«زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی» اثری است از لارنس استرن (نویسنده و کشیش انگلیسی – ایرلندی، از ۱۷۱۳ تا ۱۷۶۸) که در سال ۱۷۶۷ منتشر شده است. این کتاب رمانی طنزآمیز و ساختارشکنانه است که به جای روایت منسجم زندگی تریسترام، از طریق حاشیهپردازیهای گسترده، شوخیهای زبانی و تأملات فلسفی، به نقد سرنوشت، زبان، روایت و رفتارهای انسانی میپردازد.
دربارهی زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی
زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی، نوشته لارنس استرن، یکی از نوآورانهترین و بحثبرانگیزترین آثار ادبی قرن هجدهم محسوب میشود. این رمان که در فاصله سالهای ۱۷۵۹ تا ۱۷۶۷ در نه جلد منتشر شد، از همان ابتدا با ساختار غیرمتعارف و شیوه روایی منحصربهفردش، توجه خوانندگان و منتقدان را به خود جلب کرد. استرن در این اثر نه تنها داستان زندگی تریسترام شندی را روایت میکند، بلکه با استفاده از تکنیکهای روایی بدیع، پرسشهای بنیادینی را درباره ماهیت داستانگویی و محدودیتهای زبان مطرح میکند.
برخلاف رمانهای رایج زمان خود، تریسترام شندی از یک خط داستانی منسجم پیروی نمیکند. روایت کتاب دائماً در حال گسسته شدن است و نویسنده مدام از موضوع اصلی منحرف میشود تا تأملاتی فلسفی، طنزهای اجتماعی و نظرات شخصی خود را مطرح کند. این شیوه، کتاب را به اثری غیرخطی و تجربهای متفاوت برای خواننده تبدیل کرده است. از همان صفحات آغازین، تریسترام درگیر توضیح چگونگی تولد خود میشود، اما با حاشیهپردازی مداوم، ماجراهای مربوط به پدر، مادر، عمو توبی و سایر شخصیتها را نیز وارد روایت میکند، بهطوری که خواننده بارها از مسیر اصلی داستان دور میشود.
طنز و شوخطبعی از ویژگیهای بارز تریسترام شندی است. استرن با زبانی بازیگوش و رویکردی هزلآمیز، ارزشهای اجتماعی، باورهای فلسفی و حتی قراردادهای ادبی زمانه خود را به سخره میگیرد. او از طریق کاراکترهایی همچون والتر شندی، پدر تریسترام، که وسواس شدیدی به نظریهپردازی دارد، یا عمو توبی، که دغدغه بازسازی صحنههای جنگ را در باغ خود دارد، مضحکهای از دانشنمایی و رفتارهای انسانمحورانه ارائه میدهد. این رویکرد طنزآمیز، کتاب را به یکی از جذابترین آثار ادبی تبدیل کرده که همچنان تازگی خود را حفظ کرده است.
یکی از جنبههای شگفتانگیز این رمان، نوآوریهای آن در زمینه فرم و سبک نگارش است. استرن از تکنیکهایی همچون حذف برخی صفحات (مثلاً صفحهای کاملاً سیاه برای نمایش سوگواری)، استفاده از خطچینهای متعدد برای پرهیز از بیان مستقیم، یا حتی سفید گذاشتن برخی صفحات برای مشارکت خواننده در روایت بهره میبرد. این تکنیکهای جسورانه، سنتهای رایج داستاننویسی را به چالش میکشد و بر ماهیت تجربی این اثر تأکید میکند.
تریسترام شندی علاوه بر ویژگیهای طنز و نوآوریهای فرمی، نگاهی پیچیده به مسائلی چون هویت، حافظه و سرنوشت دارد. نویسنده بارها به این موضوع اشاره میکند که زندگی، برخلاف آنچه بسیاری تصور میکنند، قابل پیشبینی و برنامهریزیشده نیست، بلکه مجموعهای از تصادفها و رویدادهای غیرمنتظره است. همین نگاه فلسفی، باعث شده که کتاب در کنار طنز و بازیگوشیهایش، تأملات عمیقی درباره ماهیت انسان و روایتپردازی ارائه دهد.
در این رمان، نقش زبان نیز برجسته است. استرن بهگونهای با واژگان بازی میکند که زبان از حالت صرفاً ابزاری روایت خارج شده و به یکی از موضوعات اصلی اثر تبدیل میشود. او با تکرار، وقفههای عمدی و ساختارشکنیهای زبانی، نشان میدهد که چگونه کلمات میتوانند حقیقت را پنهان کنند یا حتی آن را تغییر دهند. چنین نگاهی به زبان، تریسترام شندی را به یکی از پیشگامان ادبیات مدرن تبدیل کرده است.
شخصیتپردازی در این اثر، برخلاف سنت رمانهای قرن هجدهم، بیش از آنکه بر تحول شخصیتها متمرکز باشد، بر نمایش ویژگیهای منحصربهفرد آنها تأکید دارد. شخصیتهایی مانند عمو توبی، دکتر اسلاب و خود تریسترام، نه به عنوان افرادی با سیر تحول کلاسیک، بلکه بیشتر به عنوان نمادهایی از رفتارهای انسانی و تفکرات زمانه خود معرفی میشوند. این شیوه، کتاب را از روایتهای معمول فاصله داده و آن را به مجموعهای از صحنههای طنزآمیز و تأملبرانگیز تبدیل کرده است.
نقدهای معاصر درباره تریسترام شندی غالباً بر جنبههای پستمدرن آن متمرکز شدهاند. بسیاری از منتقدان بر این باورند که این کتاب، با ساختارشکنی و آگاهی نویسنده از خودِ فرایند نوشتن، یکی از نخستین نمونههای ادبیات پستمدرن محسوب میشود. استرن نهتنها خود راوی داستان است، بلکه بارها مستقیماً با خواننده صحبت میکند، به نوشتن خود اشاره میکند و حتی گاهی از ناتوانی در بیان داستان شکایت میکند.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم این اثر، ارجاعات میانمتنی فراوان آن است. استرن به آثار کلاسیک، متون فلسفی و حتی رمانهای همعصر خود ارجاع میدهد و گاهی با نگاهی طنزآمیز، آنها را نقد میکند. چنین رویکردی، کتاب را به اثری چندلایه تبدیل کرده که هر بار خواندنش، لایههای جدیدی از معنا را آشکار میسازد.
با وجود تمامی نوآوریهایش، تریسترام شندی همیشه اثری چالشبرانگیز برای خوانندگان بوده است. ساختار غیرخطی، حجم بالای حاشیهپردازی و طنز خاص استرن، برخی را به وجد میآورد و برخی را دلسرد میکند. با این حال، تأثیر این رمان بر ادبیات بعد از خود، غیرقابل انکار است. نویسندگانی همچون جیمز جویس، ساموئل بکت و ویرجینیا وولف، از شیوههای روایی استرن الهام گرفتهاند و او را به عنوان یکی از پیشگامان روایت مدرن شناختهاند.
در نهایت، تریسترام شندی بیش از آنکه یک رمان معمولی باشد، یک تجربه ادبی است. استرن نهتنها داستانی غیرمتعارف ارائه میدهد، بلکه خواننده را درگیر پرسشهایی اساسی درباره روایت، زبان و خودِ ماهیت داستانگویی میکند. همین ویژگیها باعث شده که این اثر، حتی پس از گذشت بیش از دو قرن، همچنان اثری زنده، پویا و الهامبخش برای نویسندگان و منتقدان باشد.
رمان زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۳ با بیش از ۲۲۳۰۰ رای و ۱۷۳۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از ابراهیم یونسی به بازار عرضه شده است.
داستان زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی
زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی داستانی است که به ظاهر درباره زندگی تریسترام شندی، راوی و شخصیت اصلی، روایت میشود، اما در عمل ساختاری بسیار غیرمتعارف دارد. کتاب از همان ابتدا با یک حاشیهپردازی آغاز میشود و خواننده را به جای یک روایت مستقیم از زندگی تریسترام، با سلسلهای از تأملات، خاطرات و داستانهای فرعی مواجه میکند. حتی در صفحات نخست، زمانی که راوی قصد دارد درباره لحظه تولد خود صحبت کند، به جای روایت ساده این رویداد، به مشکلات ناشی از وسواس فکری پدرش والتر شندی در زمینه تربیت فرزند و نظریات پیچیدهاش درباره تأثیر شرایط تولد بر شخصیت کودک میپردازد.
داستان بارها و بارها از مسیر خود منحرف میشود و به شخصیتهای فرعی مانند والتر شندی (پدر تریسترام)، عمو توبی (برادر والتر) و دکتر اسلاب (پزشکی که در تولد تریسترام نقش دارد) میپردازد. والتر شندی فردی است که علاقه زیادی به نظریهپردازی دارد و معتقد است که میتواند با اتکا به استدلالهای منطقی، زندگی را کاملاً کنترل کند. این در حالی است که وقایع داستان بارها ثابت میکنند که چنین کنترلی ممکن نیست و زندگی سرشار از تصادفها و اتفاقات غیرمنتظره است.
یکی از حوادث مهم داستان، چگونگی نامگذاری تریسترام است. پدرش قصد دارد نامی خوشیمن برای او انتخاب کند، اما بر اثر سوءتفاهم و خطای خدمتکار، نامی برایش ثبت میشود که پدرش آن را نامناسب میداند. والتر شندی باور دارد که نام افراد تأثیر عمیقی بر سرنوشت آنها دارد و از همان ابتدا، این اتفاق را بهعنوان یک پیشامد نحس برای آینده پسرش تلقی میکند. این موضوع در کنار حوادث دیگر، مانند آسیب فیزیکی تریسترام در دوران کودکی که منجر به نقصی در او میشود، نشاندهنده طنز تلخ و نگاه بدبینانه کتاب به سرنوشت و اراده انسانی است.
عمو توبی، یکی از مهمترین شخصیتهای داستان، فردی خوشقلب اما سادهلوح است که پس از مجروح شدن در جنگ، زندگیاش را وقف بازسازی نقشههای جنگی در باغ خانهاش میکند. او که علاقهای عجیب به استراتژیهای نظامی دارد، درگیر ماجراهای طنزآمیزی میشود که بیشتر بر نمایش وسواسهای فکری و عدم توانایی انسان در کنترل سرنوشت تمرکز دارند. داستان عاشقانهاش با بیوهای به نام ویدو وادمن، که به دلیل معصومیت بیش از حدش نافرجام میماند، یکی از خطوط روایی مهم کتاب است.
یکی دیگر از بخشهای طنزآمیز و کنایی داستان، پرداختن به موضوع پزشکی و درمانهای قرن هجدهم است. دکتر اسلاب، که قرار است در تولد تریسترام نقش داشته باشد، فردی کمسواد و ناکارآمد است که دخالتهایش بیشتر از آنکه کمکی به وضعیت کند، آن را بدتر میکند. استرن در این بخشها به نقد دانش پزشکی زمان خود و باورهای رایج درباره بدن و بیماری میپردازد.
با وجود عنوان کتاب، بخش قابلتوجهی از آن اصلاً به زندگی تریسترام نمیپردازد. حتی شرح وقایع دوران کودکی او نیز بهدلیل حاشیهپردازیهای مداوم، بارها به تعویق میافتد. تریسترام بیشتر ناظر داستان است تا شخصیت اصلی آن، و حتی بخشهایی از داستان مربوط به سفرهای او به اروپا نیز بهصورت پراکنده و غیرمتمرکز روایت میشوند.
کتاب همچنین دارای لحظات متافیکشن (خودآگاه بودن به اینکه یک متن ادبی است) است. استرن گاه مستقیماً با خواننده صحبت میکند، صفحات را عمداً سفید میگذارد، برخی صفحات را حذف میکند یا بهطرز طنزآمیزی از دشواری روایت یک داستان زندگینامهای شکایت میکند. این تکنیکها باعث شده که تریسترام شندی یکی از نخستین نمونههای روایتهای مدرن و پستمدرن محسوب شود.
در نهایت، زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی بیش از آنکه یک رمان سنتی درباره زندگی یک شخصیت باشد، اثری فلسفی و طنزآمیز درباره ماهیت روایت، سرنوشت، زبان و خود مفهوم داستانگویی است. ساختار غیرخطی، شوخطبعیهای خاص و پرسشهای بنیادین مطرحشده در کتاب، آن را به اثری منحصربهفرد در تاریخ ادبیات تبدیل کردهاند که همچنان مورد توجه خوانندگان و منتقدان قرار دارد.
بخشهایی از زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی
هرگز هیچ اهدا کننده ی بینوایی به اهدائیه ی خود امیدی کمتر از این اهدائیه نداشته است؛ زیرا در گوشه ی پرت افتاده ای از مملکت و در خانه ای گالیپوش نگارش یافته است، جایی که من زندگی می کنم و مدام می کوشم با خنده و نشاط از ناتوانایی های ناتندرستی و سایر مصائب زندگی جلو بگیرم، زیرا اعتقاد راسخ دارم که آدمی، هربار که لبخند به لب می آورد و [ از این بیشتر] هرگاه که می خندد، چیزی بر این بازمانده ی زندگی می افزاید.
………………….
من در این مردی که به او احترام می گذارم، و در این شوخی ها، کمترین شائبه ی بدنیتی و بدخواهی نمی بینم؛ من معتقدم که این مطایبات از روی صفای دل است. اما دوست عزیز، تو متوجه این نکته باش که مردم ابله قادر به ادراک چنین چیزی نیستند و مردم نابکار تمایلی به ادراک چنین چیزی ندارند و تو خودت می دانی که تحریک یکی و سربه سر گذاشتن دیگری به چه معنا است. این ها وقتی برای دفاع مشترک همدست شدند، یقین داشته باش چنان جنگی علیه تو راه بیندازند که تو را قلبا از از این جریان، حتی از زندگی بیزار کند.
………………….
اگر چیزی علیه شان بگویم نابود می شوم، و میلی به این کار ندارم. تازه اگر هم میلی داشتم جرأت نمی کردم از ترس جانم به این موضوع بپردازم. با این اعصاب و این روحیه ی ضعیف و با وضعی که در حال حاضر دارم به بهای جانم تمام خواهد شد، اگر بخواهم خودم را با پرداختن به چنین موضوع غم انگیز و حزن آوری دچار غم و افسردگی کنم.
بنابراین به سلامت نزدیک تر است که پرده ای در میانه بکشم و به شتاب از آن بگذرم و با سرعتی که می توانم به نکته ی اصلی و اساسی ای بپردازم که در نظر داشتم روشن کنم- و آن این که چطور شده است که به قول شما مردمی که کمترین خرد را دارند، گفته می شود واجد بیشترین تشخیص اند.
اگر به کتاب زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی علاقه دارید، بخش معرفی برترین داستانهای طنز در وبسایت هر روز یک کتاب شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میکند.
23 اسفند 1403
زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی
«زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی» اثری است از لارنس استرن (نویسنده و کشیش انگلیسی – ایرلندی، از ۱۷۱۳ تا ۱۷۶۸) که در سال ۱۷۶۷ منتشر شده است. این کتاب رمانی طنزآمیز و ساختارشکنانه است که به جای روایت منسجم زندگی تریسترام، از طریق حاشیهپردازیهای گسترده، شوخیهای زبانی و تأملات فلسفی، به نقد سرنوشت، زبان، روایت و رفتارهای انسانی میپردازد.
دربارهی زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی
زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی، نوشته لارنس استرن، یکی از نوآورانهترین و بحثبرانگیزترین آثار ادبی قرن هجدهم محسوب میشود. این رمان که در فاصله سالهای ۱۷۵۹ تا ۱۷۶۷ در نه جلد منتشر شد، از همان ابتدا با ساختار غیرمتعارف و شیوه روایی منحصربهفردش، توجه خوانندگان و منتقدان را به خود جلب کرد. استرن در این اثر نه تنها داستان زندگی تریسترام شندی را روایت میکند، بلکه با استفاده از تکنیکهای روایی بدیع، پرسشهای بنیادینی را درباره ماهیت داستانگویی و محدودیتهای زبان مطرح میکند.
برخلاف رمانهای رایج زمان خود، تریسترام شندی از یک خط داستانی منسجم پیروی نمیکند. روایت کتاب دائماً در حال گسسته شدن است و نویسنده مدام از موضوع اصلی منحرف میشود تا تأملاتی فلسفی، طنزهای اجتماعی و نظرات شخصی خود را مطرح کند. این شیوه، کتاب را به اثری غیرخطی و تجربهای متفاوت برای خواننده تبدیل کرده است. از همان صفحات آغازین، تریسترام درگیر توضیح چگونگی تولد خود میشود، اما با حاشیهپردازی مداوم، ماجراهای مربوط به پدر، مادر، عمو توبی و سایر شخصیتها را نیز وارد روایت میکند، بهطوری که خواننده بارها از مسیر اصلی داستان دور میشود.
طنز و شوخطبعی از ویژگیهای بارز تریسترام شندی است. استرن با زبانی بازیگوش و رویکردی هزلآمیز، ارزشهای اجتماعی، باورهای فلسفی و حتی قراردادهای ادبی زمانه خود را به سخره میگیرد. او از طریق کاراکترهایی همچون والتر شندی، پدر تریسترام، که وسواس شدیدی به نظریهپردازی دارد، یا عمو توبی، که دغدغه بازسازی صحنههای جنگ را در باغ خود دارد، مضحکهای از دانشنمایی و رفتارهای انسانمحورانه ارائه میدهد. این رویکرد طنزآمیز، کتاب را به یکی از جذابترین آثار ادبی تبدیل کرده که همچنان تازگی خود را حفظ کرده است.
یکی از جنبههای شگفتانگیز این رمان، نوآوریهای آن در زمینه فرم و سبک نگارش است. استرن از تکنیکهایی همچون حذف برخی صفحات (مثلاً صفحهای کاملاً سیاه برای نمایش سوگواری)، استفاده از خطچینهای متعدد برای پرهیز از بیان مستقیم، یا حتی سفید گذاشتن برخی صفحات برای مشارکت خواننده در روایت بهره میبرد. این تکنیکهای جسورانه، سنتهای رایج داستاننویسی را به چالش میکشد و بر ماهیت تجربی این اثر تأکید میکند.
تریسترام شندی علاوه بر ویژگیهای طنز و نوآوریهای فرمی، نگاهی پیچیده به مسائلی چون هویت، حافظه و سرنوشت دارد. نویسنده بارها به این موضوع اشاره میکند که زندگی، برخلاف آنچه بسیاری تصور میکنند، قابل پیشبینی و برنامهریزیشده نیست، بلکه مجموعهای از تصادفها و رویدادهای غیرمنتظره است. همین نگاه فلسفی، باعث شده که کتاب در کنار طنز و بازیگوشیهایش، تأملات عمیقی درباره ماهیت انسان و روایتپردازی ارائه دهد.
در این رمان، نقش زبان نیز برجسته است. استرن بهگونهای با واژگان بازی میکند که زبان از حالت صرفاً ابزاری روایت خارج شده و به یکی از موضوعات اصلی اثر تبدیل میشود. او با تکرار، وقفههای عمدی و ساختارشکنیهای زبانی، نشان میدهد که چگونه کلمات میتوانند حقیقت را پنهان کنند یا حتی آن را تغییر دهند. چنین نگاهی به زبان، تریسترام شندی را به یکی از پیشگامان ادبیات مدرن تبدیل کرده است.
شخصیتپردازی در این اثر، برخلاف سنت رمانهای قرن هجدهم، بیش از آنکه بر تحول شخصیتها متمرکز باشد، بر نمایش ویژگیهای منحصربهفرد آنها تأکید دارد. شخصیتهایی مانند عمو توبی، دکتر اسلاب و خود تریسترام، نه به عنوان افرادی با سیر تحول کلاسیک، بلکه بیشتر به عنوان نمادهایی از رفتارهای انسانی و تفکرات زمانه خود معرفی میشوند. این شیوه، کتاب را از روایتهای معمول فاصله داده و آن را به مجموعهای از صحنههای طنزآمیز و تأملبرانگیز تبدیل کرده است.
نقدهای معاصر درباره تریسترام شندی غالباً بر جنبههای پستمدرن آن متمرکز شدهاند. بسیاری از منتقدان بر این باورند که این کتاب، با ساختارشکنی و آگاهی نویسنده از خودِ فرایند نوشتن، یکی از نخستین نمونههای ادبیات پستمدرن محسوب میشود. استرن نهتنها خود راوی داستان است، بلکه بارها مستقیماً با خواننده صحبت میکند، به نوشتن خود اشاره میکند و حتی گاهی از ناتوانی در بیان داستان شکایت میکند.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم این اثر، ارجاعات میانمتنی فراوان آن است. استرن به آثار کلاسیک، متون فلسفی و حتی رمانهای همعصر خود ارجاع میدهد و گاهی با نگاهی طنزآمیز، آنها را نقد میکند. چنین رویکردی، کتاب را به اثری چندلایه تبدیل کرده که هر بار خواندنش، لایههای جدیدی از معنا را آشکار میسازد.
با وجود تمامی نوآوریهایش، تریسترام شندی همیشه اثری چالشبرانگیز برای خوانندگان بوده است. ساختار غیرخطی، حجم بالای حاشیهپردازی و طنز خاص استرن، برخی را به وجد میآورد و برخی را دلسرد میکند. با این حال، تأثیر این رمان بر ادبیات بعد از خود، غیرقابل انکار است. نویسندگانی همچون جیمز جویس، ساموئل بکت و ویرجینیا وولف، از شیوههای روایی استرن الهام گرفتهاند و او را به عنوان یکی از پیشگامان روایت مدرن شناختهاند.
در نهایت، تریسترام شندی بیش از آنکه یک رمان معمولی باشد، یک تجربه ادبی است. استرن نهتنها داستانی غیرمتعارف ارائه میدهد، بلکه خواننده را درگیر پرسشهایی اساسی درباره روایت، زبان و خودِ ماهیت داستانگویی میکند. همین ویژگیها باعث شده که این اثر، حتی پس از گذشت بیش از دو قرن، همچنان اثری زنده، پویا و الهامبخش برای نویسندگان و منتقدان باشد.
رمان زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۳ با بیش از ۲۲۳۰۰ رای و ۱۷۳۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از ابراهیم یونسی به بازار عرضه شده است.
داستان زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی
زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی داستانی است که به ظاهر درباره زندگی تریسترام شندی، راوی و شخصیت اصلی، روایت میشود، اما در عمل ساختاری بسیار غیرمتعارف دارد. کتاب از همان ابتدا با یک حاشیهپردازی آغاز میشود و خواننده را به جای یک روایت مستقیم از زندگی تریسترام، با سلسلهای از تأملات، خاطرات و داستانهای فرعی مواجه میکند. حتی در صفحات نخست، زمانی که راوی قصد دارد درباره لحظه تولد خود صحبت کند، به جای روایت ساده این رویداد، به مشکلات ناشی از وسواس فکری پدرش والتر شندی در زمینه تربیت فرزند و نظریات پیچیدهاش درباره تأثیر شرایط تولد بر شخصیت کودک میپردازد.
داستان بارها و بارها از مسیر خود منحرف میشود و به شخصیتهای فرعی مانند والتر شندی (پدر تریسترام)، عمو توبی (برادر والتر) و دکتر اسلاب (پزشکی که در تولد تریسترام نقش دارد) میپردازد. والتر شندی فردی است که علاقه زیادی به نظریهپردازی دارد و معتقد است که میتواند با اتکا به استدلالهای منطقی، زندگی را کاملاً کنترل کند. این در حالی است که وقایع داستان بارها ثابت میکنند که چنین کنترلی ممکن نیست و زندگی سرشار از تصادفها و اتفاقات غیرمنتظره است.
یکی از حوادث مهم داستان، چگونگی نامگذاری تریسترام است. پدرش قصد دارد نامی خوشیمن برای او انتخاب کند، اما بر اثر سوءتفاهم و خطای خدمتکار، نامی برایش ثبت میشود که پدرش آن را نامناسب میداند. والتر شندی باور دارد که نام افراد تأثیر عمیقی بر سرنوشت آنها دارد و از همان ابتدا، این اتفاق را بهعنوان یک پیشامد نحس برای آینده پسرش تلقی میکند. این موضوع در کنار حوادث دیگر، مانند آسیب فیزیکی تریسترام در دوران کودکی که منجر به نقصی در او میشود، نشاندهنده طنز تلخ و نگاه بدبینانه کتاب به سرنوشت و اراده انسانی است.
عمو توبی، یکی از مهمترین شخصیتهای داستان، فردی خوشقلب اما سادهلوح است که پس از مجروح شدن در جنگ، زندگیاش را وقف بازسازی نقشههای جنگی در باغ خانهاش میکند. او که علاقهای عجیب به استراتژیهای نظامی دارد، درگیر ماجراهای طنزآمیزی میشود که بیشتر بر نمایش وسواسهای فکری و عدم توانایی انسان در کنترل سرنوشت تمرکز دارند. داستان عاشقانهاش با بیوهای به نام ویدو وادمن، که به دلیل معصومیت بیش از حدش نافرجام میماند، یکی از خطوط روایی مهم کتاب است.
یکی دیگر از بخشهای طنزآمیز و کنایی داستان، پرداختن به موضوع پزشکی و درمانهای قرن هجدهم است. دکتر اسلاب، که قرار است در تولد تریسترام نقش داشته باشد، فردی کمسواد و ناکارآمد است که دخالتهایش بیشتر از آنکه کمکی به وضعیت کند، آن را بدتر میکند. استرن در این بخشها به نقد دانش پزشکی زمان خود و باورهای رایج درباره بدن و بیماری میپردازد.
با وجود عنوان کتاب، بخش قابلتوجهی از آن اصلاً به زندگی تریسترام نمیپردازد. حتی شرح وقایع دوران کودکی او نیز بهدلیل حاشیهپردازیهای مداوم، بارها به تعویق میافتد. تریسترام بیشتر ناظر داستان است تا شخصیت اصلی آن، و حتی بخشهایی از داستان مربوط به سفرهای او به اروپا نیز بهصورت پراکنده و غیرمتمرکز روایت میشوند.
کتاب همچنین دارای لحظات متافیکشن (خودآگاه بودن به اینکه یک متن ادبی است) است. استرن گاه مستقیماً با خواننده صحبت میکند، صفحات را عمداً سفید میگذارد، برخی صفحات را حذف میکند یا بهطرز طنزآمیزی از دشواری روایت یک داستان زندگینامهای شکایت میکند. این تکنیکها باعث شده که تریسترام شندی یکی از نخستین نمونههای روایتهای مدرن و پستمدرن محسوب شود.
در نهایت، زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی بیش از آنکه یک رمان سنتی درباره زندگی یک شخصیت باشد، اثری فلسفی و طنزآمیز درباره ماهیت روایت، سرنوشت، زبان و خود مفهوم داستانگویی است. ساختار غیرخطی، شوخطبعیهای خاص و پرسشهای بنیادین مطرحشده در کتاب، آن را به اثری منحصربهفرد در تاریخ ادبیات تبدیل کردهاند که همچنان مورد توجه خوانندگان و منتقدان قرار دارد.
بخشهایی از زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی
هرگز هیچ اهدا کننده ی بینوایی به اهدائیه ی خود امیدی کمتر از این اهدائیه نداشته است؛ زیرا در گوشه ی پرت افتاده ای از مملکت و در خانه ای گالیپوش نگارش یافته است، جایی که من زندگی می کنم و مدام می کوشم با خنده و نشاط از ناتوانایی های ناتندرستی و سایر مصائب زندگی جلو بگیرم، زیرا اعتقاد راسخ دارم که آدمی، هربار که لبخند به لب می آورد و [ از این بیشتر] هرگاه که می خندد، چیزی بر این بازمانده ی زندگی می افزاید.
………………….
من در این مردی که به او احترام می گذارم، و در این شوخی ها، کمترین شائبه ی بدنیتی و بدخواهی نمی بینم؛ من معتقدم که این مطایبات از روی صفای دل است. اما دوست عزیز، تو متوجه این نکته باش که مردم ابله قادر به ادراک چنین چیزی نیستند و مردم نابکار تمایلی به ادراک چنین چیزی ندارند و تو خودت می دانی که تحریک یکی و سربه سر گذاشتن دیگری به چه معنا است. این ها وقتی برای دفاع مشترک همدست شدند، یقین داشته باش چنان جنگی علیه تو راه بیندازند که تو را قلبا از از این جریان، حتی از زندگی بیزار کند.
………………….
اگر چیزی علیه شان بگویم نابود می شوم، و میلی به این کار ندارم. تازه اگر هم میلی داشتم جرأت نمی کردم از ترس جانم به این موضوع بپردازم. با این اعصاب و این روحیه ی ضعیف و با وضعی که در حال حاضر دارم به بهای جانم تمام خواهد شد، اگر بخواهم خودم را با پرداختن به چنین موضوع غم انگیز و حزن آوری دچار غم و افسردگی کنم.
بنابراین به سلامت نزدیک تر است که پرده ای در میانه بکشم و به شتاب از آن بگذرم و با سرعتی که می توانم به نکته ی اصلی و اساسی ای بپردازم که در نظر داشتم روشن کنم- و آن این که چطور شده است که به قول شما مردمی که کمترین خرد را دارند، گفته می شود واجد بیشترین تشخیص اند.
اگر به کتاب زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی علاقه دارید، بخش معرفی برترین داستانهای طنز در وبسایت هر روز یک کتاب شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میکند.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان خارجی، رمان، طنز
۰ برچسبها: ادبیات جهان، لارنس استرن، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب