«مردی از ناکجا» اثری است از الکساندر همن (نویسندهی اهل بوسنی هرزگوین و با تابعیت آمریکایی، متولد ۱۹۶۴) که در سال ۲۰۰۲ منتشر شده است. این رمان روایت زندگی یوزف پرونک، مهاجری بوسنیایی است که میان خاطرات گذشته و واقعیت زندگی در آمریکا سرگردان مانده و در جستوجوی هویت خویش است.
دربارهی مردی از ناکجا
کتاب مردی از ناکجا نوشته الکساندر همن با عنوان اصلی Nowhere Man یکی از آثار درخشان ادبیات مهاجرت در دهه آغازین قرن بیستویکم است. این رمان که نخستین بار در سال ۲۰۰۲ منتشر شد، روایتی تلخ و در عین حال شاعرانه از تجربه انسانیِ گمگشتگی، ازخودبیگانگی و تلاش برای یافتن معنا در جهانی بیقرار است. همن با قلمی عمیق و سرشار از تصویرسازی، مخاطب را وارد زندگی شخصیتی میکند که همواره در مرز میان بودن و نبودن، تعلق و بیخانمانی حرکت میکند.
این کتاب حول محور شخصیت «یوزف پرونک» میگردد؛ مردی اهل بوسنی که در پی جنگ و آشوبهای سیاسی، سر از شیکاگو درمیآورد و در زندگی جدیدش تلاش میکند هویت، معنا و جایگاه خود را بازسازی کند. او میان خاطرات گذشته و واقعیت حال، میان زبان مادری و زبان تازه، میان سرزمین ازدسترفته و شهری بیگانه، سرگردان است.
رمان همن نه فقط روایت فردی یک مهاجر است، بلکه استعارهای از سرنوشت میلیونها انسانی است که به اجبار از خانههایشان رانده میشوند و در کشاکش میان حافظه و اکنون، هویت خود را از نو میسازند. این سرگردانی به شکلی ادبی و ساختاری نیز در متن بازتاب پیدا میکند؛ جایی که روایتها گاه شکسته و گسستهاند و تصاویر ذهنی با خاطرات تاریخی درهم میآمیزند.
یکی از ویژگیهای مهم مردی از ناکجا سبک نگارش همن است. او با زبانی غنی و چندلایه، همزمان طنز تلخ و اندوهی عمیق را منتقل میکند. جملاتش پر از ریتمی درونیاند که خواننده را میان تجربههای واقعی و توهمی، خواب و بیداری، پیش میبرند. همین ویژگی سبب میشود کتاب نهتنها از حیث موضوعی، بلکه از نظر سبک ادبی نیز اثری متمایز باشد.
شخصیت یوزف پرونک در واقع نه یک قهرمان کلاسیک، بلکه انسانی عادی است که در پیچوخم تاریخ گرفتار شده است. او نه در پی پیروزیهای بزرگ است و نه ادعای نجات جهان دارد، بلکه تنها میکوشد خود را در دنیایی که دائماً او را پس میزند، حفظ کند. همین امر باعث میشود او نزد خوانندگان جهانی، شخصیتی نزدیک و باورپذیر جلوه کند.
کتاب همچنین بازتابی از تجربه زیسته خود نویسنده است. همن که در بوسنی به دنیا آمد و در دهه ۱۹۹۰ به آمریکا مهاجرت کرد، بخشی از خاطرات و حس بیوطنیاش را در قالب این رمان ریخته است. از این منظر، مردی از ناکجا ترکیبی از زندگینامه، داستان مهاجرت و بازتابی از خشونتهای سیاسی قرن بیستم است.
یکی از موضوعات کلیدی رمان، مفهوم حافظه است. پرونک مدام میان گذشته و حال جابهجا میشود؛ گویی گذشته هرگز دست از سرش برنمیدارد. این رفتوآمد، خواننده را به اندیشهای عمیقتر درباره رابطه حافظه، هویت و تبعید وامیدارد. در واقع، حافظه در این اثر نه صرفاً یک بازتاب منفعل، بلکه عنصری فعال و شکلدهنده به هستی فردی است.
از سوی دیگر، همن در این کتاب نگاهی انتقادی به جامعه میزبان نیز دارد. او با دقت و طنزی تلخ، تناقضها و پوچیهای زندگی آمریکایی را به تصویر میکشد؛ جهانی که در آن مهاجران هرگز بهطور کامل پذیرفته نمیشوند و همواره در حاشیه باقی میمانند. این نگاه انتقادی، لایهای دیگر به پیچیدگی رمان میافزاید.
مردی از ناکجا همچنین اثری درباره زبان است. پرونک میان دو زبان زندگی میکند و این دوگانگی زبانی، شکاف هویتی او را تشدید میکند. همن با بازیهای زبانی و ترکیب اصطلاحات، این کشمکش درونی را بازتاب میدهد. زبان در این کتاب نه فقط وسیله ارتباط، بلکه عرصهای برای جدال با بیخانمانی است.
از منظر ساختاری، رمان ترکیبی از روایتهای کوتاه و پراکنده است که همچون تکههای پازل کنار هم قرار میگیرند. این فرم شکستهوار خود بازتابی از وضعیت شخصیت اصلی است؛ کسی که تکهتکه شده و در جستوجوی انسجام است. خواننده در مسیر روایت، آرامآرام تصویر کلی زندگی پرونک را کنار هم میچیند.
در کنار جنبههای ادبی، این کتاب بار سیاسی و تاریخی پررنگی نیز دارد. جنگ بوسنی، مهاجرتهای اجباری و تنشهای قومی در پسزمینه آن حضور دارند و نشان میدهند که چگونه سیاست و خشونت جمعی میتوانند سرنوشت فردی را دگرگون کنند. بدین ترتیب، مردی از ناکجا هم روایتی شخصی است و هم شهادتی تاریخی.
انتشار این کتاب همن را بهعنوان یکی از نویسندگان برجسته مهاجر در ادبیات معاصر معرفی کرد. او توانست تجربه خاص خود را به تجربهای جهانی تبدیل کند که هر انسانی میتواند با آن همذاتپنداری کند. موفقیت رمان نیز سبب شد بعدها آثار دیگر او با استقبال گسترده روبهرو شوند.
در نهایت، مردی از ناکجا اثری است درباره گمشدگی، تلاش برای بازسازی خویشتن و جستوجوی ریشهها در جهانی بیثبات. این کتاب برای کسانی که به ادبیات مهاجرت، روایتهای پساجنگ و کاوش در هویت انسانی علاقهمندند، یکی از خواندنیترین آثار زمانه ماست.
رمان مردی از ناکجا در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۰ با بیش از ۲۶۰۰ رای و ۲۳۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از لیلا نصیریها به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان مردی از ناکجا
رمان مردی از ناکجا داستان زندگی «یوزف پرونک» را روایت میکند؛ مردی اهل بوسنی که در پی جنگ و آشوبهای دهه نود میلادی، سر از شیکاگو درمیآورد. او شخصیتی است که از همان آغاز، میان گذشته و حال، میان وطن ازدسترفته و دنیای تازه، معلق باقی میماند. زندگی او در آمریکا نه بر پایه انتخاب، بلکه بیشتر بر اثر اجبار شکل گرفته است؛ اجبار جنگ، آوارگی و گسست از ریشهها.
در بخشهای نخست رمان، پرونک بهعنوان پسری نوجوان معرفی میشود که در سارایوو زندگی میکند. او فردی کمحرف، تنها و درگیر دنیای ذهنی خودش است. دوستان زیادی ندارد و بیشتر وقت خود را صرف خیالپردازی و بازیهای درونی میکند. این انزوا در سالهای بعد به بخشی از شخصیت او بدل میشود و او را برای درک جهان بیگانهای که بعدها واردش میشود آماده میسازد.
با شدت گرفتن جنگ بوسنی، زندگی پرونک بهطور کامل دگرگون میشود. او از خانه و خانوادهاش جدا میافتد و مجبور به مهاجرت میشود. این گسست ناگهانی، ضربهای است که تمام طول زندگیاش را تحتتأثیر قرار میدهد. خاطرات جنگ، دوستان ازدسترفته و تصاویر شهر ویرانشده همواره او را دنبال میکنند.
در آمریکا، پرونک در شیکاگو زندگی میکند. او در ابتدا شغلی ساده میگیرد و تلاش میکند خود را با محیط جدید تطبیق دهد، اما همواره در حاشیه باقی میماند. زبان برایش مانعی بزرگ است و او هرگز نمیتواند همانگونه که میخواهد، احساسات و افکارش را بیان کند. همین ناتوانی زبانی بر احساس بیگانگی و جداییاش میافزاید.
روایت زندگی پرونک در آمریکا پر از جزئیات کوچک است: روابط سطحی با همسایگان، کارهای روزمره، و تلاش بیثمر برای یافتن دوستی واقعی. او در روابط عاشقانهاش نیز ناکام میماند و هیچگاه نمیتواند پیوندی پایدار برقرار کند. همه چیز در زندگی او حالتی ناپایدار، گذرا و ناتمام دارد.
بخش مهمی از رمان به ذهنیات و خاطرات پرونک اختصاص دارد. او مدام به گذشته برمیگردد و تصاویر سارایوو، دوران نوجوانی و دوستان قدیمیاش را به یاد میآورد. این خاطرات گاهی با واقعیت درهم میآمیزند و مرز میان آنچه بوده و آنچه هست، محو میشود. در این رفتوآمد ذهنی، خواننده تصویری چندلایه از شخصیت او به دست میآورد.
با گذشت زمان، پرونک بیش از پیش به انسانی بیریشه تبدیل میشود. او نه به گذشتهاش تعلق کامل دارد، چون آن دنیا ویران شده است، و نه به حال، چون در آمریکا همواره غریبه است. همین بیتعلقی سبب میشود زندگیاش حالتی «میانبود» پیدا کند؛ نه اینجا، نه آنجا، بلکه در جایی میان ناکجا و هیچجا.
داستان در بخشهایی با صدای دیگران نیز روایت میشود؛ افرادی که پرونک را میشناسند و از بیرون درباره او نظر میدهند. این چندصدایی، شخصیت او را پیچیدهتر میکند و نشان میدهد که حتی در نگاه دیگران هم او شخصیتی گریزان، ناشناخته و دستنیافتنی است.
رمان با نمایش تضاد میان حافظه و واقعیت پیش میرود. پرونک بهطور مداوم تلاش میکند گذشته را بازسازی کند، اما گذشته همچون تکههای پراکنده و شکسته ظاهر میشود. او هرگز نمیتواند آن را به شکلی کامل و یکپارچه به یاد آورد. این شکست در بازسازی حافظه، در واقع شکست در یافتن هویت نیز هست.
در نهایت، مردی از ناکجا با تصویری غمانگیز و درعینحال انسانی از پرونک به پایان میرسد. او مردی است که هیچگاه بهطور کامل در هیچکجا خانهای نمییابد؛ مهاجری که در میانه تاریخ و زندگی روزمره گم شده است. اما همین گمشدگی، بازتابی عمیق از وضعیت بسیاری از انسانهای معاصر است که در دنیایی پرآشوب، به دنبال معنا و تعلق میگردند.
بخشهایی از مردی از ناکجا
یوزف پرونک همیشه احساس میکرد در جایی میان خواب و بیداری زندگی میکند؛ نه کاملاً در گذشته، نه کاملاً در اکنون. در خیابانهای شیکاگو قدم میزد و ناگهان تصویر کوچههای سارایوو در برابرش جان میگرفت، با همان بوی نان تازه و صدای توپخانه در دوردست. برای او، حافظه چیزی نبود که در گذشته باقی بماند، بلکه همچون مهی غلیظ بر حال سایه میانداخت.
……………………
او زبان انگلیسی را خوب یاد گرفته بود، اما هیچگاه نتوانست آن را مثل زبان مادریاش حس کند. هر جمله برایش مثل سنگی بود که باید بلند کند و با زحمت بر زبان بیاورد. کلمات هرگز او را آزاد نمیکردند؛ تنها یادآور این بودند که او بیگانه است، غریبهای که حتی در سادهترین گفتوگوها هم احساس حضور کامل نداشت.
…………………….
گاهی شبها پرونک از خواب میپرید و نمیدانست کجاست. آیا هنوز در اتاق کوچکش در سارایووست یا در آپارتمانی بیروح در شیکاگو؟ زمان و مکان برایش شکلی ثابت نداشتند؛ همه چیز به هم میریخت و تنها صدای تپش قلبش بود که او را به لحظهی حال بازمیگرداند.
……………………
مردم دور و برش او را میدیدند، با او صحبت میکردند، اما گویی هیچکس او را واقعاً نمیشناخت. خودش هم گاهی مطمئن نبود که چه کسی است. آیا همان پسر نوجوانی بود که روزی در حیاط مدرسه فوتبال بازی میکرد؟ یا مهاجری بود که هر روز پشت صندوق فروشگاه ساعتها میایستاد و به مشتریها لبخندی تصنعی میزد؟
اگر به کتاب مردی از ناکجا علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای ادبیات بوسنی و هرزگوین در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میکند.
16 شهریور 1404
مردی از ناکجا
«مردی از ناکجا» اثری است از الکساندر همن (نویسندهی اهل بوسنی هرزگوین و با تابعیت آمریکایی، متولد ۱۹۶۴) که در سال ۲۰۰۲ منتشر شده است. این رمان روایت زندگی یوزف پرونک، مهاجری بوسنیایی است که میان خاطرات گذشته و واقعیت زندگی در آمریکا سرگردان مانده و در جستوجوی هویت خویش است.
دربارهی مردی از ناکجا
کتاب مردی از ناکجا نوشته الکساندر همن با عنوان اصلی Nowhere Man یکی از آثار درخشان ادبیات مهاجرت در دهه آغازین قرن بیستویکم است. این رمان که نخستین بار در سال ۲۰۰۲ منتشر شد، روایتی تلخ و در عین حال شاعرانه از تجربه انسانیِ گمگشتگی، ازخودبیگانگی و تلاش برای یافتن معنا در جهانی بیقرار است. همن با قلمی عمیق و سرشار از تصویرسازی، مخاطب را وارد زندگی شخصیتی میکند که همواره در مرز میان بودن و نبودن، تعلق و بیخانمانی حرکت میکند.
این کتاب حول محور شخصیت «یوزف پرونک» میگردد؛ مردی اهل بوسنی که در پی جنگ و آشوبهای سیاسی، سر از شیکاگو درمیآورد و در زندگی جدیدش تلاش میکند هویت، معنا و جایگاه خود را بازسازی کند. او میان خاطرات گذشته و واقعیت حال، میان زبان مادری و زبان تازه، میان سرزمین ازدسترفته و شهری بیگانه، سرگردان است.
رمان همن نه فقط روایت فردی یک مهاجر است، بلکه استعارهای از سرنوشت میلیونها انسانی است که به اجبار از خانههایشان رانده میشوند و در کشاکش میان حافظه و اکنون، هویت خود را از نو میسازند. این سرگردانی به شکلی ادبی و ساختاری نیز در متن بازتاب پیدا میکند؛ جایی که روایتها گاه شکسته و گسستهاند و تصاویر ذهنی با خاطرات تاریخی درهم میآمیزند.
یکی از ویژگیهای مهم مردی از ناکجا سبک نگارش همن است. او با زبانی غنی و چندلایه، همزمان طنز تلخ و اندوهی عمیق را منتقل میکند. جملاتش پر از ریتمی درونیاند که خواننده را میان تجربههای واقعی و توهمی، خواب و بیداری، پیش میبرند. همین ویژگی سبب میشود کتاب نهتنها از حیث موضوعی، بلکه از نظر سبک ادبی نیز اثری متمایز باشد.
شخصیت یوزف پرونک در واقع نه یک قهرمان کلاسیک، بلکه انسانی عادی است که در پیچوخم تاریخ گرفتار شده است. او نه در پی پیروزیهای بزرگ است و نه ادعای نجات جهان دارد، بلکه تنها میکوشد خود را در دنیایی که دائماً او را پس میزند، حفظ کند. همین امر باعث میشود او نزد خوانندگان جهانی، شخصیتی نزدیک و باورپذیر جلوه کند.
کتاب همچنین بازتابی از تجربه زیسته خود نویسنده است. همن که در بوسنی به دنیا آمد و در دهه ۱۹۹۰ به آمریکا مهاجرت کرد، بخشی از خاطرات و حس بیوطنیاش را در قالب این رمان ریخته است. از این منظر، مردی از ناکجا ترکیبی از زندگینامه، داستان مهاجرت و بازتابی از خشونتهای سیاسی قرن بیستم است.
یکی از موضوعات کلیدی رمان، مفهوم حافظه است. پرونک مدام میان گذشته و حال جابهجا میشود؛ گویی گذشته هرگز دست از سرش برنمیدارد. این رفتوآمد، خواننده را به اندیشهای عمیقتر درباره رابطه حافظه، هویت و تبعید وامیدارد. در واقع، حافظه در این اثر نه صرفاً یک بازتاب منفعل، بلکه عنصری فعال و شکلدهنده به هستی فردی است.
از سوی دیگر، همن در این کتاب نگاهی انتقادی به جامعه میزبان نیز دارد. او با دقت و طنزی تلخ، تناقضها و پوچیهای زندگی آمریکایی را به تصویر میکشد؛ جهانی که در آن مهاجران هرگز بهطور کامل پذیرفته نمیشوند و همواره در حاشیه باقی میمانند. این نگاه انتقادی، لایهای دیگر به پیچیدگی رمان میافزاید.
مردی از ناکجا همچنین اثری درباره زبان است. پرونک میان دو زبان زندگی میکند و این دوگانگی زبانی، شکاف هویتی او را تشدید میکند. همن با بازیهای زبانی و ترکیب اصطلاحات، این کشمکش درونی را بازتاب میدهد. زبان در این کتاب نه فقط وسیله ارتباط، بلکه عرصهای برای جدال با بیخانمانی است.
از منظر ساختاری، رمان ترکیبی از روایتهای کوتاه و پراکنده است که همچون تکههای پازل کنار هم قرار میگیرند. این فرم شکستهوار خود بازتابی از وضعیت شخصیت اصلی است؛ کسی که تکهتکه شده و در جستوجوی انسجام است. خواننده در مسیر روایت، آرامآرام تصویر کلی زندگی پرونک را کنار هم میچیند.
در کنار جنبههای ادبی، این کتاب بار سیاسی و تاریخی پررنگی نیز دارد. جنگ بوسنی، مهاجرتهای اجباری و تنشهای قومی در پسزمینه آن حضور دارند و نشان میدهند که چگونه سیاست و خشونت جمعی میتوانند سرنوشت فردی را دگرگون کنند. بدین ترتیب، مردی از ناکجا هم روایتی شخصی است و هم شهادتی تاریخی.
انتشار این کتاب همن را بهعنوان یکی از نویسندگان برجسته مهاجر در ادبیات معاصر معرفی کرد. او توانست تجربه خاص خود را به تجربهای جهانی تبدیل کند که هر انسانی میتواند با آن همذاتپنداری کند. موفقیت رمان نیز سبب شد بعدها آثار دیگر او با استقبال گسترده روبهرو شوند.
در نهایت، مردی از ناکجا اثری است درباره گمشدگی، تلاش برای بازسازی خویشتن و جستوجوی ریشهها در جهانی بیثبات. این کتاب برای کسانی که به ادبیات مهاجرت، روایتهای پساجنگ و کاوش در هویت انسانی علاقهمندند، یکی از خواندنیترین آثار زمانه ماست.
رمان مردی از ناکجا در وبسایت goodreads دارای امتیاز ۳.۷۰ با بیش از ۲۶۰۰ رای و ۲۳۰ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمهای از لیلا نصیریها به بازار عرضه شده است.
خلاصهی داستان مردی از ناکجا
رمان مردی از ناکجا داستان زندگی «یوزف پرونک» را روایت میکند؛ مردی اهل بوسنی که در پی جنگ و آشوبهای دهه نود میلادی، سر از شیکاگو درمیآورد. او شخصیتی است که از همان آغاز، میان گذشته و حال، میان وطن ازدسترفته و دنیای تازه، معلق باقی میماند. زندگی او در آمریکا نه بر پایه انتخاب، بلکه بیشتر بر اثر اجبار شکل گرفته است؛ اجبار جنگ، آوارگی و گسست از ریشهها.
در بخشهای نخست رمان، پرونک بهعنوان پسری نوجوان معرفی میشود که در سارایوو زندگی میکند. او فردی کمحرف، تنها و درگیر دنیای ذهنی خودش است. دوستان زیادی ندارد و بیشتر وقت خود را صرف خیالپردازی و بازیهای درونی میکند. این انزوا در سالهای بعد به بخشی از شخصیت او بدل میشود و او را برای درک جهان بیگانهای که بعدها واردش میشود آماده میسازد.
با شدت گرفتن جنگ بوسنی، زندگی پرونک بهطور کامل دگرگون میشود. او از خانه و خانوادهاش جدا میافتد و مجبور به مهاجرت میشود. این گسست ناگهانی، ضربهای است که تمام طول زندگیاش را تحتتأثیر قرار میدهد. خاطرات جنگ، دوستان ازدسترفته و تصاویر شهر ویرانشده همواره او را دنبال میکنند.
در آمریکا، پرونک در شیکاگو زندگی میکند. او در ابتدا شغلی ساده میگیرد و تلاش میکند خود را با محیط جدید تطبیق دهد، اما همواره در حاشیه باقی میماند. زبان برایش مانعی بزرگ است و او هرگز نمیتواند همانگونه که میخواهد، احساسات و افکارش را بیان کند. همین ناتوانی زبانی بر احساس بیگانگی و جداییاش میافزاید.
روایت زندگی پرونک در آمریکا پر از جزئیات کوچک است: روابط سطحی با همسایگان، کارهای روزمره، و تلاش بیثمر برای یافتن دوستی واقعی. او در روابط عاشقانهاش نیز ناکام میماند و هیچگاه نمیتواند پیوندی پایدار برقرار کند. همه چیز در زندگی او حالتی ناپایدار، گذرا و ناتمام دارد.
بخش مهمی از رمان به ذهنیات و خاطرات پرونک اختصاص دارد. او مدام به گذشته برمیگردد و تصاویر سارایوو، دوران نوجوانی و دوستان قدیمیاش را به یاد میآورد. این خاطرات گاهی با واقعیت درهم میآمیزند و مرز میان آنچه بوده و آنچه هست، محو میشود. در این رفتوآمد ذهنی، خواننده تصویری چندلایه از شخصیت او به دست میآورد.
با گذشت زمان، پرونک بیش از پیش به انسانی بیریشه تبدیل میشود. او نه به گذشتهاش تعلق کامل دارد، چون آن دنیا ویران شده است، و نه به حال، چون در آمریکا همواره غریبه است. همین بیتعلقی سبب میشود زندگیاش حالتی «میانبود» پیدا کند؛ نه اینجا، نه آنجا، بلکه در جایی میان ناکجا و هیچجا.
داستان در بخشهایی با صدای دیگران نیز روایت میشود؛ افرادی که پرونک را میشناسند و از بیرون درباره او نظر میدهند. این چندصدایی، شخصیت او را پیچیدهتر میکند و نشان میدهد که حتی در نگاه دیگران هم او شخصیتی گریزان، ناشناخته و دستنیافتنی است.
رمان با نمایش تضاد میان حافظه و واقعیت پیش میرود. پرونک بهطور مداوم تلاش میکند گذشته را بازسازی کند، اما گذشته همچون تکههای پراکنده و شکسته ظاهر میشود. او هرگز نمیتواند آن را به شکلی کامل و یکپارچه به یاد آورد. این شکست در بازسازی حافظه، در واقع شکست در یافتن هویت نیز هست.
در نهایت، مردی از ناکجا با تصویری غمانگیز و درعینحال انسانی از پرونک به پایان میرسد. او مردی است که هیچگاه بهطور کامل در هیچکجا خانهای نمییابد؛ مهاجری که در میانه تاریخ و زندگی روزمره گم شده است. اما همین گمشدگی، بازتابی عمیق از وضعیت بسیاری از انسانهای معاصر است که در دنیایی پرآشوب، به دنبال معنا و تعلق میگردند.
بخشهایی از مردی از ناکجا
یوزف پرونک همیشه احساس میکرد در جایی میان خواب و بیداری زندگی میکند؛ نه کاملاً در گذشته، نه کاملاً در اکنون. در خیابانهای شیکاگو قدم میزد و ناگهان تصویر کوچههای سارایوو در برابرش جان میگرفت، با همان بوی نان تازه و صدای توپخانه در دوردست. برای او، حافظه چیزی نبود که در گذشته باقی بماند، بلکه همچون مهی غلیظ بر حال سایه میانداخت.
……………………
او زبان انگلیسی را خوب یاد گرفته بود، اما هیچگاه نتوانست آن را مثل زبان مادریاش حس کند. هر جمله برایش مثل سنگی بود که باید بلند کند و با زحمت بر زبان بیاورد. کلمات هرگز او را آزاد نمیکردند؛ تنها یادآور این بودند که او بیگانه است، غریبهای که حتی در سادهترین گفتوگوها هم احساس حضور کامل نداشت.
…………………….
گاهی شبها پرونک از خواب میپرید و نمیدانست کجاست. آیا هنوز در اتاق کوچکش در سارایووست یا در آپارتمانی بیروح در شیکاگو؟ زمان و مکان برایش شکلی ثابت نداشتند؛ همه چیز به هم میریخت و تنها صدای تپش قلبش بود که او را به لحظهی حال بازمیگرداند.
……………………
مردم دور و برش او را میدیدند، با او صحبت میکردند، اما گویی هیچکس او را واقعاً نمیشناخت. خودش هم گاهی مطمئن نبود که چه کسی است. آیا همان پسر نوجوانی بود که روزی در حیاط مدرسه فوتبال بازی میکرد؟ یا مهاجری بود که هر روز پشت صندوق فروشگاه ساعتها میایستاد و به مشتریها لبخندی تصنعی میزد؟
اگر به کتاب مردی از ناکجا علاقه دارید، بخش معرفی برترین کتابهای ادبیات بوسنی و هرزگوین در وبسایت هر روز یک کتاب، شما را با سایر آثار مشابه نیز آشنا میکند.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: اجتماعی، ادبیات جهان، داستان خارجی، داستان معاصر، رمان
۰ برچسبها: ادبیات آمریکا، ادبیات بوسنی و هرزگوین، ادبیات جهان، الکساندر همن، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب