«پس از پنجاه سال» یا «پس از پنجاه سال پژوهشی تازه پیرامون قیام حسین علیه السلام» اثری است به قلم سید جعفر شهیدی (نویسنده اهل بروجرد، از ۱۲۹۷ تا ۱۳۸۶) که در ۲۱۶ صفحه در سال ۱۳۵۸منتشر شده است. این کتاب به روایت قیام امام حسین (ع) و یارانش در سال ۶۱ هجری قمری میپردازد.
دربارهی پس از پنجاه سال
سید جعفر شهیدی، انگیزه خود از نگارش «پس از پنجاه سال» را بررسی دلایل «خونسردی و بیاعتنایی» مردم در قبال واقعه عاشورا دانسته است. یکی از پرسشهای اصلی نویسنده، این است که چه شد که پس از گذشت نیمقرن از وفات رسول خدا(ص)، جامعه مسلمین آن اندازه از فقه اسلام و احکام دین بیاطلاع ماندند که ندانستند چگونه منکری میکنند و چه ننگی دامنگیرشان میشود؟ انگیزه سید جعفر شهیدی از نوشتن این کتاب، یافتن پاسخ این سوال است که اگر یزید برای حفظ حکومت خود، اصول مسلم اسلامی را نادیده گرفت، چرا مردم تا آن حد خونسرد و بیاعتنا بودند؟
شهیدی علت نگارش کتاب پس از پنجاه سال را چنین بیان میکند:
مقصود من از نوشتن این یادداشتها مقتل نویسی، تبلیغ مذهبی و حتی نوشتن تاریخ نیست. من کوشیدهام تا خود بدانم آنچه رخ داد، چرا رخ داد؟
علاوه بر گویایی بیان نویسنده، صفتی که باعث تمایز این کتاب با کتابهای دیگر میشود، رویکرد عبرت جویانه آن است. شهیدی در این باره مینویسد:
من در این کتاب از زاویه ای بدین حادثه نگریستهام که در گذشته کمتربدان توجه کردهاند. اگر در چنین کوششی توفیق یافته باشم، یقین دارم آنچه به دست آوردهام، عبرتی برای حال وآینده خواهد بود. چه اگر قهرمان حادثه کشته شدهاست [اما] آنچه او برای آن میجنگید و آنان که برای رسیدن به هدف بدو وعده یاری دادند و به وعده خود وفا کردند یا نکردند، در طول تاریخ فراوان بوده و هستند و خواهند بود.
کتاب پس از پنجاه سال تا کنون بیش از ۵۵ بار تجدید چاپ شده است.
ساختار و محتوای پس از پنجاه سال
کتاب پس از پنجاه سال در یک مقدمه و سی فصل تألیف شدهاست. نویسنده در دوازده فصل ابتدایی کتاب به بررسی ریشههای فرهنگی و اجتماعی واقعه عاشورا میپردازد و در فصل سیزدهم از این ریشه یابیها نتیجهگیری میکند. سپس در هفده فصل دیگر کتاب روایت واقعه عاشورا را بر اساس ریشهها و زمینههایی که در ابتدا معرفی کرد، عهدهدار میشود.
سیدجعفر شهیدی در این کتاب سوالاتی را مطرح میکند و پس از آن به تحلیل و پاسخ آن سوالات میپردازد. برخی از این سوالات عبارتند از:
- چه شد که حسین (ع)، فرزند رسول خدا(ص) و بزرگمرد جهان اسلام، به دست مسلمانان کشته شد؟
- چه شد اجتماع مسلمان آن روز در مقابل این حادثه تا آن حد خونسردی و بیاعتنایی نشان داد؟
- حسین و یاران او چه جرمی مرتکب شده بودند کهفقه مسلمانی کیفر آن را قتل میدانست؟
- درکوفه هنوز عدهای از صحابه پیغمبر میزیستند… اینها میتوانستند با همکاری گروه بزرگی از تابعین و سران شهر، حاکم کوفه را مجبور کنند تا راه دیگری جز آنچه در پیش گرفت، اختیار کند ولی چنین نکردند، چرا؟
- در سال شصت و یکم، عدهای از یاران پیغمبر درشام به سر میبردند و بعضی از آنها در نزد یزید مقامی والا داشتند. چرا در این حوزه مسلمانی هیچگونه اقدامی برای مخالفت با این فاجعه به عمل نیامد؟
بخشی از کتاب پس از پنجاه سال
اسلام بسیاری از بیاباننشینان تابع اسلام رئیس قبیله بود، و اسلام بسیاری از این رئیسان به خاطر بیم یا طمع، و خدا میداند چند تن از این شیوخ از ترس شمشیر، اسلام آوردند و چند تن به طمع غنیمت و سروری خود را مسلمان خواندند. چیزی که هست بهحکم ظاهر، پیغمبر با آنان مانند مسلمان رفتار میکرد، یعنی همین که کلمه توحید بر زبان میآوردند خون و مال آنان محترم شمرده میشد. اما قرآن و همچنین سنت پیغمبر با تنبیه و گاهی با تهدید به آنان هشدار میداد.
محمد (ص) درون بسیاری از این مردم را میدانست، اما نمیخواست پرده حرمت ایشان را بدرد. گاهگاه به زبان وحی به آنان گفته میشد که خدا و رسول ازآنچه در دل این مردم دورو میگذرد آگاهند. و مپندارند که محمد را فریب میدهند. به مسلمانان هشدار میداد که از اینان بر حذر باشید و آنان را دوست خود مشمارید. «این منافقان انتظار میبرند تا پایان کار چه باشد. اگر بر شما شکستی رسید، میگویند چه خوب شد که با آنان نبودیم و اگر پیروزی یافتید میگویند کاش با شما بودیم و پیروزی مییافتیم.»
بسیاری از بزرگان شهر مکه نیز هیچگاه از ته دل مسلمان نشدند. شبی که سپاهیان مدینه نزدیک مکه رسیدند، عباس عموی پیغمبر از اردو بیرون آمد و به جستجو پرداخت. میخواست پیش از آنکه پیغمبر به مکه درآید، مردم شهر را خبر دهد تا چارهای بیندیشند و تسلیم شوند.
در آن شب به ابوسفیان دشمن سرسخت پیغمبر برخورد و او را پناه داد و نزد محمد برد، سپس برای آنکه به او بفهماند که راهی جز تسلیم ندارد، وی را درجایی نگاه داشت تا سربازان اسلام از پیش روی او بگذرند. در چنین وقتی ابوسفیان به عباس گفت پادشاهی برادرزادهات بزرگ شده است! عباس به او هشدار داد که کلمه پادشاهی معنی ندارد. این شکوه پیغمبری است. ابوسفیان بهظاهر پذیرفت، ولی آیا دل او با آنچه به زبان آورد یکی بود؟ رفتار او پس از مرگ پیغمبر، تااندازهای حقیقت را نشان میدهد.
بههرحال پس از فتح مکه چنانکه میدانیم قریش تسلیم شد. روز فتح شهر، خانه مهتر این خاندان، ابوسفیان، پناهگاه شد. پس از مرگ پیغمبر این تیره چنانکه دیدیم بالاترین امتیاز را به دست آورد و مقام رهبری مسلمانان خاص قریش شد. در دوران کوتاه ابوبکر بیشتر کوشش وی و سران اصحاب پیغمبر در کار سرکوبی متمردان یا اهل رده به کار رفت.
برای آشنایی با سایر کتابهای مذهبی مشابه با «پس از پنجاه سال»، بخش معرفی کتابهای مذهبی را در وبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید. همچنین در بخش معرفی آثار سیدجعفر شهیدی میتوانید با دیگر آثار این نویسنده آشنا شوید.
17 مرداد 1401
پس از پنجاه سال
«پس از پنجاه سال» یا «پس از پنجاه سال پژوهشی تازه پیرامون قیام حسین علیه السلام» اثری است به قلم سید جعفر شهیدی (نویسنده اهل بروجرد، از ۱۲۹۷ تا ۱۳۸۶) که در ۲۱۶ صفحه در سال ۱۳۵۸منتشر شده است. این کتاب به روایت قیام امام حسین (ع) و یارانش در سال ۶۱ هجری قمری میپردازد.
دربارهی پس از پنجاه سال
سید جعفر شهیدی، انگیزه خود از نگارش «پس از پنجاه سال» را بررسی دلایل «خونسردی و بیاعتنایی» مردم در قبال واقعه عاشورا دانسته است. یکی از پرسشهای اصلی نویسنده، این است که چه شد که پس از گذشت نیمقرن از وفات رسول خدا(ص)، جامعه مسلمین آن اندازه از فقه اسلام و احکام دین بیاطلاع ماندند که ندانستند چگونه منکری میکنند و چه ننگی دامنگیرشان میشود؟ انگیزه سید جعفر شهیدی از نوشتن این کتاب، یافتن پاسخ این سوال است که اگر یزید برای حفظ حکومت خود، اصول مسلم اسلامی را نادیده گرفت، چرا مردم تا آن حد خونسرد و بیاعتنا بودند؟
شهیدی علت نگارش کتاب پس از پنجاه سال را چنین بیان میکند:
مقصود من از نوشتن این یادداشتها مقتل نویسی، تبلیغ مذهبی و حتی نوشتن تاریخ نیست. من کوشیدهام تا خود بدانم آنچه رخ داد، چرا رخ داد؟
علاوه بر گویایی بیان نویسنده، صفتی که باعث تمایز این کتاب با کتابهای دیگر میشود، رویکرد عبرت جویانه آن است. شهیدی در این باره مینویسد:
من در این کتاب از زاویه ای بدین حادثه نگریستهام که در گذشته کمتربدان توجه کردهاند. اگر در چنین کوششی توفیق یافته باشم، یقین دارم آنچه به دست آوردهام، عبرتی برای حال وآینده خواهد بود. چه اگر قهرمان حادثه کشته شدهاست [اما] آنچه او برای آن میجنگید و آنان که برای رسیدن به هدف بدو وعده یاری دادند و به وعده خود وفا کردند یا نکردند، در طول تاریخ فراوان بوده و هستند و خواهند بود.
کتاب پس از پنجاه سال تا کنون بیش از ۵۵ بار تجدید چاپ شده است.
ساختار و محتوای پس از پنجاه سال
کتاب پس از پنجاه سال در یک مقدمه و سی فصل تألیف شدهاست. نویسنده در دوازده فصل ابتدایی کتاب به بررسی ریشههای فرهنگی و اجتماعی واقعه عاشورا میپردازد و در فصل سیزدهم از این ریشه یابیها نتیجهگیری میکند. سپس در هفده فصل دیگر کتاب روایت واقعه عاشورا را بر اساس ریشهها و زمینههایی که در ابتدا معرفی کرد، عهدهدار میشود.
سیدجعفر شهیدی در این کتاب سوالاتی را مطرح میکند و پس از آن به تحلیل و پاسخ آن سوالات میپردازد. برخی از این سوالات عبارتند از:
بخشی از کتاب پس از پنجاه سال
اسلام بسیاری از بیاباننشینان تابع اسلام رئیس قبیله بود، و اسلام بسیاری از این رئیسان به خاطر بیم یا طمع، و خدا میداند چند تن از این شیوخ از ترس شمشیر، اسلام آوردند و چند تن به طمع غنیمت و سروری خود را مسلمان خواندند. چیزی که هست بهحکم ظاهر، پیغمبر با آنان مانند مسلمان رفتار میکرد، یعنی همین که کلمه توحید بر زبان میآوردند خون و مال آنان محترم شمرده میشد. اما قرآن و همچنین سنت پیغمبر با تنبیه و گاهی با تهدید به آنان هشدار میداد.
محمد (ص) درون بسیاری از این مردم را میدانست، اما نمیخواست پرده حرمت ایشان را بدرد. گاهگاه به زبان وحی به آنان گفته میشد که خدا و رسول ازآنچه در دل این مردم دورو میگذرد آگاهند. و مپندارند که محمد را فریب میدهند. به مسلمانان هشدار میداد که از اینان بر حذر باشید و آنان را دوست خود مشمارید. «این منافقان انتظار میبرند تا پایان کار چه باشد. اگر بر شما شکستی رسید، میگویند چه خوب شد که با آنان نبودیم و اگر پیروزی یافتید میگویند کاش با شما بودیم و پیروزی مییافتیم.»
بسیاری از بزرگان شهر مکه نیز هیچگاه از ته دل مسلمان نشدند. شبی که سپاهیان مدینه نزدیک مکه رسیدند، عباس عموی پیغمبر از اردو بیرون آمد و به جستجو پرداخت. میخواست پیش از آنکه پیغمبر به مکه درآید، مردم شهر را خبر دهد تا چارهای بیندیشند و تسلیم شوند.
در آن شب به ابوسفیان دشمن سرسخت پیغمبر برخورد و او را پناه داد و نزد محمد برد، سپس برای آنکه به او بفهماند که راهی جز تسلیم ندارد، وی را درجایی نگاه داشت تا سربازان اسلام از پیش روی او بگذرند. در چنین وقتی ابوسفیان به عباس گفت پادشاهی برادرزادهات بزرگ شده است! عباس به او هشدار داد که کلمه پادشاهی معنی ندارد. این شکوه پیغمبری است. ابوسفیان بهظاهر پذیرفت، ولی آیا دل او با آنچه به زبان آورد یکی بود؟ رفتار او پس از مرگ پیغمبر، تااندازهای حقیقت را نشان میدهد.
بههرحال پس از فتح مکه چنانکه میدانیم قریش تسلیم شد. روز فتح شهر، خانه مهتر این خاندان، ابوسفیان، پناهگاه شد. پس از مرگ پیغمبر این تیره چنانکه دیدیم بالاترین امتیاز را به دست آورد و مقام رهبری مسلمانان خاص قریش شد. در دوران کوتاه ابوبکر بیشتر کوشش وی و سران اصحاب پیغمبر در کار سرکوبی متمردان یا اهل رده به کار رفت.
برای آشنایی با سایر کتابهای مذهبی مشابه با «پس از پنجاه سال»، بخش معرفی کتابهای مذهبی را در وبسایت هر روز یک کتاب مشاهده کنید. همچنین در بخش معرفی آثار سیدجعفر شهیدی میتوانید با دیگر آثار این نویسنده آشنا شوید.
کتابهای پیشنهادی:
توسط: علی معاصر
دستهها: ادبیات ایران، مذهبی
۰ برچسبها: ادبیات ایران، سیدجعفر شهیدی، معرفی کتاب، هر روز یک کتاب