«خاطرات یک دختر جوان» اثری است از آن فرانک (نویسندهی آلمانی، از ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۵) که در سال ۱۹۴۷ منتشر شده است. این کتاب خاطرات و زندگی روزمره دختری نوجوان است که در دوران جنگ جهانی دوم برای فرار از دست نازیها در مخفیگاه زندگی میکند و از خلال نوشتههایش امید، ترس و رشد شخصیاش را روایت میکند.
دربارهی خاطرات یک دختر جوان
کتاب «خاطرات یک دختر جوان» (The Diary of a Young Girl) نوشته آن فرانک، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار ادبیات قرن بیستم است که تصویری زنده و انسانی از زندگی در دوران جنگ جهانی دوم ارائه میدهد. این کتاب دفتر خاطرات دختری نوجوان است که بهخاطر فرار از دست نازیها و مخفی شدن در پناهگاهی کوچک در آمستردام، بخش بزرگی از زندگی خود را در شرایطی بسیار سخت و پراضطراب گذرانده است. نوشتههای آن نهتنها روایت یک دوره تاریخی بلکه بازتابی عمیق از افکار، احساسات و امیدهای یک نوجوان در میان تاریکی و ترس است.
آن فرانک از حدود سیزده سالگی شروع به نوشتن دفتر خاطرات خود کرد و آن را «کیتی» خطاب میکرد؛ دفتر خاطرات برای او نهفقط محلی برای ثبت وقایع، بلکه دوست و همراهی بود که به او امکان میداد احساسات خود را آزادانه بیان کند. در این دفتر، آن از زندگی روزمره، نگرانیها، رؤیاها و روابطش با دیگران مینویسد و با زبان ساده و در عین حال صمیمی و عمیق، خواننده را به دنیای درونی خود دعوت میکند.
مخفیگاه آن که به «پناهگاه پشت دفتر» معروف است، مکانی است کوچک و تاریک که بههمراه خانواده و چند نفر دیگر در آن زندگی میکردند. این فضا پر از محدودیتها و استرسهای فراوان بود؛ هیچ امکان خروج آزادانه وجود نداشت و ترس از کشف شدن همواره سایه سنگینی بر زندگی آنها افکنده بود. همین شرایط باعث میشد احساسات و افکار درونی آن شدت بیشتری پیدا کنند و در نوشتههایش بازتاب یابند.
از جمله موضوعات اصلی که آن به آن میپردازد، رابطههای خانوادگی است. او با والدین و خواهرش مارگوت زندگی میکند، اما در همان حال با تنشها و کشمکشهای طبیعی یک خانواده کوچک روبهرو است. در عین حال، ارتباطات میان ساکنان پناهگاه، که هر کدام شخصیت و داستان خود را دارند، بخش مهمی از دفتر خاطرات را تشکیل میدهد و نشاندهنده تلاش برای حفظ انسانیت در شرایطی غیرانسانی است.
آن در دفتر خاطراتش به طور مکرر به خودشناسی و رشد فردی میپردازد. او با پرسشهای عمیق درباره هویت، معنی زندگی، آینده و رویاهایش دست و پنجه نرم میکند. باوجود شرایط بحرانی، آن از امید و اراده برای زندگی مینویسد و به رغم ترسها، میکوشد رویاهای نوجوانیاش را حفظ کند.
زبان و سبک نوشتههای آن به گونهای است که خواننده نه تنها از وقایع تاریخی مطلع میشود، بلکه احساس نزدیکی و همدلی عمیقی با او پیدا میکند. این زبان ساده، بیریا و صادقانه، به خواننده امکان میدهد دنیای پرتنش و شکنندهای را از دید یک نوجوان ببیند و بفهمد.
خاطرات آن همچنین بازتابی از تأثیر جنگ بر زندگی انسانهاست؛ جنگی که هزاران نفر را آواره کرد، خانوادهها را متلاشی نمود و جامعهای را دچار ترس و بیاعتمادی ساخت. این کتاب صدای بیگناهانی است که در پس تاریخ رسمی کمتر شنیده شدهاند و یادآور این است که در میان جنون جنگ، انسانیت هنوز زنده است.
با وجود شرایط دشوار، آن سعی میکند در نوشتههای خود امید را زنده نگه دارد و به آیندهای بهتر ایمان داشته باشد. او در روزهای سخت پناهگاه، به آرزوهایش میاندیشد و تصویری روشنتر از زندگی در ذهنش میسازد؛ تصویری که خواننده را به تفکر درباره امید و مقاومت در برابر سختیها وا میدارد.
«خاطرات یک دختر جوان» تنها یک سند تاریخی نیست، بلکه اثری است که به موضوعات جهانشمولی چون رشد، ترس، امید، انسانیت و عدالت میپردازد. این کتاب الهامبخش میلیونها نفر بوده و هنوز هم با نسلهای جدید ارتباط برقرار میکند.
یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب، توآنیی آن در توصیف جزئیات کوچک و روزمره زندگی در مخفیگاه است که با تضاد شرایط بیرونی، به درک عمیقتری از زندگی منجر میشود. این توصیفها، زندگی انسانها را در لحظههای سخت به تصویر میکشند و نشان میدهند که حتی در تاریکترین زمانها، زندگی جاری است.
نوشتههای آن به ما یادآوری میکنند که حتی در شرایط اسفناک، انسان میتواند با قدرت تخیل، امید و عشق به زندگی ادامه دهد. دفتر خاطرات او به صدایی برای میلیونها انسانی تبدیل شد که از جنگ، ظلم و تبعیض رنج میکشیدند.
در نهایت، این کتاب یادآوری تلخ اما ضروری است که چقدر شکننده و ارزشمند زندگی است و چه بهای سنگینی برای آزادی و عدالت پرداخته شده است. «خاطرات یک دختر جوان» دعوتی است به اندیشیدن به تاریخ و همزمان به انسانیت درونی هر یک از ما.
کتاب خاطرات یک دختر جوان در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۰ با بیش از ۴ میلیون رای و ۴۶۳۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از ناصر عظیمی، شهلا طهماسبی، الهام دلاور و سعید گودرزی به بازار عرضه شده است.
خلاصهی محتوای خاطرات یک دختر جوان
کتاب «خاطرات یک دختر جوان» مجموعه یادداشتها و دفتر خاطرات آن فرانک است که در دورهای که به همراه خانوادهاش در مخفیگاه پنهان شده بود نوشته شده است. این دفتر خاطرات تصویری زنده و صادقانه از زندگی روزمره، ترسها، امیدها و رشد ذهنی یک دختر نوجوان در شرایط بسیار سخت جنگ جهانی دوم ارائه میدهد. نوشتههای آن نه تنها روایت یک دوره تاریخی، بلکه بازتابی از احساسات و تفکرات یک نوجوان است که با مشکلات بسیار دست و پنجه نرم میکند.
در این کتاب، آن به رابطه خود با اعضای خانواده و دیگر افراد حاضر در مخفیگاه میپردازد. فضای محدود و فشار روانی ناشی از زندگی در مخفیگاه باعث بروز تنشها و اختلافاتی میان ساکنان میشود، اما در عین حال، آنها تلاش میکنند انسجام و همبستگی خود را حفظ کنند. آن روابط خود را با والدین، خواهر و دیگران با تمام پیچیدگیها و تناقضهایش توصیف میکند.
از جنبه روانی، کتاب نشاندهنده روند بلوغ و رشد فکری آن است. او در طی این مدت، از دختری ساده به نوجوانی با درک عمیقتر از جهان اطرافش تبدیل میشود و سعی دارد هویت خود را تعریف کند. در عین حال، با ترسها و نگرانیهایش درباره آینده، جنگ و زندگی در مخفیگاه مقابله میکند.
آن همچنین به موضوعات اجتماعی و سیاسی میپردازد؛ از ترس خود نسبت به نازیها و تبعات جنگ مینویسد و نگرانیهایش درباره ظلم، بیعدالتی و سرنوشت مردم یهود را بیان میکند. این دیدگاهها به کتاب عمق و گستردگی بیشتری میدهد و نشان میدهد چگونه جنگ زندگیهای فردی را تحت تاثیر قرار میدهد.
سبک نوشتاری آن ساده، روان و بسیار صمیمی است، به طوری که خواننده احساس میکند مستقیماً با یک دوست یا خواهر نوجوان گفتگو میکند. این زبان صادقانه و بیپیرایه، اثر را بسیار انسانی و قابل درک میسازد.
کتاب همچنین نشان میدهد چگونه آن از طریق نوشتن، توانسته است با استرسها و فشارهای زندگی در مخفیگاه مقابله کند. نوشتن برای او حکم راهی برای بیان احساسات، تفکرات و ترسهایش داشته است و در این مسیر به رشد شخصیاش کمک کرده است.
«خاطرات یک دختر جوان» به عنوان سندی تاریخی، بیانگر چالشهای زندگی در دوران جنگ و ظلم است، اما همزمان اثری است که جهانیتر و فراگیرتر است؛ درباره رشد، امید، ترس، انسانیت و مبارزه برای زندگی.
در نهایت، این کتاب یادآور ارزش زندگی، قدرت امید و اهمیت حفظ انسانیت حتی در تاریکترین زمانهاست و به خواننده پیام میدهد که حتی در شرایط سخت، روح انسان توآنیی مقاومت و پیروزی دارد.
بخشهایی از خاطرات یک دختر جوان
من باور ندارم که جنگ را فقط سیاستمداران و سرمایه داران به وجود آورده اند، به هیچ وجه، آدم های عادی به همان میزان مقصرند وگرنه مدت ها پیش علیه جنگ شورش می کردند! انسان ها نیاز به تخریب و ویرانی دارند، میل به نابودی، به کشتار و به انهدام در بشر وجود دارد و تا زمانی که بشریت دستخوش یک دگردیسی نشود، جنگ ها ادامه خواهند یافت و هر آنچه با دقت و زحمت بنا شده، کاشته شده و پیشرفت کرده نابود خواهد شد تا دوباره از نو ساخته شود.
…………………
امروز صبح، دفتر خاطراتم را ورق زدم و از اینکه دیدم اینهمه نامه در مورد مادر – آنهم اینقدر شدیداللحن نوشتهام، یکه خوردم. به خودم گفتم «آن، واقعاً این تویی که دربارۀ نفرت حرف میزنی؟ چطور میتوانی چنین کاری بکنی؟»
دفترچه به دست نشستم و به فکر فرو رفتم. چرا خشم و نفرت طوری وجودم را پر کرده بوده که ناچار بودم همه چیز را با تو در میان بگذارم؟ سعی کردم روحیۀ آن یک سال پیش را درک و توضیحی برای کارش پیدا کنم، چون تا زمانی که این تهمتها را پیش تو باقی بگذرم و سعی نکنم علتشان را دریابم، وجدانم راحت نمیشود.
آن زمان از اوضاعی که باعث میشد در دغدغههای فکریام غرق بشوم – منباب مثال میگویم و به من اجازه میداد همهچیز را فقط و فقط از زاویۀ دید خودم ببینم، بیآنکه با آرامش و خونسردی، خلقوخوی غیرقابل پیشبینی خودم را که باعث رنجش و جریحهدار کردن احساسات نزدیکانم میشد، در نظر بگیرم و بعد عیناً مثل خودشان رفتار کنم، رنج میکشیدم و هنوز هم رنج میکشم.
من در خودم پنهان شده بودم، به هیچکس جز خودم فکر نمیکردم و با کمال خونسردی همۀ خوشیها و گوشه کنایهها و ناراحتیهایم را در دفتر خاطراتم مینوشتم. چون این دفتر تبدیل به نوعی آلبوم بریدۀ روزنامه شده بود، این برای من ارزش زیادی دارد، اما در بیشتر صفحاتش خیلی راحت مینوشتم: «تمام شد و رفت.»
از دست مادر عصبانی بودم و هنوز هم بیشتر اوقات عصبانیام. درست است که او مرا درک نمیکرد، اما من هم او را درک نمیکردم. او هم به خاطر علاقهاش به من و هم شرایط سختی که در آن قرارش میدادم، حساس و آسیبپذیر شده بود. شرایط ناراحتکنندۀ خودش هم عصبی و زودرنجش کرده بود. بنابراین خوب میفهمم که چرا بیشتر وقتها حوصلۀ مرا نداشت.
من میرنجیدم و همه چیز را به شدت به دل میگرفتم و با او بدرفتاری میکردم، که به نوبۀ خود، او را ناراحت میکرد. ما در دور باطل کدورت و غم گرفتار شده بودیم. برای هیچکداممان دورۀ خوبی نبود، اما جای شکرش باقی است که دارد تمام میشود. من نمیخواستم اتفاقاتی را که رخ میداد درک کنم و مدام برای خودم دلسوزی میکردم، اما این هم طبیعی است.
اگر به کتاب خاطرات یک دختر جوان علاقه دارید، بخش معرفی برترین زندگینامهها در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میکند.
11 تیر 1404
خاطرات یک دختر جوان
«خاطرات یک دختر جوان» اثری است از آن فرانک (نویسندهی آلمانی، از ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۵) که در سال ۱۹۴۷ منتشر شده است. این کتاب خاطرات و زندگی روزمره دختری نوجوان است که در دوران جنگ جهانی دوم برای فرار از دست نازیها در مخفیگاه زندگی میکند و از خلال نوشتههایش امید، ترس و رشد شخصیاش را روایت میکند.
دربارهی خاطرات یک دختر جوان
کتاب «خاطرات یک دختر جوان» (The Diary of a Young Girl) نوشته آن فرانک، یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار ادبیات قرن بیستم است که تصویری زنده و انسانی از زندگی در دوران جنگ جهانی دوم ارائه میدهد. این کتاب دفتر خاطرات دختری نوجوان است که بهخاطر فرار از دست نازیها و مخفی شدن در پناهگاهی کوچک در آمستردام، بخش بزرگی از زندگی خود را در شرایطی بسیار سخت و پراضطراب گذرانده است. نوشتههای آن نهتنها روایت یک دوره تاریخی بلکه بازتابی عمیق از افکار، احساسات و امیدهای یک نوجوان در میان تاریکی و ترس است.
آن فرانک از حدود سیزده سالگی شروع به نوشتن دفتر خاطرات خود کرد و آن را «کیتی» خطاب میکرد؛ دفتر خاطرات برای او نهفقط محلی برای ثبت وقایع، بلکه دوست و همراهی بود که به او امکان میداد احساسات خود را آزادانه بیان کند. در این دفتر، آن از زندگی روزمره، نگرانیها، رؤیاها و روابطش با دیگران مینویسد و با زبان ساده و در عین حال صمیمی و عمیق، خواننده را به دنیای درونی خود دعوت میکند.
مخفیگاه آن که به «پناهگاه پشت دفتر» معروف است، مکانی است کوچک و تاریک که بههمراه خانواده و چند نفر دیگر در آن زندگی میکردند. این فضا پر از محدودیتها و استرسهای فراوان بود؛ هیچ امکان خروج آزادانه وجود نداشت و ترس از کشف شدن همواره سایه سنگینی بر زندگی آنها افکنده بود. همین شرایط باعث میشد احساسات و افکار درونی آن شدت بیشتری پیدا کنند و در نوشتههایش بازتاب یابند.
از جمله موضوعات اصلی که آن به آن میپردازد، رابطههای خانوادگی است. او با والدین و خواهرش مارگوت زندگی میکند، اما در همان حال با تنشها و کشمکشهای طبیعی یک خانواده کوچک روبهرو است. در عین حال، ارتباطات میان ساکنان پناهگاه، که هر کدام شخصیت و داستان خود را دارند، بخش مهمی از دفتر خاطرات را تشکیل میدهد و نشاندهنده تلاش برای حفظ انسانیت در شرایطی غیرانسانی است.
آن در دفتر خاطراتش به طور مکرر به خودشناسی و رشد فردی میپردازد. او با پرسشهای عمیق درباره هویت، معنی زندگی، آینده و رویاهایش دست و پنجه نرم میکند. باوجود شرایط بحرانی، آن از امید و اراده برای زندگی مینویسد و به رغم ترسها، میکوشد رویاهای نوجوانیاش را حفظ کند.
زبان و سبک نوشتههای آن به گونهای است که خواننده نه تنها از وقایع تاریخی مطلع میشود، بلکه احساس نزدیکی و همدلی عمیقی با او پیدا میکند. این زبان ساده، بیریا و صادقانه، به خواننده امکان میدهد دنیای پرتنش و شکنندهای را از دید یک نوجوان ببیند و بفهمد.
خاطرات آن همچنین بازتابی از تأثیر جنگ بر زندگی انسانهاست؛ جنگی که هزاران نفر را آواره کرد، خانوادهها را متلاشی نمود و جامعهای را دچار ترس و بیاعتمادی ساخت. این کتاب صدای بیگناهانی است که در پس تاریخ رسمی کمتر شنیده شدهاند و یادآور این است که در میان جنون جنگ، انسانیت هنوز زنده است.
با وجود شرایط دشوار، آن سعی میکند در نوشتههای خود امید را زنده نگه دارد و به آیندهای بهتر ایمان داشته باشد. او در روزهای سخت پناهگاه، به آرزوهایش میاندیشد و تصویری روشنتر از زندگی در ذهنش میسازد؛ تصویری که خواننده را به تفکر درباره امید و مقاومت در برابر سختیها وا میدارد.
«خاطرات یک دختر جوان» تنها یک سند تاریخی نیست، بلکه اثری است که به موضوعات جهانشمولی چون رشد، ترس، امید، انسانیت و عدالت میپردازد. این کتاب الهامبخش میلیونها نفر بوده و هنوز هم با نسلهای جدید ارتباط برقرار میکند.
یکی از ویژگیهای برجسته این کتاب، توآنیی آن در توصیف جزئیات کوچک و روزمره زندگی در مخفیگاه است که با تضاد شرایط بیرونی، به درک عمیقتری از زندگی منجر میشود. این توصیفها، زندگی انسانها را در لحظههای سخت به تصویر میکشند و نشان میدهند که حتی در تاریکترین زمانها، زندگی جاری است.
نوشتههای آن به ما یادآوری میکنند که حتی در شرایط اسفناک، انسان میتواند با قدرت تخیل، امید و عشق به زندگی ادامه دهد. دفتر خاطرات او به صدایی برای میلیونها انسانی تبدیل شد که از جنگ، ظلم و تبعیض رنج میکشیدند.
در نهایت، این کتاب یادآوری تلخ اما ضروری است که چقدر شکننده و ارزشمند زندگی است و چه بهای سنگینی برای آزادی و عدالت پرداخته شده است. «خاطرات یک دختر جوان» دعوتی است به اندیشیدن به تاریخ و همزمان به انسانیت درونی هر یک از ما.
کتاب خاطرات یک دختر جوان در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۴.۲۰ با بیش از ۴ میلیون رای و ۴۶۳۰۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمههایی از ناصر عظیمی، شهلا طهماسبی، الهام دلاور و سعید گودرزی به بازار عرضه شده است.
خلاصهی محتوای خاطرات یک دختر جوان
کتاب «خاطرات یک دختر جوان» مجموعه یادداشتها و دفتر خاطرات آن فرانک است که در دورهای که به همراه خانوادهاش در مخفیگاه پنهان شده بود نوشته شده است. این دفتر خاطرات تصویری زنده و صادقانه از زندگی روزمره، ترسها، امیدها و رشد ذهنی یک دختر نوجوان در شرایط بسیار سخت جنگ جهانی دوم ارائه میدهد. نوشتههای آن نه تنها روایت یک دوره تاریخی، بلکه بازتابی از احساسات و تفکرات یک نوجوان است که با مشکلات بسیار دست و پنجه نرم میکند.
در این کتاب، آن به رابطه خود با اعضای خانواده و دیگر افراد حاضر در مخفیگاه میپردازد. فضای محدود و فشار روانی ناشی از زندگی در مخفیگاه باعث بروز تنشها و اختلافاتی میان ساکنان میشود، اما در عین حال، آنها تلاش میکنند انسجام و همبستگی خود را حفظ کنند. آن روابط خود را با والدین، خواهر و دیگران با تمام پیچیدگیها و تناقضهایش توصیف میکند.
از جنبه روانی، کتاب نشاندهنده روند بلوغ و رشد فکری آن است. او در طی این مدت، از دختری ساده به نوجوانی با درک عمیقتر از جهان اطرافش تبدیل میشود و سعی دارد هویت خود را تعریف کند. در عین حال، با ترسها و نگرانیهایش درباره آینده، جنگ و زندگی در مخفیگاه مقابله میکند.
آن همچنین به موضوعات اجتماعی و سیاسی میپردازد؛ از ترس خود نسبت به نازیها و تبعات جنگ مینویسد و نگرانیهایش درباره ظلم، بیعدالتی و سرنوشت مردم یهود را بیان میکند. این دیدگاهها به کتاب عمق و گستردگی بیشتری میدهد و نشان میدهد چگونه جنگ زندگیهای فردی را تحت تاثیر قرار میدهد.
سبک نوشتاری آن ساده، روان و بسیار صمیمی است، به طوری که خواننده احساس میکند مستقیماً با یک دوست یا خواهر نوجوان گفتگو میکند. این زبان صادقانه و بیپیرایه، اثر را بسیار انسانی و قابل درک میسازد.
کتاب همچنین نشان میدهد چگونه آن از طریق نوشتن، توانسته است با استرسها و فشارهای زندگی در مخفیگاه مقابله کند. نوشتن برای او حکم راهی برای بیان احساسات، تفکرات و ترسهایش داشته است و در این مسیر به رشد شخصیاش کمک کرده است.
«خاطرات یک دختر جوان» به عنوان سندی تاریخی، بیانگر چالشهای زندگی در دوران جنگ و ظلم است، اما همزمان اثری است که جهانیتر و فراگیرتر است؛ درباره رشد، امید، ترس، انسانیت و مبارزه برای زندگی.
در نهایت، این کتاب یادآور ارزش زندگی، قدرت امید و اهمیت حفظ انسانیت حتی در تاریکترین زمانهاست و به خواننده پیام میدهد که حتی در شرایط سخت، روح انسان توآنیی مقاومت و پیروزی دارد.
بخشهایی از خاطرات یک دختر جوان
من باور ندارم که جنگ را فقط سیاستمداران و سرمایه داران به وجود آورده اند، به هیچ وجه، آدم های عادی به همان میزان مقصرند وگرنه مدت ها پیش علیه جنگ شورش می کردند! انسان ها نیاز به تخریب و ویرانی دارند، میل به نابودی، به کشتار و به انهدام در بشر وجود دارد و تا زمانی که بشریت دستخوش یک دگردیسی نشود، جنگ ها ادامه خواهند یافت و هر آنچه با دقت و زحمت بنا شده، کاشته شده و پیشرفت کرده نابود خواهد شد تا دوباره از نو ساخته شود.
…………………
امروز صبح، دفتر خاطراتم را ورق زدم و از اینکه دیدم اینهمه نامه در مورد مادر – آنهم اینقدر شدیداللحن نوشتهام، یکه خوردم. به خودم گفتم «آن، واقعاً این تویی که دربارۀ نفرت حرف میزنی؟ چطور میتوانی چنین کاری بکنی؟»
دفترچه به دست نشستم و به فکر فرو رفتم. چرا خشم و نفرت طوری وجودم را پر کرده بوده که ناچار بودم همه چیز را با تو در میان بگذارم؟ سعی کردم روحیۀ آن یک سال پیش را درک و توضیحی برای کارش پیدا کنم، چون تا زمانی که این تهمتها را پیش تو باقی بگذرم و سعی نکنم علتشان را دریابم، وجدانم راحت نمیشود.
آن زمان از اوضاعی که باعث میشد در دغدغههای فکریام غرق بشوم – منباب مثال میگویم و به من اجازه میداد همهچیز را فقط و فقط از زاویۀ دید خودم ببینم، بیآنکه با آرامش و خونسردی، خلقوخوی غیرقابل پیشبینی خودم را که باعث رنجش و جریحهدار کردن احساسات نزدیکانم میشد، در نظر بگیرم و بعد عیناً مثل خودشان رفتار کنم، رنج میکشیدم و هنوز هم رنج میکشم.
من در خودم پنهان شده بودم، به هیچکس جز خودم فکر نمیکردم و با کمال خونسردی همۀ خوشیها و گوشه کنایهها و ناراحتیهایم را در دفتر خاطراتم مینوشتم. چون این دفتر تبدیل به نوعی آلبوم بریدۀ روزنامه شده بود، این برای من ارزش زیادی دارد، اما در بیشتر صفحاتش خیلی راحت مینوشتم: «تمام شد و رفت.»
از دست مادر عصبانی بودم و هنوز هم بیشتر اوقات عصبانیام. درست است که او مرا درک نمیکرد، اما من هم او را درک نمیکردم. او هم به خاطر علاقهاش به من و هم شرایط سختی که در آن قرارش میدادم، حساس و آسیبپذیر شده بود. شرایط ناراحتکنندۀ خودش هم عصبی و زودرنجش کرده بود. بنابراین خوب میفهمم که چرا بیشتر وقتها حوصلۀ مرا نداشت.
من میرنجیدم و همه چیز را به شدت به دل میگرفتم و با او بدرفتاری میکردم، که به نوبۀ خود، او را ناراحت میکرد. ما در دور باطل کدورت و غم گرفتار شده بودیم. برای هیچکداممان دورۀ خوبی نبود، اما جای شکرش باقی است که دارد تمام میشود. من نمیخواستم اتفاقاتی را که رخ میداد درک کنم و مدام برای خودم دلسوزی میکردم، اما این هم طبیعی است.
اگر به کتاب خاطرات یک دختر جوان علاقه دارید، بخش معرفی برترین زندگینامهها در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر موارد مشابه نیز آشنا میکند.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات جهان، تاریخ، زندگینامه
۰ برچسبها: آن فرانک، ادبیات جهان، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب