاده کند تا در این دنیای خطرناک جان سالم به در ببرد و از دست این موجودات فرار کند. در نهایت، کورالاین متوجه میشود که تنها راه برای رهایی، مقابله مستقیم با تهدیدات و خطرات است.
در لحظات پایانی، کورالاین به یک تصمیم سرنوشتساز میرسد که نه تنها زندگی او، بلکه سرنوشت دنیای دیگر و افرادی که در آن زندگی میکنند را تحت تاثیر قرار میدهد. داستان با یک کشمکش نهایی به اوج خود میرسد، جایی که کورالاین باید تواناییها و عزم خود را برای نجات خود و عزیزانش به کار بگیرد.
در پایان، کورالاین به خانه واقعی خود باز میگردد و زندگیاش به تدریج به روال عادی خود برمیگردد، اما او دیگر همان دختری نیست که قبل از ورود به دنیای موازی بوده است. او حالا آگاهی و شجاعت بیشتری پیدا کرده و میتواند تهدیدات و مشکلات دنیای واقعی را بهتر درک و مقابله کند.
بخشهایی از کورالاین
کورالاین قلّک پولش را باز کرد و به سوپرمارکت رفت. دوتا بطری بزرگ، شربت آبلیمو خرید، یک کیک شکلات و یک بسته ی جدید سیب و به خانه برگشت و آن ها را برای شام خورد. مسواک زد و به اتاق مطالعه ی پدرش رفت. کامپیوترش را روشن کرد و یک داستان نوشت. داستان کورلاین. یک دختر بود به اسم سیب. او خیلی می رقصید. آن قدر رقصید و رقصید که پاهایش تبدیل به سوسیس شد. پایان.
………………..
کورالاین از پله های بیرون ساختمان بالا رفت تا به بالاترین آپارتمان برود، جایی که در دنیای خودش پیرمرد خل وضع زندگی می کرد. قبلا یک بار با مادر واقعی اش به آنجا رفته بود؛ وقتی مادرش داشت برای خیریه کمک جمع می کرد. جلوی در ایستاده بودند تا پیرمرد خل وضع با آن سبیل کلفتش پاکتی را که مادر کورالاین به او داده بود، پیدا کند. خانه بوی غذاهای عجیب وغریب، توتون پیپ و بوی تند و پنیرمانند و عجیبی می داد که کورالاین نمی توانست تشخیص بدهد بوی چیست. اصلا دوست نداشت جلوتر برود.
………………..
کورالاین تندی گفت: «نه می خواستم قبل از ان بخواهم که دیگر بهم نگویید کارولین من کورالاین هستم.» پیرمرد طبقه بالایی گفت: «تو به این دلیل نمی توانی موش های سیرک را ببینی که آن ها هنوز آماده نیستند و تمرین هایشان تمام نشده. تازه آن ها حاضر نیستند آهنگی را که برایشان نوشته ام را اجرا کنند.
همه آوازهایی که من برای موش ها نوشته ام دادار دودوری است اما موش های سفید من فقط بلدند آوازهای جینگیل پینگیلی بخوانند. به نظرم باید نوع پنیری را که بهشان می دهم را عوض کنم.»
……………………..
چراغقوه را به دهان گرفت و به طرف تاریکی راه افتاد. کورالین دنبالش رفت. سگ به نزدیکیهای صحنه که رسید، ایستاد و نور چراغقوه را روی یکی از صندلیهای خالی انداخت. کورالین نشست و سگ راهش را کشید و رفت. وقتی چشمهایش به تاریکی عادت کرد، متوجه شد که بقیهی تماشاگران هم سگاند. یکدفعه از پشت صحنه صدای هیسی شنید؛ مثل صدای نوارهای قدیمی خشداری که توی ضبط صوت گذاشته باشند.
صدای خشدار تبدیل به صدای ترومپت شد و خانم اسپینک و خانم فورسیبل روی صحنه آمدند. خانم اسپینک سوار یک تکچرخ شده بود و داشت چند توپ را دست به دست میکرد. خانم فورسیبل از پشت او رد شد؛ سبد گلی در دست داشت. همانطور که روی صحنه راه میرفت، گلبرگهای گل را روی صحنه میریخت.
آنها به جلوی صحنه رسیدند و خانم اسپینک، فرز و چابک، از روی تکچرخ پایین پرید و دو پیرزن تعظیم کردند. سگها همگی دمهایشان را زمین کوبیدند و با شور و اشتیاق پارس کردند. کورالین مؤدبانه کف زد.
بعد آن دو دکمههای کت خزدار و گل و گشادشان را باز کردند. اما فقط کتهایشان باز نشد، بلکه بدنهایشان هم باز شد، مثل پوستههایی خالی و از میان بدنهای پیر و گرد و قلنبه و بیجانشان، دو زن جوان پا به صحنه گذاشتند. آن دو لاغر و سفید و بسیار زیبا بودند و چشمهای سیاه دکمهای داشتند.
اگر به کتاب کورالاین علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار نیل گیمن در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
29 دی 1403
کورالاین
«کورالاین» اثری است از نیل گیمن (نویسندهی انگلیسی، متولد ۱۹۶۰) که در سال ۲۰۰۲ منتشر شده است. این کتاب داستان دختری کنجکاو است که به دنیای موازی وارد و با تهدیدات خطرناک آنجا مواجه میشود و باید شجاعت و هوش خود را برای نجات خانوادهاش و بازگشت به دنیای واقعی به کار گیرد.
دربارهی کورالاین
کتاب کورالاین اثر نیل گیمن، یکی از شاهکارهای ادبیات فانتزی و ترسناک معاصر است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. این داستان برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده است، اما جذابیت آن برای خوانندگان بالغ نیز انکارناپذیر است. گیمن در این اثر، دنیای معاصر را با عناصر تخیلی و ترسناک میآمیزد و مخاطب را به سفری خیالانگیز و اضطرابآور میبرد. کورالاین نه تنها یک داستان فانتزی است، بلکه جنبههای روانشناختی و فلسفی نیز در آن حضور دارند، که باعث میشود این کتاب از دیگر آثار مشابه متمایز شود.
داستان کتاب درباره دختری به نام کورالاین جونز است که به تازگی با خانوادهاش به خانهای قدیمی و بزرگ در حومه شهر نقل مکان کردهاند. خانهای که به نظر میرسد در آن اتفاقات عجیب و غریبی رخ میدهد. کورالاین، دختر کنجکاو و شجاعی است که از زندگی یکنواخت و خستهکننده خود شکایت دارد. او به سرعت متوجه میشود که خانه جدیدش دروازهای به دنیای موازی دارد، دنیایی که در آن نسخههای متفاوتی از شخصیتهای آشنا وجود دارند. این دنیای موازی، دنیای «دیگری» است که در آن چیزها به نظر بهتر و جذابتر میآیند، اما به سرعت فاش میشود که این دنیا به طرز وحشتناکی خطرناک است.
یکی از نقاط قوت این کتاب، توصیف دقیق و زنده دنیای موازی است. گیمن با مهارت خاصی توانسته است فضایی ترسناک و وهمآلود بسازد که به خواننده احساس اضطراب و ترس میدهد. از سوی دیگر، شخصیت اصلی، کورالاین، یک دختر جسور و باهوش است که در مواجهه با تهدیدات این دنیای موازی، تمام تلاش خود را میکند تا از خطرات آن بگریزد. این ویژگی کورالاین باعث میشود که خوانندگان با او همذاتپنداری کنند و در طول داستان برای او دل بسوزانند.
از جنبه سبک نوشتاری، نیل گیمن در کورالاین از زبان ساده و روانی استفاده کرده است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک است. با این حال، از آنجایی که کتاب پر از استعارهها و تمهای روانشناختی است، میتوان آن را به راحتی به صورت لایههای مختلف تحلیل کرد. این عمق معنایی باعث میشود که کتاب برای گروههای سنی مختلف جذاب باشد و هر کسی با خواندن آن، برداشت خاص خود را از داستان داشته باشد.
یکی دیگر از نکات قابل توجه در این اثر، تمهای فلسفی و روانشناختی آن است. در حالی که ظاهر داستان بر اساس تقابل دو دنیای واقعی و موازی است، در پس این تقابل، مسائل عمیقتری مانند خودشناسی، هویت، و خواستههای انسانی مطرح میشود. «دنیای دیگری» در واقع نماد وسوسههایی است که انسانها ممکن است در برابر آنها ضعف نشان دهند، و کورالاین باید با انتخابهای سخت خود، رشد و بلوغ را تجربه کند.
از جنبههای منفی، ممکن است برخی خوانندگان از قسمتهای ترسناک و پرتنش کتاب ناراحت شوند. با اینکه این اثر به خوبی توانسته است ترس و اضطراب را در دل خواننده ایجاد کند، اما برخی از این لحظات میتواند برای مخاطبان حساس بیش از حد ترسناک یا دلهرهآور به نظر برسد. بهویژه، شخصیتهای «دیگری»، که نسخههای شیطانی و تحریفشده از والدین کورالاین هستند، میتوانند به اندازه کافی وحشتآور و پیچیده به نظر برسند که برای برخی خوانندگان نوجوان ممکن است بسیار سنگین باشد.
علاوه بر این، داستان در برخی لحظات کمی تکراری به نظر میرسد. پس از معرفی دنیای موازی و تهدیدات آن، روند داستان به نوعی به یک مدل استاندارد جستجو و مبارزه میرسد که شاید برای برخی از خوانندگان پیشبینیپذیر باشد. با این حال، این تکرار در قالب یک سفر قهرمانی جلب توجه میکند و به نوعی با پیامی مثبت درباره شجاعت و فداکاری همراه است.
شخصیتهای فرعی در داستان، به ویژه دیگر اعضای خانواده کورالاین، به خوبی توسعه یافتهاند. گیمن توانسته است هر کدام از این شخصیتها را با ویژگیهای خاص و منحصر به فردی طراحی کند، که به داستان عمق میبخشد. خصوصاً شخصیت «خانم لین» که همسایه کورالاین است، به عنوان یک شخصیت کمدی و عجیب، در عین حال نقش مهمی در پیشبرد داستان ایفا میکند.
در نهایت، کورالاین یک داستان فانتزی جذاب و عمیق است که هم برای مخاطبان نوجوان و هم بزرگسالان توصیه میشود. این کتاب در عین حال که به مسائل روانشناختی پرداخته است، از درونمایههای سنتی داستانهای فانتزی و ترسناک نیز بهره میبرد. بنابراین، آنچه که کورالاین را به یک اثر برجسته تبدیل میکند، ترکیب هوشمندانهای از تخیل، ترس، و مسائلی است که به زندگی واقعی انسانها مربوط میشود.
رمان ترسناک کورالاین در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۱۳ با بیش از ۷۴۲ هزار رای و ۴۱۰۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از آتوسا صالحی، فرمهر امیردوست، پروین جلوه نژاد، محسن خادمی، فرزاد فربد، مهسا ملک مرزبان، پریا آریا و سعید توانایی به بازار عرضه شده است.
جوایز و افتخارات کورالاین
داستان کورالاین
کورالاین جونز دختر کنجکاو و شجاعی است که همراه خانوادهاش به خانهای قدیمی و دورافتاده نقل مکان میکند. در آغاز داستان، کورالاین احساس میکند که زندگیاش یکنواخت و خستهکننده شده است و از کمبود سرگرمی و توجه در خانه جدیدش ناراضی است. روزی، وقتی که او در اطراف خانه کاوش میکند، یک در کوچک در گوشهای از دیوار را پیدا میکند که به نظر میرسد به جایی دیگر باز میشود. پس از باز کردن این در، کورالاین به دنیای دیگری وارد میشود.
دنیای دیگر به طرز عجیبی شبیه دنیای واقعی است، اما تفاوتهایی ظریف دارد. در این دنیا، والدین کورالاین به جای نسخههای معمولی خود، نسخههای «دیگری» هستند که ظاهری مشابه دارند، اما رفتارشان متفاوت است. این والدین جدید مهربانتر و توجه بیشتری به کورالاین نشان میدهند. او به سرعت متوجه میشود که در این دنیای موازی، همه چیز به نظر بهتر و جالبتر میآید.
در این دنیا، کورالاین با شخصیتهای دیگری نیز آشنا میشود که مشابه کسانی هستند که در دنیای واقعی او وجود دارند، اما آنها هم کمی متفاوت به نظر میرسند. در ابتدا، کورالاین از این دنیای جدید لذت میبرد و به نظر میرسد که این دنیا جای جذابتری برای زندگی است. با این حال، او به تدریج متوجه میشود که این دنیا به طرز خطرناکی فریبنده است.
والدین «دیگری» کورالاین، که ابتدا به نظر مهربان میآیند، به تدریج نیتهای واقعی خود را فاش میکنند. کورالاین متوجه میشود که این دنیا و نسخههای دیگر افراد در آن، اهداف مرموز و تاریکی دارند. او باید تصمیمهای سختی بگیرد تا از این دنیای موازی فرار کند. کورالاین شروع به جستجو برای راهی میکند تا این تهدیدات را از سر راه بردارد.
در این جستجو، کورالاین با چالشهای مختلفی مواجه میشود که باعث میشود او رشد کند و شجاعت خود را بیازماید. در دنیای واقعی، خانوادهاش نگران او هستند و هیچکدام از اتفاقاتی که او در دنیای دیگر تجربه میکند را نمیفهمند. اما کورالاین مصمم است که تهدیدهای دنیای موازی را متوقف کند و به خانه واقعی خود بازگردد.
کورالاین در میانه راه با موجوداتی عجیب و تهدیدآمیز روبهرو میشود که هدفشان به دام انداختن اوست. او باید از هوش و شجاعت خود استفاده کند تا در این دنیای خطرناک جان سالم به در ببرد و از دست این موجودات فرار کند. در نهایت، کورالاین متوجه میشود که تنها راه برای رهایی، مقابله مستقیم با تهدیدات و خطرات است.
در لحظات پایانی، کورالاین به یک تصمیم سرنوشتساز میرسد که نه تنها زندگی او، بلکه سرنوشت دنیای دیگر و افرادی که در آن زندگی میکنند را تحت تاثیر قرار میدهد. داستان با یک کشمکش نهایی به اوج خود میرسد، جایی که کورالاین باید تواناییها و عزم خود را برای نجات خود و عزیزانش به کار بگیرد.
در پایان، کورالاین به خانه واقعی خود باز میگردد و زندگیاش به تدریج به روال عادی خود برمیگردد، اما او دیگر همان دختری نیست که قبل از ورود به دنیای موازی بوده است. او حالا آگاهی و شجاعت بیشتری پیدا کرده و میتواند تهدیدات و مشکلات دنیای واقعی را بهتر درک و مقابله کند.
بخشهایی از کورالاین
کورالاین قلّک پولش را باز کرد و به سوپرمارکت رفت. دوتا بطری بزرگ، شربت آبلیمو خرید، یک کیک شکلات و یک بسته ی جدید سیب و به خانه برگشت و آن ها را برای شام خورد. مسواک زد و به اتاق مطالعه ی پدرش رفت. کامپیوترش را روشن کرد و یک داستان نوشت. داستان کورلاین. یک دختر بود به اسم سیب. او خیلی می رقصید. آن قدر رقصید و رقصید که پاهایش تبدیل به سوسیس شد. پایان.
………………..
کورالاین از پله های بیرون ساختمان بالا رفت تا به بالاترین آپارتمان برود، جایی که در دنیای خودش پیرمرد خل وضع زندگی می کرد. قبلا یک بار با مادر واقعی اش به آنجا رفته بود؛ وقتی مادرش داشت برای خیریه کمک جمع می کرد. جلوی در ایستاده بودند تا پیرمرد خل وضع با آن سبیل کلفتش پاکتی را که مادر کورالاین به او داده بود، پیدا کند. خانه بوی غذاهای عجیب وغریب، توتون پیپ و بوی تند و پنیرمانند و عجیبی می داد که کورالاین نمی توانست تشخیص بدهد بوی چیست. اصلا دوست نداشت جلوتر برود.
………………..
کورالاین تندی گفت: «نه می خواستم قبل از ان بخواهم که دیگر بهم نگویید کارولین من کورالاین هستم.» پیرمرد طبقه بالایی گفت: «تو به این دلیل نمی توانی موش های سیرک را ببینی که آن ها هنوز آماده نیستند و تمرین هایشان تمام نشده. تازه آن ها حاضر نیستند آهنگی را که برایشان نوشته ام را اجرا کنند.
همه آوازهایی که من برای موش ها نوشته ام دادار دودوری است اما موش های سفید من فقط بلدند آوازهای جینگیل پینگیلی بخوانند. به نظرم باید نوع پنیری را که بهشان می دهم را عوض کنم.»
……………………..
چراغقوه را به دهان گرفت و به طرف تاریکی راه افتاد. کورالین دنبالش رفت. سگ به نزدیکیهای صحنه که رسید، ایستاد و نور چراغقوه را روی یکی از صندلیهای خالی انداخت. کورالین نشست و سگ راهش را کشید و رفت. وقتی چشمهایش به تاریکی عادت کرد، متوجه شد که بقیهی تماشاگران هم سگاند. یکدفعه از پشت صحنه صدای هیسی شنید؛ مثل صدای نوارهای قدیمی خشداری که توی ضبط صوت گذاشته باشند.
صدای خشدار تبدیل به صدای ترومپت شد و خانم اسپینک و خانم فورسیبل روی صحنه آمدند. خانم اسپینک سوار یک تکچرخ شده بود و داشت چند توپ را دست به دست میکرد. خانم فورسیبل از پشت او رد شد؛ سبد گلی در دست داشت. همانطور که روی صحنه راه میرفت، گلبرگهای گل را روی صحنه میریخت.
آنها به جلوی صحنه رسیدند و خانم اسپینک، فرز و چابک، از روی تکچرخ پایین پرید و دو پیرزن تعظیم کردند. سگها همگی دمهایشان را زمین کوبیدند و با شور و اشتیاق پارس کردند. کورالین مؤدبانه کف زد.
بعد آن دو دکمههای کت خزدار و گل و گشادشان را باز کردند. اما فقط کتهایشان باز نشد، بلکه بدنهایشان هم باز شد، مثل پوستههایی خالی و از میان بدنهای پیر و گرد و قلنبه و بیجانشان، دو زن جوان پا به صحنه گذاشتند. آن دو لاغر و سفید و بسیار زیبا بودند و چشمهای سیاه دکمهای داشتند.
اگر به کتاب کورالاین علاقه دارید، میتوانید در بخش معرفی برترین آثار نیل گیمن در وبسایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار این نویسنده نیز آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، تخیلی، ترسناک/دلهرهآور، داستان خارجی، رمان، نوجوانان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، معرفی کتاب، نیل گیمن، هر روز یک کتاب