«دیمون کاپرهد» اثری است از باربارا کینگزلاور (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۵۵) که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است. این رمان داستان یک پسر جوان از منطقهی آپالاچیا است که در دل فقر، بحران مواد افیونی و سیستمهای اجتماعی ناکارآمد تلاش میکند هویت خود را پیدا کند و در برابر سختیها ایستادگی کند.
دربارهی دیمون کاپرهد
رمان دیمون کاپرهد نوشتهی باربارا کینگزلاور، یکی از درخشانترین آثار داستانی دههی اخیر است که با نگاهی تازه، انسانی و پرقدرت به زندگی پرفراز و نشیب پسرکی در حاشیهنشینترین نواحی آمریکا میپردازد. این اثر، که در سال ۲۰۲۲ منتشر شد، به سرعت توجه منتقدان و خوانندگان را به خود جلب کرد و تحسین گستردهای در پی داشت. دیمون کاپرهِد نهتنها یک داستان تأثیرگذار از رنج و بقاست، بلکه بازتابی از بحرانهای اجتماعی امروز در آمریکاست، از فقر مزمن گرفته تا بحران مواد افیونی و ترک تحصیل و بیخانمانی کودکان.
این رمان در حقیقت بازآفرینی مدرنیست از دیوید کاپرفیلد اثر کلاسیک چارلز دیکنز، اما در بستری کاملاً متفاوت: ایالت ویرجینیای غربی، در دل منطقهی آپالاچیا، جایی که فقر، بیعدالتی، و غفلت نهادی، روزمرهی زندگی مردم است. شخصیت اصلی کتاب، دیمون، کودکیست با موهای سرخ، پدر از دست رفته، مادر معتاد و آیندهای مبهم؛ اما در دل این تاریکی، صدایی دارد که روایت میکند، میپرسد، میخندد و زنده میماند.
باربارا کینگزلاور، نویسندهی شناختهشدهی آمریکایی که پیشتر با آثاری چون کتابخوان سمی و حکایت زارع حیوانات به شهرت رسیده بود، در این اثر توانایی بینظیر خود در تلفیق داستانگویی و تحلیل اجتماعی را به اوج رسانده است. دیمون کاپرهِد نهتنها داستان یک فرد است، بلکه روایتی است از نسلی در حاشیه؛ از کودکانی که در سیستمهای فرسودهی مراقبت اجتماعی رشد میکنند، از خانوادههایی که زیر بار فقر خرد میشوند، و از جامعهای که در ظاهر ثروتمند، اما در بُن گرفتار بحرانهای عمیق انسانی است.
نثر این رمان گرم، زنده، پر از طنز تلخ و سرشار از صدای شخصیت اصلی است. دیمون راوی داستان خود است، و خواننده از همان صفحات اول با او پیوندی عاطفی برقرار میکند. او نه قهرمانی کامل، نه قربانی صرف، بلکه انسانی است واقعی – زخمی، سرسخت، باهوش و گاه سرکش – که در دل زخمهای اجتماعی، راهی برای روایت کردن، درک کردن و ادامه دادن مییابد.
رمان دیمون کاپرهد با استقبال گستردهای از سوی خوانندگان عمومی روبهرو شد و به یکی از پرفروشترین آثار سال تبدیل شد. اما موفقیت کتاب تنها در فروش خلاصه نمیشود. این اثر موفق شد جایزهی پولیتزر برای داستان در سال ۲۰۲۳ را کسب کند، یکی از معتبرترین جوایز ادبی آمریکا. داوران این جایزه، کتاب را «روایتی استادانه و عمیق از رنج و تابآوری در دل فقر ساختاری» توصیف کردند.
همچنین این رمان برندهی جایزهی زنان برای داستان در سال ۲۰۲۳ شد؛ جایزهای که به بهترین رمان انگلیسیزبان نوشته شده توسط زنان تعلق میگیرد. هیئت داوران این جایزه از قدرت روایت، عمق شخصیتپردازی و اهمیت اجتماعی کتاب تمجید کردند. افزون بر آن، دیمون کاپرهِد توانست جایزهی جیمز تیت بلک را نیز دریافت کند(یکی از قدیمیترین جوایز ادبی بریتانیا).
این کتاب از سوی نشریاتی چون نیویورک تایمز، واشنگتن پست، تایم، گاردین، و نشنال پابلیک رادیو بهعنوان یکی از بهترین کتابهای سال انتخاب شد. بسیاری از منتقدان، آن را شاهکار کینگزلاور و از موفقترین نمونههای بازآفرینی ادبی در عصر معاصر دانستند.
در کنار جنبههای ادبی، دیمون کاپرهد اثریست با لایههای سیاسی و اجتماعی مشخص. بحران مواد افیونی که در دهههای اخیر زندگی میلیونها آمریکایی را تحت تأثیر قرار داده، یکی از تمهای اصلی رمان است. همچنین کتاب با نگاهی موشکافانه به شکستهای نظام آموزشی، بیتوجهی به سلامت روان و تبعیضهای طبقاتی در جامعهی مدرن میپردازد.
اما آنچه کتاب را به اثری فراموشنشدنی تبدیل میکند، امیدیست که در دل تاریکی میتابد. دیمون، در اوج فلاکت و شکست، همچنان مینویسد، عشق میورزد، و تلاش میکند انسان باقی بماند. صدای او، حتی وقتی از درد سخن میگوید، زندگی را فریاد میزند و این همان چیزیست که خواننده را تسخیر میکند.
دیمون کاپرهِد را میتوان رمانی دانست که همزمان قلب خواننده را میشکند و آن را دوباره میسازد. این کتاب، با صدایی صادقانه، زبانی شفاف و نگاهی عمیق، مرز میان ادبیات متعهد و داستانگویی کلاسیک را از میان برمیدارد و پلی میسازد میان رماننویسی قرن نوزدهم و دغدغههای قرن بیستویکم.
در دورانی که رمانهای پرفروش اغلب در سطح باقی میمانند و آثار ادبی جدی گاه خوانندهی عام را از خود میرانند، دیمون کاپرهِد نقطهی تلاقی این دو جهان است: کتابی عمیق، انسانی، خواندنی و بهیادماندنی، که هم دل مخاطب عام را میبرد و هم تأیید اهل ادبیات و منتقدان را به همراه دارد.
رمان دیمون کاپرهد در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۴۸ با بیش از ۶۴۵ هزار رای و ۶۷۰۰۰ نقد و نظر است.
خلاصهی داستان دیمون کاپرهد
دیمون کاپرهد داستان یک پسر جوان به نام دیمون است که در دل فقر و بحرانهای اجتماعی در منطقهی آپالاچیا در ایالات متحده زندگی میکند. او با مادر معتادش در خانهای که هیچچیز جز بدبختی در آن به ارث نمانده، بزرگ میشود. از همان ابتدا، دیمون با مشکلاتی چون بیپناهی، فقر و اعتیاد مواجه است، اما تلاش میکند در این شرایط سخت، هویت خود را پیدا کند. شخصیت اصلی داستان، با موهای سرخ و روحیهای سرسخت، همواره در پی یافتن راهی برای فرار از سرنوشت محتوم خود است.
دیمون، مانند بسیاری از کودکان منطقه، با فقدان حمایتهای اجتماعی و نظام آموزشی روبهرو است. او از سنین پایین مجبور به مواجهه با مشکلات بزرگسالان میشود، از جمله زندگی در کنار مواد مخدر و اعتیاد. این داستان نشان میدهد که چگونه جامعه و سیستمهای دولتی و آموزشی در واقعیتهای خود، بسیاری از این کودکان را فراموش کرده و یا از آنان چشمپوشی میکنند.
داستان، علاوه بر پرداختن به مسائل اجتماعی و اقتصادی، به ارتباطات انسانی نیز میپردازد. دیمون با شخصیتهای مختلفی روبهرو میشود که هرکدام در زندگی او نقشی تعیینکننده دارند. روابطش با مادر، دوستان و افراد بالغ در اطرافش، هرکدام تصویر پیچیدهای از چالشهای زندگی او را ترسیم میکنند. این روابط نشاندهندهی امیدها، شکستها و لحظات انسانی است که در میان شرایط سخت زندگی شکل میگیرند.
در این داستان، دیمون از یک کودک رنجکشیده به جوانی تبدیل میشود که تلاش میکند به هویت خود پی ببرد. در این مسیر، او با سختیهای زیادی مواجه میشود، اما همچنین لحظاتی از موفقیت و رشد فردی را تجربه میکند. توانایی دیمون در حفظ شجاعت و امید، حتی در مواجهه با تاریکی و ناامیدی، یکی از بخشهای برجسته داستان است.
همچنین، رمان دیمون کاپرهد بهطور ویژه به بحران مواد افیونی در ایالات متحده پرداخته و نشان میدهد که چگونه این بحران نهتنها بر افراد مبتلا، بلکه بر خانوادهها و جوامع تأثیر میگذارد. دیمون و دیگر شخصیتها در این رمان از قربانیان این بحران هستند، اما همزمان با آن، آثار این بحران بر روابط اجتماعی و اقتصادی منطقه نیز روشن میشود.
در بخشهای مختلف داستان، نویسنده به نقد و بررسی سیستمهای حمایتی اجتماعی و آموزشی میپردازد. دیمون بهعنوان یک کودک در دنیایی که به او و امثال او توجهی نمیکند، میجنگد تا فرصتی برای زندگی بهتر پیدا کند. این موضوع نقدی بر نابرابریها و بیعدالتیهای سیستمهای اجتماعی است که بسیاری از کودکان را از مسیرهای موفقیت باز میدارد.
در نهایت، دیمون کاپرهد داستانی است از مقاومت و تابآوری. دیمون با وجود تمام مشکلاتی که از سنین پایین با آن روبهرو است، در نهایت توانسته است خود را در برابر فشارهای زندگی بازسازی کند. داستان او، که در دل سختیها همچنان امید به زندگی دارد، در نهایت بهعنوان یک داستان الهامبخش از قدرت انسان برای بقا و تغییر شناخته میشود.
این رمان یک سفر احساسی است که نهتنها تصویر دردناک و واقعی از زندگی در فقر و اعتیاد را به نمایش میگذارد، بلکه نشان میدهد که چگونه هر فرد میتواند در برابر چالشهای بزرگ، هویت خود را پیدا کند و به مبارزه برای آیندهای بهتر ادامه دهد.
بخشهایی از دیمون کاپرهد
زندگی در اینجا، در آپالاچیا، چیزی جز یک مبارزه بیپایان نیست. هیچچیز راحت نیست، هیچچیز بدون تلاش به دست نمیآید. از وقتی که یادم میآید، همیشه در کنار مادرم بودم، او که حتی نمیتوانست از خود مراقبت کند، چه برسد به من. میگفت «من همه چیز رو به خاطر تو میکشم» و من از اینکه میدیدم چطور خودش را به تاریکی میسپارد، دلم میشکست. اما من هم چیزی جز درد نداشتم، چیزی جز لبههای برنده که همیشه کنار من بودند.
مردم اینجا همه یه جوری سرنوشتشون رو پذیرفتهاند. از همون ابتدا که چشمهامون رو باز میکنیم، میبینیم که چطور زندگی دیگه چیزی جز یک سری چالشهای روزانه نیست. اینجا همه به نوعی توی چرخش روزمره درگیرند و دست به دست هم میزنند تا دقایق بیشتری دوام بیارند. من اما همیشه از خودم میپرسیدم: «آیا یه روزی میشه که به جایی برسم که دیگه نیازی به نگاه کردن به عقب نداشته باشم؟»
موقعی که از مدرسه فرار میکنم و با بچههای دیگه توی خیابونهای خاکی میدوم، احساس میکنم که دنیا یه جوری از من دور شده. اونا که همیشه به آیندهشون فکر میکنند، همیشه در حال پیشرفت هستند، و من؟ من نمیدونم از کجا شروع کنم. اما یه چیزی توی قلبم میگه که باید ادامه بدم. حتی وقتی که چیزی برای از دست دادن ندارم، همیشه یه جایی توی درونم هست که میگه: «باید پیش بری.»
اگر به کتاب دیمون کاپرهد علاقه دارید، بخش معرفی برترین داستانهای معاصر در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میکند.
29 فروردین 1404
دیمون کاپرهد
«دیمون کاپرهد» اثری است از باربارا کینگزلاور (نویسندهی آمریکایی، متولد ۱۹۵۵) که در سال ۲۰۲۲ منتشر شده است. این رمان داستان یک پسر جوان از منطقهی آپالاچیا است که در دل فقر، بحران مواد افیونی و سیستمهای اجتماعی ناکارآمد تلاش میکند هویت خود را پیدا کند و در برابر سختیها ایستادگی کند.
دربارهی دیمون کاپرهد
رمان دیمون کاپرهد نوشتهی باربارا کینگزلاور، یکی از درخشانترین آثار داستانی دههی اخیر است که با نگاهی تازه، انسانی و پرقدرت به زندگی پرفراز و نشیب پسرکی در حاشیهنشینترین نواحی آمریکا میپردازد. این اثر، که در سال ۲۰۲۲ منتشر شد، به سرعت توجه منتقدان و خوانندگان را به خود جلب کرد و تحسین گستردهای در پی داشت. دیمون کاپرهِد نهتنها یک داستان تأثیرگذار از رنج و بقاست، بلکه بازتابی از بحرانهای اجتماعی امروز در آمریکاست، از فقر مزمن گرفته تا بحران مواد افیونی و ترک تحصیل و بیخانمانی کودکان.
این رمان در حقیقت بازآفرینی مدرنیست از دیوید کاپرفیلد اثر کلاسیک چارلز دیکنز، اما در بستری کاملاً متفاوت: ایالت ویرجینیای غربی، در دل منطقهی آپالاچیا، جایی که فقر، بیعدالتی، و غفلت نهادی، روزمرهی زندگی مردم است. شخصیت اصلی کتاب، دیمون، کودکیست با موهای سرخ، پدر از دست رفته، مادر معتاد و آیندهای مبهم؛ اما در دل این تاریکی، صدایی دارد که روایت میکند، میپرسد، میخندد و زنده میماند.
باربارا کینگزلاور، نویسندهی شناختهشدهی آمریکایی که پیشتر با آثاری چون کتابخوان سمی و حکایت زارع حیوانات به شهرت رسیده بود، در این اثر توانایی بینظیر خود در تلفیق داستانگویی و تحلیل اجتماعی را به اوج رسانده است. دیمون کاپرهِد نهتنها داستان یک فرد است، بلکه روایتی است از نسلی در حاشیه؛ از کودکانی که در سیستمهای فرسودهی مراقبت اجتماعی رشد میکنند، از خانوادههایی که زیر بار فقر خرد میشوند، و از جامعهای که در ظاهر ثروتمند، اما در بُن گرفتار بحرانهای عمیق انسانی است.
نثر این رمان گرم، زنده، پر از طنز تلخ و سرشار از صدای شخصیت اصلی است. دیمون راوی داستان خود است، و خواننده از همان صفحات اول با او پیوندی عاطفی برقرار میکند. او نه قهرمانی کامل، نه قربانی صرف، بلکه انسانی است واقعی – زخمی، سرسخت، باهوش و گاه سرکش – که در دل زخمهای اجتماعی، راهی برای روایت کردن، درک کردن و ادامه دادن مییابد.
رمان دیمون کاپرهد با استقبال گستردهای از سوی خوانندگان عمومی روبهرو شد و به یکی از پرفروشترین آثار سال تبدیل شد. اما موفقیت کتاب تنها در فروش خلاصه نمیشود. این اثر موفق شد جایزهی پولیتزر برای داستان در سال ۲۰۲۳ را کسب کند، یکی از معتبرترین جوایز ادبی آمریکا. داوران این جایزه، کتاب را «روایتی استادانه و عمیق از رنج و تابآوری در دل فقر ساختاری» توصیف کردند.
همچنین این رمان برندهی جایزهی زنان برای داستان در سال ۲۰۲۳ شد؛ جایزهای که به بهترین رمان انگلیسیزبان نوشته شده توسط زنان تعلق میگیرد. هیئت داوران این جایزه از قدرت روایت، عمق شخصیتپردازی و اهمیت اجتماعی کتاب تمجید کردند. افزون بر آن، دیمون کاپرهِد توانست جایزهی جیمز تیت بلک را نیز دریافت کند(یکی از قدیمیترین جوایز ادبی بریتانیا).
این کتاب از سوی نشریاتی چون نیویورک تایمز، واشنگتن پست، تایم، گاردین، و نشنال پابلیک رادیو بهعنوان یکی از بهترین کتابهای سال انتخاب شد. بسیاری از منتقدان، آن را شاهکار کینگزلاور و از موفقترین نمونههای بازآفرینی ادبی در عصر معاصر دانستند.
در کنار جنبههای ادبی، دیمون کاپرهد اثریست با لایههای سیاسی و اجتماعی مشخص. بحران مواد افیونی که در دهههای اخیر زندگی میلیونها آمریکایی را تحت تأثیر قرار داده، یکی از تمهای اصلی رمان است. همچنین کتاب با نگاهی موشکافانه به شکستهای نظام آموزشی، بیتوجهی به سلامت روان و تبعیضهای طبقاتی در جامعهی مدرن میپردازد.
اما آنچه کتاب را به اثری فراموشنشدنی تبدیل میکند، امیدیست که در دل تاریکی میتابد. دیمون، در اوج فلاکت و شکست، همچنان مینویسد، عشق میورزد، و تلاش میکند انسان باقی بماند. صدای او، حتی وقتی از درد سخن میگوید، زندگی را فریاد میزند و این همان چیزیست که خواننده را تسخیر میکند.
دیمون کاپرهِد را میتوان رمانی دانست که همزمان قلب خواننده را میشکند و آن را دوباره میسازد. این کتاب، با صدایی صادقانه، زبانی شفاف و نگاهی عمیق، مرز میان ادبیات متعهد و داستانگویی کلاسیک را از میان برمیدارد و پلی میسازد میان رماننویسی قرن نوزدهم و دغدغههای قرن بیستویکم.
در دورانی که رمانهای پرفروش اغلب در سطح باقی میمانند و آثار ادبی جدی گاه خوانندهی عام را از خود میرانند، دیمون کاپرهِد نقطهی تلاقی این دو جهان است: کتابی عمیق، انسانی، خواندنی و بهیادماندنی، که هم دل مخاطب عام را میبرد و هم تأیید اهل ادبیات و منتقدان را به همراه دارد.
رمان دیمون کاپرهد در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۴۸ با بیش از ۶۴۵ هزار رای و ۶۷۰۰۰ نقد و نظر است.
خلاصهی داستان دیمون کاپرهد
دیمون کاپرهد داستان یک پسر جوان به نام دیمون است که در دل فقر و بحرانهای اجتماعی در منطقهی آپالاچیا در ایالات متحده زندگی میکند. او با مادر معتادش در خانهای که هیچچیز جز بدبختی در آن به ارث نمانده، بزرگ میشود. از همان ابتدا، دیمون با مشکلاتی چون بیپناهی، فقر و اعتیاد مواجه است، اما تلاش میکند در این شرایط سخت، هویت خود را پیدا کند. شخصیت اصلی داستان، با موهای سرخ و روحیهای سرسخت، همواره در پی یافتن راهی برای فرار از سرنوشت محتوم خود است.
دیمون، مانند بسیاری از کودکان منطقه، با فقدان حمایتهای اجتماعی و نظام آموزشی روبهرو است. او از سنین پایین مجبور به مواجهه با مشکلات بزرگسالان میشود، از جمله زندگی در کنار مواد مخدر و اعتیاد. این داستان نشان میدهد که چگونه جامعه و سیستمهای دولتی و آموزشی در واقعیتهای خود، بسیاری از این کودکان را فراموش کرده و یا از آنان چشمپوشی میکنند.
داستان، علاوه بر پرداختن به مسائل اجتماعی و اقتصادی، به ارتباطات انسانی نیز میپردازد. دیمون با شخصیتهای مختلفی روبهرو میشود که هرکدام در زندگی او نقشی تعیینکننده دارند. روابطش با مادر، دوستان و افراد بالغ در اطرافش، هرکدام تصویر پیچیدهای از چالشهای زندگی او را ترسیم میکنند. این روابط نشاندهندهی امیدها، شکستها و لحظات انسانی است که در میان شرایط سخت زندگی شکل میگیرند.
در این داستان، دیمون از یک کودک رنجکشیده به جوانی تبدیل میشود که تلاش میکند به هویت خود پی ببرد. در این مسیر، او با سختیهای زیادی مواجه میشود، اما همچنین لحظاتی از موفقیت و رشد فردی را تجربه میکند. توانایی دیمون در حفظ شجاعت و امید، حتی در مواجهه با تاریکی و ناامیدی، یکی از بخشهای برجسته داستان است.
همچنین، رمان دیمون کاپرهد بهطور ویژه به بحران مواد افیونی در ایالات متحده پرداخته و نشان میدهد که چگونه این بحران نهتنها بر افراد مبتلا، بلکه بر خانوادهها و جوامع تأثیر میگذارد. دیمون و دیگر شخصیتها در این رمان از قربانیان این بحران هستند، اما همزمان با آن، آثار این بحران بر روابط اجتماعی و اقتصادی منطقه نیز روشن میشود.
در بخشهای مختلف داستان، نویسنده به نقد و بررسی سیستمهای حمایتی اجتماعی و آموزشی میپردازد. دیمون بهعنوان یک کودک در دنیایی که به او و امثال او توجهی نمیکند، میجنگد تا فرصتی برای زندگی بهتر پیدا کند. این موضوع نقدی بر نابرابریها و بیعدالتیهای سیستمهای اجتماعی است که بسیاری از کودکان را از مسیرهای موفقیت باز میدارد.
در نهایت، دیمون کاپرهد داستانی است از مقاومت و تابآوری. دیمون با وجود تمام مشکلاتی که از سنین پایین با آن روبهرو است، در نهایت توانسته است خود را در برابر فشارهای زندگی بازسازی کند. داستان او، که در دل سختیها همچنان امید به زندگی دارد، در نهایت بهعنوان یک داستان الهامبخش از قدرت انسان برای بقا و تغییر شناخته میشود.
این رمان یک سفر احساسی است که نهتنها تصویر دردناک و واقعی از زندگی در فقر و اعتیاد را به نمایش میگذارد، بلکه نشان میدهد که چگونه هر فرد میتواند در برابر چالشهای بزرگ، هویت خود را پیدا کند و به مبارزه برای آیندهای بهتر ادامه دهد.
بخشهایی از دیمون کاپرهد
زندگی در اینجا، در آپالاچیا، چیزی جز یک مبارزه بیپایان نیست. هیچچیز راحت نیست، هیچچیز بدون تلاش به دست نمیآید. از وقتی که یادم میآید، همیشه در کنار مادرم بودم، او که حتی نمیتوانست از خود مراقبت کند، چه برسد به من. میگفت «من همه چیز رو به خاطر تو میکشم» و من از اینکه میدیدم چطور خودش را به تاریکی میسپارد، دلم میشکست. اما من هم چیزی جز درد نداشتم، چیزی جز لبههای برنده که همیشه کنار من بودند.
مردم اینجا همه یه جوری سرنوشتشون رو پذیرفتهاند. از همون ابتدا که چشمهامون رو باز میکنیم، میبینیم که چطور زندگی دیگه چیزی جز یک سری چالشهای روزانه نیست. اینجا همه به نوعی توی چرخش روزمره درگیرند و دست به دست هم میزنند تا دقایق بیشتری دوام بیارند. من اما همیشه از خودم میپرسیدم: «آیا یه روزی میشه که به جایی برسم که دیگه نیازی به نگاه کردن به عقب نداشته باشم؟»
موقعی که از مدرسه فرار میکنم و با بچههای دیگه توی خیابونهای خاکی میدوم، احساس میکنم که دنیا یه جوری از من دور شده. اونا که همیشه به آیندهشون فکر میکنند، همیشه در حال پیشرفت هستند، و من؟ من نمیدونم از کجا شروع کنم. اما یه چیزی توی قلبم میگه که باید ادامه بدم. حتی وقتی که چیزی برای از دست دادن ندارم، همیشه یه جایی توی درونم هست که میگه: «باید پیش بری.»
اگر به کتاب دیمون کاپرهد علاقه دارید، بخش معرفی برترین داستانهای معاصر در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میکند.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان خارجی، داستان معاصر، رمان
۰ برچسبها: ادبیات جهان، باربارا کینگزلاور، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب