توهم رشد

«توهم رشد» با نام کامل «توهم رشد: ثروت، فقر و رفاه ملت‌ها» اثری است از دیوید پیلینگ (نویسنده و روزنامه‌نگار بریتانیایی، متولد ۱۹۶۴) که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. این کتاب به بررسی مباحث مهم اقتصادی و متغیرهای مربوط به تولید ناخالص داخلی می‌پردازد.

درباره‌ی توهم رشد

کتاب توهم رشد نوشته دیوید پیلینگ یکی از آثاری است که به بررسی مفهوم رشد اقتصادی در جهان مدرن می‌پردازد. این کتاب به شکل تحلیلی و انتقادی به چگونگی اندازه‌گیری رشد اقتصادی و پیامدهای آن برای جوامع مختلف می‌پردازد. پیلینگ در این اثر به دنبال پاسخ به این سوال است که آیا رشد اقتصادی به شکلی که اکنون اندازه‌گیری و مورد ارزیابی قرار می‌گیرد، واقعاً به بهبود زندگی انسان‌ها و جوامع منجر می‌شود؟

پیلینگ در ابتدای کتاب به مرور تاریخچه مفهوم رشد اقتصادی می‌پردازد. از زمانی که اقتصاددانان شروع به توسعه مدل‌ها و شاخص‌هایی برای اندازه‌گیری عملکرد اقتصادی کشورها کردند، رشد اقتصادی به عنوان یکی از شاخص‌های کلیدی شناخته شد.

تولید ناخالص داخلی (GDP) به عنوان مهم‌ترین معیار برای سنجش رشد اقتصادی کشورها معرفی شد و همچنان یکی از ابزارهای اصلی برای تحلیل وضعیت اقتصادی جهان است. با این حال، این شاخص در طول زمان مورد انتقادهای زیادی قرار گرفته است.

یکی از مهم‌ترین انتقادهایی که به شاخص GDP وارد می‌شود این است که این شاخص تنها بر اندازه‌گیری مقدار تولید و مصرف تمرکز دارد و به کیفیت زندگی و رفاه عمومی توجهی نمی‌کند. در حالی که ممکن است یک کشور از نظر GDP رشد چشمگیری داشته باشد، این رشد لزوماً به معنای بهبود زندگی تمامی اقشار جامعه نیست. پیلینگ به این مسئله اشاره می‌کند که رشد اقتصادی می‌تواند نابرابری‌های اجتماعی را تشدید کند و حتی در برخی موارد منجر به بحران‌های اجتماعی و اقتصادی شود.

پیلینگ همچنین به بررسی کشورهایی می‌پردازد که رشد اقتصادی بالایی دارند اما همچنان با مشکلات بزرگی همچون فقر، بیکاری و نابرابری‌های اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کنند. این مسئله به خصوص در کشورهای در حال توسعه نمود بیشتری دارد. او تاکید می‌کند که رشد اقتصادی نباید تنها هدف سیاست‌گذاری‌های اقتصادی باشد، بلکه باید به جنبه‌های دیگری همچون عدالت اجتماعی، پایداری محیط زیست و کیفیت زندگی نیز توجه شود.

یکی دیگر از موضوعاتی که در کتاب توهم رشد مورد بررسی قرار می‌گیرد، تأثیر جهانی‌شدن بر رشد اقتصادی است. پیلینگ توضیح می‌دهد که جهانی‌شدن و گسترش بازارهای بین‌المللی ممکن است به رشد اقتصادی برخی کشورها کمک کند، اما در عین حال می‌تواند منجر به افزایش وابستگی اقتصادی و آسیب‌پذیری در برابر شوک‌های خارجی شود. این موضوع به خصوص در بحران‌های اقتصادی جهانی مانند رکود بزرگ ۲۰۰۸ به وضوح مشاهده شد.

پیلینگ در بخش دیگری از کتاب به نقش فناوری و نوآوری در رشد اقتصادی می‌پردازد. اگرچه فناوری و نوآوری می‌توانند موتورهای قدرتمندی برای رشد اقتصادی باشند، اما او به این نکته اشاره می‌کند که این پیشرفت‌ها همیشه منجر به ایجاد شغل یا بهبود زندگی افراد نمی‌شوند. بسیاری از پیشرفت‌های فناورانه، به ویژه در حوزه‌هایی مانند هوش مصنوعی و اتوماسیون، می‌توانند منجر به از دست رفتن فرصت‌های شغلی و افزایش نابرابری‌ها شوند.

پیلینگ همچنین به مسئله محیط زیست و پایداری اقتصادی توجه ویژه‌ای دارد. او استدلال می‌کند که رشد اقتصادی به شکل کنونی، اغلب با تخریب منابع طبیعی و آسیب به محیط زیست همراه است. او پیشنهاد می‌دهد که کشورها باید به دنبال مدل‌های جدیدی از رشد باشند که همزمان با حفظ منابع طبیعی، به بهبود زندگی مردم کمک کنند. این رویکرد به ویژه در دوران بحران تغییرات اقلیمی اهمیت بیشتری پیدا کرده است.

یکی از نکات کلیدی در کتاب *توهم رشد* این است که رشد اقتصادی به تنهایی نمی‌تواند معیاری کامل برای سنجش پیشرفت یک کشور یا جامعه باشد. پیلینگ معتقد است که سیاست‌گذاران و اقتصاددانان باید به دنبال شاخص‌های جدیدی باشند که علاوه بر رشد اقتصادی، به مسائل اجتماعی و محیط زیستی نیز توجه کنند. او نمونه‌هایی از شاخص‌های جایگزین مانند شاخص توسعه انسانی (HDI) و شاخص خوشبختی را مورد بررسی قرار می‌دهد.

این کتاب همچنین به بررسی تجربه کشورهایی می‌پردازد که به جای تمرکز صرف بر رشد اقتصادی، به توسعه اجتماعی و فرهنگی توجه بیشتری داشته‌اند. این کشورها معمولاً توانسته‌اند به تعادلی میان رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی دست یابند. پیلینگ به این موضوع اشاره می‌کند که موفقیت یک کشور نباید تنها بر اساس میزان تولید و مصرف سنجیده شود، بلکه باید به عواملی همچون سطح تحصیلات، سلامت عمومی و عدالت اجتماعی نیز توجه کرد.

پیلینگ همچنین به بررسی نحوه استفاده از رشد اقتصادی به عنوان ابزاری سیاسی می‌پردازد. او توضیح می‌دهد که بسیاری از دولت‌ها و سیاستمداران از مفهوم رشد اقتصادی برای توجیه سیاست‌های خود استفاده می‌کنند، حتی اگر این سیاست‌ها به بهبود واقعی زندگی مردم منجر نشود. او معتقد است که این نوع رویکرد می‌تواند به بحران‌های اجتماعی و اقتصادی بزرگ‌تری منجر شود.

یکی دیگر از موضوعاتی که در کتاب مورد بررسی قرار می‌گیرد، نقش نهادهای بین‌المللی مانند بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول در ترویج ایده رشد اقتصادی است. پیلینگ به نقد این نهادها پرداخته و توضیح می‌دهد که چگونه سیاست‌های آن‌ها ممکن است به نفع کشورهای ثروتمند و به زیان کشورهای فقیر باشد. او بر لزوم بازنگری در نقش این نهادها و رویکردهایشان تاکید می‌کند.

در نهایت، توهم رشد کتابی است که به چالش‌های مفهومی و عملی رشد اقتصادی در دنیای مدرن می‌پردازد و تلاش می‌کند تا نگاه جدیدی به این مفهوم ارائه دهد. پیلینگ با نگاهی دقیق و منتقدانه، پرسش‌هایی اساسی درباره ماهیت و پیامدهای رشد اقتصادی مطرح می‌کند و خواننده را به تفکر عمیق‌تر درباره این مسئله دعوت می‌کند.

در مجموع، این کتاب به بررسی این ایده می‌پردازد که رشد اقتصادی به تنهایی نمی‌تواند هدف نهایی توسعه باشد و جوامع باید به دنبال مدل‌های جدیدی از توسعه باشند که همزمان با بهبود زندگی مردم، به حفظ منابع طبیعی و محیط زیست نیز توجه کنند.

کتاب توهم رشد در وب‌سایت goodreads دارای امتیاز ۴.۰۷ با بیش از ۱۴۰۰ رای و ۱۶۵ نقد و نظر است. این کتاب در ایران با ترجمه‌ای از بهار رحمتی به بازار عرضه شده است.

فهرست مطالب توهم رشد

  • مقدمه: فرقه رشد
  • بخش اول: معضلات رشد
  • فصل ۱: هیولای کوزنتس
  • فصل ۲: دستمزد شیطان
  • فصل ۳: خوب، بد و نامرئی
  • فصل ۴: مقادیر زیادی از یک چیز خوب
  • فصل ۵: اینترنت، تولید ناخالص داخلی مرا دزدید
  • فصل ۶: چه مشکلی با یک شهروند عادی وجود دارد
  • بخش دوم: رشد و جهان در حال توسعه
  • فصل ۷: فیل‌ها و ریواس
  • فصل ۸: رشد اقتصادی
  • فصل ۹: قدرت سیاه، قدرت سبز
  • بخش سوم: فراتر از رشد
  • فصل ۱۰: ثروت
  • فصل ۱۱: نسخه مدرن دومزدی
  • فصل ۱۲: ارباب شادی
  • فصل ۱۳: تولید ناخالص داخلی ۲.۰
  • فصل ۱۴: نتیجه رشد
  • سرانه تولید ناخالص داخلی
  • درآمد میانه
  • نابرابری
  • تولید خالص داخلی
  • رفاه
  • انتشار گاز کربن‌دی‌اکسید
  • درباره نویسنده
  • یادداشت‌ها

خلاصه‌ی محتوای توهم رشد

کتاب توهم رشد نوشته دیوید پیلینگ به بررسی مفهوم رشد اقتصادی و نحوه اندازه‌گیری آن می‌پردازد. پیلینگ در این کتاب به این سوال می‌پردازد که آیا شاخص‌های رایج رشد اقتصادی، مانند تولید ناخالص داخلی (GDP)، واقعاً وضعیت بهبود زندگی و رفاه اجتماعی را به‌درستی بازتاب می‌دهند یا خیر. او نشان می‌دهد که تکیه صرف بر رشد اقتصادی می‌تواند منجر به نادیده گرفتن مسائل مهمی همچون کیفیت زندگی و عدالت اجتماعی شود.

پیلینگ در ادامه به انتقاد از شاخص GDP به عنوان معیار اصلی رشد اقتصادی می‌پردازد و توضیح می‌دهد که این شاخص تنها بر تولید و مصرف تمرکز دارد و به جنبه‌های کیفی زندگی افراد توجهی نمی‌کند. او به نمونه‌هایی از کشورها اشاره می‌کند که با وجود رشد اقتصادی بالا، همچنان با مشکلاتی مانند نابرابری، فقر و بحران‌های اجتماعی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

این کتاب همچنین به تاثیر جهانی‌شدن بر رشد اقتصادی پرداخته و بررسی می‌کند که چگونه جهانی‌شدن و ادغام بازارها می‌تواند به رشد اقتصادی برخی کشورها کمک کند، اما در عین حال موجب افزایش نابرابری و آسیب‌پذیری اقتصادی در برابر شوک‌های جهانی نیز شود. بحران‌های اقتصادی جهانی، از جمله رکود ۲۰۰۸، نمونه‌هایی هستند که در این زمینه مورد بحث قرار می‌گیرند.

پیلینگ در بخش دیگری از کتاب به نقش فناوری و نوآوری در رشد اقتصادی اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که اگرچه نوآوری‌های فناورانه می‌توانند به رشد اقتصادی کمک کنند، اما این پیشرفت‌ها همیشه به بهبود زندگی همه اقشار جامعه منجر نمی‌شوند. برخی از نوآوری‌ها، مانند اتوماسیون، حتی ممکن است باعث افزایش بیکاری و نابرابری در جامعه شوند.

نویسنده همچنین بر اهمیت پایداری محیط زیستی در کنار رشد اقتصادی تأکید دارد. او به این مسئله اشاره می‌کند که رشد اقتصادی اغلب با تخریب محیط زیست و استفاده بی‌رویه از منابع طبیعی همراه است. پیلینگ معتقد است که کشورها باید به دنبال مدل‌های توسعه‌ای باشند که به حفظ منابع طبیعی و بهبود کیفیت زندگی همزمان توجه داشته باشند.

در نهایت، توهم رشد به این موضوع می‌پردازد که رشد اقتصادی به تنهایی نمی‌تواند معیار کاملی برای سنجش پیشرفت جوامع باشد. پیلینگ با اشاره به شاخص‌های جایگزین مانند شاخص توسعه انسانی (HDI) و شاخص خوشبختی، استدلال می‌کند که سیاست‌گذاران باید به دنبال ارزیابی‌هایی جامع‌تر از پیشرفت اقتصادی و اجتماعی باشند که عدالت و رفاه عمومی را نیز در نظر بگیرد.

بخش‌هایی از توهم رشد

 به مدت بیش از هفتاد سال، جوامع پیشرفته جهان به آینه خیره شده اند و آن چه را که در آن دیدند، تحسین کردند: رشد. آینه، تولید ناخالص داخلی نام دارد؛ معیار اصلی ما، در قضاوت از این که به عنوان اقتصاد ها و جوامع، عملکردمان چقدر عالی است. اقتصاد -چیزی که تولید ناخالص داخلی به دنبال اندازه گیری آن است- همیشه در اطراف ما حضور دارد.

شما نمی توانید آن را بو یا لمس کنید. با این وجود اقتصاد پژواک جهان مدرن است. اقتصاد خوراک اصلی عناوین جراید، کانال های تلویزیونی مرتبط با تجارت و مباحث سیاسی است. تاکنون، برای چنین مفهوم بنیادینی، به طرزی شگفت آور، تعداد افراد کمی هستند که بدانند اقتصاد دقیقا چه هست یا ما چگونه میزان پیشرفت مان را اندازه می گیریم.

همه آن چیزی که می دانیم این است که اقتصاد بایستی مانند یک کوسه، همواره در حال حرکت رو به جلو باشد. ما اقتصاد را در قالب تولید ناخالص داخلی[۱] تعریف می کنیم. در عصر مدرن، و برخلاف هشدارهای مبتکر آن، تولید ناخالص داخلی معرف میزان رفاه یک کشور در نظر گرفته می شود.

اگر اقتصاد در حال رشد باشد، سپس مسائل مختلف به خوبی پیش می روند. و اگر اقتصاد رو به افول باشد، همه چیز به هم می ریزد. اما آینه ای که به آن خیره شده ایم، بیشتر به یک نمایشگاه دائمی، تا تنوعی از انتخاب ها شباهت دارد. بازتاب تصویر از آینه به شدت تحریف شده است و واقعیت را بزرگ جلوه می دهد. آینه اقتصاد ما شکسته است.

ما در «عصر خشم» زندگی می کنیم؛ عصری که به وسیله اذهان عمومی، طرد کردن موسسات معتبر سابق و آرمان هایی که شامل لیبرالیسم غربی می شود، تعریف شده است. عصری که در ایالات متحده منجر به ظهور دونالد ترامپ شده است.

بریتانیا رأی به خروج از اتحادیه اروپا داده است، و در اروپا احزاب غیرمتعارفی در هر دو جناح راست و چپ، وضعیت موجود را متلاطم می کنند. درگیری های سیاسی ناشی از شورش های مردمی، از هند تا برزیل و از فیلیپین تا ترکیه به چشم می خورد.

……………….

اگر تولید ناخالص داخلی انسان بود، احتمالاً می‌توانست فردی بی‌تفاوت، حتی کور نسبت به اخلاقیات باشد. تولید ناخالص داخلی نتیجه‌ی هر چیزی را چه خوب و چه بد محاسبه می‌کند. تولید ناخالص داخلی مانند آلودگی است، به خصوص اگر مجبور باشید برای تمیز کردن آن هزینه کنید.

مانند جرم و جنایت است، چرا که به نیروهای پلیس و ترمیم پنجره شکسته تمایل دارد. تولید ناخالص داخلی مانند طوفان کاترینا است و به طور کلی با جنگ میانه خوبی دارد. در اسلحه‌ها، هواپیماها و کلاه‌های جنگی تبلور می‌یابد و ‌تلاش‌های لازم برای بازسازی شهرهای ویران شده به دلیل تخریب‌های خانمان‌سوز را برآورد می‌کند.

تولید ناخالص داخلی در محاسبه کمیت خوب است، اما برای قضاوت درباره کیفیت، اندکی ضعیف عمل می‌کند. تولید ناخالص داخلی قوانین غذا خوردن عجیبی دارد. برای تولید ناخالص داخلی، یک دست سرویس غذاخوری شامل سه چنگال به خوبی سرویسی با یک چاقو، یک چنگال و یک قاشق عمل می‌کند.

تولید ناخالص داخلی مزدور است. معاملاتی که در آن هیچ پولی دست‌به‌دست نمی‌شود، را به حساب نمی‌آورد. کار منزل را دوست ندارد (حداقل در این مورد، وجه اشتراک داریم) و فعالیت‌های داوطلبانه را در نظر نمی‌گیرد.

در کشورهای فقیر تقریبا با محاسبه تمام تلاش‌های انسانی سرِ ستیز دارد. تولید ناخالص داخلی می‌تواند ارزش یک بطری آب معدنی در سوپرمارکت را محاسبه کند، اما تأثیر اقتصادی دختری که در کشور اتیوپی مسافت طولانی را برای آوردن آب طی می‌کند، در نظر نمی‌گیرد.

 

اگر به کتاب توهم رشد علاقه دارید، می‌توانید در بخش معرفی برترین کتاب‌های اقتصادی در وب‌سایت هر روز یک کتاب، با دیگر آثار مشابه نیز آشنا شوید.